۵ گام کسب دانش از نگاه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت

5 گام کسب دانش از نگاه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت

دبیر شورای راهبردی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در ادامه دوره «تبیین مدیریت شهری از منظر الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت»، به تبیین متدولوژی کسب دانش از نگاه الگو - در برابر نظام مدیریت کسب دانش فعلی - پرداخت.

به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، دوره «تبیین مدیریت شهری از منظر الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» در حوزه علمیه مروی تهران برگزار می شود. در این دوره حجت‌الاسلام و المسلمین علی کشوری، کارشناس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در این دوره یازده روزه به تبیین مدیریت شهری به‌عنوان دومین نمونه‌سازی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت می پردازد. روز گذشته بخش اول گزارش از نظر خوانندگان گذشت. {اینجا} بخش دوم از گزارش تقدیم خوانندگان می‌شود.

***************************

** «تضارب»؛ دومین گام کسب دانش

حجت‌الاسلام و المسلمین کشوری خاطرنشان کرد: وقتی مرحله حسن‌الاستماع را طی کردیم، وارد مرحله «تضارب» می‌شویم که دومین گام فکر کردن است. تضارب به‌معنای ضرب آراء در یکدیگر به غرض تولد رأی صحیح است. در مرحله دوم وارد گفت‌وگو می‌شوید. یکبار در مرحله حسن‌الاستماع فکر کرده‌اید؛ به عنوان مثال در بحث این دوره شما 11 جلسه بر نگاه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت برای مدیریت شهری تأمل کرده‌اید. حالا در مرحله دوم وارد مرحله تضارب می‌شوید. تضارب یعنی چه؟ یعنی فکرهای هم‌جهت در یکدیگر ضرب شوند. گفت‌وگو در مرحله تضارب به این معناست. به عنوان مثال بعد از مرحله حسن‌الاستماع بنده روایتی را می‌خوانم و شما که 11 روز تأمل و گفت‌وگو کرده‌اید، می‌بینید که بنده در بحث خود 4 روایت دیگر را ندیده‌ام. شما وارد بحث شده و به‌عنوان مثال می‌گویید: حاج آقا! شما گفتید که حسن‌الاستماع دو رکن دارد ولی اگر به این روایت توجه کنید سه رکن ترسیم خواهد شد. لذا مراد از ضرب آراء در یکدیگر ضرب آراء هم‌جهت در یکدیگر است. بسیار اهمیت دارد که به نکته‌ای که بنده عرض کردم توجه کنید. به دلیل اینکه در جامعه در مورد مدیریت دانش و مدیریت تحقیقات بحث نمی‌شود. برخی مفهوم تضارب را با مفهوم جدال احسن یا با مقایسه‌کردن یک فکر درست با یک فکر غلط یکسان می‌پندارند. تضارب هیچیک از این موارد نیست. تضارب به معنای این است که دو متفکر هم‌جهت وارد گفت‌وگو شده و عیبهای یکدیگر را می‌گیرند. در برخی از نقلها که ما مطرح کرده و در جلسات گذشته نیز به آنها اشاره کردیم اینطور آمده است که وقتی شما تضارب می‌کنید علم به وسیله مکانیزم تضارب در خود شما رشد می‌کند؛ چرا؟ به دلیل اینکه وقتی مجبور به ارائه‌ یک مطلب شدید در واقع مجبور شدید بسیار به آن فکر کنید. تضارب، سطح فکرکردن راجع به یک موضوع را یک‌قدم دیگر ارتقا می‌دهد. این دو مرحله است که بعداً ان‌شاء الله تشریح بیشتری خواهم داد و الآن به صورت اجمالی عرض می‌کنم.

** «کتابت»؛ گام سوم در کسب دانش

کارشناس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در ادامه با بیان اینکه مرحله‌ سوم فکر کردن نسبت به یک موضوع، مرحله «کتابت» است، خاطرنشان کرد: شما این روایت معروف را شنیده‌اید که حضرت صادق علیه‌السلام می‌فرمایند: «قیّدوا العلم بالکتابة». دقیقاً به ظهور روایت دقت کنید؛ می‌فرماید: «قیّدوا العلم بالکتابة»؛ علم را با نوشتن تثبیت کن. پیداست قبل از کتابت، علمی وجود دارد که بنده با مجموع ادله‌ای که از روایات به دست آورده‌ام، بحث کرده‌ام که این علم از دو مرحله اول به دست می‌آید؛ یعنی حسن‌الاستماع و تضارب علمی این مرحله را ایجاد می‌کنند. به دلیل اینکه شما با این دو مکانیزم، دو مرتبه بر یک موضوع فکر می‌کنید و حالا به علمی دست پیدا کرده‌اید؛ حضرت (ع) می‌فرماید: این علم را تثبیت کنید. وقتی شروع به نوشتن می‌کنید، حین نوشتن و بازفرآوری مطالب در ذهن خود و ایجاد ساختار برای مطالب، مجبور می‌شوید برای مرتبه سوم نسبت به آن مطلب فکر کنید. لذا علم تثبیت می‌شود. اما سؤال این است که در کتابت چه ویژگی‌ای وجود دارد که علم را تثبیت می‌کند؟ برخی گفته‌اند: چون کتابت، یک نسخه خطی از یک فکر را مطرح می‌کند، بعداً شما آن نسخه خطی را خوانده و آن را یاد می‌گیرید. اما این نگاه، نگاه ساده‌ای به روایت است. البته درست است که شما بعداً به نوشته‌های خود رجوع می‌کنید، اما آن چیزی که باعث تثبیت علم می‌شود این است که شما با مکانیزم کتابت یکبار دیگر توفیق پیدا می‌کنید که راجع به آن مسأله فکر کنید. یعنی یکبار با حسن‌الاستماع بر مسأله فکر کرده‌اید؛ یکبار با تضارب و مباحثه، با آدابی که عرض کرده‌ام، راجع به مسأله فکر می‌کنید و در مرحله سوم به وسیله کتابت مجبور می‌شوید راجع به مسئله‌ فکر کنید. تا این مرحله سه بار به یک موضوع فکر کردید. لذا واقعاً علم در ذهن شما تثبیت می‌شود.

** «نظام مقایسه»؛ مرحله چهارم کسب دانش

وی ادامه داد: مرحله چهارمی که شما مجبور می‌شوید به مسئله فکر کنید، مرحله‌ای است که ما از آن به «نظام مقایسه» تعبیر کرده‌ایم. یعنی چه؟ یعنی شما فکر تثبیت شده‌ای و علم مقیّدی دارید و باید این علم را با فکر باطل مقایسه کنید. باید اینها را در مقابل افکار عمومی مقایسه کنید و بگویید: این کتاب خدا و این تئوریهای غربی است. باید افکار را جزء به جزء مقایسه کنید. بنده همیشه در مباحثی که مطرح کرده‌ام با یک تعمّدی و از سر یک حکمتی به این روایت پیامبر (صل‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم) استدلال کرده‌ام. ما نظام مقایسه را با ظهورگیری از این روایت استنباط کرده‌ایم. حضرت (صل‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم) خطاب به علمای امت می‌فرمایند: «اذا ظهرت البدع فی امتی» وقتی بدعت ظهور یافت، «فللعالم أن یظهر علمه»؛ و در تعبیر دیگری می‌فرمایند: «فلیظهر العالم علمه». وقتی علم به دست آمد شما تکلیف به مقایسه پیدا می‌کنید.

حجت‌الاسلام و المسلمین کشوری در پاسخ به اینکه «ریشه بدعت چیست» گفت: امیرالمؤمنین (ع) می‌فرمایند: «اهواء تتّبع و احکام تبتدع». وقتی کسی هواپرستی خود را اعلام می‌کند جمعیتهایی به هر دلیلی به دنبال هوای آن فرد رفته و از هوای نفس او تبعیِّت می‌کنند؛ این نقطه آغاز ایجاد بدعت است. وقتی فرد مشاهده کرد که طرفدار پیدا کرده و با بیان کلامی از سر هوای نفس عده‌ای از او پیروی می‌کنند، احکام «تبتدع» رخ می‌دهد و فرد یک سری مناسکی را تعریف می‌کند. پس در مورد اینکه بدعت و فتنه چگونه به‌وجود می‌آید، روایت می‌فرماید: «اهواء تتّبع» اینکه هواپرستی مورد اطاعت قرار می‌گیرد. بدعت ریشه‌ای دارد؛ روایت ریشه احکام ابداع شده را بیان نمی‌کند؛ بلکه روایت می‌گوید: به هر دلیلی شما نتوانستید ریشه بدعت را بخشکانید – که ما یک باب روایت داریم که مکانیزمهایی را برای مقابله با بدعت معرفی کرده‌اند - «اذا ظهرت البدع»، یعنی شرایطی به‌وجود می‌آید که بدعت ظهور پیدا می‌کند.

وی ادامه داد: تأکید می‌کنم و تقاضا می‌کنم که برادران و خواهران گرامی توجه کنند؛ در روایات دو مقام بحث وجود دارد؛ برخی از روایات چگونگی ایجاد بدعت را بحث می‌کنند؛ کما اینکه بنده به یک روایت اشاره‌ کردم؛ این یک مقام بحث است. اما روایاتی دیگر در مورد این بحث می‌کنند که پس از ظهور بدعت باید چه کار کنیم. البته همین‌جا عرض کنم که در روایات ما مراد از بدعت، امر مقابل سنّت است. تعریفی که آقایان اعتقادی و کلامی ما گفته‌اند تعریف ناقصی است. آنها گفته‌اند: بدعت به این معناست که امرِ «ما لیس فی الدین» را در دین وارد کنیم و امری که در دین وجود دارد را از دین خارج کنیم. تعریف دقیق‌تر، هر آن چیزی است که در مقابل سنّت باشد؛ سنّت ملاک است و امر مقابل سنت بدعت است.

دبیر شورای راهبردی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت افزود: حالا فرض می‌کنیم که بدعتی ظهور پیدا کرده است، در این صورت «فللعالم أن یظهر علمه» عالم نیز باید علم خود را ظاهر کند. ظهور علم در مقابل ظهور بدعت به معنای مقایسه بوده و برای جامعه حالت مقایسه ایجاد می‌کند. حضرت در ادامه فرمود: اگر عالمی این کار را نکرد یعنی به تکلیف نظام مقایسه عمل نکرد و در مقابل بدعت ظهوریافته علم را ظاهر نکرد، باید خود را برای آتش جهنم آماده کند. وقتی عالمی وارد مرحله نظام مقایسه می‌شود، وارد مصاف شده و به تعبیر آیت‌الله امام خامنه‌ای از چپ و راست شمشیر می‌زند تا بدعت را به چالش بکشد. وقتی چنین حالتی در عالمی به‌وجود آمد، این عالم با فکر وارد بحث شده و می‌خواهد بدعت را به چالش بکشد. وقتی این فکر را در مقابل فکر غلط قرار می‌دهد مجبور می‌شود فکر کند. بنابراین خود مرحله نظام مقایسه باعث می‌شود که انسان برای مرتبه چهارم برای موضوعی که قبلاً سه‌بار بر روی آن فکر کرده بود فکر کند.

وی در ادامه با بیان اینکه همه نمونه‌سازیهای ما یک نوع نظام مقایسه است، افزود: به عنوان مثال ما مدیریت شهری از نگاه اسلام را با مدیریت شهری با مدل TOD مقایسه می‌کنیم؛ به نظر ما این مدل، بدعت گسترش یافته است و ما در جلسه سعی می‌کنیم نگاه اسلام را ظاهر کنیم تا خود شما قضاوت کنید کدامیک بهتر است. دوستان می‌دانند که ما در برنامه ششم در مقام نظام مقایسه یک جمله گفتیم؛ بیان کردیم: راه اصلاح کشور، شناسایی، تبیین و رفع عدم توازنهای فرهنگی است. این حرف را در مقابل چه حرفی مطرح کرده‌ایم؟ در مقابل اَبَرحرف جریان توسعه‌گرا که می‌گوید: راه نجات کشور، شناسایی، کشف و رفع عدم توازنهای اقتصادی است. شما در گفت‌وگوها مکرر شنیده‌اید که جریان توسعه‌گرا می‌گوید کشور دچار عدم توازن‌ است و مراد آنها از عدم توازن امور نامتوازن با مسئله اقتصاد است؛ هر امری که در تعارض با مسئله اقتصاد باشد را یک امر نامتوازن می‌دانند که باید رفع شود تا کشور به صلاح برسد. این بدعتی بود که در جامعه ما گسترش پیدا کرد. اما به فضل الهی و با کمک طایفه‌ای از مؤمنین ما وارد بحث شده و گفتیم: عدم توازنهای فرهنگی راه اصلاح کشور است نه عدم توازنهای اقتصادی. یعنی باید این عدم توازنها را شناسایی، تبیین و رفع کنیم. اگر در جامعه‌ای نظام برنامه‌ریزی به این سمت رفت که محور برنامه‌ریزی را کشف، تبیین و رفع عدم توازنهای اقتصادی بداند، آن جامعه به عدم تعادل خواهد ‌رسید، کمااینکه الآن نیز همچنین است. هم آمریکا و هم مابقی کشورهای توسعه‌یافته جامعه نامتعادلی دارند. پس مرحله چهارم، مرحله نظام مقایسه است.

وی ادامه داد: در این مرحله انسان از دو طریق وادار به تفکر می‌شود؛ وقتی انسان به مصاف فکر باطل رفت در وهله اول ضعفهای استنباطی خود در سه مرحله قبل را شناسایی می‌کند. به عنوان مثال در مناظره‌ای شرکت کرده و در می‌یابد که به سؤالی دقت نکرده بود. با این سؤال دوباره وارد حوزه فکر می‌شود و بعد ضعفهای طرف مقابل را به‌خوبی شناسایی می‌کند. این نیز یک مرحله است، پس مرحله نظام مقایسه، مرحله چهارم فکر کردن است.

** «حسن السؤال»؛ مرحله پنجم کسب دانش

کارشناس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در ادامه با اشاره به اینکه در ذهن کسی که وارد مرحله نظام مقایسه می‌شود به‌صورت طبیعی «حسن‌السؤال» شکل می‌گیرد، خاطرنشان کرد: این، مرحله پنجم فکر کردن راجع به یک موضوع است. احساس بنده این است که ما نسبت به روایات خودمان «نگاه اخباری» داریم که به این منجر شده که مدیریت تحقیقات این انحرافات را در کشور ما ایجاد کند. بنده بیش از دو دهه است که توفیق خواندن آیات و روایات را دارم و بزرگترین برد زندگی خود را برقراری چنین ارتباطی با آیات و روایات می‌دانم. همیشه دیده‌ایم که آقایان در منابر می‌گویند: «حسن السؤال، نصف الجواب»، «حسن السؤال، نصف المسئله». ولی فقط این روایات را می‌خوانند و آن را بحث نمی‌کنند. اگر مجموع روایات را بررسی کنیم، حسن‌السؤال بعد از مرحله نظام مقایسه ایجاد می‌شود. بنده به میزان وقت مختصر این جلسه دو روایات را کنار هم می‌گذارم تا معنای حسن‌السؤال واضح شود؛ ما روایاتی مربوط به باب مفتاح و کلید داریم. اگر کسی به دنبال کلید است باید روایات باب کلید را بخواند. در آن باب بحث شده است که سؤال، کلید علم است. ائمه ما کلید همه‌چیز از جمله کلید علم را بحث کرده‌اند، و فرموده‌اند که سؤال خوب است. بنابراین اگر سؤال خوب مطرح شود، در یک جامعه علم گسترش پیدا می‌کند.

وی افزود: ما در نظریه بانک سؤالات جهت‌ساز – که یکی از خانه‌های نقشه راه است - با ضوابطی که از روایات فهم کرده‌ایم، 243 سؤال را مطرح کرده‌ایم. به نظر من این سؤالات نگاه به علم را تغییر می‌دهند؛ زیرا سؤالهای مهمی هستند. اگر سؤال به‌درستی شرح داده شود در حوزه علم افق جدیدی را پیش روی مخاطب می‌گشاید. حال یک سؤال خوب چگونه به دست می‌آید؟ آیا سؤال خوب، سؤالی است که در مرحله حسن‌ الاستماع به دست می‌آید؟ بالآخره در مرحله حسن‌ الاستماع سؤالاتی به ذهن انسان می‌آید و بنده هم قبول دارم که در این مرحله سؤالاتی به ذهن انسان خطور می‌کند. در مرحله تضارب نیز در ذهن انسان سؤال شکل می‌گیرد. اینها همه سؤال هستند و بنده کارکردشان را نفی نمی‌کنم. در مرحله کتابت نیز سؤالاتی به ذهن انسان می‌آید. شما تجربه کرده‌اید که وقتی بعد از مباحثه‌ای سرکلاس می‌روید، سؤالات خوبی بعد از این مباحثه در ذهن شما شکل گرفته است و آنها را از استاد می‌پرسید. اما اگر وارد مرحله نظام مقایسه شدید – یعنی در درگیری با فکر غلط بحث کردید - چون سؤالاتی که در ذهن شما ایجاد می‌شوند ناظر به چالش کشیدن فکر غلط هستند، وقتی سؤالات را مطرح می‌کنید این کار منجر به حفظ موازنه نسبت به دستگاه کفر می‌شود. لذا این سؤالات حسن‌السؤال هستند.

حجت‌الاسلام و المسلمین کشوری با بیان اینکه این خوب نیست که ما در حجره خودمان فکر کنیم و سؤالاتی نیز به ذهن ما خطور کند، خاطرنشان کرد: بنده جسارت می‌کنم و امیدوارم دوستان دلگیر نشوند؛ اما بسیاری از سؤالاتی که دوستان فلاسفه در طول تاریخ مطرح کرده‌اند، چنین سؤالاتی بوده است. به‌عنوان مثال دعوای تفصیلی‌ای بر روی این مطلب داشته‌اند که اصالت با وجود است یا ماهیت. بنده متأسفانه یک دهه در این دعواها حضور داشته‌ام. فلاسفه بحث کرده‌اند که اگر اصالت با وجود باشد چه اتفاقاتی می‌افتد و اگر اصالت با ماهیت باشد چه اتفاقاتی رخ می‌دهد. اختلاف آراء هم پیدا شده و بحث نیز کرده‌اند. اما یک‌وقت شما در درگیری با دستگاه باطل نظام مقایسه می‌کنید. در این صورت سؤالاتی که در ذهن شما مطرح می‌شود ناظر به چالش ‌کشیدن کفر و نفاق است. این سؤالات، حسن‌السؤال هستند؛ چرا حسن‌السؤال هستند؟ چون غلبه اسلام را زیاد می‌کنند. همواره یک شاخص وجود دارد؛ اینکه ما باید بر «نفی‌سبیل» مواظبت کنیم. چه زمانی می‌توانیم مواظبت کنیم؟ می‌دانید نفی‌سبیل در جامعه‌ای چگونه رخ می‌دهد؟ همواره در همه دوره‌ها مقدمه شکسته‌شدن نفی‌سبیل این است که عده‌ای در درون فکر غلطی را می‌پذیرند؛ بعد این مطلب منجر می‌شود که نفی‌سبیل به‌صورت فیزیکی شکسته شود.

وی افزود: عرض بنده این است که وقتی شما در درگیری با فکر غلط قرار می‌گیرید سؤال شما منجر به نقد فکر غلط می‌شود؛ در وهله دیگر سؤال شما منجر به کشف ضعفهای شما در مقابله با فکر غلط می‌شود. لذا هر دو سؤالی که مطرح می‌شود باب علم را به‌سمت «سلطان» می‌برد. باید این احادیث را ببینیم؛ حضرت امیرالمؤمنین (ع) فرمود:«العلم سلطان» علم تسلط می‌آورد. برخی این روایت را اینطور بیان می‌کنند که علم تسلط می‌آورد. خوب؛ گاهی در یک مباحثه هم یک استاد بر شاگرد خود تسلط می‌آورد؛ پس العلم سلطان یعنی این. اما اگر روایت را درست ببینید حضرت می‌فرمایند که اگر علم نداشته باشید دشمن بر شما غلبه پیدا می‌کند. جهت علم نفی‌سبیل است. لذا وقتی جمع بین‌ ادله می‌کنیم معنای حسن‌السؤال را هم ناظر به این ادله‌ای که خانواده برای آن تشکیل می‌دهیم باید بحث کرد. سؤال خوب سؤالی است که به‌سمت سلطان شدن نسبت به دستگاه کفر و نفاق برود. این موضوع حتماً بعد از نظام مقایسه به‌دست می‌آید.

وی در پایان با بیان اینکه مقدمه اول به اتمام رسید، گفت: ما در جلسات خود همیشه این مطالب را به دوستان توصیه می‌کنیم که راجع به پنج مرحله مسئله الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت فکر کنند. یک مقدمه دومی هم ماند که بنده آن را در جلسه فردا گزارش خواهم داد. فردا عرض خواهم کرد که روح نمونه‌سازی اول ما چه بود؛ به دلیل اینکه نمونه‌سازی اول به فهم نمونه‌سازی دوم کمک خواهد کرد. فردا این مطلب را گزارش خواهم داد و ان‌شاالله از روز سوم اصل بحث مدیریت شهری را شروع خواهیم کرد.

          ادامه دارد ...

انتهای پیام/*

دهۀ «رکود، عبرت، تجربه»
پربیننده‌ترین اخبار اقتصادی
اخبار روز اقتصادی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
خودرو سازی ایلیا
بانک ایران زمین
گوشتیران
triboon