فلسطین؛ مسئله‌ای فراموش‌شده/جهان درگیر تروریسم و بحران‌های اقتصادی است

صائب عریقات، مذاکره‌کننده ارشد فلسطین و عضو کمیته اجرائی سازمان آزادی‌بخش، تحقیق تازه‌ای تهیه کرده است که می‌توان آن را «نقشه راه» برای رهبری کنونی تلقی کرد.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، جهان به خود مشغول است... نیمی در جنگ با تروریسم و نیمی دیگر گرفتار بحران‌های اقتصادی... دراین‌میان، اعراب غرق در جنگ‌های طایفه‌ای و داخلی. بنابراین هیچ‌کس فرصت این را ندارد که به فلسطینی‌ها و مشکلاتشان فکر کند. حال بعد از ٢٢ سال گفت‌وگوهای غیرمستمر، فلسطینی‌ها دو چیز را آموخته‌اند: یکی اینکه با اسرائیل نمی‌توان به تفاهم رسید و دیگر اینکه نباید از این پس، همه تخم‌مرغ‌ها را در سبد آمریکا گذاشت.
در برابر این وضعیت پیچیده، از آنجا که نمی‌توان توافقی بدون اسرائیل (یعنی طرف اصلی) به‌دست آورد و از سوی دیگر نمی‌توان حمایتی بین‌المللی بدون آمریکا (که دولتی قوی است) کسب کرد، به نظر می‌رسد فلسطینی‌ها راه‌حل‌های بسیار اندکی فراروی خود داشته باشند. هرچند به گفته آنها، هنوز همه درها به رویشان بسته نشده است.
بعد از هزاران‌ساعت گفت‌وگو برای داشتن یک دولت کوچک بر تنها ٢٢ درصد از خاک فلسطین، نتیجه تا به اینجا صفر بوده است. در این سال‌ها، طرفین حتی نتوانستند یک پرونده از مجموع همه پرونده‌های مورد مناقشه را فیصله دهند. رهبران فلسطینی در این رابطه همه‌چیز را آزمودند؛ از گفت‌وگو گرفته تا امضای توافق‌نامه‌ها، طرح نقشه‌های راه، قیام‌ها، انجام عملیات و سایر اتفاقاتی که در این‌باره افتاده است؛ مثل تشکیل کمیته چهارجانبه، موضع‌گیری‌های آمریکا، اتحادیه اروپا، شورای امنیت، دادگاه بین‌المللی لاهه، دیدارهای امنیتی، تصمیمات کمیته مرکزی و...، بااین‌همه امروزه وضعیت فلسطینی‌ها بسیار پیچیده‌تر از گذشته شده است. مسئله بر سر خوش‌بینی یا بدبینی نیست. فلسطینی‌ها می‌دانند که نبردی طولانی را برای «آزادی» در پیش گرفته‌اند.


تسلیم نه


واصل ابویوسف، یک مسئول فلسطینی، می‌گوید: «ما هرگز تسلیم نمی‌شویم؛ حتی اگر همه راه‌ها به نتیجه نرسد». وی در گفت‌وگو با الشرق‌الاوسط ادامه می‌دهد: «ما به هدف نهایی خود یعنی تأسیس یک دولت فلسطینی دست خواهیم یافت». ابویوسف اعتراف می‌کند که جهان، واقعیت‌ها، توازن قوا و حتی خود فلسطینی‌ها عوض شده‌اند، اما در‌عین‌حال می‌گوید رهبری فلسطین در حال کار روی یک استراتژی متکی بر سه محور است: «یکی تسریع و کارآمدکردن محاکمه اشغالگران در دادگاه لاهه و نیز تقویت تلاش‌ها برای ارائه طرح‌های شهرک‌سازی اسرائیل به شورای امنیت، دوم تسریع در پایان‌دادن به شکاف بین فلسطینی‌ها و بازگرداندن وحدت ملی و برگزاری انتخابات سراسری و سوم بازنگشتن به مذاکرات دوجانبه و ردکردن نظارت صرفا آمریکایی بر این مذاکرات. باید تحریمی همه‌جانبه را بر اسرائیل در دو سطح داخلی و خارجی تحمیل کرد».
به نظر ابویوسف، لازمه این کارها اجرای فوری تصمیمات شورای مرکزی فلسطین است که می‌گوید اگر دولت فلسطینی تشکیل نشود، اسرائیل باید به وظایفش عمل کند.
معنای کلام ابویوسف این است که باید به‌ناچار همه کلیدها را تحویل اسرائیل داد. معنای دیگر این حرف آن است که دولت خودگردان فلسطینی منحل شود؛ مسئله‌ای که تا این لحظه هنوز درباره آن تصمیم‌گیری نشده است؛ اما به‌هرحال اگر فلسطینی‌ها به یک بن‌بست کامل برسند، یکی از گزینه‌هایشان می‌تواند این باشد.
محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان، بارها تهدید کرده است که اگر همچنان حقوق فلسطینی‌ها به رسمیت شناخته نشود، همه کلیدها را تحویل اسرائیل خواهد داد. باوجود این، عباس تاکنون به حرف خود عمل نکرده و هنوز به صورت نهایی درها را به روی گفت‌وگو نبسته است.
یک منبع بزرگ فلسطینی می‌گوید: «این یک راه‌حل نیست. دولت خودگردان هنوز باقی است؛ اما همه باید بدانند این دولت برای یک دوره موقت و هدفی مشخص تشکیل شده که آن انتقال فلسطینی‌ها از یک حالت خودگردان به یک دولت مستقل است». وی می‌افزاید: «نمی‌توان برای همیشه در این وضعیت ماند. همه از جمله اسرائیل باید مسئولیت بپذیرند. رهبری فلسطین در عمل یک‌سری اقدامات را شروع کرده است». سخنان او به تصمیمات سخت شورای مرکزی فلسطین اشاره دارد.


تصمیمات روی کاغذ


شورای مرکزی که بالاترین قدرت قانون‌گذاری فلسطین به شمار می‌رود، در سال گذشته همه مسئولیت‌ها را متوجه اسرائیل دانست و گفت باید به ملت فلسطین به‌عنوان ملتی که در زیر سلطه یک دولت اشغالگر است، نگریسته شود. براین‌اساس باید طبق قوانین بین‌المللی، اسرائیل مسئولیت تمام مسائل امنیتی را برعهده بگیرد و هرگونه قطع‌نامه جدیدی در شورای امنیت باید حاوی تأکید دوباره بر قطع‌نامه‌های بین‌المللی صادرشده درباره فلسطین و نزاع با اسرائیل باشد. از جمله اینکه باید شورای امنیت یک سقف زمانی برای پایان دوران اشغال اعلام کند و دولت فلسطینی باید بتواند حاکمیت خود را بر سرزمین‌های ١٩٦٧ ازجمله بیت‌المقدس به‌عنوان پایتخت این دولت تعیین کند. همچنین باید قطع‌نامه شماره ١٩٤ درباره پناهندگان به اجرا درآید و این امر باید زیر نظر یک کنفرانس بین‌المللی با مشارکت دولت‌های عضو دائم شورا و نیز دولت‌های «بریکس» و کشورهای عربی صورت گیرد. همچنین باید یک کمیته اجرائی مسئولیت عمل برای تحقق این هدف را برعهده گیرد.
شورای ملی فلسطین همچنین تفکر دولت یهودی یا دولتی با مرزهای موقت را رد و با هرگونه فرمولی که بقای نظامی یا شهرک‌های اسرائیلی را بر بخشی از خاک فلسطین توجیه می‌کند، مخالفت کرد. کمیته مرکزی در ضمن خواستار «تحقق آشتی ملی فلسطین و حمایت از مقاومت مردمی» شد.
اما تصمیمات این کمیته تاکنون فقط در حد جوهر روی کاغذ بوده است؛ مثل قطب‌نمایی که هربار فلسطینی‌ها را به انتظار نتایج یک تجربه جدید (برای مثال کنفرانسی که فرانسه فراخوانش را داد) نگه می‌دارد. اما چرا فلسطینی‌ها برای اجرای تصمیمات همین کمیته اقدام نمی‌کنند؟ مگر آنها دوست دارند همواره تجربه‌های گذشته را تکرار کنند؟ هانی مصری که یک تحلیلگر سیاسی است، می‌گوید: «چون این کار در نهایت به انحلال دولت خودگردان یا فروپاشی یا تغییر کارکرد آن منجر می‌شود. زیرا دیگر اسرائیل نمی‌تواند بقای دولتی را بپذیرد که به تعهداتش عمل نمی‌کند». برای جلوگیری از هرگونه فروپاشی نامطلوب در این شرایط، فلسطینی‌ها مجبورند یک بار دیگر خودشان را در وضعیتی نگه‌ دارند که منتظر برگزاری یک کنفرانس بین‌المللی دیگر باشند؛ برای مثال، کاری که فرانسه تلاش می‌کند آن را عملی کند. از همین رو کنفرانس آینده صلح در پاریس می‌تواند آخرین فرصت برای اسرائیل بعد از شکست مذاکرات دوجانبه یا تعلیق گفت‌وگوهای امنیتی باشد.


تبعیت از الگوی ایران


محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان، در سخنرانی خود در برابر پارلمان اروپا در بروکسل گفت با تشکیل دو دولت، تأسیس یک دولت فلسطینی بر اساس مرزهای چهارم ژوئن ١٩٦٧ به پایتختی قدس شرقی و حل‌وفصل مسئله پناهندگان بر مبنای قطع‌نامه ١٩٤ و طرح پیشنهادی اعراب برای صلح موافق است.
عباس خطاب به پارلمان اروپا گفت: «ما انتظار داریم از کنفرانس بین‌المللی صلح براساس قوانین بین‌المللی، مشروعیت بین‌المللی، قطع‌نامه‌های مرتبط شورای امنیت و طرح پیشنهادی اعراب در کنفرانس ٢ ٢ بیروت، نقشه راهی بیرون آید که براساس یک سقف زمانی مشخص بتوان راهی برای مذاکره اجرای آن پیدا کرد. ما می‌توانیم از الگویی مانند مذاکرات با ایران استفاده و برای مثال به شکل ٢+٧ آن را اجرا کنیم».
بیانات او تا حدود زیادی نشان می‌داد که از دولت آمریکا ناامید شده و بیش از واشنگتن به اتحادیه اروپا امید دارد. وی گفت: «ما به اتحادیه اروپا و دولت‌های عضو آن و پارلمانش چشم دوخته‌ایم تا نقشی سیاسی، دیپلماتیک و کارآمد را برعهده بگیرد تا ما بتوانیم به یک راه‌حل عادلانه، مسالمت‌آمیز و دائمی در منطقه دست یابیم. براساس راه‌حل دو دولت بر مبنای مرزهای ١٩٦٧ و قطع‌نامه‌های شورای امنیت، هم اسرائیل و هم فلسطین خواهند توانست با اتحادیه اروپا قرارداد امضا کنند و شراکتی جدید را به وجود آورند و با این اتحادیه در تأمین امنیت دریای مدیترانه حضوری مؤثر داشته باشند؛ مسئله‌ای که لازمه‌اش توجه بیشتر اتحادیه اروپاست تا امنیت و ثبات برای همگان تحقق پیدا کند».
محمود عباس همچنین از روابط با اتحادیه اروپا ستایش کرد و توضیح داد که تلاش‌هایش را برای تکمیل نهادهای دولتی و تحقق استقلال در خاک فلسطین و برپایی یک دولت مستقل به پایتختی قدس شرقی ادامه خواهد داد.
عباس برخلاف اسرائیل از طرح فرانسه برای برگزاری کنفرانس صلح فلسطین حمایت کرد. بنیامین نتانیاهو اما آن را رد کرد و گفت: «تنها راه برای پیشرفت در مسیر صلح واقعی بین ما و فلسطینی‌ها، مذاکرات مستقیم و بدون پیش‌شرط است». وی افزود: «تجربه تاریخی ثابت کرده که فقط ما از این طریق توانسته‌ایم با مصر و اردن به صلح برسیم. هرگونه تلاش دیگری فقط صلح را بیشتر از ما دور می‌کند و به فلسطینی‌ها این فرصت را خواهد داد تا از روبه‌رو‌شدن با جوهر این نزاع یعنی اعتراف به اسرائیل بگریزند».


سیاست تزریق مورفین


ابویوسف درباره موضع دولت خودگردان درباره کنفرانس پاریس می‌گوید: «ما طرفدار برگزاری این کنفرانس پیش از اتمام سال جاری میلادی هستیم. البته به شرط تحقق دو مسئله: یکی اجرای قطع‌نامه‌های بین‌المللی و شورای امنیت و مجمع عمومی و دیگری بازکردن یک افق سیاسی برای پایان‌دادن به اشغالگری در یک سقف زمانی مشخص». به گفته او «باید همه بفهمند دوران گذشته سپری شده است. دوران گفت‌وگوهای دوجانبه زیر نظر آمریکا به سر آمده است». فلسطینی‌ها ایالات متحده را به استفاده از سیاست «تزریق مورفین» متهم می‌کنند.
نبیل شعث یکی از رهبران فتح می‌گوید: «ما هرگز تزریق مورفین را نمی‌پذیریم. باید به اشغالگری پایان داده شود. در این مسیر یک‌سری اقدامات عملی است که باید انجام داد». شعث توضیح می‌دهد که چگونه فلسطینی‌ها می‌خواهند محافل بین‌المللی، انحصار آمریکا در میانجیگری را بشکنند؛ زیرا به گفته او، «دیگر به آمریکایی‌ها امیدی نیست». 
اظهارات محمود عباس بعد از عید فطر نیز نشان داد که او از ایالات متحده عبور کرده است. برای مثال وی این بار از شورای امنیت خواست گزارش کمیته چهارجانبه درباره صلح خاورمیانه را نپذیرد، زیرا به گفته او کمکی به صلح نمی‌کند. وی در اظهاراتی به همین مناسبت گفت: «ما موضع خودمان را درباره کمیته چهارجانبه بیان کرده‌ایم. گفته‌ایم که گزارش این کمیته منتهی به صلح نخواهد شد. برای همین از شورای امنیت می‌خواهیم این گزارش را تأیید نکند».
او این حرف‌ها را دو روز بعد از آن زد که رهبری فلسطین تهدید کرده بود به دلیل انتشار این گزارش «غیرمتوازن» ممکن است از کمیته چهارجانبه خارج شود. این موضع‌گیری عباس، پیام مهمی برای واشنگتن داشت؛ حتی پیامی مهم‌تر برای دیگران بود. به دنبال این حرف‌ها بود که وزارت خارجه آمریکا با صدور بیانیه‌ای به‌شدت از اسرائیل به دلیل عملکرد حساب‌شده‌اش برای سیطره بر اراضی فلسطینی‌ها از طریق توسعه شهرک‌سازی‌ها انتقاد کرد و گفت: «ما می‌خواهیم شهرک‌سازی‌های غیرقانونی و نامشروع به اتمام برسد. این چیزی است که ما می‌خواهیم و این کار را هر دولتی در اسرائیل بکند، از آن استقبال خواهیم کرد».


نقشه راه جدید


فلسطینی‌ها درعین‌حال از طرح‌ها و فکرهای مختلفی صحبت می‌کنند که یکی از آنها انحلال تشکیلات خودگردان است. آنها می‌گویند باید دولت خودگردان را منحل کرد و به جای آن یک دولت با دو قومیت جداگانه را پذیرفت و همه توافقات با اسرائیل را از جمله توافقات امنیتی و اقتصادی لغو کرد. به گفته آنها باید به کلی توافق‌نامه اسلو لغو و همکاری‌های امنیتی با اسرائیل نیز متوقف شود. برخی از انحلال دستگاه‌های امنیتی و تحویل‌دادن مسئولیت به اسرائیل می‌گویند و نتیجه می‌گیرند که به این ترتیب فقط یک دولت شهروندی باقی خواهد ماند؛ اما برخی دیگر خواستار ادامه مقاومت و احیای آن هستند؛ البته همه اینها یک‌سری فکرهای پراکنده است که هنوز کسی درباره آنها تصمیم‌گیری نکرده است.
بااین‌حال، صائب عریقات، مذاکره‌کننده ارشد فلسطین و عضو کمیته اجرائی سازمان آزادی‌بخش، تحقیق تازه‌ای تهیه کرده است که می‌توان آن را «نقشه راه» برای رهبری کنونی تلقی کرد.
او از محمود عباس نقل می‌کند که از جان کری، وزیر خارجه آمریکا، خواسته است با تشکیل یک کنفرانس بین‌المللی صلح برای ازسرگیری مذاکرات بر مبنای یک جدول زمانی مشخص و زیر نظر جوامع بین‌المللی، البته در چارچوب مشارکت دولت‌های عضو دائم شورای امنیت، سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا و تعدادی از دولت‌های عربی و سایر دولت‌ها مانند برزیل، آفریقای جنوبی و هندوستان موافقت کند. در غیر این صورت و با استمرار وضعیت کنونی ما تصمیم‌های شورای مرکزی فلسطین را به اجرا خواهیم گذاشت. این تصمیم‌ها عبارتند از محدودکردن روابط امنیتی، سیاسی و اقتصادی با اشغالگران.
وقتی از عریقات پرسیده می‌شود آیا تأسیس یک دولت فلسطینی در مرزهای چهارم ژوئن ١٩٦٧ و به پایتختی قدس شرقی در چارچوب این طرح جدید هست یا نه، می‌گوید: «اگر بخواهیم تضمینی برای یک دولت فلسطینی در مرزهای چهارم ژوئن ١٩٦٧ و به پایتختی قدس شرقی به ‌دست آوریم، باید فوری از اجرای برنامه محدودکردن روابط با اشغالگران شروع کنیم. اگر بخواهیم دولتی در مرزهای ١٩٦٧ و به پایتختی قدس‌شرقی داشته باشیم و این دولت بخشی از نقشه راه جدید خاورمیانه باشد، باید هزینه آن را که البته زیاد است بپردازیم؛ البته به نظر ما این کم‌هزینه‌تر از آن چیزی خواهد بود که اکنون وجود دارد». او می‌افزاید: «شاید بهتر باشد به دستورکار اجلاس آینده شورای ملی فلسطین این مسئله اضافه شود که به‌رسمیت‌شناختن اسرائیل از سوی سازمان آزادی‌بخش فلسطین منوط به این خواهد بود که اسرائیل نیز یک دولت فلسطینی در مرزهای ٦٧ را به رسمیت بشناسد».
عریقات با بیان توصیه‌های کمیته سیاسی که کمیته اجرائی سازمان آزادی‌بخش فلسطین نیز آن را تأیید کرده است، می‌گوید: «برای تحقق این موضوع باید در ابتدا همکاری‌های امنیتی متوقف شود. اگر اسرائیل نپذیرد که وضعیت امنیتی دو منطقه (الف و ب) را براساس توافقات صورت‌گرفته احیا کند و نیروهای اسرائیلی را از ورود به منطقه الف باز ندارد، باید مسئله به‌رسمیت‌شناختن اسرائیل را تا زمانی که اسرائیل یک دولت فلسطینی را به رسمیت نشناسد، به تعویق انداخت. به دنبال آن باید از معاهده اقتصادی پاریس کنار کشید و در روابط با اسرائیل نیز تجدیدنظر کرد. ما باید ارتباط اقتصادی‌مان را با اشغالگران قطع کنیم، باید واحد پول اسرائیلی (شکل) را کنار بگذاریم و یک اقتصاد ملی و مستقل را بنیان گذاریم. باید از یک مقاومت مردمی همه‌جانبه حمایت و آن را تقویت کرد، همچنین باید یک استراتژی کامل در برابر طرح‌های استعماری اسرائیل داشته باشیم، زیرا اسرائیل هم‌اکنون از روش آپارتاید برای برجای‌گذاشتن یک دولت فلسطینی بدون قدرت سوء‌استفاده می‌کند. از سوی دیگر، باید فلسطینی‌ها کالاها و تولیدات اسرائیلی را تحریم کرده و جبهه داخلی خودشان را از طریق تلاش برای پایان‌دادن به شکاف بین فلسطینی‌ها تقویت کنند تا به یک وحدت ملی دست یابند و یک دولت وحدت ملی تشکیل دهند. این همان برنامه سازمان آزادی‌بخش فلسطین برای حل مشکلات موجود است». 


تصمیم جمعی


از حرف‌های ابویوسف و عریقات و شعث این‌طور برمی‌آید که استراتژی فعلی فلسطینی‌ها مبتنی بر ایجاد یک‌سری تغییرات در ارتباط با جهان و از جمله اسرائیل است، تغییراتی در داخل و خارج که نتیجه یک تجربه طولانی و تلخ و نومیدکننده تلقی می‌شود؛  اما مسئله این‌گونه نیست که همه‌چیز در اختیار محمود عباس باشد؛ زیرا اروپایی‌ها نشان داده‌اند قدرتی بزرگ‌تر در مقابل آمریکایی‌ها یا حتی شورای امنیت و حتی در برابر خود اسرائیل به شمار می‌روند. برای پرکردن شکاف فلسطینی‌ها نیز باید حماس نرمش بیشتری در مقابل دولت خودگردان نشان دهد. از طرف دیگر، دولت خودگردان نیز باید در برابر حماس امتیازاتی بدهد. از سوی دیگر، فلسطینی‌ها باید درک کنند که جهان دیگر حاضر نیست حتی یک ثانیه هم برای حل مسئله آنها وقت صرف کند. در این میان شاید برخی دخالت‌های الهی و تقدیر بتواند محاسبات فعلی را به هم ریزد، زیرا هرچه باشد این محاسبات بر یک‌سری اشخاص و سازمان‌ها مبتنی است.


در ٦ سال گذشته تاکنون دو بار تشکیل یک دولت فلسطینی اعلام شده است:
١- در بیست‌وسوم سپتامبر سال ١٩٤٨ که یک دولت کلی فلسطینی اعلام شد؛ این دولت در جریان جنگ ٤٨ و به ریاست احمد حلمی‌عبدالباقی معرفی شد. پس از آن، جمال الحسینی به کشورهای عربی سر زد تا اعلام این دولت را به اطلاع همه دولت‌های عربی و اسلامی و اتحادیه عرب برساند.
٢- در پانزدهم نوامبر سال ١٩٨٨ و هم‌زمان با تشکیل نوزدهمین نشست شورای ملی فلسطین در الجزایر، تشکیل یک دولت فلسطینی به پایتختی قدس اعلام شد.
بااین‌حال، هنوز یک دولت مستقل فلسطینی تشکیل نشده است؛ دولتی که سازمان آزادی‌بخش فلسطین خواستار تشکیل آن در بخشی از خاک فلسطین تاریخی در کرانه باختری، غزه و قدس شرقی شد، اکنون فقط بر ٢٢ درصد از اراضی تاریخی فلسطین کنترل ناچیزی دارد.

منبع: شرق

انتهای پیام/