بازیگر خوب باید ابتدا خوب زندگی کند تا خانواده‌اش حفظ شود/پر کار بودن دلیل خوب بودن کار هنرمند نیست

با فریبا متخصص یکی از بی‌حاشیه‌ترین بانوان عرصه بازیگری در خصوص تأثیر عملکرد بازیگران و آثار تلویزیونی و سینمایی بر سبک زندگی مخاطبان به گفت‌و‌گو نشستیم.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم ، بی‌تردید رسانه‌ تصویری در مقابل مخاطبانش رسالتی دارد که اگر نتواند به‌خوبی از عهده ایفای آن برآید، جامعه آشفته خواهد شد. حال با نگاهی گذرا به روابط آشفته موجود در میان اقشار مختلف جامعه به‌خصوص خانواده‌ها به‌خوبی می‌توان به این نکته پی برد که رسانه‌های صوتی و تصویری ما در چند سال گذشته چطور عمل کرده‌اند! و در مقابل شبکه‌های ماهواره‌ای چطور از غفلت سینماگران ما استفاده کرده و سکان اخلاق را در خانواده‌ها به‌دست گرفته‌اند. از طرفی عدم‌شناخت سینماگران ما از جامعه و ساخت آثاری نامتناسب با آن سبب شده که چنان نقش والدین در خانواده‌ها بی‌رنگ شود که همگان نسبت به آینده بنیان خانواده‌ها ابراز نگرانی کنند. با فریبا متخصص یکی از بی‌حاشیه‌ترین بانوان عرصه بازیگری در خصوص تأثیر عملکرد بازیگران و آثار تلویزیونی و سینمایی بر سبک زندگی مخاطبان به گفت‌و‌گو نشستیم. بی‌حاشیه از آن جهت که حواشی و رفتار برخی بازیگران ما امروزه به مرحله‌ای رسیده که حتی صدای برخی از اهالی هنر را نیز درآورده است.

در حالی که طبق بیانات رهبر انقلاب، هنرمند قبل از اینکه یک هنرمند باشد انسان و در مقابل دیگر انسان‌ها مسئول است. خانم متخصص نیز در این گفت‌وشنود متذکر می‌شود که یک بازیگر اگر بخواهد بازیگر خوبی باشد باید ابتدا خوب زندگی کند تا خانواده‌اش حفظ شود.

این روزها بیشتر شنونده آثار شما در رادیو نمایش هستیم، علت حضور کمرنگ‌تان در تلویزیون چیست؟

شاید دلیلش این باشد که به یکجا تعلق ندارم. همانطور که مطلع هستید از سال 60 وارد عرصه تئاتر شده و پس از آن سال 68 به خدمت رادیو درآمده‌ام و حرفه اصلی‌ام فعالیت در رادیو است. یعنی علاوه بر اینکه کارمند رادیو هستم، در عرصه تئاتر، تلویزیون و سینما هم فعالیت می‌کنم به همین خاطر شاید گاهی اینطور به نظر بیاید که کم‌کار شده‌ام. در صورتی که واقعا کم‌کار نیستم. مثلاً یکی از آخرین کارهایم به نام «زمانه» سه سال پیش پخش شد که کارگردانش آقای حسن فتحی بود. اما ترجیحاً دوست دارم کاری انجام بدهم که خوب باشد چون هر کاری ارزش آن را ندارد که در آن حضور داشته باشم، چون معتقدم فقط پر کار بودن دلیل خوب بودن کار هنرمند نیست. لذا سعی می‌کنم یک مقدار گزیده‌کار‌تر باشم و در کل هیچ وقت بیکار نبودم و یک سال و نیم گذشته هم درگیر سریال شهرزاد بودم. یک زمانی هست که هنرمند جوان‌تر است و شرایط کاری و توانش به گونه‌ای است که علاقه‌مند است بیشتر کار کند. ولی شرایط به گونه‌ای پیش می‌رود که فرد تصمیم می‌گیرد گزیده‌تر کار کند تا اینکه پر کار ولی آثارش بی‌کیفیت باشد. امکان دارد من هم بپذیرم در سال یک سریال کار کنم ولی سعی می‌کنم همان یک سریال هم، متن و کارگردان خوبی داشته باشد. چون همواره برایم مهم بوده که با کارم در ذهن مردم بمانم هرچند به نظر کم‌کار بیایم. همچنین هیچ وقت به کیلویی بودن نقش و اینکه از اول تا آخر کار به عنوان نقش اصلی حضور داشته باشم، اهمیت نداده‌ام و همیشه برایم تأثیرگذاری نقش اهمیت بیشتری داشته، همین‌ها هم هست که در ذهن مخاطب می‌ماند.

البته شما جزو بازیگرانی هستید که از ابتدای فعالیتتان تا به امروز در سریال‌های ماندگاری حضور داشتید که مخاطب با آن خوب ارتباط برقرار کرده است. با این وصف عدم استقبال جامعه از آثار تولیدی چند سال اخیر سینما و سیما را در چه می‌دانید و این مسئله چقدر به نویسنده و کارگردان و کمی بودجه ارتباط دارد.

فکر می‌کنم همه این مسائل دست به دست هم داده‌اند تا چنین شرایطی پیش بیاید. امروزه متن‌ها به دلیل انگشت شمار بودن نویسنده‌های خوبمان بسیار ضعیف هستند و به واقع حرفی برای گفتن ندارند. شما ببینید در گذشته چه سریال‌هایی ساخته می‌شد همین سریال«تولدی دیگر»که از شبکه آی فیلم در حال پخش است چه زمانی ساخته شده، سال 77! اما هنوز که هنوزه مردم در ذهنشان مانده و مخاطب دارد یا سریال‌هایی چون «مزد ترس» و«همسایه‌ها» یا «در چشم باد» کار آقای جوزانی و....

با این تفاصیل فضای کلی سینما و تلویزیون را چطور می‌بینید؟

یک مدتی تب دعوت از چهره‌های زیبای نابازیگر در پروژه‌های سینما و تلویزیون حاکم و سپردن نقش به این بازیگران جوان مد شده بود ولی چند سالی است که این تب فروکش کرده است. با وجود اینکه قبول دارم سینما گیشه است ولی توجه به گیشه عامل ورود چنین افراد غیر‌حرفه‌ای به سینما شد. حال به هر دلیلی که این افراد آمده بودند و علتش را نمی‌دانم! ‌اما همین مسئله سبب شد آنها که بازیگران حرفه‌ای بودند کم‌کار‌تر شوند که همین مسئله عواقب بسیاری را به دنبال داشت. در این میان حتی باند‌بازی‌هایی هم بین تهیه‌کنندگان و این نابازیگرها حاکم بود به گونه‌ای که برخی‌شان حاضر بودند کمتر پول بگیرند و حتی پول دستی هم بدهند که در پروژه‌ای بازی کنند و به قولی در دوره‌ای شاهد پدیده اسپانسر بازیگر بودیم. همین مسئله باعث شده بود که من نوعی که استحقاق بازیگری دارم با سال‌ها سابقه فعالیت حرفه‌ای در این عرصه مدت‌ها در خانه بدون پیشنهاد کار جدیدی بمانم. ولی الان یکی، دو سالی است که (البته باز هم دلیل این تغییر نگرش را نمی‌دانم) تهیه‌کنندگان و کارگردانان فهمیده‌اند بازیگری فقط چهره‌های زیبا و آنقدر سطحی نیست. یک زمانی دروازه‌های دنیای بازیگری باز شد و همه وارد این حرفه شدند. در همین فامیل خودم هر کسی را می‌دیدم می‌گفت که بازیگر شده و در حال بازی در پروژه‌ای است! افرادی که اصلاً تحصیلات و کارشان هنرپیشگی نبوده! وقتی ورود به این عرصه که معتقدم مقدس است، آنقدر سهل‌الوصول باشد تأسف‌برانگیز است. ولی گویا چندی است یک اتفاقی افتاده که کارگردان‌ها روی آورده‌اند به انتخاب بازیگران حرفه‌ای، احتمالاً در این مدت فهمیده‌اند توجه صرف به گیشه مقطعی است و مردم در پی آثاری هستند که با بازیگرانشان سال‌های سال زندگی کرده‌ باشند.

می‌توان گفت استفاده از نابازیگران زیبا سبب عدم‌تمایل جامعه به آثار تولیدی سینما و تلویزیون شده است؟

بله، شما تصور کنید یک خانواده 5-4 نفره بخواهد سینما برود بالاخره با خرج ایاب و ذهاب و خورد و خوراک تمایل دارد به تماشای فیلمی بنشیند که از بازی هنرپیشه‌هایش خاطره داشته باشد ولی در عمل به تماشای فیلمی می‌نشیند که بازیگرانش همه نابازیگر و شکر خدا شبیه به هم! و با بازی‌هایی سطحی هستند. خب مخاطب دلزده می‌شود، از طرفی چه خوراکی باید به این بیننده‌ها داده شود تا دوباره بتوان آنها را جذب کرد. اینکه یک اتفاقی می‌افتد و تماشاگر از آثار تولیدی داخل وا می‌خورد، مسئله ساده‌ای نیست. باید زحمت مضاعف کشید تا بتوان مخاطبان را به تماشای سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی ترغیب کرد. شما تصور کنید از زمانی که ماهواره‌ها با پخش سریال‌های مبتذل آغاز به کار کرده‌اند چه تاثیری بر مخاطبان خود داشته‌اند، اصلاً بنیان خانواده‌ها از هم پاشیده شده و اتفاقاتی در خانواده‌ها می‌افتد که ابداً نه با فرهنگ ما جور در‌می‌آیند نه با محیط زندگی‌مان و به کلی ضوابط و روابط بین خانواده‌ها را آشفته کرده است.اینگونه برنامه‌ها علاوه بر تأثیرگذاری بر زندگی مخاطبان سبب اتلاف وقتشان هم می‌شود. خب از طرفی مردم برای گذران اوقات فراغتشان ناگزیرند به چنین برنامه‌هایی رو بیاورند. اگر تلویزیون خوراک خوبی به مخاطبانش بدهد، مطمئناً آنها هم پیگیر سریال‌های ماهواره‌ای نخواهند بود. حال با این شرایط چقدر کار ما سخت‌تر می‌شود که باید بتوانیم چنین بیننده‌هایی را به طرف آثار خوب تولید داخل جذب کنیم و اثر خوب هم نویسنده خوب، کارگردان خوب، بازیگر خوب و پول خوب می‌خواهد. به همین علت با وجود ضعف در برخی قسمت‌ها برای تحقق این مسئله باید همه عوامل دست به دست هم دهند تا اوضاع درست شود.

شما در سریال شهرزاد ایفاگر نقش زنی بودید که در فرهنگ ما نماد زن اصیل ایرانی است؛ زنی که نمونه آن کمتر در آثار تصویری ما دیده می‌شود.

دقیقاً، مخاطب در اینگونه سریال‌ها می‌بیند 60 سال پیش نظام منسجم خانواده چقدر اهمیت داشته است و زنان آن زمان چقدر در خانه تأثیرگذار بوده‌اند. همچنین اگر بخواهید دریابید یک جامعه از چه سطح فرهنگ و شعوری برخوردار است باید تحقیق کنید که زنان آن جامعه چطور بانوانی هستند و از چه سطح سواد و شعوری برخوردار هستند، چون این مادران هستند که در غیاب پدران نقش تربیت فرزندان را در خانه بر عهده دارند. مثلاً خود من 60 سال پیش نبوده‌ام که بدانم مردم چطور زندگی می‌کرده‌اند ولی از روی متن قوی آقای فتحی می‌فهمم که مادران ما در آن سال‌ها چطور زندگی می‌کرده‌اند. قبول دارم که جامعه باید پیشرفت کند ولی باید توجه داشته باشیم که گذشتگان ما با فرزندان و شوهرانشان چطور رفتار می‌کرده‌اند، واقعاً زنان دیروز ما مثل پروانه به دور خانواده‌هایشان می‌چرخیدند و اجازه نمی‌دادند در خانواده آب در دل کسی تکان بخورد. اما چنان نظام خانواده‌ها تحت تاثیر شرایط روز تغییر کرده که می‌بینیم بچه‌ها در خانه دائم پای کامپیوتر و نت هستند و زمانی برای تربیتشان باقی نمی‌ماند. البته قصد ندارم بگویم استفاده از تکنولوژی روز دنیا خوب نیست ولی معتقدم استفاده از تکنولوژی روز و شبکه‌های اجتماعی سبب اتلاف وقت فرزندان در صفحه‌های مجازی می‌شود و زمان مفیدی که می‌توان صرف تربیت صحیحشان کرد، هدر می‌رود.

و حتی برخی مادران...

دقیقاً، به یاد دارم در خانواده هفت نفری‌مان برای غذا خوردن با هم زمان می‌گذاشتیم ولی الان هر کسی را می‌بینی موقعی که در حال خوردن غذاست یک موبایل دستش است یا اغلب غذایشان را می‌برند در اتاق جداگانه می‌خورند. ببینید همین مسئله ساده چطور نظام خانواده را تحت تـأثیر قرار می‌دهد و اجازه نمی‌دهد اعضا کنار هم جمع شوند. در نتیجه علاقه‌شان نسبت به یکدیگر و مشارکتشان در کارها از بین می‌رود اما امیدواریم که شرایط درست شود.

در این تحولی که در سبک زندگی مردم جامعه امیدوارید ایجاد شود، چقدر نقش سینما و تلویزیون مؤثر است؟

نقش سینما و تلویزیون در تغییر سبک زندگی مردم دقیقاً صددرصد است و نمی‌توان منکرش بود. رسانه رسالتی دارد که اگر درست به انجام رسد، واقعاً یک جامعه سالم به وجود خواهد آمد و در غیر آن صورت آن جامعه مریض خواهد شد.

اشاره کردید به حضور نابازیگران در سینما و تلویزیون، چه اندازه فساد بر فضای سینمای ما حاکم است که از طریق این قبیل افراد وارد جامعه هنری شده است؟

وجود یکسری ارتباطات شخصی و اجتناب‌ناپذیر است و هر کسی در زندگی شخصی‌اش مسئول تصمیماتی است که می‌گیرد، اما در جایی که این ارتباطات به حرفه فرد که به عقیده من بسیار مقدس است، ورود پیدا می‌کند، باید آن فرد در عملکردش دقت بیشتری به خرج دهد. خود من 30 سال در این عرصه فعالیت کرده‌ام اما تلاشم این بوده که مسیرم را درست طی کنم، چون قلباً این حرفه و مردمم را دوست دارم و تا جایی هم که بتوانم برای همین مردمی که می‌بینم برای هنرمندانشان احترام قائل هستند، جان می‌گذارم و وقتی به خیابان می‌روم و می‌بینم اغلب مردم از حضور نابازیگرانی که حتی نمی‌توانند درست کلمات را بیان کرده، بخندند یا گریه کنند در سینما و تلویزیون شاکی هستند، ناراحت می‌شوم. البته نمی‌گویم فقط ما در این حرفه فعالیت کنیم و هنرمند جدید وارد این حرفه نشود، چون معتقدم هیچ کس ماندنی نیست و من هم خواهم رفت و دیگری جایم خواهد آمد ولی اگر جای کسی آمده‌ام مطمئناً سعی کرده‌ام بهتر از فرد قبلی خودم باشم. راه باید برای جوانان باز باشد اما برای جوانان مستعد که کوشش کرده و در این راه زحمت می‌کشند، نه آنهایی که تصور می‌کنند بازیگری حرفه ساده‌ای است که شب بخوابند صبح بازیگر خواهند شد. همه ما در این حرفه زحمت کشیده‌ایم و دوست داریم افرادی وارد این راه ‌شوند که کوشا بوده و بدانند برای چه وارد این حرفه شده‌اند و در کل تکلیفشان با خودشان مشخص باشد که چرا این حرفه را انتخاب کرد‌ه‌اند، به قولی نیایند که یک شبه بروند. در این مسیر قدم‌هایشان را محکم و آگاهانه بردارند. همیشه به همه جوانان به خصوص پسرم پوریا پور بهرامی که در قبرس رشته سینما می‌خواند توصیه می‌کنم برای رسیدن به هدفشان تلاش کرده و زحمت بکشند چراکه بدون زحمت هیچ‌چیز میسر نمی‌شود. البته پوریا تا کنون در سریال‌های«در چشم باد»، «سرزمین کهن»، «اولین باران پاییزی» و... بازی کرده و تا دو ماه دیگر هم فارغ‌التحصیل می‌شود.

با توجه به اینکه از جمله بازیگران بی‌حاشیه هستید که حفظ کانون خانواده همیشه برایتان از اهمیت بسیاری برخوردار بوده، بفرمایید تأثیر خانواده در موفقیت یک هنرمند چه میزان است؟

ما هم مثل دیگر مردم جامعه در کنار خانواده‌هایمان زندگی می‌کنیم و من نوعی اگر بخواهم بازیگر خوبی باشم باید ابتدا خوب زندگی کنم تا خانواده‌ام حفظ شود، در این صورت است که می‌توانم کار خوبی ارائه دهم. مطمئناً اگر زندگی آشفته‌ای داشته باشم این آشفتگی روی کارم هم تأثیر می‌گذارد و اجازه نمی‌دهد کارم را به خوبی انجام دهم. یکی از مشوقان من در کارهایم همسرم است و به واقع نظراتش در کارم تأثیرگذار است. باور بفرمایید خانواده‌ام در تمام این سال‌ها در موفقیت‌هایم سهیم بوده و مرا تحمل کرده‌اند. همسرم محسن‌ پور‌بهرامی با وجود تمام سختی‌هایی که این حرفه دارد، 30 سال است که در این راه همپایم جلو آمده و همواره پشتیبان و حامی‌ام بوده که جا دارد همین جا تشکر ویژه‌ای از وی داشته باشم. واقعاً در این راه هم زندگی خودم را گذاشته‌ام و هم زندگی اطرافیانم را و الان توقع دارم که بازتاب این سالم زندگی کردن را ببینم. نمی‌خواهم به خاطر برخی شایعات شاهد این باشم که روزی بگویم عجب اشتباهی کردم این حرفه را انتخاب کردم. چون در این 30 سال بازیگری‌ام آنقدر سالم رفتار کرده‌ام که جای هیچ گونه مسئله‌ای نسبت به من نباشد، چراکه از روز اول زندگی‌ام به یک توافقی رسیده‌ام که محیط خانه و خانواده با محیط کار دو محیط جدای از هم هستند. از طرفی تا کنون در هیچ محفلی شرکت نکرده‌ام حتی از حضور در جشن‌ها هم پرهیز می‌کنم، به خاطر آنکه همیشه زندگی خانوادگی‌ام برایم در اولویت بوده است. می‌بینید که در جامعه هنری ما طلاق مد شده به همین خاطر علاوه بر اینکه کارم بسیار برایم مهم است زندگی خانوادگی‌ام نیز برایم از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. چون زندگی سالمی دارم و نمی‌خواهم به خاطر کارم آن را از دست بدهم.

چه تفاوت‌هایی میان بازیگران نسل خود و امروز مشاهده می‌کنید‌؟

اولین تفاوت هم‌نسلان من با نسل امروز احترامی است که ما به پیشکسوت خود می‌گذاریم. به خاطر دارم این مسئله اولین چیزی بود که به ما آموزش داده می‌شد، واقعاً هنوز هم که هنوزه احترام به پیشکسوت در میان ما بچه‌های دهه 60 قابل مشاهده است. اما هر چه جلوتر می‌رویم واقعاً این مسئله بی‌ارزش شده و کسی به آن اهمیت نمی‌دهد. از طرفی تصور می‌کنیم بچه‌های دهه‌های بعد کم تحمل و زیاده‌خواه‌تر شده‌اند به گونه‌ای که قابل باور نیست در چند سال آنقدر تفاوت به وجود آمده باشد. در صورتی که با وجود امکانات کمتر هم‌نسلانم دقیق، قانع‌ و سختکوش‌تر بوده‌اند. ما آموختیم اگر تمرین تئاتری داریم یک دقیقه هم تأخیر نداشته باشیم ولی بچه‌های امروز به این مسائل اهمیت نمی‌دهند و زمان تمرین بارها شاهد هستیم که نیم ساعت تا سه ربع ساعت همه گروه منتظر یکی از دوستان جوان شده‌اند! این خیلی بد است. یعنی رعایت احترام به دیگران برای این نسل بی‌اهمیت شده است. از طرفی ما آموخته بودیم که برای همدیگر ارزش قائل باشیم مخصوصاً وقتی همکار هستیم. خب عدم رعایت این نکات سبب می‌شود کلیت کار لطمه بخورد چون وقتی نظم و انضباط که در کار پایه و اساس است اینطور نادیده گرفته شود وای به حال دیگر مسائل.

چشم‌انداز آینده آثار سینمایی و تلویزیونی را چطور ارزیابی می‌کنید؟

همانطور که اشاره کردم شکر خدا یکی، دو سال است که اوضاع بهتر شده و تفاوت‌هایی در فضای سینما و تلویزیون به‌وجود آمده ولی امیدوارم که اوضاع بهتر از این هم بشود. ببینید این مسئله دست خودمان است و همه باید برای بهبود آن تلاش کنیم. مثلاً مردم ما باید سطح توقعشان را از بازی بازیگران و آثاری (فیلم‌ها و سریال‌ها) که به آنها ارائه می‌شود، بالا ببرند و یک مقدار بیشتر کتاب بخوانند و بدانند که دور‌و‌برشان چه اتفاقی می‌افتد و آنها چه انتظاری از رسانه‌های تصویری خود دارند. اینکه فقط بنشینند و یک سریال ببینند و کمی بخندند، ارزشی ندارد. ما باید مردم را عادت بدهیم به اینکه حداقل در مورد سریالی که می‌بینند تأمل کنند، نه اینکه هدفشان از دیدن یک سریال فقط گذران اوقات فراغتشان و رفع خستگی باشد. مخاطب باید به سطحی برسد که اگر کار طنزی هم تماشا می‌کند واقعاً طنز فاخر و سالم باشد، نه اینکه هر اثر هجو، ادا و اطواری را به عنوان طنز تماشا کند. به همین خاطر فکر می‌کنم اگر سطح توقع مردم از آثار تولیدی بالا باشد، من هنرمند می‌فهمم که با مخاطبانی سر و کار دارم که خوراک خوب می‌خواهند. مطمئناً کارگردان هم این نکته را در نظر می‌گیرد و مثل یک زنجیره همه به سمت خلق آثار ارزشی‌تر پیش می‌روند. از طرفی یک مقدار هم مسائل مالی که اخیراً پیش آمده سبب شده برخی‌ها (تهیه‌کننده‌ها) ترجیح‌شان این باشد که آثار ارزان‌تری ارائه دهند و به قولی آب به آن ببندند. در نتیجه می‌بینیم در این آثار از بازیگرانی که دستمزد کمتری می‌گیرند، استفاده می‌شود و این به کار لطمه می‌زند. همه باید در درست پیش رفتن فضای کار تلاش کنیم و نمی‌توان گفت نقایص موجود تقصیر چه کسی است. تقصیر سازمان است یا کارگردان و... همه باید کمک کنیم تا از این فضا خارج شویم و از نظر تولید آثار پیشرفت کنیم.

با توجه به فعالیت‌تان در رادیو نمایش بفرمایید چه نقایصی در تولیدات نمایشی این شبکه نسبت به آثار گذشته‌اش به‌وجود آمده است؟

چند سال پیش آثار بهتری در رادیو نمایش ضبط می‌شد چراکه چند سال پیش بر اساس یکسری رمان‌های خیلی خوب نمایش کار می‌کردیم. اما الان به خاطر تکرار زیاد و به خدمت گرفتن نویسنده‌های ارزان‌قیمت آثار تولیدی این شبکه افت پیدا کرده و ما مجبور هستیم آثار ضعیف هم ضبط کنیم. چون نویسنده‌های خوب با دستمزد بالا حاضر نمی‌شوند ارزان کار کنند. گاهی اوقات واقعاً متأسف می‌شوم که بعضی نمایش‌ها‌ آنقدر ضعیف هستند که دوست ندارم در آنها بازی کنم. شما وقتی یک متن خوب می‌خوانی (حال تفاوتی ندارد فیلمنامه باشد یا متن نمایش رادیو) یک کار خاص هم ارائه می‌دهی چون برای آن متن قابل تأمل وقت گذاشته‌ای و باید طبق آن عمل کنی و غیر از متن نمی‌توانی چیزی به دیالوگت اضافه کنی. در نتیجه هر چه دیالوگ و کارگردان قوی‌تر باشند، مسلماً کار من بازیگر هم بهتر می‌شود.

یکی از پدیده‌هایی که در فضای سینما و تلویزیون ما دیده می‌شود، حضور پر‌رنگ فرزندان بازیگران در پروژه‌های سینمایی است. حضور پسر شما هم در آثار تلویزیونی به واسطه حضور شماست؟

نه، حتی زمانی که پوریا برای بازی در سریال «در چشم باد» انتخاب شد من هنوز برای بازی در این پروژه انتخاب نشده بودم و بعد از یک سال برای بازی در این سریال از من دعوت به عمل آمد. البته بارها همراهم به رادیو آمده بود ولی این علاقه بدون نقش من در او شکل گرفت. چون از ابتدا تمایل چندانی نداشتم فرزندم وارد این حرفه بشود و علاقه‌مند بودم در رشته دیگری به تحصیل بپردازد اما در مقابل همیشه پسرم می‌گفت چرا دوست نداری من در رشته‌ای که خودت در آن فعال هستی، فعالیت داشته باشم.

علت مخالفت شما چه بود؟

تصور می‌کردم این علاقه تبی است که به خاطر وجود من در این حرفه شکل گرفته است ولی بعدها دیدم نمی‌توانم جلوی علاقه‌اش به سینما را بگیرم.

شما در بسیاری از نمایش‌های دفاع مقدس بازی کرده‌اید از علاقه‌تان برای حضور در چنین نقش‌هایی بفرمایید.

من کم اینگونه نقش‌ها را بازی نکرده‌ام و وقتی هم که در چنین آثاری بازی کرده‌ام، سعی داشته‌ام با اعتقاد کامل آن نقش را ایفا کنم. یعنی اگر بازیگر نقش مادری بوده‌ام واقعاً تلاش کرده‌ام خودم را به جای آن مادر بگذارم. در کل هر نقشی که به من پیشنهاد شده حال فرقی ندارد دفاع مقدسی باشد یا غیره بدون هیچ‌گونه اغراقی بازی کرده‌ام چون به آن باور داشته‌ام.

منبع : روزنامه جوان

انتهای پیام/