جمعهای کوچک و کارهای بزرگ؛سفرههای مهربانی کوچه گردان
آخرین نشانی این است: «جاده آسفالت که تمام شد، نخستین خاکی را مستقیم بیایید تا آخر، پای کوره آجرپزی». بانیان جوان امروز، سفرههای افطار را توی کوچه گستردهاند. البته نه از آن کوچههایی که همه جا میشناسیم و میبینیم. این جا کوچه و خیابان و ...
به گزارش خبرگزاری تسنیم، آخرین نشانی این است: «جاده آسفالت که تمام شد، نخستین خاکی را مستقیم بیایید تا آخر، پای کوره آجرپزی». بانیان جوان امروز، سفرههای افطار را توی کوچه گستردهاند. البته نه از آن کوچههایی که همه جا میشناسیم و میبینیم. این جا کوچه و خیابان و حتی خانه، معنای دقیقی ندارد. درهای خانهها بیشتر با یک پرده پارچهای مرز بین داخل و بیرون خانه را مشخص میکند. تک مبلهای مستعمل بیرون خانهها، کوچه را تبدیل به حیاط مشترک همه خانهها کرده است. شیر آب شستشوی ظروف و آب آشامیدنی، یکی است. مشترک میان چندین خانه. میدان بازی بچهها هم همین جاست. میان خاک و سنگ. جایی که حالا سفره افطار پهن کردهاند. سفرهها، پر است از سادگی. مثل چشمان اهالی اینجا.
سفرههای ساده افطار، امسال برای بسیاری از اهالی محلههای فقیرنشین تهران، آشناتر از همیشه بود. ساعتهای پایانی پیش از افطار، میتوانستی وانتها و خودروهایی را در مسیرهای منتهی به محلههای فقیرنشین شهر ببینی که بار افطاریهای ساده را به مقصد میبردند. چهرههایی که بیشترشان، جوان و کم سن و سال بودند و لذت بودن کنار خانواده و پای سفرههای خوش آب و رنگ را نادیده گرفته بودند تا روزهشان را کنار محرومترین مردم شهر باز کنند و از دیدن لبخند رضایت بر لبان آنها، انرژی بگیرند. «افطاریهای مردمی» عبارتی بود که در خطبههای نماز عید فطر امسال، مورد تأکید و تمجید رهبر معظم انقلاب هم قرار گرفت. پدیدهای که واکنش ایشان را اینطور در پی داشت: «انصافاً این همه علاقه و ارادت به معنویت و خدمت مردم به مردم، انسان را تحت تأثیر قرار میدهد...»
رسمی که چند سالی میشود در تهران به پا شده است تا هم فرهنگ افطاری ساده را به کوچه و خیابانهای شهر ببرد و هم فلسفه روزهداری و یاد کردن از محرومان و گرسنگان را ترویج کند. این وسط، بسیاری از گروههای مردمی و سازمانی هم رمضان امسال دست به کار شدند تا این فرهنگ را گسترش دهند.
افطار بهصرف مهربانی
سفرههای افطار در بعضی مناطق تهران، با کمک مستقیم مردم نیکوکار تهرانی تأمین و به همت بروبچه های جوان «قرارگاه جهادی امام رضا؟ع؟» میان نیازمندان پخش میشد. اسم طرح را گذاشته بودند: «یه لقمه مهربونی» و پشتیبان اصلی طرح هم یکی از سازمانهای زیرمجموعه شهرداری تهران بود.
مدیرعامل سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران، درباره این طرح میگوید: «طرح یه لقمه مهربونی، در مناسبتهای پیشین مثل ماه محرم نیز اجرا میشد؛ اما برای اجرای آن در ماه مبارک رمضان، از چند هفته پیش از آغاز ماه مبارک، 60 کلونی فقیرنشین تهران را شناسایی کردیم و پس از آن به روشهای گوناگون، مردم را برای مشارکت در این طرح ترغیب کردیم. به این صورت که هرکس برای مشارکت در تهیه افطار نیازمندان، ده هزار تومان به این طرح کمک میکرد. با این طرح، حدود 248 سفره افطاری در این مناطق پهن شدند.» آقای «فرزاد هوشیار پارسیان» درباره کمکهای مردمی به این طرح هم اینطور توضیح میدهد: «پیشبینی اولیه ما جمعآوری حدود 10 میلیون تومان برای تهیه بستههای افطاری بود اما در عمل، این رقم با رشد 600 درصدی به حدود 60 میلیون تومان رسید. رقمی که با آن، 6 هزار بسته افطاری و غذای گرم میان مردم این مناطق توزیع شدند.» غیر از این هم حدود 10 هزار و 800 بسته غذا از سوی خیران مناطق و 1820 بسته غذایی هم با سامانه تلفنی این طرح، برای اطعام نیازمندان اهدا شد.
من و سفره افطار کوچهمان
اما این، فقط یکی از دهها افطاری سادهای بود که رمضان امسال در پایتخت برپا شده بود.
پویش بزرگ «افطاری ساده» هم یکی از اتفاقهای شورانگیز و دوستداشتنی ماه مبارک رمضان بود. پویشی در شبکههای اجتماعی که با هشتگی به همین نام، شکل گرفت و صدها عکس از سفرههای افطاری ساده و بیآلایش، اما صمیمی برپا شده در کوچهها و خیابانهای تهران را به نمایش عمومی گذاشت.
پویشی که بیش از هر چیز، فرهنگسازی افطاری دادن در سادهترین و در دسترسترین شکل ممکن را مدنظر قرار داده بود و افطاری دادنهای مجلل و آنچنانی در هتلها و تالارها را نشانه گرفته بود. افطاریهایی که بیش از آنکه دردی را از کسی دوا کند و گرسنهای را سیر، به مانور تجمل و اشرافیگری بهصرف حیفومیل بیتالمال تبدیل شده است.
جمعهای کوچک و کارهای بزرگ
در کنار این گروهها و پویشها، افطار و اکرام در محلههای دیگری از شهر هم برپا شده بود. آن هم با گروههای کوچکی که نه نام و نشانی داشتند و نه بهصورت سازمانی کار میکردند. آنان جمعی از معتمدان هر محله بودند که خانوادههای نیازمند محلهشان را میشناختند و بهرسم معمول و همیشگی، با کمکهای اهالی، مایحتاج عمومی این خانوادهها را تأمین میکردند. در مسجد محله و در کمال احترام و در نظر گرفتن ملاحظاتی برای حفظ آبروی این نیازمندان، سفرههای افطاری برایشان میگستراندند و ارزاق ماهانه زندگیشان را تأمین میکردند تا رسم برادری و همسایگی در ماه رمضان را بهجا بیاورند. جمعهای کوچک محلی که کارهای بزرگی کردند و زندگیهای زیادی را از فروپاشیدن نجات دادند و کودکان و زنان زیادی را از رنج گرسنگی و تشنگی، نجات دادند.
سفرههای امداد برای نیازمندان شناسنامهدار
اما کمیته امداد امام خمینی؟ره؟ هم مثل همیشه از قافله کمک به مناطق محروم عقب نماند. غیر از ماجرای خبرساز توزیع افطاری با شناسنامه و اثر انگشت در باغملک استان خوزستان که البته عذرخواهی سریع کمیته امداد و عزل کارمندان متخلف را در پی داشت، سفرههای اطعام و اکرام این کمیته در نقاط گوناگون شهر کشور گسترده شدند تا نیازمندان شناسایی شده توسط این کمیته، در ماه مبارک رمضان سر گرسنه به بالین نگذارند.
شاید آلودگی و تزویر و بیتوجهی باشد. شاید بیعدالتیهای ریشهدار و فیشهای نجومی و برداشتهای میلیاردی از بیتالمال، دل هرکسی را بیازارد؛ اما مهربانی و امید، همیشه در شهرجریان دارد. بیسروصدا و بیمزد و منت. چراکه همیشه گروههای مردمی، پیشروتر از هر جریان دولتی و سازماندهی شده، در کنار هم هستند تا دردی از دردهای شهر را کم کنند و ماه مبارک رمضان، بهترین ویترین است برای دیدن این تلاشهای خالصانه. تلاشهایی از دستان مهربان که لبخند را بر لبان مردم آسیبدیده و محروم بنشاند و تمرین مهربانی باشد در ماه مهربانیها.
منبع: صبح نو
انتهای پیام/