حق ندارید باغ، بوستان، جنگل و مرتع را تخریب کنید/ استفاده بیضرر بشر در دوران ظهور از نیروهای طبیعت
امام خامنهای در اسفند ماه سال ۱۳۹۳ در دیدار با مسئولان و فعالان محیط زیست و منابع طبیعی فرمودند: حق ندارید تخریب کنید؛ نه باغ و بوستان را، نه جنگل را، نه مرتع و دشت را، نه کویر را؛ همه آنها متعلّق به انسانها است؛ بایستی از اینها بهره ببرید.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، امام خامنهای رهبر معظم انقلاب در 17 اسفند ماه سال 93 در دیدار مسئولان و فعالان محیط زیست و منابع طبیعی به تعریفی از محیط زیست در اسلام، اهمیت نهالکاری و توجه به حفظ محیط زیست و دیدگاه قرآن در این باره پرداختهاند.
در تهران به درختکاری توجه شده است
ما هر سال در هفتهی نهالکاری و روزهای مربوط به محیط زیست و مانند اینها، بهصورت نمادین یکی دو درخت اینجا بر زمین مینشاندیم؛ خب، احساس وظیفهای بود که مردم توجّه پیدا کنند به مسئله درختکاری؛ بیتأثیر هم نبوده. به درختکاری ـ بهخصوص در برخی از مناطق کشور از جمله تهران ـ در این سالها توجّه شده است؛ برخی از کمبودها و مشکلاتی که در گذشته بهوجود آمده، بتدریج اندکی حل شده؛ لکن همه مسئله این نیست.
امسال به نظر ما رسید که به مناسبت اهمّیّت مسائلی که امروز ما دست به گریبان با آن مسائلیم، خوب است که این جلسه را تشکیل بدهیم و قدری مطالبی را عرض بکنیم. بعد هم دنباله کار رها نشود و مسئولان در پی یک اقدام اساسی و جدّی در [حلّ] مسائل مربوط به محیط زیست انشاءالله باشند.
کره زمین مال همه است؛ متعلق به بعضی نیست
من چند مطلب را عرض میکنم؛ اوّلاً نظر اسلام نسبت به زمین و کره خاکی و این مجموعهای که گاهواره زندگی انسان و محلّ ولادت و نشوونما و سپس مرکز بازگشت انسان است؛ نظر اسلام نسبت به زمین و آنچه در زمین است. یک جا قرآن میفرماید: وَ الاَرضَ وَضَعَها لِلاَنام؛ زمین را - یعنی این کره ارضی را ـ برای انسانها ما آفریدیم؛ مال همه است. متعلّق به بعضی نیست؛ بعضی حقّ بیشتری از بعض دیگری ندارند؛ متعلّق به نسلی دونِ نسلی نیست؛ امروز متعلّق به شما است؛ فردا متعلّق به فرزندان شما، به نوههای شما و به دودمان شما تا آخر؛ و در همه جای سطح کره زمین این جوری است. خلقت زمین مال انسانها است؛ متعلّق به آنها است. در یک آیه دیگر میفرماید: خَلَقَ لَکُم ما فِی الاَرضِ جَمیعًا؛ همه آنچه در زمین است و متعلّق به زمین است، برای شما انسانها آفریده شده؛ بنابراین چون مال خودتان است، به نفع شما است، متعلّق به شما است، باید تخریبش نکنید. همه چیزش هم [باارزش] است؛ یک چیزهایی هست که بهنظر انسان سطحی ممکن است باارزش بیاید، چیزهایی هم بهنظر او بیارزش بیاید، امّا همه آنها باارزش است.
یک روزی هم در همین کشور ما کسانی بودند که میگفتند این مادّه متعفّن به چه درد ما میخورد؛ منظورشان نفت بود. عدّهای ممکن است از سرسبزی منطقه شمال کشور لذّت ببرند، از کویرها خوششان نیاید؛ امّا بروید با آقای دکتر کردوانی بنشینید و ببینید ایشان راجع به کویر چه میگوید. همه آنها مثل هم است؛ همه آنها نعمت است، همه آنها موهبت است، همه آنها هم مال شما است؛ حق ندارید تخریب کنید؛ نه باغ و بوستان را، نه جنگل را، نه مرتع و دشت را، نه کویر را؛ همه آنها متعلّق به انسانها است؛ بایستی از اینها بهره ببرید.
انسان موظف است زمین را آباد کند
در آیه دیگر میفرماید: وَ استَعمَرَکُم فیها؛ خداوند متعال که خالق این زمین و خالق شما است، شما را موظّف کرده است که این زمین را آباد کنید؛ یعنی ظرفیّتهای موجود در این مجموعه کره ارضی را به فعلیّت برسانید. خیلی از ظرفیّتها هست که ناشناخته است، بعد شناخته میشود و بعد اهمّیّت آنها و ارزش آنها فهمیده میشود؛ این کار کار شما است؛ شما باید بکنید.
امروز هم که ما خیال میکنیم از همه ظرفیّتهای زمین داریم استفاده میکنیم، حقیقت مطلب این نیست؛ ممکن است میلیونها برابرِ آنچه امروز شما از آب و از خاک و از هوا و از موادّ زیرزمینی و از محصولات روی زمین استفاده میکنید، بشود بهنحوی استفاده کرد که امروز ما از آن خبری نداریم. باید بشر بهطور دائم ظرفیّتهای جدیدی را پیدا کند؛ از این ظرفیّتها به نفع زندگی بشر استفاده کند.
یک آیه دیگر درباره الدّالخصام است؛ یعنی لجوجترین، خبیثترین، سرسختترین دشمنان که خصوصیّاتی برایش ذکر میشود؛ یکی از خصوصیّات این است: اِذا تَوَلّی سَعی فِی الاَرضِ لِیُفسِدَ فیها وَ یُهلِکَ الحَرثَ و النَّسل؛ حرث و نسل را از بین میبرد، فاسد میکند؛ کشت را ـ یعنی تولید گیاهی را و تولید انسانی را ـ نابود میکند و از بین میبرد.
همه فراوردههای روی زمین مال بشریت است
امروز اگر شما نگاه کنید در سیاستهای دنیا میتوانید پیدا کنید کسانی را که همین کار را بالفعل با همه ملّتها و یا با بسیاری از ملّتها دارند انجام میدهند؛ اِهلاک حرث و اِهلاک نسل؛ این را خدای متعال فساد میداند، بعد هم میفرماید: وَ اللهُ لا یُحِبُّ الفَساد. حالا این چند آیه بود که من خواندم؛ دهها روایت با مضامین عالی در اسلام، در متون دینی ما درباره زمین، درباره محیط زیست ما هست؛ همین آیاتی که الان اینجا تلاوت کردند از جمله این آیات است که اشاره میکند به فراوردههای روی زمین که همهاش مال بشریّت و متعلّق به شما است؛ قضیّه محیط زیست خیلی قضیّه مهمّی است.
انسان باید در قبال طبیعت احساس مسئولیت کند
خلاصه اهمّیّت این قضیّه عبارت است از مسئولیّت انسان در قبال طبیعت؛ باید احساس مسئولیّت کند. همچنان که در قبال انسانها احساس مسئولیّت میکنیم، در قبال طبیعت هم باید احساس مسئولیّت کنیم.
خواسته اسلام و ادیان الهی حفظ تعادل میان انسان و طبیعت
اسلام و ادیان الهی خواستهاند تعادل میان انسان و طبیعت را حفظ کنند؛ این، آن هدف اساسی و اصلی است. عدم حفظ این تعادل ناشی از عواملی است که عمدهاش خودخواهیهای انسان است؛ قدرتطلبی است؛ قلدری و گردنکلفتی بعضی از ما انسانها است. وقتی این اتّفاق نیفتاد - یعنی این تعادل حفظ نشد - آنوقت بحران محیط زیست پیش میآید؛ بحران محیط زیست به همه بشر و به همهی نسلها آنوقت ضرر میزند.
تفاوت بهرهبرداری از محیط زیست در تفکر دینی با تفکر مادی (در دیدار هیئت وزیران در 1375/11/2)
اگر در زندگی دنیوی انسان از راهی که وحی الهی و نبوتهای پرودگار پیش پای بنی آدم گذاشتهاند حرکت کند، قطعا به سرچشمه خواهد رسید یعنی به جایی که امکان زندگی و ادامه حیات همراه با آسایش وجود دارد و جای هیچ گونه نگرانی نیست.
اما اگر از پیمودن راه مستقیم راه، منصرف شد، ناگهان وسط بیابان سر در می آورد. راه به جایی ندارد. امکان بازگشت برایش نیست. فرصت جبران دارد و کاری نمیشود بکند. وقتی انسان وسط بیایان قرارگرفت، نمیتواند مجددا به راه برگردد؛ زایر قوت و توان لازم است تا راه طولاتی را دوباره بپیماید. کمتر کسانی قادر به برگشتند.
امروز هم ما در دنیا همین را احساس میکنیم . میبینیم بشریتی که از راه خدا منصرف شده، راه ادیان را رها کرده و با هدایتهای الهی- چه به شکل مقررات دینی ، چه به شکل تعالیم اخلاقی و چه به شکل معارف صحیح الهی، مثل توحید و نبوت و از این قبیل ـ دشمنی ورزیده، دچار مشکلاتی شده است که راه برگشتنش را مسدود کردهاند. امروز وضعیت دنیا، واقعا همین طور است. بشریت دچار اشتباهاتی است که اگر از راه خدا حرکت میکرد شاید به این اشتباهات دچار نمیشد.
دیشب در تلویزیون تبلیغ خیلی خوبی برای پتروشیمی، میشد. تبلیغ خیلی زیرکانه و جالبی بود. اول بر صفحه تلویزیون دستکش جراحی نشان داده شد و ما فکر کردیم میخواهند برای اهمیت دستکش در عمل جراحی و حساسیت نسبت به آلوده شدن خون بیمار تبلیغ کند که اگر مثلا چنین شود، چه فایدهای رخ میدهد. بعد چرخهای که این دستکش در آن به وجود آمده است، بیوقفه عقب رفت تا به پتروشیمی رسید و گوینده متن آگهی گفت: «این یکی از نتایج پتروشیمی است که روی آن کار کردهایم.» و مراحل ساختنش را برشمرد. تبلیغ زیبا و خوبی برای پتروشیمی بود. ناگهان به ذهن بنده رسید که واقعا بشر با نفت چه کرده است! شاید اگر تمدن از این راه که امروز آمده است نمیآمد و بشر با نفتی که میتوانست از اول، هزاران برابر فوایدی که تا امروز داشته است، فایده برساند، این عمل را انجام نمیداد، در نتیجه دنیا و محیط زیست را ـ که نمیدانیم فردای محیط زیست چه خواهد شد ـ به این شکل در نمیآورد. هیچ بُعدی ندارد که که مثلا پنجاه سال دیگر، حقیقتا انسانها دنبال جایی بگردند که بتواند در آن تنفس کنند راحت نفس بکشند. واقعا ممکن است چنین وضعی پیش آید .
برهم خوردن تعادل سرما و گرما ناشی از عوارض جوی و مسائل زیست محیطی است
امروز شما میبینید که وضع سرما و گرما در دنیا کاملا به هم خورده است و تعادل سرما و گرما در دنیا کاملا به هم خورده است و تعادل سرما و گرما و زمستان و تابستان و بارندگی و غیره ، مثل گذشته نیست. این همه، ناشی از عوارض جوی و مسائل زیست محیطی است که طبعا به دلیل فعالیت کارخانهها و و قوع جنگها به وجود آمده است. ممکن است در آینده، برچنین مشکلاتی که خود بشر در آن دخیل است ، به شدت افزوده شود. یک مورد امکان دارد این مساله باشد – البته به طور قطع و یقین نمیگویم – که ناگهان بشر بفهمد صد سال بیهوده نفت مصرف کرده است و اصلا نباید در مصرف آن میکوشید! ممکن است بشر به این مرحله از حیات دنیوی برسد. و این همان تیه است. "وقع فی التیه" حال چگونه میخواهی برگردی؟ برگرد! به قیمت به دست آوردن چه چیز؟ مثلا صد سال افراد بشر مرتکب یک اشتباه شدهاند.
شاید اگر تمدن، تمدنی بود که با هدایت الهی حرکت میکرد، به این نقطه نمیرسید البته در آن صورت هم کارخانههایی بهوجود میآمد، کارهایی انجام میگرفت و بلاشک دانش و فناوری بشری، پیشرفتهایی میکرد. منتها از این راه نمیکرد و این پیشرفتها از راه دیگری حاصل میشد. ممکن بود چنین باشد. میخواهم عرض کنم "وقع فیالتیه" که امیرالمومنین (ع) میفرماید، ناگهان پدیدار میشود و بشریت در بیابانی گرفتار میگردد که هیچ کاری نمیتواند انجام دهد.
پیغمبر برای این مبعوث شده بود که مردم را تعلیم دهد و تزکیه کند "یعلمهم الکتاب و الحکمه و یزکیهم"؛ یا در جای دیگر"یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه"، باید انسانها هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کره خاکی و این جامعه بزرگ بشری بتواند مثل یک خانواده سالم، راه کمال را طی کند و از خیرات این عالم بهرهمند شود. هدف همه نبوتها و بعثتها این است ... آن وقتی که این تربیت مستمر باشد. باید تعلیم و تربیت مستمری از موضع حکومت و قدرت سیاسی - آن هم قدرت سیاسی کسی مثل پیغمبر؛ یعنی معصوم - این جامعه بشری را به تدریج پیش ببرد و تربیت کند و ناهنجاریها را در میان آنها کاهش دهد تا بشریت بتواند به آن نقطهای که شروع زندگی سعادتمندانه همه انسانهاست که ما آن دوره را، دوره حضرت ولی عصر (عج) میدانیم - برسد. دوره ولیعصر(عج) دوره آغاز زندگی بشر است؛ دوره پایان زندگی بشر نیست. از آنجا حیات حقیقی انسان و سعادت حقیقی این خانواده عظیم بشری تازه شروع خواهد شد و استفاده از برکات این کره خاکی و استعدادها و انرژیهای نهفته در این فضا، برای انسان - بدون ضرر، بدون خسارت، بدون نابودی و ضایع کردن - ممکن خواهد شد.
بشر نفت برای تضییع و تخریب محیط زیست به کار میبرد
درست است که امروز بشر از چیزی استفاده میکند، اما به یک چیز دیگر ضرر میزند. امروز نیروی اتم را کشف میکند، اما نیروی اتم را برای نابودی انسان به کار میبرد؛ نفت را از اعماق زمین استخراج میکند اما این نفت را در راه تضییع و تخریب محیط زیست انسان به کار میرود، کما اینکه در این صد سال اخیر اینگونه بوده است.
بشر نیروهای محرکه و انرژیهای پنهان و قوه بخار و سایر نیروها را کشف میکند اما انسانها را به انواع و اقسام گرفتاریهای جسمانی از ناحیه این مشکلاتی که زندگی مادی برای انسانها بهوجود میآورد آلوده میکند. به بشر سرعت و سهولت داده میشود؛ اما خیلی چیزها از او گرفته میشود.
در دوران ظهور حضرت بقیهالله بشر از نیروهای طبیعت استفاده بیضرر میکند
از آن طرف هم تخریب ارزشهای اخلاقی است که امروز انسان دچار آنهاست لیکن در دوران ظهور حضرت بقیهالله قضیه اینگونه نیست. بشر از خیرات عالم، از انرژیهای پنهان و از نیروهای نهفته در طبیعت، استفاده بیضرر و بی خسارت میکند استفادهای که مایه رشد و پیشرفت انسان است. همه پیغمبران آمدهاند تا ما را به آن نقطه برسانند که زندگی بشر تازه شروع میشود.
اصلاح رابطه انسان با محیط زیست؛ از برنامههای پیامآوران الهی
دین خدا، رستگاری را برای مردمی خاص و زمانی خاص و منطقهای خاص نمیخواهد. آن را بر مردم تحمیل نمیکند و آن را مخصوص بخشی از عرصههای زندگی آنان نمیداند. بلکه همه مردم در همه جا و همه وقت و نسبت به زندگی فردی و اجتماعی خود، مخاطب پیامبران خدایند و آنان با جلب ایمان و خرد و تلاش انسانها هدایت الهی را به آنان هدیه میکنند و صراط مستقیم به سوی فلاح و صلاح را در برابر آنان میگشایند.
شایسته نیست که برنامه پیامآوران سعادت انسان را به عمل فردی در رابطه روحی او با خدا منحصر دانسته و عرصه عظیم رابطه انسان با انسان، فرد با جامعه، انسان با محیط زیست، و تشکیل نظام اجتماعی و سیاسی را از آن محروم بدانیم.
انتهای پیام/