لفظ «معارضین میانه‌رو سوری» از کجا پیدا شد؟

مسئله آمریکایی ها تروریسم خوب بود. چون بالاخره ما یک تروریسم بد مورد اتفاق همه جهان داریم. اما تروریسم خوب نمی توانست در ادبیات جهان جایی باز کند. لذا آمریکایی ها به فکر معادل سازی موجهی بودند و از دل این معادل سازی، معارضه معتدل بیرون آمد.

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم،لفظ «معارضین میانه‌رو سوری» از کجا پیدا شد؟ادبیات معارضه معتدل در ادامه ادبیاتی است که پیش از این با عنوان تروریسم خوب و تروریسم بد از آن یاد می شد. این ادبیات برای آمریکایی ها پیامدهای زیادی داشت زیرا افکار عمومی جهان نمی پذیرفت که قاتل را به قاتل خوب و قاتل بد تقسیم کند. کمااینکه آمریکایی ها در ادامه قربانیان را هم به دو دسته تقسیم کردند؛ قربانیان خوب و قربانیان بد. این ادبیات، ادبیاتی نبود که در سطح جهانی بتواند فراگیر شود؛ لذا آمریکایی ها به فکر افتادند که واژه بهتری را جایگزین تروریسم خوب و تروریسم بد کنند.

 دکتر سعدالله زارعی ضمن اشاره به مطالب فوق، افزود: مسئله آمریکایی ها تروریسم خوب بود. چون بالاخره ما یک تروریسم بد مورد اتفاق همه جهان داریم. اما تروریسم خوب نمی توانست در ادبیات جهان جایی باز کند. لذا آمریکایی ها به فکر معادل سازی موجهی بودند و از دل این معادل سازی، معارضه معتدل بیرون آمد.

وی افزود: معارضه یک کلمه ای است که در عین حالی که اشاره به گروه مخالف می کند، اما نوع مخالفت آنها را بیان نمی کند. اینکه معارضه چه نوع تعارضی دارد؟ از چه امکاناتی برای رسیدن به هدفش استفاده می کند؟ چالش هایش با دولت مرکزی چه می باشد؟ در واقع کلمه معارضه، کلمه ای که بار وسیعی از معانی را با خود به همراه دارد. از معارضه ای که صرفاً اقدامات سیاسی و رقابت های انتخاباتی می کند تا معارضه ای که با استفاده از سلاح در صدد براندازی حکومت است. بنابراین خود کلمه معارضه، کلمه ای کشدار و واجد معانی مختلفی است.

اما برای اینکه این واژه کمی خوش نماتر باشد؛ کلمه ای به آن اضافه کردند بنام معارضه معتدل. تا مخاطب آنها را به عنوان یک گروه محق و ذی حق و یکسری انسان های شریف تصور بکند.

این در حالی است که اولا معارضه ای که آمریکا مدنظر دارد، فقط معارضه مسلح را دربر می گیرد. زیرا معارضه سیاسی غیر مسلح، که اساسا حکومت هم با آن مشکلی ندارد. مثلا هیئت تنسیق که ترکیبی از هفت گروه سوری است که از طریق سیاسی تلاش می کند تا جایگزین نظام بشار اسد بشود. بنابراین واضح است که اینجا معارضه، گروهی است که حکومت قائل به پذیرش آن نمی باشد.

کارشناس مسائل خاورمیانه با اشاره به اینکه منظور از معارضه معتدل، معارضه ای در چارچوب سیاست های آمریکا است، خاطرنشان کرد:

واژه معتدل هم باعث تلطیف واژه تعارض می شود. اما در واقع معارضه معتدل ترجمه معارضه ای است که حاضر می شود در چارچوب سیاست های آمریکا کار بکند. معارضه معتدل در ترجمه تحت اللفظی یعنی معارضه قابل تحمل. در معنای اصطلاحی و واقعی، معارضه ای است که خارج از فرمان آمریکا عمل نمی کند و در چارچوب یک سیاست مشخص اسلحه به دست می گیرد و در برابر حکومت می ایستد. مردم را به قتل می رساند و از تمام تجهیزات نظامی آنچه بتواند به دست بیاورد، استفاده می کند تا با توسل به این شیوه های غیر قانونی، نظام حاکم را در چارچوب یک برنامه آمریکایی ساقط کند.

سعدالله زارعی با اشاره به بازنمایی رسانه ای بحران سوریه که خشونت دولت را عامل افزایش تندروی معارضه وانمود می کند، اضافه کرد:

اساساً تعارض نظامی و امنیتی با نظام سوریه از زمانی آغاز شد که مشخص شد نظام سیاسی سوریه را نمی شود از طریق تظاهرات های مدنی برکنار کرد. به تعبیر دیگر بر خلاف تصور اولیه، موج تظاهرات مردمی و مسالمت آمیز در سوریه در فروردین سال 1390 آن مقدار حجم  کیفیت لازم جهت سرنگونی نظام سوریه را نداشت. اگر به عکس های آن مقطع یعنی اوایل 1390 تا دی ماه که معارضه شکل سیاسی دارد نگاه بندازید - همان زمانی که رسانه های غربی و سعودی دائم در حال پوشش خبری بودند - معارضه سوریه یک معارضه کاملاً بی رمق است. در بعضی نقاط سوریه تظاهرات های کوچک در حد صد نفر، دویست نفر و در بعضی موارد به دو هزار نفر هم رسید، اما از دو هزار نفر اصلا تجاوز نکرد. فاصله هر تظاهرات در گوشه های مختلف سوریه زیاد بود؛ مثلا در درعا یک جمع پانصد نفره تظاهرات کردند و شعار "الشعب یرید اسقاط النظام" میدادند؛ این تظاهرات که تمام می شود تا دو الی سه هفته دیگر هیچ اتفاقی در درعا نمی افتد. بعد یک گروه کوچکی در شمال غربی دمشق در یک خیابان کوچک شعار سر می دهند، تا یک ماه دیگر در دمشق هیچ خبری نیست، در جاهای دیگر نیز همچنین. بنابراین معارضه سوری یک معارضه بی رمق و فاقد پشتکار و ابتکار عمل لازم بود. لذا تا این مقطع نظام سوریه به هیچ وجه احساس تهدید نمی کرد، که نیاز به کمک کسی داشته باشد. در این مرحله ایران کاری در سوریه نداشت و حتی حزب الله لبنان یک نیرو در سوریه نداشت و نظام سوریه هم در یک شرایط آرام به سر می برد.

وی ادامه داد: اما از آذرماه 1390 که آمریکایی ها و سعوی ها مشاهده کردند که تظاهر کنندگان سوریه هیچ شباهتی به تظاهرکنندگان در مصر و تونس و لیبی و یمن  و... ندارند، امنیتی کردن و نظامی کردن و خشن کردن حرکت را در دستور کار قرار دادند. در واقع از این بعد بود که ما شاهد شکل گیری گروه های تروریستی و بستن جاده ها، شلیک به سمت اتوبوس های مسافربری و... بودیم. در اواخر سال 1390 این جریانات شروع شد، بعد از آن سازمان ملل نماینده ای تعیین کرد و آقای کوفی عنان به نمایندگی از دبیر کل تلاش کرد تا به گونه ای تحولات سوریه را به سمت سیاسی هدایت کند. البته این هم نشان دهنده این موضوع بود که باتوجه به اینکه خودشان مسئله را به سمت نظامی کردن سوق داده بودند، اما هیچ امیدی نداشتند که از طریق نظامی بتوانند مشکل سوریه را حل کنند. لذا استراتژی این بود که نتیجه کار نظامی را پشت میز سیاسی بگیرند. اما کوفی عنان موفق نشد به جای ایشان اخضر ابراهیمی آمد و با همین دستور کار به بن بست رسید.

منبع:تابناک

انتهای پیام/