مأموریت امامصادق(ع) پایهگذاری «تمدن حق» با جلوگیری از انحراف «مهدویت» بود
حجتالاسلام اصفهانیان با اشاره به اینکه دوران امام صادق (ع)، دوران تحقق مفهوم «صادقیت» بود، گفت: مهمترین معضلات در آن زمان، «سطحنگری» و انحراف «امامت» و «مهدویت» بود که امام صادق (ع) با گسترش علم حق، آنها را مطرود کرد.
حجتالاسلام سعید اصفهانیان، مدیرگروه مطالعات قرآن و حدیث مرکز پژوهشهای مسجد مقدس جمکران در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا»، با بیان این مطلب که امام صادق (ع) در دوران خود به تبیین ابعاد «تمدن حق» پرداخت، گفت: اینکه بخواهیم دوران آن حضرت را دورۀ جدا و منفصل از فضای کلان تمدن اسلامی بدانیم غلط است و اینکه بخواهیم دوران پیامبر اکرم (ص) و یا دوران امام صادق (ع) را دوران تحقق کامل تمدن اسلامی بدانیم نیز خطاست؛ بلکه دوران حیات پربرکت حضرت، بخشی از دوران کاشت «دانهها» و «پایههای تمدنی» حق است که در خلال زمان، شکوفایی آن آشکار خواهد شد.
مشروح این گفتوگو به شرح ذیل است:
تسنیم:عبور از سطحینگری به تاریخ معصومین (ع) و کشف عنوان مأموریتی دوران آنان چگونه میسر است؟
نگاه غالب امروزین در تحلیل دوران امام صادق (ع) نهایتاً نگاه ایجاد یک دانشگاه علمی با محوریت فقه مصطلح و با شاگردانی حدود 4 هزار نفر است و البته معنای این مدعا آنگونه صحیح است که بپذیریم حضرت در طول دوران امامت خویش و نه یکباره، این تعداد از شاگردان را جهت تلمذ به محضر خود پذیرفته است. بعضی از این شاگردان چون محمد بن مسلم بسیار فعال و ثابت، بعضی نیز دورهای و دارای تلمذی محدود و بعضی نیز شیعه و سنی بودند. فضای ایجاد شده از جانب ایشان، به حدی باز، پر محبت و البته عقلانی بود که غیر موحدین نیز از محضر حضرت استفاده کرده و گاهی خود را شاگرد حضرت تلقی میکردند که صحبت و جدال میان ابن ابیالعوجاء و مفضل بن عمر، نمونهای از این ماجرا است.
از آنجایی که نگاهمان نسبت به بسیاری از مسائل دینی، نگاهی بر اساس نقشه حق، راهبردی و تمدنی نیست، صرفاً این حد از گسترش فضای علمی در زمان امام صادق (ع) برایمان جلوه میکند که موجب میشود تا عنوان حقیقی دورۀ امام صادق (ع) را پیدا نکنیم و بعد از 1400 سال، مدام در حال تکرار حرفهای پیشین باشیم. یکی از مداخل عبور دهنده ما از این وضعیت، کشف عنوان مأموریتی دوران معصومین (ع) از لوح محفوظ است، چراکه این لوح محفوظ است که به ما نشان میدهد دوره معصومین (ع) چه ارتباطی حتی با نام آن بزرگواران دارد؛ نامی که ائمه (ع) بر اساس آن، مجموعهای از رفتارها را در دنیا پیشه کردهاند!
تاریخ جبهۀ حق، تبعۀ جریان صفات خداوند به دست امامان است
تاکنون از این منظر به ابعاد زندگی اهل بیت (ع) نگاه نشده است و بیش از آنکه در مکتب امام صادق (ع)، تاریخ برایمان پر رنگ باشد، باید این نوع از نگاه، جهت فهم اتصالات تاریخی و فهم قوانین فرا تاریخ مورد مطالعه قرار گیرد. اگر امام صادق (ع) با عنوان «صادق» نامیده شده است، نه بخاطر رویدادی اتفاقی و معمولی در دنیا است که به خاطر آن لوحی است که قبل از خلقت، مأموریت ایشان را این چنین نگاشته است و درباره دیگر اهلبیت (ع) نیز چنین است. لوحی که جابر بن عبدالله انصاری از آن ـ از زبان فاطمه زهرا (س) خبر میدهد، حکایت از لوحِ فراتری دارد که آن لوح حاکی از برنامهها و تحقق صفات خداست.
هر یک از معصومین (ع) ظرف یک صفت یا مجموعهای از صفات الهی هستند که مبتنی بر برنامه خداوندی قرار بوده است که در عمق دنیا آمده و تجلی دهنده صفات مزبور قرار گیرند و بر همین اساس، تمام تاریخ جبهه حق، تبعه جریان صفات خداوند شمرده میشو و اگر جریان منفی نیز در دنیا شکل بگیرد، مجموعه صفات بعدی، جریان منفی را اصلاح خواهد کرد. در مجموع، این صفات خداوندی است که با جریان خود، تبیین حق را شکل داده و عالَم را به سمت تحقق حق و حاکمیت مطلق جامعۀ توحیدی پیش میبرد.
دوران امام صادق (ع)، دوران تحقق مفهوم «صادقیت»
تسنیم:چگونه دوران امام صادق (ع)، دوران تحقق مفهوم «صادقیت» بوده است؟
بیش از آنکه در مکتب امام صادق (ع)، تاریخ برایمان پررنگ باشد، باید اتصال تاریخ و قوانین فراتر از تاریخ برایمان مهم جلوه کند. برای فهم برنامه خداوند و مأموریت امام صادق (ع) در دوران خود باید به دنبال فهم مقوله «صادقیت» باشیم، چراکه دوران امام صادق (ع)، دوران تحقق مفهوم «صادقیت» بود، همچنانکه دوره امام باقر (ع) دوره تحقق «باقریت» بود و برای فهم برنامه خداوندی در آن زمان نیز باید به فهم آن مفهوم نزدیک شویم و تعبیری مناسب و صحیح از آن را به زبان امروزی رواج دهیم.
صادقیت مقولهای است که امام صادق (ع) بر اساس آن، دوره زندگی خود را سامان دادهاند. این، آن چیزی است که تاکنون به آن پرداخته نشده و حتی مورد توجه هم قرار نگرفته است، بر حسب این منطق، هر معصوم، برنامهای از برنامههای الهی را پیش برده است و امام صادق (ع) نیز در دوره حضور خود در دنیا، در مقام تحقق و ایجاد جریان صادقیت بوده است.
«چرایی» ایجاد جریان علمی از سوی امام صادق (ع)
ایجاد جریان علمی از سوی امام صادق (ع) در ارتباط با مفهوم «صادقیت» یکی از مهمترین مواردی است که مورد غفلت ما در مطالعه دوران زندگی ایشان قرار گرفته است و باید اینگونه در این امر تأمل کنیم که ایجاد «جریان علمی» توسط حضرت در آن زمان چه ارتباطی با تجلی مفهوم «صادقیت» داشته و چه نقشی در ایجاد جامعه و «تمدن حق مدار» آینده ایفا کرده است؟ کسی قائل به این نیست که امام صادق (ع) نقشی در گسترش و توسعه علمی آن زمان نداشته است، چراکه این موضوع مورد اتفاق همگان است، اما «چرایی» این موضوع، باید از زاویۀ تمدنی ـ نه صرفاً عصری ـ مورد توجه قرار گیرد. به راستی امام صادق (ع) در امتداد چه موضوعی و به سوی چه هدفی این فعل عظیم را رقم زدهاند؟
تسنیم:حوادث اجتماعی دوران امام صادق (ع) بر اساس کدام محورهای اصلی قابل مطالعه است؟
در تبیین شرایط تاریخی وقتی به تاریخ رجوع میکنیم، میبینیم که پس از وقوع دوره محدودیت و انحراف در امت اسلامی و بعد از ماجرای شهادت امام حسین (ع)، مقولهای با عنوان نهضت توابین شکل گرفت؛ کسانی که در دوران حضور معصوم، حرفشنوی مناسبی از ایشان نداشتند، اما پس از شهادت امام حسین (ع)، حالت تنبهی برایشان واقع شد و در نتیجه، قیام توابین واقع شد.
این جنس از قیامها بعد از ماجرای امام حسین(ع) تمام نشد و در قالب قیامهایی خودسرانه پیش رفت و نهضت توابین، اولین نهضتی بود که به انگیزه انتقام از قاتلان امام، اما در قالبی خودسرانه و بدون إذن امام معصوم (ع) واقع شد، این امر تا آنجا ادامه یافت که در ماجرای ابومسلم خراسانی و قیام زیدیه نیز إذن امام (ع) اهمیتی نیافت و هر چند که برخی از بانیان ماجرا، در نهایت مورد دعای خیر معصومین (ع) قرار گرفتند، اما نهضتها با هماهنگی امام معصوم (ع) سامان نیافت.
لزوم توجه به رویکرد آیندهنگرانه در مکتب علمی حضرت
در دوران امام صادق (ع)، این جنس از جریانات حسی، تهاجمی و منتقمانه شکل گرفت. اگر میگوییم امام صادق (ع) یک دانشگاه بزرگ را راهاندازی کردند، این فعل مهم را نباید مستقل از فضای صفاتی، تاریخی و بدون توجه به رویکرد «آیندهنگرانه» حضرت تصور کنیم، چراکه ایشان همچون جد خویش، درصدد اصلاح امت بودهاند. اگر دانشگاهی علمی راه میاندازند، برای آن است که از سویی حرکت اجتماعی بر مدار حق شکل نگرفته و از سوی دیگر باید مسیر این نوع از حرکت برای آیندهگان آموزش داده شود. در آن دوران، انگیزهها دنیاطلبانه یا محبانه اما ضعیف بوده است، پس امام، مباحثی صرفاً نظری را مطرح نکردهاند، بلکه موضوعاتی را مورد توجه قرار دادهاند که اگر بخواهد به صحنۀ عمل و به جامعه کشیده شود، حب خودسرانه باید به متابعت عالمانه سوق داده شود و در این نگرش، امام محور و حق است و بر مدار او، تبیین حق صورت میپذیرد.
یکی از جریانات به اصطلاح دینی که در زمان امام صادق (ع) در کنار تمام فضاهای نامناسب ایجاد شد، جریانی به نام جریان بنیالحسن بود که دوست داشت خلافت و امامت را در خودش ببیند و خود را کانون نهایی عترت معرفی کند، تا جایی که بگوید مهدی از آن من است. این فضا با فضای قبلی متفاوت بود؛ چراکه در فضای قبلی امامتِ امام مورد ادعا نبود اما در فضای دوم، امامت امام آخر از سوی نزدیکان مورد طمع قرار گرفته بود، این جریان، جریانی بسیار خطرناک بود و امام صادق (ع) به خاطر اینکه مجموعه مزبور از نسل امام مجتبی (ع) بودند و فتنه، فتنهای درونی بود، حتی در زندان هم با آنان مدارا میکردند.
انحراف «امامت» و «مهدویت» توسط حاکمان، فتنهای در دوران امام صادق (ع)
رفتار امام (ع) در دوران فتنهها به گونهای بود که از یک سو با قیامهای خودسرانه محبان و از سویی با یک جریان درون دینی و درون قومی که مدعای خلافت، امامت و مهدویت داشت، مواجه بودند و از سویی دیگر از جانب حاکمیت و سلطنت نیز، جریان مهدویت، در حال مصادره قرار گرفته بود، دشمن کاملاً هوشمندانه وارد میدان شده بود تا بگوید حکومت نهایی در دست من است. بر این اساس، مهمترین معضلات در آن زمان، «سطحی بودن محبان»، «انحراف امامت» و به تبع «انحراف مهدویت» از جایگاه حقیقی خود بود که امام صادق (ع) در برابر این فضاهای آشفته شیطانی که امت اسلامی را به سمت نابودی پیش میبرد، پرچمی بر افراشت تا با گسترش علم حق مدار دینی، این سه نوع جریان شیطانی را به چالش کشیده و در جامعه مطرود کند.
در دوران امام صادق (ع)، پرونده طرح غلط مصداق امامت، برای همیشه در طول تاریخ بسته شد، اگرچه که بهترین نوع تبیینهای مربوط به امامت در دوران امام رضا (ع) مطرح شده است، اما پایهگذاریها توسط امام صادق (ع) شکل گرفت. در این دوران، روش مقابله با جریان مهدویت دروغین نیز به شکلی صحیح آموزش داده شد، حال در این میانه، چگونه به دوران حضرت نگاه میکنیم؟ اگر وارد مکتب امام صادق (ع) و مطالعه پایهگذاریهای دوران ایشان شویم، اما بر رفع چالش از جریان «امامت» و «مهدویت» تمرکز نکنیم و اینها را در پیکرۀ مفهوم «صادقیت» مورد تحلیل قرار ندهیم و بگوییم ایشان صرفاً آمدند تا یک جریان فقه مصطلحی را راه بیاندازند و شاگردانی را تربیت کنند ـ تا آنان نیز صرفاً به احکام و فروع دین آشنا باشند ـ، آیا نگاهی صحیح به ماجرای حضرت داشتهایم؟! اینگونه فقط و فقط خود را محدود کرده و از نگاه تمدنی امام صادق (ع) غفلت کردهایم.
ترجیح رویکرد تمدنی بر فقه مصطلح در اولین مواجه امام با ابوحنیفه
فروع فقهی بند به امامت و مهدویت است و اساساً امام صادق (ع) برای تبیین این دو موضوع اصیلِ به انحراف رفته، وارد میدان شده است و البته در این راستا، جوانب فقهی را نیز مورد کاوشی عمیق و جدی قرار داده است، عجیب است که امروزه به شکل ناراحت کنندهای میبینیم بسیاری از افراد با نگاهی سطحی و بدون توجه به افق تمدنی حضرت، تحلیل خود نسبت به دوران حضرت را صرفاً متمرکز گسترش لایۀ فقه مصطلح در دانشگاه حضرت برمیشمرند. شما وقتی مطالعه میکنید، میبینید حتی جناب ابوحنیفه برای اولین بار که با امام صادق (ع) مواجه میشود، حضرت با نگرش تمدنی ورود کرده و در نهایت کار، صحبت خود را وارد حوزۀ فقه مصطلح میکنند، سؤال نخست امام از او، از قرآن و از آیات مربوط به دوران حاکمیت حق و از جامعۀ توحیدی در زمان مهدی آل محمد (ص) است، وقتی این موضوع مشخص میشود که جناب ابوحنیفه اصلاً در این افق زندگی نکرده است و فعالیت معرفتی و ذهنیاش در این حوزه نیست، امام به سرعت سطح کلام را پایین آورده و در لایۀ فقه اصغر به سؤالات وی پاسخ میدهد، جالب است که امام، این موضوع را در تاریخ به یادگار میگذارد که حتی ابوحنیفه که سراغ من بیاید، ابتدا از بالاترین لایه دین که لایۀ امامت با رویکرد مهدویت است با او صحبت میکنم و بعد پایین میآیم.
ارائۀ مهمترین تبیینها و معارف مهدوی از سوی امام (ع)
تسنیم:راهکار امام صادق (ع) در عبور از فتنههای مشابه امروزین؛ ایجاد جریان علمی، قرآنی و قدرتمند در لایههای مختلف اجتماع چه بوده است و آیا مشی ایشان در عبور از فتنههای آن زمان میتواند راهکاری را برای عبور از وضعیت امروزین ما ترسیم کند؟
امامی که با جناب ابوحنیفه اینگونه رفتار میکند، چطور ممکن است در معرض شاگردانی که جزو خواص حضرت بودند، تبیینی از مفاهیم امامت و مهدویت را ارائه نکرده باشد؟ امام صادق (ع) در درجه نخست، تبیینهای مورد نیاز به مسئله مهدویت و آینده دین را مطرح کردند، اما به جهت اینکه تعداد خواص خوشفهم کم بود، این مباحث کمتر مورد توجه قرار گرفته است، از جابر بن یزید جعفی که از خواص حضرت به شمار میرود، نقل شده است در تعبیری 30 هزار، در تعبیری 40 هزار، در تعبیری 70 هزار و حتی در تعبیری 90 هزار روایت از جعفر بن محمد(ع) دارم که جایگاهش فقط چاه است، خب اینها که احادیث فقه اصغر نبوده است، اینها مهمترین حوزه امامت و مهدویت بوده است.
امام صادق (ع) در نوع مقابله با این سه فتنه و چگونگی ورود به آن نشان دادند که وقتی چنین ماجراهایی شکل گرفت، باید یک جریان علمی، قرآنی و قدرتمند، در لایههای مختلف اجتماعی سامان یابد؛ جریانی که مهمترین لایهاش، متولی مباحث آیندهپژوهانه و تمدن حقمدارِ قرآنی است.
مشابهت انحراف بیداری اسلامی، ایجاد داعش، مهدویت دروغین با وقایع عصر امام صادق (ع)
امروزه دشمنان به خوبی به مطالعه رفتار اهلبیت (ع) همت داشتهاند و از تجربههای پیشین برای مدیریت این زمان استفاده میکنند، یهود قریب به 100 سال است که در حیفا، بزرگترین و تخصصیترین دانشگاه اسلامشناسی و شیعهشناسی را دایر کرده و چطور ممکن است یهود، تاریخ اسلام را خوب نداند؟ آیا نمیداند که وقتی جریان بیداری در یک امت شکل بگیرد، بر اساس تجربه واقع شده در دوران گذشته، باید آن را به سمت خشونت بکشاند و توجه به امام و جریان هدایت را از محوریت آن خارج کند؟
اگر ما هم در دوران امام سجاد (ع) تا امام صادق (ع) تدبر میکردیم، متوجه میشدیم وقتی جریانی از حس و عاطفه عظیم اجتماعی شکل گرفت، نیازمند حضور یک «امام» است و خطر آن نیز، رفتار تهاجمی و سلفیگری خودسرانه و بدون امام است، بر این اساس اگر اهل مطالعه و تأمل جدی در تاریخ گذشته بودیم، باید پیش از آمدن داعش، منتظر تشکیل داعش از جانب دشمن میشدیم، جالب آنکه دشمنان در تحقق این معنا همتی وافر داشته و پس از مدتها تفکر، آن را در راستای مورد بحث شکل دادهاند.
به راستی اگر این چینش دو مرحلهای منطبق با گذشته ـ در موضوع جریان عواطف و حضور جریان خودسرانه بدون ولیّ ـ در امتداد با هم و در این زمان واقع شده است، آیا محتمل نیست که در امتداد این مسیر، جریان مهدویت دروغین به شکلی بسیار پیچیدهتر از گذشته در دستور کار دشمنان دین خدا قرار گیرد؟ آیا شواهد متعدد گواه آن نیست که آنان میخواهند، مقولۀ «مهدویت» که هستۀ مرکزی و موتور محرکه دین است را با شکلدهی نمونههایی متعدد و بدلی مورد تخریب قرار دهند؟ جامعه توحیدی امروزین، بیش از همه ادوار، نیازمند شناخت نقشۀ دشمن و چگونگی مقابله با آن بر اساس سیره و سنت معصومین است و راهبری صحیح موحدین، جز از شاگردان مکتب امام صادق (ع) مورد انتظار نخواهد بود.
انتهای پیام/