خطر بروزوظهور جریان «التقاط توسعه‌گرا» در سازمان مدیریت/خط مقابله با الگوی ایرانی-اسلامی کلید خورد؟

شواهد نشان می دهد،جریان «التقاط توسعه‌گرا» حاکم بربرخی متولیان سازمان مدیریت و کمیسیون برنامه و بودجه مجلس خط تقابلی را با الگوی ایرانی-اسلامی پیشرفت کلید زده و دو نگاه انحرافی در پیاده سازی اقتصاد مقاومتی و الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت به چشم می خورد.

براساس عقل‌گرایی، باید گفت کسانی که معتقدند برای پیشرفت کشور باید به غرب پناه برد، عقل خود را باخته‌اند زیرا عقل می‌گوید باید از تجربه‌ها درس گرفت.

                    بیانات رهبری در دیدار با دانشجویان - 12 تیر 95

 

به بهانه مقدمه

از پیش از عید با داغ شدن تنور برنامه پنج ساله ششم توسعه، تقابل بی‌نظیری را بین «جریانهای توسعه‌گرا» و «جریان‌ معتقد به الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» شاهد هستیم. رد شدن یک لایحه برنامه پنجساله - که برای اولین بار طی 70 سال برنامه‌ریزی توسعه در کشور رخ داد - نیز حاکی از جدی بودن تقابل این دو جریان است. اگر اخبار، مناظره‌ها،‌ نشستها و برنامه‌های دو طرف را پیگیری کنید تصدیق خواهید کرد که بدون اغراق یک «جنگ تمام عیار» در جریان است. جنگی که یک سوی آن افرادی هستند که 68 سال نظام برنامه‌ریزی کشور را در دست داشته‌اند و سوی دیگر را طراحان و وفاداران به الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت تشکیل می‌دهند.

نقطه روشن و امیدبخش این تقابلِ تمام عیار این است که اولین بار است که یک جریان، رویکرد «لحاظ مؤلفه‌های بومی» در نظام برنامه‌ریزی کشور را پیگیری می‌کند. در این یادداشت  نقاط ضعف جریان توسعه‌گرا - که سبب شده جریان الگو با این جدیت به تقابل با این جریان ریشه‌دار بپردازد - را بازخوانی می‌کنیم.

پرده اول: اعتراف توسعه‌گراها به ناکارآمدی برنامه‌های 70 ساله

وقتی از برنامه‌ریزی توسعه یاد می‌کنیم یکی از نمادها و شخصیتهای بارز آن سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی و شخص آقای دکتر نوبخت است. او نوک پیکان جریانی است که لایحه‌ برنامه‌شان برای اولین بار طی 7 دهه گذشته مورد پذیرش مجلس قرار نگرفت.

جالب اینجاست که ناکارآمدی برنامه‌های توسعه ده‌گانه آنچنان عیان است که چندی پیش خود دکتر نوبخت زبان به اعتراض گشود. او 28 مهرماه 94 در جمع خبرنگاران گفت: «ما همه آسیبهای برنامه‌های پیش و پس از انقلاب اسلامی را مطالعه کردیم و گیر آنها را شناختیم که چرا 10 برنامه اجرا شده است اما به مرز توسعه یافتگی نرسیدیم!»

حال سؤال اساسی اینجاست که اگر خود این جریان معترف است که  10 برنامه توسعه، کشور ما را «حتی به مرزهای توسعه یافتگی» هم نرسانده، مردم و متخصصان الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت چرا باید 5 سال دیگر به این جریان اعتماد کنند؟

پرده دوم: برنامه ششم؛ یک لایحه غیرقانونی است

بند اول برنامه پنجم توسعه دولت را ملزم کرده بود که ضمن روشن کردن ابعاد الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و تصویب «قانون» آن در مجلس، لایحه برنامه ششم توسعه را بر مبنای شاخصهای این قانون تدوین کند. اما زمان برنامه پنجم تمام شده و نه لایحه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت به مجلس رفته و نه برنامه ششم بر مبنای شاخصهای این الگو تدوین شده است.

به این ترتیب قانوناً باید تصویب برنامه ششم تا زمان تصویب «شاخصهای الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» به تعویق بیفتد و ارائه این برنامه با روش گذشته یک کار غیرقانونی به شمار می‌رود.

پرده سوم:‌ مغایرت بیّن با اسناد بالادستی

در لایحه برنامه ششم پیشنهادی دولت - جدای از ایرادات شکلی قابل توجه - مغایرتهای متعددی با اسناد بالادستی نیز به چشم می‌خورد. بررسی این موارد نیازمند بررسی موشکافانه این اسناد و مغایرتهای آنها با لایحه پیشنهادی سازمان برنامه است؛ که در این مجال کوتاه نمی‌گنجد. اما اجمالاً عدم توجه و سکوت نسبت به سیاستهای جمعیت، عدم توجه به اقتصادمقاومتی، بی‌توجهی و سکوت نسبت به سند تحول آموزش و پرورش، بی‌توجهی به شرایط آموزش عالی و علوم انسانی و بی‌توجهی به اسناد بالادستی فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی متعدد، از نقاط ضعف این لایحه به شمار می‌رود. رویکرد برنامه ششم در اغلب این موارد «سکوت» یا «مغایرت ضمنی یا صریح» است.

پرده چهارم: سؤالات بی‌جواب «جریان الگو» از جریانهای «توسعه‌گرا»

طی چهار ماه گذشته، رسانه‌ها شاهد رویارویی صریح این دو جریان بوده‌اند. مناظره‌های متعدد منتشر شده بین جریان الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت از یک سو و معاونین سازمان مدیریت و مسئولین کمیسیون برنامه و بودجه از سوی دیگر، سؤالات متعددی را در اذهان مخاطبان ایجاد می‌کند. طی این مناظره‌ها، جریانهای توسعه‌گرا تقریباً همگی پرسشهای جریان الگو را بی‌پاسخ گذاشتند. برخی از این پرسشها - که بسیار جدی و تعیین‌کننده به‌شمار می‌روند - از این قرار است.

  • با توجه به این حجم از ناکارآمدی برنامه توسعه‌گرا، چه اصراری بر تدوین دوباره برنامه 5 ساله بر مبنای شاخصهای توسعه غربی وجود دارد؟
  • با توجه به نرخ طلاق 38 درصدی در شهر تهران و نرخ 20 درصدی آن در کل کشور، چرا در لایحه برنامه ششم برای جلوگیری از این معضل و استحکام نهاد خانواده  تمهیدی اندیشیده نشده است؟
  • در تفکر بومی و اسلامی، کرامت و جایگاه زن کاملاً رعایت شده است؛ به این معنی که ضمن اینکه حضور اجتماعی زن را می‌پذیرد، نقش او در خانواده را پراهمیت می‌داند. بنابراین به عقیده کارشناسان الگو، لازم است نظام برنامه‌ریزی کشور نسبت به شرایط کاری زن حساس باشد؛ حتی به نفع خانواده به آن یارانه بدهد و ساعت کار زنان را کاهش بدهد تا زمینه برای حضور مؤثر زن در خانواده تسهیل شود. حال با توجه به طرح «عدالت جنسیتی» در لایحه برنامه ششم - که یک شعار فمینیستی غربی به معنی «کار برابر زنان و مردان» است - برای ساحت «کرامت و نقش حساس و کانونی زن در نهاد خانواده» چه تمهیدی اندیشیده شده است؟
  • با توجه به اینکه به اعتراف کارشناسان توسعه‌گرا، اسناد بین‌المللی - از جمله کنفرانس ریو - به‌جای الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت فصل‌الخطاب تدوین لایحه برنامه ششم قرار گرفته و با عنایت به اینکه کشورهایی که این مدلها را ارائه کرده‌اند (مانند امریکا) خود از مواردی چون «نرخ 60 درصدی طلاق و فروپاشی نهاد خانواده»، «تخریب 80 درصدی محیط زیست»، «نابرابری و فقر» و مواردی از این قبیل رنج می‌برند، اصرار جریان توسعه‌گرا بر پیروی از شاخصهای این اسناد بین‌المللی برای تدوین برنامه 5 ساله بعدی چیست؟
  • با توجه به اهمیت حیاتی سند تحول در آموزش و پرورش چرا برای تحول در این نهاد برنامه‌ای در لایحه گنجانده نشده است؟
  • با توجه به اهمیت تحول در علوم انسانی چرا در لایحه برنامه ششم تمهیدی برای این امر اندیشیده نشده است؟

و سؤالاتی از این قبیل که همگی بی‌جواب مانده است. حتی در مناظرات نیز به‌روشنی شاهدیم که جریان توسعه‌گرا پس از طرح این سؤالات، از پاسخ طفره می‌روند.

پرده پنجم: تفکر التقاطی جریان توسعه‌گرا

به‌طور مشخص طی 4 مناظره‌ای که از شبکه خبر بین جریان الگو و توسعه‌گراها پخش شده، غیر از بی‌پاسخ گذاشتن سؤالات متعدد، یک مورد، درخور توجه بوده است. در این مناظره‌ها، رو به روی کارشناس الگو، آقایان معصومی‌راد، تابش، باقری و تاجگردون حضور داشته‌اند. این افراد، از مؤثرترین افراد سازمان برنامه و نیز کمیسیون برنامه و بودجه مجلس به شمار می‌روند. همگی این افراد دو دسته استدلال را برای اصرار بر حرکت در مسیر قبلی مطرح کردند.

دلایل دسته اول بر الزامات کشور همچون «استفاده از تجربیات بشری»، «الزام ایران به رعایت اسناد بالادستی بین‌المللی»، «هماهنگی با نظامهای بین‌المللی برای احتراز از جرائم سنگین» و از این دست تأکید می‌کرد.

دسته دوم دلایل - که بسیار خطرناکتر بود - قائل بودن به تطابق «مدلهای توسعه‌گرای غربی» با «الگوی پیشرفت ایرانی اسلامی» بود. به این معنا که این آقایان معتقد بودند این نگاه توسعه‌گرا همان نگاه اسلامی، همان نگاه بومی و همان نگاه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است. دیدیم که برای رد این تفکر پرسشها و مصادیق متعددی مطرح شد که دوستان از کنار آن عبور کردند.

طرفه اینکه برخی از افراد اعلام کردند که اقتصادمقاومتی و الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت چیز جدیدی نبوده و حتی «پیش از طرح شدن» این موارد را می شناختند و به آن عمل می‌کرده‌اند! برای نمونه دکتر نوبخت در اظهارنظری گفت: «اقتصاد مقاومتی و الگوی اسلامی ایرانی‌ پیشرفت برای ما بحث جدیدی نبوده و روحانی سال 87 به آن پرداخت.» {اینجا}

خطرناکترین بخش تفکرات این جریان همین است که این تفکرِ «التقاطی» داد اسلام می‌زند، اما غربی عمل می‌کند؛ این جریان به نظام برنامه‌ریزی غربی، رنگ و لعاب اسلامی می‌دهد و آن را تصویب و اجرا می‌کند. جریانی که معتقد است برنامه‌ریزی «غربگرا» و «اقتصاد محور» همان برنامه‌ریزی مدنظر اسلام و همان الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است.

رهبر معظم انقلاب در جلسه رمضانی روز گذشته خود با دانشجویان در مورد نظام برنامه‌ریزی غربگرا و تقابل آن با الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت بیانات مهمی داشتند. از جمله فرمودند:

بنده توسعه غربی را به هیچ وجه قبول ندارم چرا که پایه ها و مبانی آن غلط است و به همین علت، «گفتمان پیشرفت اسلامی ایرانی» را مطرح کرده ایم.

جریان التقاطی حاکم بر سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی و همچنین کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، اکنون در برابر پرسشهای روشن جریان الگو سکوت کرده است. آیا زمان آن فرا نرسیده که مدلهای برنامه‌ریزی توسعه گرا با الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت جایگزین شود؟

انتهای پیام/*