بلیتهایی که پشت گیشه جا می‌مانند

تئاتر شهر چند صباحی است که دیگر آن رونق گذشته را ندارد و اگر جذابیتی برایش مانده، به لطف دو سالن جانبی سایه و چهارسو است. چرا تئاتر شهر به عنوان بدنه اصلی تئاتر کشور آرام آرام به سمت فراموشی پیش می‌رود؟

باشگاه خبرنگاران تسینم «پویا» - احسان زیورعالم

نخست- سیزدهم خرداد در خبرگزاریهای رسمی کشور، آمار فروش تئاتر شهر در حالی اعلام شد که در آن آمده بود «در مجموعه تئاتر شهر نمایش «راه مهر، راز سپهر» به کارگردانی شکرخدا گودرزی طی 18 اجرا میزبان 3155 تماشاگر بوده است. این نمایش که در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه است، 254 بلیط تمام بها ، 63 بلیط نیم بها ، 953 بلیط تخفیف‌دار و 1885 بلیط میهمان به مخاطبان خود عرضه کرده و در مجموع مبلغ 288 میلیون و 360 هزار ریال فروش داشته است.»

این ارقام موید اتفاقاتی است که از چند سال پیش در مجموعه تئاتر شهر در حال شکل گرفتن بوده است که بیشترین آسیب آن نیز دامن سالن اصلی تئاتر شهر را گرفت. برای دریافت عمق فاجعه در ابتدا باید یادآور شد که ظرفیت سالن اصلی نزدیک به 580 نفر است. قیمت بلیت نمایش «راه مهر، راز سپهر» به دو شکل 20 و 25هزار تومانی به فروش می‌رفت، با این حساب سالن اصلی تئاتر شهر به شکل بالقوه می‌توانسته در هر شب مبلغ «13050000» یا به عبارتی سیزده میلیون و پنجاه هزار تومان درآمد داشته باشد.

نمایش شکرخدا گودرزی در مجموع فروش هجده روزه خود به طور میانگین روزی تنها «1602000» فروش داشته است، یعنی تنها 12درصد از ظرفیتی که در اختیارش بوده است.

حال سوال اصلی آن است که دلیل این اتفاق چیست؟ آیا ضعیف بودن کار شکرخدا گودرزی و مخاطب‌پسند نبودن آن شرایط را برای فروش پایین آن مهیا کرده است یا نه؟ با مثال دیگر این جواب در گیر و دار مسائل پیچیده‌تر خواهد شد.

دوم- در اردیبهشت ماه خبری با عنوان پرفروش‌ترینهای سال 94 تئاتر شهر در رسانه‌ها منتشر می‌شود و در آن پرمخاطب‌ترین نمایش سالن اصلی «مضحکه شبیه قتل» حسین کیانی معرفی می‌شود. طبق خبر «در تالار 579 نفری سالن اصلی نمایش «مضحکه شبیه قتل» به نویسندگی و کارگردانی حسین کیانی که از 18 شهریور تا 21 مهر با قیمت بلیت 20 هزار تومان،  29 اجرا، 2 هزار 672 بلیت مهمان، فروش 259 بلیت نیم بها، ارائه 997 بلیت تخفیف دار ، فروش 5 هزار و 670 بلیت تمام و مجموع  9 هزار و 598 تماشاگر و فروشی معادل 131 میلیون و 942 هزار تومان روی صحنه رفت به عنوان پرفروش ترین نمایش این تالار معرفی می‌شود.» 

با یک حساب ساده می‌توان دریافت که از درآمد بالقوه «335820000» یا به عبارتی 335 میلیون و 820 هزار تومانی تنها چهل درصد موفقیت کسب شده است. نمایش حسین کیانی زمستان 94 به تماشاخانه باران می‌رود و در یک سالن با ظرفیت 121 صندلی و قیمت بلیت حداکثری سی هزار تومانی و البته در 60 اجرا به رقم قابل توجه و تقریبی 160 میلیون دست یافته است. به عبارت دیگر گروه موفق شده است بازدهی برابر با 73درصد داشته باشند.

با توجه به این اعداد و ارقام گویا نمی‌شود فروش پایین سالن اصلی را تنها به ضعیف بودن یک اجرا معطوف ساخت. نمایش حسین کیانی با تمام بدی و خوبیهایش، در سالن دیگر فروشی متفاوت تجربه می‌کند و البته سالن باران به هیچ عنوان با سالن اصلی قابل قیاس نیست. سالنی در یک خیابان فرعی، با ورودی نه چندان بزرگ و شاخص، فاقد یک تابلو یا بیلبورد عظیم. پس باز سوال این است که چرا سالن اصلی تئاتر شهر در این سالها نمی‌فروشد.

سوم- سالن چهارسو سال گذشته با فروش مناسبی روبرو بوده است. «باغ آلبالو» اثر غیرکمدی آتیلا پسیانی رقمی به مراتب بالاتر از نمایشهای سالن اصلی درآمد داشته است. حتی با توجه به ظرفیت سالن چهارسو، سه اثر «بوقلمون»، «ننه دلاور و فرزندانش» و «بیگانه» فروشهای به مراتب قابل توجهی را تجربه کرده‌اند.

وضعیت اسفناک سالن اصلی تنها معطوف به این دو نمایش نمی‌شود. حتی نمایش «چمدان» به کارگردانی فرهاد آییش نیز نتوانست آنچه تصور می‌شد را عملی کند. نمایش «چمدان» با حضور شقایق فراهانی و فرهاد آییش و البته تبلیغات مجازی خوب، می‌توانست امید یک اثر پرفروش را پررنگ کند؛ اما در نهایت با فروشی متوسط کار خود را پایان داد. این مهم برای «ترور» حمیدرضا نعیمی نیز تکرار شد. نعیمی که پیشتر در تالار وحدت برای چندمین بار «سقراط» را روی صحنه برده بود - و البته قرار است برای بار چهارم این نمایش را در سه سال گذشته روی صحنه برد - با وجود هزینه‌ بالای اجرا، به نظر موفق به بازگشت مالی نشده است.

گره کار در کجاست؟ آیا مقصر سطح کیفی آثار است یا سیستم مدیریتی؟ آیا سالن اصلی نفرین شده است؟ پریسا مقتدی، مدیریت تئاتر شهر چندی پیش در گفتگو با خبرنگار ایسنا در پاسخ به این سوال که چرا تئاتر شهر سوت و کور است این گونه پاسخ می‌دهد: «فروش بالای یک اثر نشان دهنده‌ی کیفیت آن نیست، چون بسیاری از عوامل در فروش بالا موثر هستند و از سوی دیگر فروش پایین آن هم به معنی بی‌کیفت بودن آن نخواهد بود و این مهم به تنهایی عامل موفقیت یا عدم موفقیت یک اثر نمایشی نیست. البته این را هم باید توضیح بدهم که منظور از فروش پایین فروش پنجاه درصد ظرفیت سالن است و کمتر از آن نیز برای هیچ تالاری قابل قبول نیست و مطمئنم هنرمندان گله‌مندی که برای اجرا در تئاترشهر درخواست داشتند و  درخواست‌شان رد شده است و الان در جای دیگری مشغول اجرا هستند هم به این موضوع قائل هستند.»

وی در جای دیگر می‌گوید: «هنگامی که از عدم استقبال برخی نمایش‌ها در تئاترشهر صحبت می‌شود،‌ باید این را هم در نظر داشت که انتخاب آثار براساس سابقه‌ کارگردان و متن ارائه شده است و وقتی اثری هنوز تولید نشده، نمی‌توان کیفیت کار را بطور قطع و یقین مشخص کرد. در این بین کارهایی با کیفیت بسیار مطلوب به صحنه می‌رسند و در برخی مواقع کارگردان‌های خوبی هم داشته‌ایم که نتیجه‌ی کارشان خوب نبوده است.»

با آنکه صحبتهای مقتدی در ظاهر درست است؛ ولی پاسخ جواب خبرنگار ایسنا نبوده است. شاید هنوز مخاطبان تئاتر یاد دارند که برای نمایش «کرگدن» فرهاد آییش در سال 1387 چه صف طویلی کشیده می‌شد و بالکن تئاتر شهر نیز رنگ مخاطب به خود می‌دید. چرا پس از هشت سال، آییش با نمایشی در همان حال و هوا فروش درخوری ندارد؟

پاسخ این سوال و البته نکات دیگر را در مجموعه یادداشتهایی دنبال می‌کنیم که امید است منجر به بهبود وضعیت مهمترین سازه تئاتری کشور شود. سازه‌ای که با عبور از کنارش تنها حسی که از آن منعکس نمی‌شود، حس تئاتر است. جایی که پاتوق موادفروشان و سایر ناهنجاریهای اجتماعی است. این افراد شاید بخشی از جامعه ایران باشند؛ اما هیچ سنخیتی با هنر نمایش نداشته و ندارند.

ادامه دارد...

انتهای پیام/