نصرالله: محور مقاومت در درگیریهای منطقه پیروز خواهد شد/ پیروزی نهایی ریشه کنی صهیونیستها و تکفیریهاست
دبیرکل حزبالله لبنان با اشاره به اینکه پیروزی نهایی با ریشهکنی دشمن صهیونیستی و تروریسم تکفیری محقق خواهد شد، تأکید کرد که این پیروزی انشاءالله به دست خواهد آمد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان در سخنرانی خود به مناسبت روز عید مقاومت و آزادسازی که در منطقه النبی شیث انجام شد ، ضمن تشکر از استقبال گسترده مردمی در این مراسم با تبریک به مناسبت این روز بزرگ و همچنین تبریک به مناسبت روز ولادت حضرت بقیه الله الاعظم سخنرانی خود را به چهار موضوع اختصاص داد: صحبت در مورد عید مقاومت آزادسازی ، صحبت در مورد انتخابات شورای شهر ، صحبت از انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری و سخنانی کوتاه در رابطه با اوضاع منطقهای از جمله این عناوین اعلام شد.
موضوع اول: عید مقاومت و آزاد سازی
وی در این سخنرانی تأکید کرد: امروز در سالروز 25 می 2000 دوست دارم بار دیگر در کنار سید و فرمانده خود دبیرکل شهید حزبالله لبنان و سید شهدای مقاومت اسلامی سید عباس موسوی و ام یاسر همسر شهید و مجاهد و فاضل ایشان و سعید حسین فرزند وی باشیم. ما امروز در جوار روضهالشهدای اهالی منطقه مبارک و مجاهد النبی شیث هستیم و دوست داشتیم که بار دیگر به اراضی عزیز و ارزشمند بقاع وارد شویم تا این مناسبت را گرامی بداریم. ارتباط بین این مناسبت و سید عباس فرمانده شهید ما و شهدا و اهالی بقاع ارتباط اساسی و مستحکم است.
بزرگداشت 25 می فرهنگ ما را زنده و مقاوم میکند
ما همه ساله اصرار داریم که این مناسبت را در این روز گرامی بداریم، چرا که نشانه و دلیلی بر این نکته است که ملت ما زنده است. امت ما نیز زنده است. امت زنده کنونی به تاریخ و فرهنگ و دستاوردها و پیروزیهای خود و به شهدایش و جانفشانی قهرمانانش متمسک شده و به این دستاوردها افتخار میکند و فرزندان و نسلهای آینده خود را بر اساس این فرهنگ و این معرفت و این شناخت تربیت مینماید.
به عنوان مثال در روز نهم می یعنی چند روز پیش در روسیه مراسم هفتاد و یکمین سالروز پیروزی ملی این کشور جشن گرفته شد. ما امسال در شانزدهمین سالروز پیروزی قرار داریم، این در حالی از آنها در هفتاد و یکمین سال، پیروزی در این جنگ بزرگ بر ارتش نازی را جشن میگیرند. ملتها و دولتهای جهان اینگونه هستند. هنگامی که در تاریخشان پیروزی ملی و تاریخی و پیروزی عظیم و بزرگی مشاهده شود، آن را در ابعاد ملی جشن میگیرند و این پیروزی را در وجدان و عواطف مردمی نهادینه میسازند و فهم و درک و معرفت مردم نسبت به آن ایجاد میکنند.
ما از آن رو اصرار داریم این مناسبت را زنده نگه داریم که بخشی از تاریخ و فرهنگ و شخصیت کشور ما و امت ما و روحیه و پتانسیل قدرت کنونی و آینده ما است. این مناسبت تنها برای تمجید از گذشتگان نیست، بلکه این پیروزیها و جانفشانیها یک مکتب بسیار بزرگ است که میتوان از آن درس گرفت. ما میتوانیم دانش خود را در رابطه با آن افزایش داده و فرزندان خود را در این مکتب آموزش دهیم تا یاد بگیرند چگونه در برابر خطرات و چالشها و تهدیدات بایستند و از فرصتها استفاده کرده و دستاوردهای بزرگی رقم بزنند.
25 می یک عید ملی است
ما همه ساله در عید مقاومت و آزاد سازی از تمامی لبنانیها میخواهیم و بار دیگر این دعوت را تکرار میکنیم که تمامی لبنانیها با این مناسبت به عنوان یک روز ملی رفتار کنند و این پیروزی را متعلق به همه لبنانیها بدانند. در چنین روزی در سال 2000 و در شهر بنت جبیل ما در مقاومت این پیروزی را به تمامی لبنانیها و ملت عزیز لبنان و ملت مجاهد فلسطین و امت عربی و اسلامی و تمامی آزادگان دنیا تقدیم کردیم . ما هرگز این پیروزی را منحصر به خود نمیدانستیم و خواستار آن بودیم که این روز به یک عید ملی کامل و فراگیر تبدیل شود.
به همین مناسبت ما از آقای نخستوزیر تشکر میکنیم که بخشنامهای اداری صادر کرده و خواستار تعطیلی ادارات و مؤسسات و مدارس در این روز شدند. وی همچنین از مدارس و آکادمیها و مؤسسات تربیتی نیز خواستند که فردا پنجشنبه ساعت اول تحصیل به صحبت در رابطه با عید مقاومت و آزادسازی اختصاص یابد. من از مدیران مدارس و آکادمیها و مؤسسات تربیتی میخواهم که این خواسته را اجرا کنند.
امروز و دیروز بیانیهها و مواضع متعددی در این خصوص منتشر شد و فردا نیز روسا و رهبران و شخصیتهای کشور و وزرا و نمایندگان و احزاب در رویکردهای مختلف خود بیانیه صادر خواهند کرد، ما از تمامی آنها تشکر میکنیم.
چرا بزرگداشت عید ملی مقاومت مهم است؟
من از تمام لبنانیهایی که همچنان این عید بزرگ را نادیده میگیرند و عظمت و تاریخی بودن و اهمیت آنها زیر سؤال میبرند ، میخواهم که تعصبات حزبی و مذهبی و فرقهای را کنار بگذارند، آنها باید خصومتهای سیاسی را در این رابطه کنار بزنند و در دیدگاه و مواضع خود نسبت به این مناسبت بزرگ که من بار دیگر تأکید میکنم واقعاً یک مناسبت ملی و عیدی جاودان در تاریخ این کشور ارزشمند است ، تجدید نظر کنند.
اما ما چرا نسبت به زندهنگهداشتن این مناسبت تا آن اندازه اصرار داریم.
اول: قبل از هر چیز ارزش این عید به علت ارزش معنوی و فرهنگی و تمدنی این روز پیش از ارزش سیاسی و نظامی آن است. الان ما در شانزدهمین سالروز این مناسبت هستیم. الان ما نسلی داریم که در سال 2000 متولد نشده بودند. جوانان ، دختران و پسرانی که 14 یا 15 یا 16 سال سن دارند، آنها در آن دوره نبودند، اما امروز در کشور هستند و سیاستها را دنبال میکنند و نسبت به تحولات منطقه توجه دارند. آنها دیدگاههای خود را دارند و ما شا الله لبنان را می شناسند. همه از سیاست صحبت میکنند.
افرادی بودند که در زمان تحقق این پیروزی در سال 2000 کودک بودند . به عنوان مثال متولدان سال 1999 یا 2000 یا اندکی قبل از آن بودند و الان حدود 19 یا 20 یا 21 و 22 سال دارند،آنها الان جوان هستند و باید شناخت کامل و کافی نسبت به این مرحله پیدا کنند و بدانند در آن دوره چه اتفاقاتی افتاده است و لبنان و ملت آن به ویژه اهالی جنوب و بقاع با چه مصیبتها و درد و رنج و سختیها و خطراتی مواجه شده است و از حجم جانفشانیها و قهرمانیهای تحققیافته در آن زمان اطلاع داشته باشد. این چیزی است که ما همه ساله به ویژه در این مراسم به آن اشاره میکنیم ، چرا که جوانان ما مسئولیت دوره معاصر را بر عهده دارند و در آینده مسئولیتها را بر دوش خواهند کشید. ما نباید آنها را از این ثروت ملی محروم کنیم.
همچنین ما افرادی را داریم که در آن مرحله زندگی کردند، اما همواره نیازمند بازبینی و استفاده از عبرتها و درسهای آن دوره برای مرحله کنونی و حتی آینده هستند. ما در شرایط کنونی و آینده چالشها و تهدیدات و خطراتی را در پیش رو داریم که برای مقابله با آن باید مسلح به سلاح علم و معرفت و تجربه و اطمینان و ایمان و توکل و شجاعت و قدرت بالا و اراده تقابل با این چالشها باشیم تا بتوانیم از آنها عبور کنیم.
در چنین روزهایی نماینده رسانههای جمعی و محافل و تجمعات و دیدارهای خود این مرحله را بار دیگر یادآوری کرده و عوامل شکست سخت دشمن اسرائیلی را بررسی کنیم و بدانیم چرا ارتش شکست ناپذیر اسرائیل به ارتش شکست خورده تبدیل شد و با خفت و خواری از جنوب لبنان فرار کرد. ما باید این عوامل را در نزد دشمن و عوامل پیروزی در نبرد لبنان و مقاومت را بررسی کنیم که با نتایج و پیامدهای این پیروزی تاریخی الهی در لبنان و فلسطین و منطقه و تأثیرات آن بر درگیری عربی و اسرائیلی و تقابل آینده در منطقه و پروژه صهیونیستی در منطقه را دنبال کنیم.
من الان به تمام این موارد اشاره نمیکنم، اما تمامی این مسائل باید مورد اشاره قرار گرفته و عظمتهای آن استفاده شود. این تجربه ای است که شما به همراه ما با توکل به خداوند سبحان خلق کردیم و باید همواره در خاطرهها و عقل و وجدان و قلب انسانها باقی مانده و مورد استفاده قرار گیرد. در رابطه با این مناسبت برخی مسائل وجود دارد که من به صورت سریع و خلاصه به آن اشاره میکنم. اینها مسائلی هستند که به علت اهمیتشان در این روز باید مورد توجه قرار گیرند.
تروریسم اسرائیل نباید به فراموشی سپرده شود
اول: باید اقدامات و جنایتهای رژیم غاصب اسرائیل از ابتدای تأسیس تاکنون تا سال 2000 را به یاد بیاوریم و به دیگران نیز یادآوری کنیم. اقداماتی شامل اشغال اراضی و آواره کردن مردم و تخریب منازل کشتار ، سلب امنیت و آرامش و اقدامات خفتبار بر ضد دهها هزار نفر در زندانها و بازداشتگاههای رژیم صهیونیستی.
بگذارید از لبنان سخن بگویم و بحث در مورد فلسطین را به کنار بگذارید، رژیم صهیونیستی از سال 1948 جنگهای متعددی را به لبنان تحمیل کرده که تازهترین آنها جنگ ژولای است. این رژیم زیرساختهایی مانند و روستاهای آنها را به صورت کامل تخریب کرده و کاروانهای متعددی از آوارگان را در تمامی این جریان به راه انداخته است. اینها مواردی است که شاهدان آن همچنان زنده هستند، کسانی که پایداری کرده و صبر و استقامت ورزیدند و کسانی که آواره شدند، اسامی شهدا همچنان شناخته شده است و خانوادههای آنها موجود هستند. جانبازان همچنان زخمها و جراحتهای خود را به عنوان شاهدی در نزد خود دارند، اسرای آزاد شده همچنان در میان ما هستند و آثار زندان بر روی تن و روان آنها باقی مانده است. این موضوع باید در میان ما حضور داشته باشد.
برخی تلاش میکنند لبنانیها و ملتهای منطقه، جنایتها و تجاوزها ، کشتار وحشیانه اسرائیلیها و تروریسم این رژیم را به فراموشی بسپارند ، اما در عید مقاومت و آزادسازی ما باید این مسائل را به یاد بیاوریم و آنها را به دیگران یادآوری کنیم.
اسرائیل همواره دشمن ماست
دوم: همه باید این نکته را یادآوری کنیم که اسرائیل دشمن واقعی و اصلی ما بوده و دشمن ما باقی خواهد ماند. اسرائیل چشم طمع به اراضی و مقدسات ما داشته و بزرگترین تهدید فراروی ما است. اسرائیل همواره در کمین لبنان و فلسطین و تمام منطقه بوده است، اما برخی میخواهند آن را به یک دوست و متحد تبدیل کنند.
تنها راه تقابل با دشمن صهیونیستی مقاومت است
سوم: ملت فلسطین نیز مانند ملت ما اعتقاد دارند که تنها راه دفع تجاوز و از بین بردن اشغالگری و بازپسگیری اراضی و آزادی و امنیت، مقاومت فراگیر است. مقاومت فراگیر در تمام ابعاد نظامی و امنیتی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و تبلیغاتی و اقتصادی و مردمی و رسمی آن. ملت ما این مقاومت را دنبال کرد و با قدرت در می سال2000 و به ویژه در سال 2006 آن را از طریق معادله ارتش، ملت و مقاومت نهادینه کرد. این معادله همچنان مثلث قدرت ملی ما در این مرحله و مراحل گذشته و آینده باقی خواهد ماند، آنهم در شرایطی که کشورهای عربی دچار خفت و خواری شده و این روند طولانی مدت خواهد بود. آنها هنگامی که دشمنان دیگری برای خود نتراشیده بودند و غیر از اسرائیل دشمنی نداشتند، دچار خفت و خواری شدند. حال شرایط آنها الان چگونه خواهد بود که دشمنان دیگری برای خود ایجاد کرده و جبهه های دیگری را باز کردند. به این ترتیب در شرایط کنونی خفت عربی و توطئه بینالمللی به نفع اسرائیل طولانی مدت خواهد بود ، اما به همین نسبت ما به این معادله پایبند خواهیم ماند، چرا که بعد از خداوند سبحان تنها راهکار تضمین ما است.
دستاوردهای میدانی با مقاومت محقق می شود نه محافل بین المللی
چهارم: به صورت ویژه در این مکان و در کنار سیدعباس و شهدا باید یک نکته را یادآوری کنم که اگر این جانفشانیهای بزرگ نبود، امروزی سرزمینی آزاد نشده بود و هیچ کرامت و امنیت و آسایش در کشور به دست نیامده بود. ملت لبنان این موضوع را به خوبی میداند، اما من میخواهم آن را به نسل جوان و دختران و پسران بگویم که این امنیت و آسایش و کرامت و آزادی درنتیجه این جانفشانیها است. یکشنبه گذشته در بخشهای جنوبی لبنان و مرزهای این منطقه با فلسطین اشغالی تا عمق جنوب انتخابات شورای شهر برگزار شد، انتخاباتی که از منطقه ساحلی در صیدا و تا کوه های منطقه جزین با امنیت و آرامش و کرامت و آزادی بود. منطقه جنوب لبنان از سال 48 هرگز شاهد این امنیت و کرامت نبوده است. تجاوزهای اسرائیل در مناطق مرزی اشغالی و روستاهای آن همواره ادامه داشت. منطقه ساحلی به صورت گسترده و مستمر هدف موشک باران قرار میگرفت و صیادان و کشاورزان مورد تجاوز بودند. هزاران لبنانی در بازداشت بودند، دهها هزار نفر آواره شده بودند. خانههای مردم و مدارس موشک باران میشد. این امنیت از کجا آمده است؟ این آزادی از کجا آمده است ؟ چگونه است که مردم جنوب لبنان روز یکشنبه موفق شدند یک جشن دموکراتیک از طریق انتخابات شورای شهر راه بیندازند ؟ آیا اینها مجانی به دست آمده ؟ آیا اینها در نتیجه تلاشهای اتحادیه عرب یا سازمان کنفرانس اسلامی یا شورای امنیت و آمریکا یا تلاشهای اتحادیه اروپا و ... محقق شده است؟
هرگز؛ امنیت و آرامشی که الان به دست آمده و ما همچنان آن را حفظ میکنیم ، در نتیجه این جانفشانیهای بزرگ از عده زیادی از مردم محقق شده است. طبعاً همه در این روند سهیم نبودند، اما بسیاری از جنبشها و گروهها در آن حضور داشتند شهدا و جانبازان و اسرای زیادی در این راه داده شده است، خانههای زیادی تخریب شده و رزقوروزی مردم از بین رفته و بسیاری آواره شدهاند و بسیاری صبر پیشه کردند. این جانفشانیهای بزرگ باعث شده این پیروزی به ما داده شود. این پیروزی مجانی به دست نیامده است. این پیروزی با امید و آرزو و سخنرانی و گفتمان محقق نشده است، بلکه در نتیجه اقدامات جهادی و مقاومت ممتد و مستمر و جانفشانیهای گسترده محقق شده است.
سید عباس سید شهدای مقاومت و ام یاسر و حسین و شهدایی که در جوار مزار آنها هستیم، شاهدی از این حقیقت هستند. به تمامی مناطق این بقاع وفادار که سفر کنید در آنها مقبرهها و روضه الشهدا را ملاحظه خواهید کرد. جنوب نیز به همین صورت است. مناطق دیگر ما نیز اینگونه است. این موضوع است که همواره باید در ذهن ما باقی بماند.
پیروزی وعده الهی به مجاهدان صبور است
هیچ کس نمیتواند برای پیروزی که در سال 2000 محقق شده است، بر ما منت بگذارد. هرگز! این پیروزی در نتیجه لطف خداوند متعال بر ما و کمک و تأیید او محقق شده است، چرا که ملت ما شرط لازم برای پیروزی را رقم زدند. آیه قرآن میفرماید ((إن تنصروا الله ینصرکم) (وإن ینصرکم الله فلا غالب لکم ) اگر خداوند را یاری کنید، ، او شما را پیروز خواهد کرد و اگر خداوند شما را پیروز کند، هیچکس بر شما غلبه نخواهد داشت. اتفاقی که امروز افتاده است تحقق یکی از مصادیق این وعده الهی برای مجاهدان و مبارزان و افراد صادق و مخلص و صابر است. وعده ای که برای پیروزی و ثابت قدم بودن آن ها داده شده ، حتی اگر عدهای اندک باشند.
سیدعباس از ماههای اولیه قیام مقاومت در لبنان وعده پیروزی میداد، این در حالی بود که شرایط میدانی در آن زمان چنین چیزی را پیشبینی نمیکرد. این از آن منظر بود که وی به آیات الهی اعتقاد و یقین داشت که وعده خداوند غیر قابل تخلف است. این موضوع نیز یکی از مسائلی است که ما باید بر روی آن تأکید کنیم.
پنجم: در این روز و این عرصه از پیروزی بزرگ در لبنان و شکست خفت بار برای صهیونیستها و مزدوران آن، ما باید اطمینان خود را افزایش دهیم. اطمینان به خداوند متعال و اعتماد به خود و قدرتهای ذاتی خود. ما کشور و ارتش و ملت و نیروهای امنیتی و دولت در اختیار داریم و میتوانیم از خودمان دفاع کنیم و از کشور خود محافظت نموده و متجاوزان را دفع کنیم. ما میتوانیم سر خود را در کشور بالا بگیریم و در برابر تمامی تهدیدات و چالشها بایستیم. ما در این زمان به تمامی کسانی که مردم را میترسانند و عزم و اراده آنها را تضعیف میکنند باید بگوییم که به دنبال تضمینهایی برای حمایت از کشور و ملت و ساختارهای مردم خود هستیم،چرا که متأسفانه احساس خط ساختارهای ملت ما متفاوت است. آیا باید به آنها بگوییم که از خارج تضمینهایی برای این امنیت به دست آورند؟از چه کسی ؟ از آمریکا و غرب ؟ از اروپا ؟ یا از دولتهای عربی ؟ دولتهایی که ملتهای منطقه را برای منافع خود و پول خود و کینهتوزیهای خود در مسلخ کشتار و ذبح قرار داده اند؟
ضمانت ما در اینجا است، قدرت ما در اینجا است و از همین رو است که ما باید آن را در روز مقاومت و آزادسازی تثبیت کنیم.
تلاش گستردهای برای فتنه انگیزی در لبنان وجود دارد
ششم: این معادله قدرت، امروز هدف قرار گرفته است، تنها امروز هم نیست، از سالها پیش در معرض هجمه قرار دارد. همان طور که محور مقاومت و قدرت امت اسلامی در این منطقه در معرض هدف قرار دادند. من از لبنان صحبت میکنم، از ارتش. امروز کسانی هستند که نمیخواهند در لبنان ارتش قوی وجود داشته باشد. قدرت ارتش در معرض حمله قرار دارد. برخی همواره برای تخریب و ایجاد شکاف و تعمیق جراحتهای ارتش بر اساس تحریکات روزانه مذهبی و فرقهای تلاش میکنند. حتی حوادث شخصی نیز مورد سوءاستفاده مذهبی و فرقهای قرار میگیرد تا ملت ما را دچار تفرقه کنند. قدرت و موجودیت مقاومت نیز امروز در منطقه هدف قرار دادند.
همه مردم باید این عناصر قدرت را حفظ کنند. همه باید آن را تقویت و دفاع کرده و با آن ابراز همبستگی کنند. ما به کسانی که به این رویکرد اعتقاد ندارند میگوییم: از شما نمیخواهیم که با این محور همبستگی کرده و آن را تقویت و پشتیبانی کنید. لااقل علیه آن توطئه نکنید. برخی باید در روی میز و زیر میز در عرصه داخلی از توطئه علیه مقاومت و ارتش و ملت دست بردارند. من تنها مقاومت را نام نمیبرم که از مدتها پیش در معرض این توطئهها قرار داشته است. این اقدامات سودی به حال لبنان ندارد و تنها در راستای منافع اسرائیل است.
لبنان همچنان نسبت به 4 دیپلمات ربوده شده ایرانی مسئول است
هفتم: نباید فراموش کنیم و همواره باید در چارچوب رویکرد ملی لبنانی بخشی از مسئولیتها را در روز مقاومت و آزادسازی یادآوری کنیم. ما باید یادآوری کنیم که بخشی از اراضی ما شامل مزارع شبعا و کفرشوبا و بخش لبنانی الغجر همچنان تحت اشغال قرار دارد. همچنان تمامیت ارضی لبنان محترم شمرده نمیشود. ما همچنان اسرا و مفقود هایی داریم. همچنان در این زمینه بررسی های زیادی وجود دارد و تعدادی از جوانان جنوب و شمال کشور و مناطق دیگر سرنوشتی نامشخص دارند، ممکن است در قید حیات باشند، ممکن است اسیر باشند، ممکن است شهید شده باشند. تعدادی از این افراد وجود دارند که خانوادههایشان همچنان منتظر آنها هستند. پیکر تعدادی از شهدای ما همچنان در دست دشمن قرار دارد. در ابعاد قانونی و اخلاقی لبنان هم چنان نسبت به 4 دیپلمات ربوده شده ایرانی که به اسرائیل تحویل داده شده و همچنان تحت بازداشت هستند، مسئولیت دارد. این مسئولیتها نباید فراموش شوند.
موضوع پایانی در این بخش از سخنان، سخنی با اهالی ما در فلسطین است. در سال 2000 ما در بنت جبیل به آنها خطاب کرده و این پیروزی را به آنها تقدیم کردیم. شکی نیست که در آن زمان ملت فلسطین نسبت به پیروزی مقاومت در لبنان از دیگران خوشحالتر بدند. شکی در آن نیست، چرا که باب امید و آرزوی آنها را باز کرد و دیدند که این دشمن شکست خورده و خوار و خفیف شد و به همین علت نیز انتفاضه آغاز شد. انتفاضه فلسطین و انتفاضه الاقصی بلافاصله بعد از این پیروزی آغاز شد و بعدها مقاومت در غزه پدید آمد و نوار غزه آزاد شد.
فلسطینیها هوشیار باشند، برخی می خواهند اسرائیل را دوست نشان دهند
ای ملت فلسطین، در چنین روزهایی من میخواهم به شما بگویم نسبت به کسانی که میخواهند از ابهامات موجود در منطقه در درگیری کنونی استفاده کرده و به هر بهانهای اسرائیل را به عنوان دوست و متحد نشان دهند ، هوشیار باشید. به مردم فلسطین نسبت به تمامی کسانی که تلاش دارند مسیر درگیری ها را تغییر دهند هوشیار باشید. ای مردم فلسطین روی کسانی که حدود 70 سال است باعث خفت شما شدهاند، حساب نکنید. شما در آینده هیچ حمایت و پشتیبانی از آنها نخواهید دید. اگر آنها خیر و خوبی داشتند، طی 70 سال آن را نشان میدادند. ای ملت ما در فلسطین تنها راه رهایی شما وحدت و مقاومت و پایداری است. ای ملت ما در فلسطین کسانی که در گذشته با شما بودند شامل ایران و سوریه و مقاومت لبنان تا تمامی اهالی محور مقاومت در منطقه، همواره با وجود تمامی ابهامات باز هم در کنار شما خواهند بود. اما من به شما با تمامیت یقین و صداقت خود میگویم که محور مقاومت در درگیریهای کنونی در منطقه شکست نخواهد خورد. محور مقاومت در این درگیریها پیروز خواهد بود و پرچم فلسطین را به اهتزاز در خواهد آورد و موضوع فلسطین را به محور اصلی درگیریها در منطقه باز خواهد گرداند. این روز انشاءالله فراخواهد رسید.
قبل از اینکه به سایر موضوعات بپردازم دوست دارم بگویم ما به جوار مزار سیدعباس و بقاع آمدهایم تا بگوییم که این منطقه با وجود موقعیت جغرافیایی خود در پشت عرصه، همواره در خطوط مقدم حضور داشته است. بقاع و اهالی و مردانش و خانوادههای شهدا و جانبازان و اسرا و روستاها و پایگاههایش همواره در دوره مقاومت هدف موشک باران بودند. ما به بقاع آمده ایم، چرا که این منطقه بخش اساسی از مقاومت و بخش اساسی از این پیروزی و مرحله بعد از پیروزی است. ما به بقاع آمادهایم چرا که این منطقه محور اساسی در حفظ دستاوردهای این مقاومت بعد از سال 2000 بوده و پشتیبانی واقعی برای مقاومت در تقابل با تمامی چالشها و مبارزه با خطرات بوده است.
بقاع در گذشته و حال وفادار بوده و در آینده نیز وفادار خواهد بود. این منطقه امروز نیز خط مقدم مقاومت در برابر تهدید دیگری است که لبنان و سوریه و منطقه و در نهایت فلسطین را هدف قرار داده است، خطر تکفیری های وحشی که می کشد و جنایت می کند و سینه انسان ها را می درد.
بقاع از کوهستان های شرقی تا جرود و قلمون تا عمق سوریه امروز خط مقدم مقاومت است و شهدایی را در دفاع از لبنان می دهد. شهدایی که این روزها جان خود را از دست میدهند و تازهترین آنها فرمانده شهید سیدمصطفی بدرالدین است. اینها نیز در همین معرکه هستند و به همین نسبت که از لبنان در برابر خطرات اسرائیل دفاع کرده و پیروزی را محقق کردند، در برابر خطرات تکفیری ها نیز از لبنان دفاع میکنند و تاکنون پیروزیهای متعددی را در مسیر پیروزی نهایی آینده محقق کرده اند. این بقاع است و اینها مردم بقاع هستند و تا ابد الدهر ان شا الله به این صورت باقی خواهند ماند.
موضوع دوم: انتخابات لبنان
در مورد انتخابات شورای شهر نیز چند نکته را به صورت سریع مطرح میکنم.
اول: بار دیگر از اهالی خود در استانهای بعلبک - الهرمل و بقاع و بیروت و جبل لبنان تشکر میکنم. همچنین از اهالی خود در استان های جنوب و النبطیه نیز به علت مشارکت گسترده و فعال در انتخابات شورای شهر و شهرداریها که طی هفتههای اخیر انجام میشود، تشکر میکنم. همچنین از تمامی کسانی که ابراز محبت کرده و ما را حمایت کردند و رأی گستردهای را به ما دادند و باعث شد این پیروزی بینظیر برای لیست های وفاداری و توسعه در تمامی مناطق و استانها غیر از برخی استثنائات محدود و کاملاً طبیعی با اکثریت مطلق به دست آید ، تشکر میکنم.
دوم: انتخابات شورای شهر نتایج سیاسی مهمی داشت. طبعاً این سخنرانی برای بررسی تمامی این نتایج نیست، اما من میخواهم به برخی از این نتایج اشاره کنم. از جمله نتایجی که امروز من باید بر آن تأکید کنم، در رابطه با ائتلافی است که در انتخابات شورای شهر بین حزبالله و جنبش امل و سایر متحدان و دوستان به وجود آمده است. البته من بیشتر میخواهم در رابطه با ائتلاف جنبش امل و حزبالله سخن بگویم ، چرا که در روزهای اندک گذشته از طریق رسانهها و برخی تحلیلها و اظهارنظرها تمرکز ویژهای بر روی آن صورت گرفته است. بگذارید نکاتی موضوعی در این باب مطرح کنم. نکته اول اینکه من ادعا میکنم نتایج انتخابات شورای شهر قدرت و استحکام این ائتلاف را نشان داد و ثابت است این ائتلاف قوی و بسیار متین است. همه میدانند که سخت ترین انتخابات، انتخابات شورای شهر است. در انتخابات پارلمانی تعداد و ائتلافهای سیاسی مشخص است، ، اما در انتخابات شورای شهر این گونه نیست. پیچیدگیهای زیادی در رابطه با مناطق مختلف و خانوادههای سرشناس و نمایندگی خانوادهها و احزاب و شخصیتهای مختلف وجود دارد . موضوع بسیار پیچیدهای است. این نکته که دو گروه سیاسی در چنین فضای پیچیدهای با این سطح از موفقیت وارد روند انتخابات شوند، نشان دهنده استحکام مناسبات و قدرت در اعتماد به یکدیگر و ائتلاف بین آنها است. حال چرا من الان در این رابطه صحبت میکنم، چون اثرات سیاسی دارد که اندکی بعد به آن میپردازم: اثر دوم اینکه کمیسیونهای مشترک بین حزبالله و جنبش امل طی هفته آینده که گذشت همه مطالبات را محقق کردند. شما میدانید که مردم نظر قطعی نداشتند. در انتخابات شورای شهر از چند هفته قبل از انتخابات مردم ستادهای تبلیغاتی را راه انداخته بودند و مشغول بودند، لذا طی هفتههای اندکی لیست ها در صدها شهر با این پیچیدگی که گفتیم، شکل گرفت.
نتیجه دوم در رابطه با لیستهای شهرها بود. کسی می تواند یک مورد از اینجا و یک مورد از آنجا ذکر کرده و تحلیلی ارائه دهد ، اما بگذارید به شکل موضوعی به این اتفاق نگاه کنیم و با زبان آمار سخن بگوییم. در شهرهایی که تعداد شورای شهر آنها 21 نفر بود ، تمامی لیستهای وفاداری و توسعه پیروز شدند. البته ممکن است در یک منطقه نفوذهایی صورت گرفته باشد، مشکل ندارد. این منطقه پیچیدگیهای خاص خود را دارد. در روستاهای بزرگ در لبنان که شوراهای شهر آنها 18 نفر است نیز تمامی لیستهای وفاداری و توسعه پیروز بودند. ممکن است در یک یا چند روستا نفوذ هایی صورت گرفته باشد ، اما در بقیه مناطق اکثریت مطلق این لیستها پیروز شدند.
این یک دستاورد بسیار بزرگ است و نشان دهنده میزان قدرت حزبالله و جنبش امل و سایر متحدانش است. چرا که ما چیزی را بر مردم تحمیل نکرده ایم، ابداً. در برخی روستاها انتخابات تنها برای آن برگزار شد که در مقابل لیست ما یک نفر قرار داشت که اصرار میکرد نامزد انتخابات باشد، آیا کسی برای کنار کشیدن وی به این فرد فشار وارد کرد؟ آیا کسی او را تهدید کرد؟ برخی میآیند و مشکل سلاح در انتخابات را مطرح میکنند، روستاهای ما مملو از اسلحه است. برخی روستاها بودند که لیست هایی در برابر ما وجود نداشتند، بلکه تنها افراد مستقلی بودند که در بهترین شرایط مسئولیت ملی خود میدانستند که نامزد انتخابات شوند. آیا حزبالله و جنبش امل بر آنها فشار وارد کرده و آنها را تهدید و بازداشت کرده و ترساندند تا بدون انتخابات پیروز رقابت ها باشد؟ این اتفاق هرگز رخ نداد.
یکی از شواهد استحکام این ائتلاف و قدرت آن این بود که در بقاع دهها لیست بدون رقیب و بدون انتخابات پیروز شدند. این یعنی اینکه مردم تا بیشترین حد ممکن با ما همکاری کردند و حتی یک نفر در برابر لیست ما قرار نگرفت. دهها روستا در منطقه جنوب چنین حالتی داشت. آیا این از نقاط قوت لیست ما نبود ؟
بله برخی روستاها بودند که تمامی آنها در خوش بینانه ترین حالت ها به تعداد انگشتان دو دست نمیرسد . به خدا ما این مناطق را رها کردیم، چرا که اوضاع در آنها بسیار پیچیده بود. جنبش امل در برخی از آنها نماینده داشت و حزبالله در برخی دیگر از آنها نماینده داشت. آیا شفافیت بیش از این می خواهید؟ آخرین چیزی که در این زمینه مطرح شد، این نکته بود این مناطق را رها کنیم، چرا که اوضاع بسیار پیچیده و سختی داشتند. الحمدالله مشکل خاصی در این زمینه به وجود نیامد. برخی روستاها نیز وجود داشت که - تعداد آنها از انگشتان یک دست تجاوز نمیکند- لیستهای مورد توافق در آنها با مشکلاتی مواجه شد. تمام مشکلاتی که گفتیم در مناطق و روستاهایی به وجودآمد که شورای شهردارها بین 9 تا 12 تا 15 نفر است.
استحکام روابط حزب الله و امل در اوج خود است
برخی تلاش میکنند نقاط جزئی از این طرف و آنطرف جمعآوری کرده و آسمانخراشی از توهمات بر آن بنا کنند. اوهام شما ناامید شده است. این سطح از دستاوردها است که می تواند آسمانخراشی از قدرت و متانت با اطمینان و مناسبات دوجانبه و سهجانبه و چهارجانبه و پنج جانبه با سایر متحدان رقم زند. این نتایج نشان دهنده میزان اعتماد مردمی است که این طرف ها از آن بهرهمند هستند و میتوانند چنین دستاوردی را در این انتخابات پیچیده و جزئی به دست آورند.
برخی موضوع تکلیف شرعی را مطرح کردند، چه کسی از ما بحث تکلیف شرعی را گفت؟ ما گفتیم به لیستها متعهد باشید. ما یک حزب هستیم و حق داریم مردم و هواداران خود را به تعهد به لیستهای خود دعوت کنیم، اما هیچکس به مردم نگفت این تکلیف شرعی آنها است و امثال آن.
بیتردید ما از طریق این ائتلاف و اتحاد روابط خود را تعمیق میکنیم و این روابط است که دستاوردهای پیروزی را برای ما حفظ میکند. تصور کنید در روستاها و شهرهای ما الان به ویژه در مناطق جنوب دشمنی و رقابت وجود داشت، حزبالله یک لیست ارائه میداد و جنبش امل نیز یک لیست مستقل مطرح میکند و ما به این شکل وارد انتخابات شورای شهر میشدیم. در آن زمان مردم به سختی میتوانستند با این موضوع تعامل کنند. ما پیش از ایجاد این فضا گفتیم که برای تقویت دستاوردهای 25 می 2000 باید بر این ائتلاف تأکید و تمرکز کنیم، در چنین شرایط سخت و دشواری که در منطقه ما به وجود آمده است، ما چگونه میتوانستیم با شرایطی که ذکر کردم، کار کنیم.
ملاحظات در زمینه مشارکت مردم در انتخابات لبنان
طبعا تنها موضوع نسبت مشارکت مردم در انتخابات باقی میماند. در این رابطه برخی مسائل وجود دارد که مد نظر قرار میگیرد. ارزیابی ما این است که نسبت مشارکت مردم در انتخابات بسیار بالا و جدی بود ، البته برخی مسایل را در این زمینه باید مدنظر داشت.
عامل اول: در بخشی مناطق نسبت مشارکت حدود 50 و 60 و 70 و 40 بود، شما میگویید که صدها هزار نفر از مردم لبنان در خارج از این کشور حضور دارند. طبعاً تعداد آنها در نسبت مشارکت محسوب میشود، اما در انتخابات شورای شهر هیچ کس آنها را وارد نمیکند تا در انتخابات شرکت کنند، مگر برخی افراد پولدار که تعدادی از مردم را برای رأی دادن به لبنان میآورند. تعداد اندکی از آنها از طریق عناصر پولدار وارد لبنان شدند و به این ترتیب آنها در نسبت مشارکت حضور خواهند داشت.
عامل دوم: دست کم در عرصههای انتخاباتی که حزب الله مشارکت داشت؛ عموماً لیست های قوی در انتخابات حضور نداشتند. در برخی موارد نیز تیمهای ضعیف یا عناصر مستقلی حضور داشتند و مردم میدانستند که در هر صورت پیروزی به دست خواهد آمد. با این وجود میزان مشارکت در مناطق مختلف به 50 و 45 و 58 و 39% رسید. این میزان بسیار قابل احترام بوده و پیامهای مردمی و سیاسی خود را دارد.
عامل سومی نیز وجود دارد که هیچکس از آن سخن نمیگوید، اما در عین حال عامل شناخته شده ای است. در این انتخابات حمل و نقل افراد برای رأی دادن در میان اکثر جریانهای سیاسی شکل نگرفت، چرا که همگی آنها مشکلات مالی داشتند. به این ترتیب مردم در بقاع در شرایطی به پای صندوقهای رأی رفتند، که در بیشتر مناطق رقابت واقعی وجود نداشت. اگر هم مردم از بیروت برای رأی دادن به جنوب می رفتند، با پول شخصی خود این کار را انجام میدادند و هیچ ساختار سیاسی برای حمل و نقلها وجود نداشت.
اگر بخواهیم تمامی این عوامل را در نظر بگیریم، ما معتقدیم که میزان مشارکت مردم میزان قابل احترام و بالایی است که به علت باید از مردم خود نسبت به احساس مسئولیت ملی و فعالیتهایشان تشکر و قدردانی کنیم، نه مثل برخی از مردم که لبنانی ها را شماتت می کنند و آنها را در احقاق مراسم و انتخابات دموکراتیک شان تنبل و کسل می خوانند. از طریق همین احساس مسئولیت بود که بالاترین میزان مشارکت در انتخابات تاکنون در منطقه بعلبک رقم خورده که البته نزدیک به 62% است. این موضوع باید مورد توجه قرار گرفته و پیامدها و تبعات آن بررسی شود.
دلخوریهای انتخابات باید در سریعترین زمان ممکن برطرف شود
از مجموع نتایج سیاسی انتخابات شورای شهر دو نکته باقی مانده که باید مورد تأکید قرار گیرد:
نکته اول: در تمامی شهرها و روستاها وظیفه علما و احزاب و جریانهای سیاسی و نخبگان این است که مردم را دور هم جمع کنند. متأسفانه در داخل برخی مناطق و برخی روستاها انتخابات پیامدهای ناسالمی به بار آورده است. طبعاً این پیامدها در مناطقی است که برای تشکیل ائتلافهای خانوادگی رها شده اند. در برخی از این مناطق هنوز تیراندازیهایی رخ میدهد. مسئولیت تمامی عقلا این است این مسائل را مهار کنند. من به نوبه خود به تمامی مردم در روستاها میگویم انتخابات شورای شهر به پایان رسیده است، البته انتخابات شمال وجود دارد که هر کسی پیروز شود مسئولیت آن را برعهده خواهد داشت. انتخابات به پایان رسیده است و هیچ کس نباید براساس این انتخابات دشمنی به دل بگیرد، نه در بین خانوادهها و نه بین اهالی یک خانواده و دوستان. قطع رحم حرام است و صله رحم واجب. این در رابطه با یک خانواده. باید حق همسایگی را هم متذکر شویم. ما یک جامعه هستیم. ما یک محیط کاری و یک ملت هستیم و تهدیدات و خطرات مشترکی داریم. بنابراین باید این پرونده را در سریعترین زمان ممکن حل و فصل کنیم. اگر هنوز در جایی احساس میشود که دلخوری یا چیزی شبیه آن وجود دارد باید با بیشترین سرعت ممکن برطرف شود.
افراد منتخب در پیشگاه خداوند مسئول هستند
نکته دوم در موضوع انتخابات شورای شهر این است که شوراهای منتخب الان در دایره مسئولیت قرار گرفتند. مردم از آنها سؤال میکنند و آنها را مورد محاسبه قرار میدهند. آنها طی شش سال مورد مطالبه هستند، بنابراین نباید انتظار داشت که تنها بعد از 6 سال از آنها مطالبه شده و بر آنها فشار وارد شود. جریانهای سیاسی مرتبط در داخل حزبالله و جنبش امل و سایر گروههای مرتبط با آن باید روند فعالیتهای شورای شهر را دنبال کنند، چرا که در بسیاری از این مناطق مردم اجتماع کرده و رأی خود را به علت اعتماد طرفهای سیاسی به آنها دادهاند. این موضوع برای ما مسئولیت ایجاد میکند. من بار دیگر وعده میدهم که بهصورت بهتر و شایستهتر از هر زمان دیگری کار کنیم تا تولیدات بهتری از شوراهای شهر جدید داشته باشیم. البته روسای شورای شهر و معاونان رئیس و اعضای آنها نیز در قبال مردمی که به آنها اطمینان کردند و در قبال گروههای سیاسی که آنها را نامزد کردهاند و همچنین در قبال طرفهای مشخص در دولت مسئول هستند.
برخی مسئولیتهای حقوقی و معنوی نیز وجود دارد، بنابراین من قبل از هر چیز به تمام کسانی که در انتخابات پیروز شدند، میگویم که شما در برابر خداوند متعال در روز قیامت و در دنیا مسئولیت شرعی دارید و از پستهایی که در نتیجه رأی دادن مردم و اتحاد آنها به آن رسیدهاید، سوال خواهید شد. مردم از جیب خود هزینه کردند تا به شما رأی بدهند. آنها ساعتها در زیر آفتاب منتظر ماندند که به شما رأی بدهند. آنها شما را انتخاب کردهاند . در روز قیامت خداوند متعال از شما سؤال خواهد کرد که در قبال این امانت چه کردهاید؟ چگونه این مسئولیت را بر گردن گرفتهاید ؟ آیا تکالیف خود را در شورای شهر در بحث مدیریت و توسعه در قبال این مردم شریف که به شما اعتماد کرده بودند، انجام دادید؟ این احساس باید همواره در میان تمامی منتخبان به افراد پیروز در انتخابات شورای شهر و شهرداریها وجود داشته باشد.
موضوع سوم: انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری
به صورت خیلی خلاصه به این نکته اشاره میکنم که یکی از نتایج انتخابات شورای شهر این است که دو مشکل کشور را حل کرد. وقتی مردم در لبنان به سمت تمدید (پارلمان ) پیش رفتند دو مشکل وجود داشت.
1-اوضاع امنیتی ، نمیدانستیم در صورت انجام انتخابات چه اتفاقی میافتد.
2-اختلاف نظر در زمینه قانون انتخابات.
انتخابات شورای شهر همان طور که گفتم پیچیدهتر و سختتر از انتخابات پارلمانی است. این انتخابات بحمدالله به خیر و خوبی به پایان رسید، با وجود تمامی تحولاتی که در منطقه وجود داشت، انتخابات شورای شهر با آرامش و سلامت و به صورت دموکراتیک و با آزادی عمل کامل و کمترین شکایتهای ممکن در لبنان به انجام رسید. این در حالی است که انتخابات پارلمانی سادهتر است و این استدلال به پایان رسیده است.
قانون نسبیت بهترین قانون برای نمایندگی صحیح است
به این ترتیب تنها مشکل دوم یعنی مشکل قانون انتخابات وجود دارد. ما خواستار قانون انتخابات جدید هستیم و استاد نبیه بری رئیس مجلس نمایندگان همواره تلاش کرده که مجلس نمایندگان را به سمت قانون انتخابات جدید سوق دهد. ما نیز به این موضوع اصرار داریم. بسیاری از مردم در مورد قانون 60 تردید دارند. ما قانون 60 را تأیید نمیکنیم و با اصرار خواستار تغییر آن قانون به قانونی متمدن و به روز و صحیح هستیم. ما بر قانون انتخابات جدید اصرار داریم.
طبعا قانون انتخابات جدید که ما و بسیاری از متحدان ما و گروههای سیاسی در لبنان اصرار دارند ، میتواند مبتنی بر نسبیت به صورت کامل باشد. مردم دو موضوع کوتاه و در عین حال اساسی مطرح میکنم. هنگامی که میگویند باید به سمت دولت عبور کرده و ساختار حاکمیت را بار دیگر شکل داد، موضوع انتخاب رئیسجمهور در درجه بسیار بالایی از اهمیت قرار دارد و باید اتفاق بیفتد. اما مهمترین عامل در ساختار مجدد قدرت ، رسیدن به قانون انتخاباتی جدید براساس انتخاب مجلس نمایندگان جدید است. این موضوع محور تشکیل مجدد قدرت و تدوین قانون انتخابات جدید با تعیین حد اکثری نمایندگی مردم است که فقط و فقط از طریق نسبیت محقق می شود.
کسی که صحت نمایندگی مردم در پارلمان را بخواهند، باید قانون نسبیت را بپذیرد، در این رابطه نباید محاسبات حزبی مبنا قرار گیرد. به حزبالله نگاه کنید. در صورت انجام انتخابات بر اساس نسبیت فراکسیون پارلمانی ما کمتر خواهد شد و جنبش امل نیز در صورت برگزاری انتخابات براساس قانون نسبیت فراکسیون پارلمانی کمتری خواهد داشت، اگر بخواهم احتیاط کنم میگویم به احتمال فراوان فراکسیونهای پارلمانی ما کوچکتر خواهد شد، با این حال ما خواستار اعمال قانون نسبیت هستیم.
برخی از مردم از دوجانبه گرایی شیعی سخن میگویند. من به آنها میگویم اولاً این سخن در برابر کسانی که اصرار به تک روی در مناطق دیگر دارند و هر نوع شریکی را در طایفه یا منطقه خود رد میکنند، یک ستایش است. کدام بهتر است، تک روی یا دو جانبه گرایی؟
امروز اگر ما انتخابات را براساس قانون نسبیت برگزار کنیم، حتی در بخش های شیعی ممکن است ساختار جدیدی از شیعیان تشکیل شود. ممکن است فراکسیون شیعی جدید در پارلمان شکل بگیرد. خدا میداند، ما به این ساختار جدید احترام خواهیم گذاشت و تبدیل به رویکردی سهجانبه خواهیم شد، اما شما چرا نسبیت را رد میکنید؟ چون به صراحت و بدون تعارف اصرار بر خودبرتر بینی و تک روی در فرقه گرایی و مناطق خود دارید. شما نمیخواهید نمایندگان واقعی مردم در مجلس نمایندگان حضور داشته باشند. در حیات سیاسی شخصیتها و جریانهایی هستند که ممکن است نتوانند نصف بعلاوه یک آراء مردم را به دست بیاورند ، اما 40 یا 30 یا 20 درصد از کرسی ها را در اختیار دارند. منطق امروز این است که قانون نسبیت بیشترین حد نمایندگی مردم را تأمین میکند. در این صورت همه به مجلس نمایندگان راه پیدا میکنند و همه وارد فضای سیاسی میشود. همه میخواهند در روند تشکیل دولت مشارکت کنند و هیچ کس منزوی نشود. هر کسی که اعتباری مردمی دارد براساس قانون نسبیت میتواند به مجلس نمایندگان برود و شریک روند تأسیس دولت شود، اما برخی از رهبران لبنان همچنان اصرار به خودبرتر بینی و یک جانبه گرایی دارند و در این صورت نه الان و نه بعد از 50 سال و صد سال دیگر نمی توان دولت تشکیل داد.
این مطالب و مواضع ما است، نماینده مدت مجلس نمایندگان کنونی به سر آید، ما در هر شرایطی خواستار برگزاری انتخابات پارلمانی هستیم. دیگر هیچ فرصت و منطق و زمینهای برای تمدید وجود ندارد.
از انتخاب رئیس جمهور در سریعترین زمان استقبال میکنیم
در موضوع زمان انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری، ما هیچ مشکلی نداریم که مثلاً انتخاب رئیسجمهور الان یا فردا یا هفته بعد انجام شود. ما این روند را تأیید و حمایت میکنیم و مشکلی با آن نداریم. یعنی برگزاری انتخابات پارلمانی یا ریاست جمهوری قبل از یکدیگر برای ما مشکل ایجاد نمیکند. در هر صورت باید هر دو انتخابات برگزار شود. الان زمان انتخاب رئیسجمهور فرا رسیده و هر زمان که شرایط امکان آن را بدهد، باید این اتفاق صورت بگیرد. وقتی زمان انتخابات پارلمانی نیز فرا برسد، باید این موضوع انجام شود. دیگر تحت هیچ شرایطی تمدید مجلس به هر صورت درست نیست.
اتهام زنی به حزب الله برای تعطیل کردن انتخاب رئیس جمهور جنگ روانی است
در موضوع انتخاب رئیسجمهور تنها یک نکته باقی می ماند و آن اینکه ما به صورت روزانه اظهارات و بیانیههای و مطالب رسانهها در این رابطه را میشنویم که حزبالله لبنان را مسئول تعطیل کردن روند انتخاب رئیسجمهور معرفی میکنند. طبعاً این موضوع نیز یکی از انواع جنگ روانی بر ضد ما است که برای افزایش فشارهای روانی حزبالله دنبال میشود تا این حزب را از تعهدات اخلاقی و سیاسی خود منصرف کند. اما واقعیت این است که حزبالله هرگز از تعهدات اخلاقی و سیاسی خود دست برنمیدارد، الان مردم مینشینند و تفاهم میکنند و به نتیجه میرسند و ما نیز با این تفاهم همراه هستیم. اگر این تفاهم حاصل شود ما تعهدات اخلاقی و سیاسی خود را ادامه میدهیم و تمامی این جنجالها و اتهامزنیها نمیتوانند هیچ چیز را به جلو یا عقب ببرد.
من بار دیگر تکرار میکنم: کسانی که به دنبال رسیدن به این حق سیاسی در سریعترین زمان ممکن هستند ، باید تحرک کرده و وارد مذاکرات و مناقشه شوند و با دیگران گفتوگو کنند، نه اینکه پشت خود را به دیگران کنند. پشت کردن به دیگران و اتهامزنی به آنها باعث تعطیلی روند انتخاب رئیسجمهور میشود.
بخش چهارم: تحولات منطقهای
بخش پایانی اظهارات من قبل از خاتمه مربوط به اوضاع منطقه میشود. در این رابطه نیز دو نکته وجود دارد و من نمیخواهم سخنانم را طولانی کنم، چرا که در هفتههای گذشته مطالب زیادی در این رابطه بیان کرده ام. ما در رابطه با تحولات منطقهای باید هوشیار و بیدار بوده و با دقت روند حوادث منطقه را دنبال کنیم. به نظر میرسد ما از الان تا نوامبر (آبان ماه) چه زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا است، یعنی در ماه باقیمانده از بهار و تابستان و آغاز پاییز منطقه به سمت داغیِ بیشتر پیش میرود.
توطئههای آمریکا منطقه را به سمت تنشهای بیشتر سوق میدهد
من نمیخواهم این را بگویم، اما واقعیت این است که ما مسئولیت را بپذیریم. معمولاً وقتی در آمریکا انتخابات ریاست جمهوری برگزار میشود، باید خونهایی ریخته شود تا به برگه های انتخاباتی در صندوقهای رأی آمریکا تبدیل شود. دولت کنونی آمریکا که دولت دموکرات ها است، نیازمند دستاوردهایی سیاسی یا نظامی در خارج است تا بتواند از آنها در روند انتخابات استفاده کرده و در رأس قدرت باقی بماند. این یعنی اینکه " خدا به داد منطقه و ملت های منطقه برسد. تحولات منطقه تا چه زمانی ممکن است پیش برود؟ حتی در زمینه دستاوردهای سیاسی نیز دولت آمریکا به دنبال دستاوردهای سیاسی به نفع ملتهای منطقه نیست، بلکه میخواهد فشارها را افزایش دهد تا پیروزیهایی را برای سیاستهای خود در منطقه به دست بیاورد، سیاستهایی که طبعا تناسبی با منافع ملتها ندارد. این یعنی این که طی مرحله آینده منطقه به سمت فشارهای بیشتر و تنشهای روزافزون پیش میرود و ما این را الان در عرصههای مختلف میبینیم.
فشار آمریکا برای ابهام آفرینی بیشتر در سوریه
هر تیم و هر شخصی سعی خواهد داشت اهرمهای قدرت بیشتری را بهدستآورده تا این روند بر نتیجه انتخابات یا بازگشت به میز مذاکرات تأثیرگذار باشد. در سوریه هیچ زمان جدیدی برای مذاکرات ژنو تعیین نشد. کنفرانس اخیر تنها در زمینه آتش بس شکننده و موضوعات انسانی متمرکز شد. آمریکاییها فشارهای خود را برای جلب منافع خود به ضرر دیگران افزایش میدهند. آرامش و آتش بس در سوریه در خطر است و گروههای مسلح در چندین جبهه درگیریها را آغاز کرده و آتش بس را نقض میکنند. منطقه در انتظار خودروهای بمبگذاری شده دیگر است که به هیچ کس رحم نمیکنند، تازهترین این کشتارهای زشت و خشن را در شهرهای طرطوس و جبله در سوریه شاهد بودیم.
طرف مقابل به دنبال افزایش تنشها و درگیریها است. درنتیجه سوریه شامل رهبران و ارتش و ملت و محور مقاومت تلاش دارند بیش از پیش برای حفظ دستاوردهایشان و تحقق دستاوردهای بیشتر آماده باشند تا مانع از رسیدن طرفهای مقابل به اهداف خودشان شوند.
در عراق و درگیریها آغاز شده و به نظر میرسد ادامه داشته باشد، به هر حال تحولات عراق و سوریه نشانههای از پیروزی دارد و سیگنال ها حاکی از رسیدن داعش به عنوان خونریزترین و وحشی ترین گروه تروریستی به پایان راه خود است. به نظر میرسد پایان داعش انشاءالله نزدیک میشود.
در یمن با وجود مذاکرات کویت روزانه حمله هایی مشاهده میشود و تلاشهایی برای استفاده از فرصت و تحمیل واقعیتهای میدانی صورت میگیرد.
در فلسطین اشغالی الان هم این گونه تحلیل میکنند. لیبرمن خودکامه وزیر جنگ کابینه افراطگرای نتانیاهو میشود. این به چه معنا است؟ این موضوع نیازمند تأمل است.
در هر حال کسانی که روند تحولات منطقه نزدیک به ما و محیط پیرامونی ما از لیبی گرفته تا مصر و -خدا ناکرده- آغاز تحولات در الجزایر و مناطق دیگر را دنبال میکنند، اعتقاد دارند که نسبت به مرحله آینده باید با هوشیاری و توجه و مسئولیتپذیری بسیار بالاتری تعامل کرد.
در این مرحله همه باید مسئولیت خود را برعهده بگیرند. ما مسئولیت خود را بر عهده میگیریم و در آینده نیز این گونه خواهیم بود، چرا که این مسئولیت سرنوشت لبنان و سوریه و عراق و یمن و بحرین و منطقه و فلسطین را اگر نگوییم برای چند صد سال، باید گفت دست کم برای چند دهه آینده می سازد. درنتیجه بیطرفی و کسالت و بهانهتراشی در مورد عدم وضوح مسایل و بی بصیرتی جواب نمیدهد. انسان باید به دنبال روشن کردن مسائل برای خود باشد، به خدا توکل کند و با صداقت به دنبال واقعیت ها برود. در این صورت به واقعیت خواهد رسید و ماهیت درگیریهای آینده را درک خواهد کرد.
ما در این رابطه نیازمند بیداری و هوشیاری هستیم و باید حضور خود را برای تقابل با تحولات منطقه افزایش دهیم. این موضوع میطلبد که ما همبستگی داخلی خود را با وجود برخی مخالفتها افزایش داده و گفتوگوهای داخلی را بیشتر کرده و به دنبال پر کردن خلأها باشیم و سعی کنیم اوضاع داخلی خود را حل و فصل کنیم. ما حتی در مسائل امنیتی نیز باید یکدیگر را تحمل کنیم.
در همین رابطه من از هواداران مقاومت در بقاع و علمای این منطقه که استادانمان هستند و مسئولان و هواداران حزب الله میخواهند که توجه ویژه و مضاعفی برای جلوگیری از پیشروی اتفاقات دیروز به کار گیرند. منطقه بقاع نباید وارد درگیریهای انتقامجویانه شود. باید به این تحولات منفی پایان داده شود. ما احساسات همه را درک میکنیم و همگی ما در این مسیر ده ها شهید دادهایم. ما باید مناطق و روستاهای خود را مستحکم کنیم. تمامی روستاها و محیطهای اطراف آن باید پیام نتایج انتخابات عرسال را به صورت مثبت بررسی کنند و از رأی مردم عرسال در پای صندوقهای رأی نکات مثبت آن را استخراج کنند. دردها موجود است، اما باید مداوا شود.
در لبنان با وجود طوفانهایی که از تمامی جهات میوزد و با وجود روابط منفی فیمابین گروههای لبنانی ، ما موفق شدهایم کشور را در سختترین شرایط در ابعاد سیاسی و امنیتی و داخلی حفظ کنیم. در مرحله آینده این اصرار باید بیش از پیش باشد. ما باید عزم و اراده بیشتری برای حفظ لبنان از خود نشان داده و در این مسیر تلاش کنیم.
پیروزی نهایی ریشه کنی صهیونیستها و تکفیریهاست
من در روز عید مقاومت و آزادسازی و از کنار مزار سید و فرمانده و معلممان شهید سیدعباس موسوی و از منطقه النبی شیث و اراضی بقاع عزیز به همراه شما و تمامی برادران و خواهران و حامیان مقاومت بار دیگر بیعت خود با سید مقاومت و ارواح شهدا را تجدید میکنیم و تاکید مجددی بر عهد خود بر حفظ وضعیت و ادامه روند مقاومت و باقی ماندن در میدانهای مختلف می نماییم. ما حضور خود را ادامه میدهیم و پیروزیها را پشت سر هم رقم میزنیم و این مسیر را ادامه میدهیم تا در نهایت به پیروزی نهایی دست پیدا کند.
پیروزی نهایی زمانی است که در این منطقه پروژه صهیونیستی و فتنه تکفیری وجود نداشته باشد و ملتها بتوانند دولتها و حاکمیت خود را تشکیل داده و با یکدیگر به صورت مسالمتآمیز زندگی کرده و آزادی و فرهنگ خود را حفظ کنند. آن روز انشاءالله فراخواهد رسید. این وعده الهی به مستضعفان و صالحان و مجاهدان است که بخشی از این وعدهد در 25 می سال 2000 محقق شد و انشاءالله باقیمانده آن در روزی نزدیک محقق خواهد شد.
من از شما و حضور شما تشکر میکنم و سالروز مقاومت و آزادسازی را به شما تبریک میگویم. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته .
انتهای پیام/