آموزش زبان فارسی در مدارس؛ از نبود تفکر خلاق تا حیات کتابهای مومیایی شده
مروری بر کتب درسی حکایت از آن دارد که سالهاست این آثار نیازمند جامهای نو هستند که از کسوت گذشته خارج شده و نمایی جدید به خود بگیرند؛ نمایی که هم سازگار با اندیشه و معلومات معلم و دانشآموز سازگار باشد و هم با دنیای که هر دو با آن سر و کار دارند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، تعدادی از کارشناسان بر این باورند که آموزش زبان فارسی در بین دانشآموزان با اشکالاتی همراه است که در نهایت منجر به این شده که عمده دانشآموزان ایرانی پس از فراغت تحصیل از مقطع متوسطه به همه مهارتهای زبانی آشنا نباشند و در برخی از مهارتهای تولیدی و ادراکی مانند «نوشتن» و «خواندن» نتوانستهاند به حد انتظار برسند.
برای مشکل حاضر دلایل مختلفی از سوی کارشناسان نقل شده است؛ از معلمانی که حاضر نیستند روشهای سنتی خود را تغییر دهند تا خانوادههایی که به مطالعه و تقویت مهارتهای زبانی فرزندانشان بیتوجهاند. بخشی از مشکلات ایراد شده در این زمینه، به کتابهای درسی دانشآموزان ارتباط دارد که گفته میشود با هدفهای از پیشتعیین شده در سیستم آموزشی کشور گاه در تناقض است و گاه آن را براورده نمیکند.
پرسش اینجاست که با توجه به پیشرفت تکنولوژی و نمود آن در سطوح مختلف جامعه و از سوی دیگر، باران اطلاعات در دنیای امروز از طرق گوناگون، کتابهای درسی در حوزه آموزش زبان فارسی در کشور چه وضعیتی دارند؟ آیا توانستهاند نیاز کودک امروز را رفع و او را با پرسشهای جدیدی مواجه کند که فناوری و تکنولوژی قادر به پاسخگویی به آنها نیست؟ آیا کتابهای آموزشی زبان فارسی در مدارس توانسته خود را مطابق روشهای جدید آموزشی هماهنگ کرده و به کودک ابزار مهمی به نام «تفکر» و «قوت تحلیل» بدهد یا خیر؟ و در نهایت، عمر مفید این کتابها چند سال است و آیا میتواند دانشآموز امروز را آماده سیستم آموزشی در دانشگاهها کند؟
تجربه دیگر کشورها در طراحی کتابهای درسیشان در زمینه آموزش زبان رسمی نشان میدهد که عمده این کتابها از روشهای مختلف استفاده کردهاند تا دایره محفوظات را تنگتر کرده و به جای آن «قدرت تحلیل» را به عنوان یک ابزار در دست مخاطبان خود دهد. کتابهای درسی در کشوری مانند انگلستان با روش «چند صدایی» طراحی شده و در نهایت با ارائه نقل قولهای مختلف به کودک این فرصت را میدهد که خود تصمیم بگیرد درباره مسائل مختلف تصمیم بگیرد و تحلیل کند. از سوی دیگر، کتابهای ادبیات و تاریخ ادبیات در کشوری مانند فرانسه به این شیوه طراحی شدهاند که کودک به جای مواجهه با انباشتی از اطلاعات تاریخی، به تحلیل تاریخی بپردازد و به جای سپردن سال تولد و وفات شاعران و نویسندگان در حافظه، خود به این نتیجه برسد که چرا چنین جریان ادبی در کشور شکل گرفته است و یا در انتهای هر متن ادبی، از مخاطب سؤالاتی پرسیده شود تا از این طریق او به مهارتهای نویسنده در خلق یک اثر هنری پی ببرد.
اگر هر یک از ما نقبی به گذشته و سری به کتابهای درسیمان بزنیم یا کتابهای درسی کودکانمان را تورقی کنیم، میبینیم که عمده این منابع بر محفوظات مخاطب بنا شده و کمتر به او قدرت تحلیل متن را میدهد؛ ابزاری که بعدها با استفاده از آن میتواند شهروندی بهتر یا دانشجویی پویاتر باشد. ذهن خالی از سؤال یا جهتداده شده به سؤالات منسوخ شده، در نهایت دانشآموزان را به سمت تقویت محفوظات و موفق شدن در کنکور پیش میبرد.
علیاصغر ارشاد سرابی، از مؤلفان کتابهای درسی، معتقد است که در طراحی کتابهای جدید درسی باید از طرق مختلف این منابع را به سمت اندیشه معلم و آگاهی دانشآموز پیش برد؛ روشهایی مانند استفاده از روانشناسان و شناخت درست آماری از وضعیت معلم و دانشآموز امروز. او با تأکید بر ویرایش محتوایی و پالایش کتابهای درسی، به کتابهایی که سالهاست تغییری نکردهاند اشاره کرده و از آنها با عنوان «کتابهای مومیایی شده» یاد میکند.
در حالی که عمر مفید هر کتاب درسی بین پنج تا 10 سال عنوان میشود، هستند کتابهایی که در سیستم آموزشی کشور 20 سال است که به دانشآموزان تدریس میشود. اگرچه برخی از مؤلفان کتابهای درسی و کارشناسان بر این باورند که نیازی به ایجاد تغییرات پی در پی و نوآوری در کتابهای درسی، به آن دسته از آثار که به دانش قدما مربوط میشود، نیست؛ عمده کارآزمودههای این حوزه نظری متفاوت دارند. احمد سمیعی گیلانی، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی و از مؤلفان کتابهای درسی، با اشاره به این موضوع میگوید: رویکرد آموزش در عصر حاضر متحول شده و فناوری عوض شده است. در بسیاری موارد، شاگردها از ابزارهای فناوری استفاده میکنند. با استفاده از برنامههای رایانهای، راهها بس کوتاهتر میشود. مثلاً غلطهای املایی خود به خود تصحیح میشود؛ بنابراین درس دیکته معنای دیگری پیدا میکند و بیشتر برای آشنایی شاگرد با واژهها و تعبیرهای ناآشنا به کار میآید.
او در ادامه نیاز کتابهای درسی امروز را در تقویت قوه تفکر و تحلیل در دانشآموزان میداند و میافزاید: معلم باید مسئله ای بدهد که حل آن فکر لازم داشته باشد و ابزارهای امروزی تنها مواد فکر را برای او فراهم سازد... پرسش باید طوری باشد که مایه را امتحان کند، نه معلومات و محفوظات را؛ آنچه را که نمیتوان از فناوری گرفت امتحان کند... متأسفانه کنکور در کشور ما مایه را امتحان نمیکند، بلکه معلومات را امتحان میکند.
این در حالی است که برخی از کارشناسان انتقادات جدیتری به کتابهای درسی نیز مطرح می کنند. حسن ذوالفقاری، عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی، معتقد است که تعدادی از نویسندگان کتابهای درسی به درستی قادر به استفاده از زبان فارسی نیستند.
استفاده از شیوههای سنتی و گاه اعمال سلیقههای شخصی مشکل دیگری است که مانع از ایجاد طرحهای جدید در کتابهای درسی شده است. محمد پارسانسب که از مؤلفان تعدادی از این منابع از دهه 70 تاکنون است، به اعمال سلیقههای شخصی به عنوان یکی از چالشهای جدی در طراحی کتابهای درسی به روش نو یاد میکند و میگوید: من یادم هست آن روزها از لیستی یاد میکردند که لیست سیاه نام داشت. مثلاً میگفتند این فردی که میخواهید اسمش را در کتاب بیاورید، نامش در لیست سیاه است. اوایل ما پرهیز میکردیم؛ اگرچه عقلاً و منطقاً دلیل موجود نبود که اسم ایشان در آن لیست باشد. بعدها فهمیدیم که لیستی در کار نبوده و در واقع لیست شخصی بوده و طرف با آن شخص مخالف بوده است و نمیخواسته اسمش در کتاب باشد. اوایل حتی اخوان ثالث را هم نمیپذیرفتند. ما وقتی «قاصدک» را میخواستیم در کتاب بیاوریم، مشکل داشتیم.
مروری بر کتابهای درسی و تأملی در نظرات مؤلفان آنها حکایت از آن دارد که سالهاست کتابهای درسی کشور نیازمند جامهای نو هستند که از کسوت گذشته خارج شده و نمایی جدید به خود بگیرند؛ نمایی که هم با اندیشه معلم سازگار باشد، هم با معلومات دانشآموز و هم با دنیایی که هر دو با آن سر و کار دارند. حال اینکه چرا سیستم آموزشی کشور عزمی برای این کار ندارد، خود پرسشی است دیگر که مسئولانش باید پاسخ دهند.
در همین رابطه میتوانید به مطالب ذیل مراجعه کنید:
آغاز انتشار پرونده «دُرِ دری»؛ زبان فارسی، شکوه دیروز، فراموشی امروز
دانشآموزان ایرانی چقدر زبان فارسی میدانند؟ + نمودار
انتهای پیام/