ناموران بی‌اعتبار

ناموران بی‌اعتبار

درحالیکه خانه‌های شاعران همانند خانه‌های دیگر بزرگان، پاره‌ای از هویت تاریخی و فرهنگی کشور را شکل می‌دهند، اما عدم توجه به آنها طی سال‌های گذشته منجر به فراموشی تدریجی آنها شده است. آیا این آغازی دوباره برای پاک شدن حافظه تاریخی ما ایرانی‌هاست؟

خبرگزاری تسنیم:

روزگاری شد ز چشم اعتبار افتاده‌ام
چون نگاه آشنا از چشم یار افتاده‌ام

محمدرضا شفیعی کدکنی در مقاله‌ای با عنوان «ظرفیت و ظرافت یک انسان» یک سؤال مهم مطرح می‌کند: قبر فرخی یزدی کجاست؟ او در واقع با این پرسش سر حرف را باز می‌کند تا به این مسئله بپردازد که چرا می‌گویند ما ایرانی‌ها حافظه تاریخی نداریم؟ و سپس ادامه می‌دهد: فقر حافظه تاریخی ما نتیجه نداشتن «آرشیو ملی» است؛ نه در قیاس با فرانسه و انگلستان که در قیاس با همسایگانمان. آرشیو ما کجا و آرشیو عثمانی (یعنی ترکیة قرن اخیر) کجا؟!! گاهی دانشجویان دوره‌های دکتری ادبیات که سخت شیفته مطالعات ادبی در حوزه نظریه‌های جدید هستند، به من رجوع می‌کنند که: «ما می‌خواهیم روش "لوکاچ"یا روش "لوسین گلدمن" را بر فلان رمان معاصر ایرانی، به اصطلاح "پیاده کنیم" و رساله دکتری خود را در این‌باره بنویسیم.» من در میان هزاران مانعی که در این راه می‌بینم، به شوخی به آنها می‌گویم: اگر شما از دولت فرانسه بپرسید که «در فلان تاریخ، و در فلان قهوه‌خانه خیابان شانزه‌لیزه، آقای ویکتورهوگو یک فنجان قهوه خورده است؛ صورت حساب آن روز ویکتورهوگو، در آن کافه مورد نیاز من است.» فوراً از آرشیو ملی فرانسه می‌پرسند و به شما پاسخ می‌دهند، اما ما جای قبر فرخی یزدی را نمی‌دانیم!

تکه‌های فراموش شده هویت فرهنگی و تاریخی

به فراموشی سپردن هویت‌های تاریخی و فرهنگی و بی اعتنایی به سرمایه های نمادین کشور، موضوعی تازه‌ای نیست؛ بارها و بارها در رسانه‌ها از این موضوع سخن رفته و دیگر دارد تبدیل به تکرار مکررات می‌شود. همین چند وقت اخیر بود که خبر ناگوار تخریب خانه استاد بنان منتشر شد و یا خبری تلخ‌تر از بلاتکلیفی خانه پروین در همین تهران. اما این‌ها فقط مختص به تهران نیست، در دیگر شهرهایی که پیشینه فرهنگی بیشتری نسبت به پایتخت دارند نیز وضع به همین منوال است.

بسیاری از کارشناسان معماری و شهرسازی بر این باورند که در سال‌های اخیر با تخریب بافت‌های قدیمی در شهرها یا بی‌توجهی به ساختمان‌های قدیمی بزرگان، اکثر نقاط شهری شبیه یکدیگر می‌شود و ماهیتش تغییر می‌کند؛ این در حالی است که در برخی از کشورها مانند ترکیه که دم گوشمان است، خانه‌هایی که قدمتی بیشتر از 70 سال دارند، به عنوان بافت تاریخی شناخته می‌شوند و از آنها مراقبت می‌شود، اما متأسفانه چنین نگاهی در کشور و در میان مسئولان دیده نمی‌شود. سجاد عسگری، دبیر کمیته مردم نهاد پیگیری حفاظت از خانه‌های تاریخی تهران، در همین رابطه در گفت‌وگو با تسنیم با اشاره به وضعیت فعلی برخی از خانه‌های بزرگان ادبیات در تهران می‌گوید: متأسفانه هیچ‌گونه شناختی از این خانه‌ها در دست مسئولان نیست تا نسبت به حفظ، نگهداری و مرمت آنها کاری صورت گیرد.

به گفته وی؛ در این رابطه خانه از پای‌بست ویران است، وقتی مسئولی از داشته‌های فرهنگی خود اطلاعی نداشته باشد، طبیعتاً درباره مسائل دیگر حول این موضوع نیز نمی‌تواند کار خاصی انجام بدهد.

آرامگاه صائب؛ خوابگاه معتادان شهر

وضعیت خانه‌های بزرگان شعر و ادبیات در تهران و سایر شهرها، تقریباً مشابه خانه‌های بزرگان فرهنگی در دیگر حوزه‌هاست. این روزها خبرهای ناگواری از خانه‌های بزرگان ادبیات و یا آرامگاه‌های آنها، اعم از شاعران و نویسندگان، و بی‌توجهی یا کم‌توجهی مسئولان به آنها منتشر می‌شود. نمونه بارز این اماکن، آرامگاه صائب تبریزی در شهر اصفهان است که به دلیل عدم رسیدگی‌های لازم، نیازمند مرمت و بازسازی است.

از سوی دیگر، وضعیت نابهنجار ایجاد شده از نظر اجتماعی نیز تبعاتی را در پی داشته است. تردد معتادان و تبدیل شدن باغ صائب به خوابگاهی برای این افراد از یک سو و کم‌فروغ شدن انجمن‌های ادبی فعال در سال‌های گذشته از سوی دیگر، سبب شد تا باغ صائب یا همان آرامگاه او که برای اهل ادب و هنر، مأوا و ملجأیی بود، امروزه دیگر فروغ سابق را نداشته باشد. خسرو احتشامی، از شاعران استان اصفهان، با اشاره به وضعیت فعلی مقبره صائب می‌گوید: این مقبره ابتدا در باغی بود که به دور آن دیواری کشیده شده بود. همچنین درختان بزرگ و تنومندی داشت، اما الان نه از آن دیوارها خبری است و نه از درختان سرسبز 300 ساله‌اش.

او ادامه می‌دهد: دیوار که در حقیقت محافظ باغ بود، از سوی شهرداری برداشته شد و همین امر منجر به این شد که تردد برای همه میسر باشد. سال 40 یا 42 که مزار صائب توسط استاد همایی کشف شد، به محفلی برای ادب‌دوستان تبدیل شد. امهات ادب و فرهنگ از شعر گرفته تا نقاشان و دیگر هنرمندان به این مکان می‌آمدند و در آنجا با یکدیگر ارتباط داشتند. در حقیقت مزار صائب در دهه 50 برای اهل فرهنگ اصفهان جایی برای رشد فرهنگ بود. از شاعران بزرگی مانند فقیر اصفهانی که کوچه و خیابان اصفهان به نام و یاد او جان دوباره می‌گیرد تا عبدالحسین سپنتا و دیگران به اینجا می‌آمدند.

تغییر کاربری خانه‌ها؛ یکی از دغدغه‌های اصلی

وضعیت خانه‌های شاعران و بزرگان ادبیات دیگر نیز وضعیت بهتری ندارد. از دیگر نمونه‌های این موضوع می‌توان به خانه سیمین دانشور و جلال آل احمد اشاره کرد که قرار بود به موزه‌ای برای گرد هم آمدن شاعران و داستان‌نویسان تبدیل شود. محمدحسین دانایی، خواهرزاده جلال آل احمد، درباره مرمت‌های صورت گرفته در این خانه می‌گوید: قرار بر این بود که این خانه بدون تغییر کاربری و بدون تغییر در هویت آن، به خانه- موزه این دو نویسنده تبدیل شود، چون نمی‌خواستیم بلایی که بر سر خانه برخی از بزرگان در سال‌های اخیر آمده، بر سر خانه جلال و سیمین هم بیاید.

وی ادامه می‌دهد: وقتی که خانه عزت‌الله انتظامی را تغییر ماهیت می‌دهند و در آنجا سالن سینما می‌سازند، دیگر آنجا خانه آن هنرمند نیست؛ چرا که خانه انتظامی این‌گونه نبود که الان هست. اما کو چشم بینا و گوش شنوا؟ چند ماه پیش که به منزل جلال رفتم و با اصرار توانستم وارد خانه شوم، دیدم که حفره بزرگی در راهرو خانه و میان آشپزخانه ایجاد شده است و معلوم نیست که حضرات در آنجا به دنبال چه می‌گردند!؟

یکی دیگر از مشکلات اصلی در نپرداختن به خانه‌های بزرگان و ادبا در کشور، قائل نبودن به وجهه تاریخی این ابنیه است. بنا به نظر کارشناسان، بسیاری از این خانه‌ها مانند خانه اخوان ثالث، بدیع‌الزمان فروزانفر و دیگران و دیگران، بیشتر از آنکه تاریخی باشند، فرهنگی‌اند. همین مسئله منجر به این شده که این ابنیه مورد توجه چندانی قرار نگیرند و نقش آنها در حوزه‌های مختلف مانند گردشگری و یا برگزاری انجمن‌های ادبی و علمی نادیده گرفته شود. امیر اسماعیل آذر، استاد ادبیات فارسی، در گفت‌وگو با تسنیم، با بیان اینکه از بین رفتن این خانه‌ها به تدریج و در نهایت منجر به از بین رفتن حافظه تاریخی ما می‌شود، به ظرفیت‌های این ابنیه اشاره می‌کند و می‌گوید: من وقتی به روسیه سفر کردم، بر سر مزار پوشکین رفتم. پوشکین در روسیه همان اعتبار را دارد که حافظ در ایران. همین سبب شده که هر ساله هزاران گردشگر به این مکان بیایند و این در نهایت برای دولت روسیه منبع درآمد دارد. از سوی دیگر، همین بازدیدها سبب می‌شود تا پوشکین در اذهان مردم جاری باشد.

خانه منسوب به سعدی در شیراز

خانه منسوب به سعدی در شیراز

وی ادامه می‌دهد: در شهرهایی مانند شیراز که مزار حافظ و سعدی سر پاست، مشکلی وجود ندارد، اما ابنیه‌ای مانند خانه پروین اعتصامی می‌تواند ظرفیت بیشتری داشته باشد. خانه پروین فکر می‌کنم که بیننده چندانی ندارد؛ در حالی که می‌تواند تبدیل به جایگاهی شود برای نشست‌های ادبی و حلقه‌های ادبی در شناخت بیشتر خود این شاعر.

خانه صادق هدایت که برای مدتی تبدیل به انبار بیمارستانی در تهران شد

بسیاری از این خانه‌ها دیگر تکرارپذیر نیستند. این خانه‌ها و این مزارات، تاریخ فرهنگ و پاره‌ای از گذشته ایران هستند، اما اینکه کی می‌توان از آنها به عنوان نمادهایی از هویت فرهنگی و تاریخی این کشور یاد کرد، به نظر مسئولان و دست‌اندرکاران امر بستگی دارد.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
میهن
طبیعت
triboon
گوشتیران