پارادوکسهایی که دست از سرمان برنمیدارند
تلویزیون، این جعبه جادویی، این روزها مملو از پارادوکسهایی است که اصرار بر القای کدهای اخلاقی دارد. قرار است به واسطه آنها دریابیم راه سعادت چیست؛ سعادتی در گرو پارادوکسها.
باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا» - احسان زیورعالم
1- یک خبر در فضای رسانهای واکنشهای دوگانهای با خود همراه ساخت. برخی نسبت به آن ابراز خوشحالی کردند و برخی آن را حرکتی در جهت متزلزل کردن فضای دیپلماتیک. نام عربستان به سبب جنایات جنگی در یمن، در فهرست ناقضان حقوق کودکان قرار گرفت. فضای عمومی رسانهها در تکریم این حرکت سازمان ملل بود که به نظر میرسید جز ابراز نگرانی، کارهای دیگری نیز از دستانش برمیآید. رابطه به ظاهر متشنج غرب و عربستان - البته در بدنه مردم به سبب افشای اسنادی مبنی بر دست داشتن عربستان در حملات یازده سپتامبر - رسانههای غربی را در معدود اتفاقات، همگام با رسانههای ایرانی ساخت. همه یک چیز میگفتند: عربستان محکوم است.
گویا اخلاق و انسانیت در رسانهها بیدار شده بود و فهم اینکه کشته شدن چند کودک که هیچگاه نامش ذکر نمیشود، به چه میزانی دردناک است. عربستان در یک موقعیت حساس قرار گرفته بود و خیال میکردیم این بار نوبت خیاط است که در کوزه بیافتد.
ورق برمیگردد و بان کی مون، مردی که جز ابراز نگرانی، کار دیگری نیاموخته، اعلام میکند نام عربستان از لیست سیاه خارج شده است. همین یک جمله کافی بود تا گروههای صلحطلب و طرفدار حقوق کودکان؛ حتی یونیسف، سازمان وابسته به سازمان ملل، این اقدام آقای مدیرکل را تقبیح کنند. بوی یأس فضا را پر میکند و انگار قرار نیست اخلاق پس از مدتها در این جهان رسانه زده پیروز شود. ضربه نهایی نیز زمانی زده میشود که آقای دبیرکل در یک نشست خبری اعلام میکند به واسطه تهدیدات مالی، اقدام به خارج کردن نام عربستان از فهرست سیاه کرده است. بار دیگر بیاخلاقی در لفافه رسانه پیروز شده بود. کاری از دست کسی برنمیآمد و تنها این رو سیاهی بود که بر زغال ماند.
این پول بود که اخلاق را در خود نه هضم کرد و همه چیز به قضاوت ما سپرده شد.
2- چندی است که سریال «برادر» به کارگردانی جواد افشار به عنوان سریال مناسبتی شبکه دو در حال پخش است. سریال همان کلیشههای اخلاقی است که گویا تمامی ندارند. تقابل خیر و شر، یکی در پی روزی حلال و دیگری ثروتمند شدن در عرض سه سوت. همه چیز رو و مستقیم بیان میشود. نه خبری از زبان استعاره و مجاز است و نه بیان ادبی و هنری مضامین. برای مثال در یک سکانس جالب، ناصر (با بازی پوریا پورسرخ) وارد منزل حسابدار همدستش میشود و بدون هیچ مقدمهای، از منویاتش برای رسیدن به ثروتی باد آورده میگوید. از اینکه چقدر تمایل به داشتن مال و اموال دارد و میخواهد زندگی پرزرق و برقی با تلاشی اندک داشته باشد. ناگهان فیلم قطع میشود تا با یک پیام بازرگانی روبرو شویم.
تا اینجای کار ناصر در قیاس با پدرش، حاجی دست پاک و درستکاری که حاضر نیست به هر قیمتی مال و منالی داشته باشد، مخاطب این رسانه را در وضعیت قیاس اخلاقی قرار میدهد. او باید بپذیرد که قرار نیست به هر ضرب و زوری ثروتمند شود. رزق حلال بر مال حرام رجحان و برتری دارد و ... . اکنون مخاطب برای دریافت مضامین اخلاقی سریال آماده است که ناگهان با تبلیغات طولانی - طولانیتر از سکانس مذکور - یک اپراتور تلفن همراه مواجه میشویم. اپراتور در پیام بازرگانی خود تأکید بر این دارد که با تماس بیشتر شانس به دست آوردن پنجاه میلیون تومان را تجربه کنید. همه چیز روی هوا میرود. همه آن تلاشهای کلیشهای برای اخلاقی کردن مردم باد هوا میشود.
3- این داستان رسانه و اخلاق است. داستانی که نه در رسانه غربی که در رسانه داخلی با آن روبروییم. همه چیز هم در یک مسأله نهفته است؛ بدون حمایت مالی مروجان ضداخلاق نمیتوان رسانه را سرپا نگاه داشت. در رسانه غربی این دولت گناهکار و کودککشی است که با پول نام خود را از فهرست جنایتکاران پاک میکند تا شاید ردای اخلاق بر تنش خوش بدرخشد و در رسانه داخلی، نبود منابع مالی خوب، حتی شعایر اخلاقی که تبلیغش میکند را در عرض چند ثانیه زیر پا میگذارد.
در چنین فضای رسانهای آیا میتوان از مخاطب توقع اخلاقمداری را داشت؛ وقتی رسانه خود اخلاق تبلیغیش را زیر پا میگذارد؟
انتهای پیام/