سهم متدینان در پیروزی مشروطه؛ واقعیت انکار شده

جریان متشرعان در ابتدای شکل گیری نهضت مشروطه، جریانی غالب و به شدت مؤثر بود. اصولاً نهضت مشروطیت با تلاش‌های همین جریان آغاز شد و به ثمر نشست. نفوذ رهبران این جریان، که عموماً مراجع دینی بودند، نقش مؤثری در حضور گسترده مردم در صحنه داشت.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، نهضت مشروطیت را می توان نخستین قیام هماهنگ مردم ایران، علیه دستگاه مستبد وقت نامید؛ قیامی که برای دادخواهی و رسیدن به عدالت شکل گرفت و توانست شرایط حاکم را دستخوش تغییرات جدی و بنیادین کند. نهضت مشروطیت و آزادی های بی سابقه ای که به تَبَع آن برای فعالیت گروه های مختلف به وجود آمد، فرصت ارائه نظرات و دیدگاه های بعضاً متضاد را فراهم کرد. فقدان تجربه مؤثر در عرصه سیاست و فرهنگ، به دلیل قرن ها حاکمیت شاهان و حکومت های استبدادی، باعث شد میراث مشروطیت، خیلی زود از کف صاحبان حقیقی آن ربوده شود. شرایط عمومی جامعه، به خصوص پس از فتح تهران و پایان استبداد صغیر، به گونه ای بود که زمینه مصادره نهضت به نفع یک جریان خاص را مهیا می کرد. بررسی و تحلیل حوادثی که پس از استقرار مشروطیت تا آغاز دیکتاتوری رضاخان در ایران اتفاق افتاد، یکی از آموزنده ترین تجارب تاریخی است که می تواند افق دید علاقه مندان را نسبت به مسائل فرهنگی و اجتماعی متحول کند. پژوهشگران عرصه تاریخ، جریان های فعال در نهضت مشروطیت را به دو دسته عمده تقسیم می کنند: غرب گرایان و اسلام گرایان.

غرب گرایان و سیاست های دوگانه


جریان غرب گرایی، متشکل از وابستگان سفارتخانه های دولت های استعماری و گروهی از فرنگ برگشته بود که تحت تأثیر فرهنگ غربی، در پی تأسیس حکومتی لائیک، مشابه آنچه در اروپا وجود داشت، در ایران بودند. در دیدگاه های سیاسی آنها، دین جایگاه مهمی نداشت. به عبارت دیگر، این افراد معتقد بودند که دین از سیاست جداست. سیاست اصلی غرب گرایان، تبدیل دین به عنصری کاملاً فردی و استقرار یک نظام سیاسی سکولار، در جامعه بود. از معروف‌ترین رهبران این جریان می‌توان به سیدحسن تقی زاده، حسینقلی نواب، یپرم ارمنی و حیدر عمواوغلی اشاره کرد. با وجود اختلاف در رویکرد سیاسی افراد مؤثر در این جریان، همسویی آنها در حذف دین از عرصه اجتماع، کاملاً بدیهی و روشن بود. با این حال، جریان غرب گرا در ابتدای کار، به دلیل گرایش و علاقه عمومی مردم به اسلام، آشکارا از این رویکرد خود سخنی به میان نمی آورد. سیاست آنها در این دوره، سیاستی دوگانه بود. به این صورت که ضمن دم زدن از شعائر دینی و تمجید از مراجع و علما، گاه در عرصه مطبوعات به مبانی اعتقادی مردم حمله می کردند و در عین حال می کوشیدند به تدریج، افکار و دیدگاه‌های خود را در میان مردم و به ویژه جوانان اشاعه دهند. در این میان، نقش سفارت انگلیس در حمایت از جریان غرب گرا، نقشی برجسته و قابل تأمل بود.


متشرعان و پایبندی به آرمان‌ها


جریان متشرعان در ابتدای شکل گیری نهضت مشروطه، جریانی غالب و به شدت مؤثر بود. اصولاً نهضت مشروطیت با تلاش‌های همین جریان آغاز شد و به ثمر نشست. نفوذ رهبران این جریان، که عموماً مراجع دینی بودند، نقش مؤثری در حضور گسترده مردم در صحنه داشت؛ حضوری که جریان غرب گرا، با هیچ ابزاری نمی توانست آن را رقم بزند. نگاه این جریان به نهضت مشروطه، نگاهی آرمانی بود. آنها خیزش مردم را قیامی متأثر از اندیشه‌های ظلم‌ستیزانه اسلام می دانستند و عدالتخواهی و برقراری مساوات میان مردم را، در پرتو تعالیم اسلام، اساسی‌ترین آرمان نهضت معرفی می کردند. رهبران این جریان، با وجود اختلافاتی که بعدها بین آنها به وجود آمد، بدون استثنا، اصرار داشتند که باید مبانی اندیشه اسلامی و تعالیم شارع مقدس، جایگاه ممتازی در بنیان حکومت مشروطه ایران داشته باشد. با این حال، گذر زمان و رخ دادن برخی وقایع، باعث بروز اختلاف و ایجاد دو طیف ظاهراً مخالف در این جریان شد.


شکل‌گیری مشروطه‌خواهان متشرع و مشروعه‌خواهان


دسته ای از متشرعان اعتقاد داشتند که با وجود برخی انحرافات، اصل مشروطیت باید باقی بماند و می‌بایست در تطهیر و پاکسازی آن از تفکرات بیگانه کوشش کرد. این طیف که می توان آنها را «مشروطه خواهان متشرّع» نامید، مورد حمایت مراجع ثلاث نجف، آیات عظام، آخوندخراسانی، تهرانی و مازندرانی قرار داشتند و علاوه بر این بزرگان، گروهی از علما، مانند مرحوم میرزای نایینی، سید محمد طباطبایی و سید عبدا...بهبهانی نیز از آنها پشتیبانی می کردند. طیف دوم این جریان که به مشروعه‌خواهان معروف شدند، کسانی بودند که پس از مشاهده انحرافاتی که با حضور جریان  غرب گرا و وابسته در نهضت مشروطه به وجود آمده بود، از آن برائت جستند. آنها اعتقاد داشتند نفوذ مخفیانه جریان غرب گرا در تار و پود حکومت مشروطه، چنان است که نمی توان به تطهیر و پاکسازی آن امیدی داشت. مشروعه‌خواهان می‌دیدند که چگونه جریان غرب گرا توانسته است با سوءاستفاده از بی تجربگی جامعه در عرصه قانونگذاری، قوانین اروپایی را به اسم مدنیت و قانون اساسی به مردم مسلمان ایران قالب کند. مشروعه‌خواهان، ابتدا کوشیدند با تدوین متمم قانون اساسی و گنجاندن برخی اصول قانونی، برای حراست از مبانی اعتقادات اسلامی، در برابر فعالیت های غرب گرایان، سدی محکم ایجاد کنند. اما بعدها، به این نتیجه رسیدند که خطر هجمه به مبانی دین مبین اسلام از سوی جریان غرب گرا، چیزی نیست که بتوان از آن با نوشتن یک اصل در متمم قانون اساسی جلوگیری کرد. به همین دلیل، به مخالفت صریح با مشروطیت پرداختند. در رأس این طیف، شهید آیت‌ا...شیخ فضل‌ا... نوری قرار داشت. تعدادی از علما و مراجع زمان نیز از مشروعه‌خواهان حمایت می‌کردند. از جمله حامیان مشروعه‌خواهی در کشور می‌توان به آیات عظام، سیدمحمدکاظم یزدی، حسن آقا مجتهد تبریزی، سیدمحمدباقر درچه‌ای و ملامحمد خمامی اشاره کرد. همان‌طور که اشاره کردیم، نقش علما در بیداری مردم و حضور فعال آنها در صحنه، موجب پیروزی قاطع مشروطه خواهان شد. اما چرا متشرعان نتوانستند حضور خود را در نهضت مشروطه تداوم ببخشند؟ اختلاف میان متشرعان، که مورد ادعای برخی مورخان است، چگونه شکل گرفت؟


صف واحدی که متفرق شد


در ابتدای شکل گیری نهضت مشروطیت، که در آن زمان به نهضت «عدالتخانه» مشهور بود، متشرعان صف واحدی را تشکیل می دادند. مرحوم شهید شیخ فضل ا... نوری که بعدها زعامت مشروعه‌خواهان را عهده‌دار شد، میدان‌دار مبارزه با استبداد و تاسیس عدالتخانه بود. در حقیقت، مراجع سه گانه نجف، به ویژه آخوند خراسانی، با توجه به حضور شیخ فضل ا... نوری درصحنه، بر جریان عدالتخواهی مهر تأیید زدند. این موضوع را می‌توان از نامه اعتراضی که مرحوم آخوند خراسانی در دوره استبداد صغیر به محمدعلی شاه نوشته است، به خوبی دریافت. با این حال، در مراحل بعدی نهضت مشروطیت، میان جریان متشرعان مشروطه خواه و مشروعه خواهان فاصله افتاد و زمینه به قدرت رسیدن غرب گرایان را فراهم کرد. در ادامه به برخی از دلایل ایجاد این فاصله اشاره خواهیم کرد.


معضل فقدان تجربه


نهضت مشروطه، نخستین قیام هماهنگ مردم ایران علیه استبداد بود. تا پیش از پیروزی این نهضت، شاه عملاً قدرت مطلق العنان محسوب می شد و میل و نظر او، عین قانون بود. بدیهی است که در چنین شرایطی، مجالی برای تجربه کردن حکومت مردمی به وجود نمی آید. علما، طی قرن ها حضور مؤثر در اداره امور دینی مردم ایران، چنین واقعه ای را تجربه نکرده بودند. با وجود غنای منابع دینی در حوزه حکومت و قانون گذاری، بسیاری از این آموزه ها، به دلیل حاکمیت استبداد بر ایران، فرصت شکل گیری و بروز پیدا نکرده بود. به همین دلیل، فروع مسائل فقهی مربوط به آنها و تأثیرات اجتماعی و فرهنگی این گونه وقایع بر فتاوای علما، مورد توجه واقع نشده و در حد تئوری باقی مانده بود. نکته مهمی که باید به آن اشاره کنیم، این است که در آغاز نهضت مشروطه، اصولاً بحث تأسیس مجلس شورا و ایجاد نظام مشروطه مطرح نبود. هدف اصلی قیام، مهار قدرت مطلق العنان شاه و اطرافیانش با تاسیس عدالتخانه ای مستقل، بر مبنای قوانین شرع مقدس اسلام بود. در بحبوحه مبارزات مردم، طرح حکومت مشروطه سلطنتی، با الهام از نظام های حکومتی اروپا، توسط برخی روشنفکران، ارائه و تبلیغ شد. ارائه این مفهوم جدید، در میان ایرانیان بازتاب‌های متفاوتی داشت. برخی از علما مانند مرحوم میرزای نائینی، با نگارش کتاب «تنبیه اُلاُمَّة و تَنزیه المِلّة»، به جانبداری از نظام مشروطه پرداختند و آن را مغایر دستورات دینی ندانستند. برخی دیگر از علما هم، با دیده تشکیک به این مسئله وارداتی نگاه می کردند. با این حال، هر دو گروه، به دلیل نداشتن تجربه، ناچار بودند عرصه را برای فعالیت کسانی که مبلغ این نظریه بودند، باز بگذارند.


نقش کم رنگ ارتباطات و اطلاعات


یکی از مسائلی که باعث بروز برخی اختلافات میان متشرعان شد، عدم ارتباط منظم و انتقال دقیق اطلاعات بود. مراجع سه گانه نجف، اوضاع کشور را از دریچه اخبار و اطلاعاتی رصد می کردند که گاه شایعات منتشر شده توسط بیگانگان را هم دربرمی گرفت. تبلیغات گسترده افراد سکولار، از طریق روزنامه های متعددی که در کشور فعال بودند، جو روانی جامعه را علیه مشروعه خواهان تحریک می کرد و طبیعتاً، بر گزارش ها و اخباری که به نجف ارسال می شد، تاثیر می گذاشت. این درحالی بود که مشروعه خواهان به سبب بی تجربگی در این عرصه، نقش بنیادی و مهم مطبوعات را نادیده گرفته بودند. شبکه اطلاعاتی مناسبی میان متشرعان ایجاد نشده بود. کانال انتقال اخبار به طور کامل در اختیار کسانی قرار داشت که خواهان حذف متشرعان از صحنه سیاسی کشور بودند. همین تسلط خبری مخالفان متشرعان، باعث شد تصویری کاملاً متفاوت از افرادی مانند شهید شیخ فضل ا... نوری در ذهن برخی مردم و حتی برخی از علمای مقیم نجف شکل بگیرد؛ تصویری که در آن، مشروعه خواهان، طرفداران استبداد معرفی می شدند. در چنین اوضاع متشتت و نابسامانی، فریاد عدالتخواهی و طرفداری از دین مشروعه خواهان گم شد و بعدها برخی از مورخان، منکر سهم بزرگ آن ها در پیروزی نهضت مشروطه شدند.

منبع: خراسان

انتهای پیام/