باید در صف واحد مبارزه با وهابیت بایستیم

با اینکه جوان است، اما هیبت امامت جمعه بزرگ‌ترین و مهم‌ترین مسجد سوریه، یعنی مسجد جامع دمشق زیبنده اوست؛ جانبازی که در مبارزه با اندیشه تکفیری و صهیونیستی، هیچگاه نهراسیده و از پای ننشسته و فقط یک گام تا نوشیدن شربت شیرین شهادت فاصله داشته است.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، ام شیخ «مأمون رحمه» تا سال 2011 فقط در غوطه شرقی که محل زندگی اوست و سپس در دمشق که امامت یکی از قدیمی‌ترین مساجد جهان اسلام در آن را برعهده دارد، آوازه داشت. اما با ربوده شدن وی توسط تروریست‌های تکفیری که به قصد ترور و به شهادت رساندنش او را به شدیدترین وجه ممکن شکنجه کرده بودند، به یک چهره سرفراز یا شاید بتوان گفت به شهیدی زنده در راه مبارزه با تروریسم تکفیری بدل شده است.
دلیل اصلی به ایران آمدنش دعوت جوانانی است که بنابر احساس وظیفه گرد هم جمع آمده‌اند و برنامه‌ای تلویزیونی را به راه انداخته‌اند که «هم‌قصه» نام دارد؛ در این برنامه از مهمانان مسلمان و غیر مسلمان که گامی برای اعتلای مفهوم مقاومت برداشته‌اند دعوت می‌شود تا قصه زندگی و فعالیت‌های خود را با جهانیان در میان بگذارند.

با وجود آنکه تروریست‌ها گوش راستش را بریده بودند و معلوم بود که دردهای بسیاری را چشیده است، اما نگاه نافذش نشان از اراده‌ای شکست‌ناپذیر داشت؛ دقایقی را به گفت‌وگو با این عالم مجاهد درباره آخرین اوضاع و احوال سوریه و جبهه مقاومت پرداختیم.


آخرین اوضاع مناطق گوناگون سوریه به ویژه دمشق را چگونه ارزیابی می‌کنید و امت اسلام و سازمان‌های بین المللی چه وظیفه‌ای در قبال سوریه دارند؟
اکنون به لطف مجاهدت‌های ارتش سوریه و نیروهای مقاومت، بهتر از گذشته در دمشق در امن و امان زندگی می‌کنیم. ما نخست از ایمانمان به خداوند و پس از آن پایداری و ثابت قدمی رییس‌جمهور و ارتش قهرمانمان نیرو می‌گیریم و اگر این پایداری‌ها نبود تاکنون کشور از دست رفته بود.
سازمان‌های بین المللی که صفت اسلامی و عربی بودن را نیز یدک می‌کشند، باید صادق و وفادار به ملت‌ها بوده و به مقاومت ایمان داشته باشند. به صراحت باید بگویم که ملت سوریه به امت عرب تکیه نمی‌کنند، چرا که اندیشه وهابی توانسته است آنها را متفرق سازد. اندیشه وهابی است که سبب شده طایفه‌های گوناگون امت اسلام به جان هم بیفتند و بجنگند.
برای مثال می‌توانم بگویم که سازمان همکاری اسلامی به هیچ وجه اسلامی نیست چرا که به صهیونیست‌ها خدمت مستقیم ارائه می‌دهد. هیچ شهروند سوری هوشیاری وجود ندارد که حتی به شورای امنیت و اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیج فارس امید داشته باشد.
تکیه ما به محور شریف مقاومت است که در رأس آن سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان است؛ تکیه ما بر مردان بزرگی است که مسائلی چون فلسطین را در سرلوحه اهتمام خود قرار می‌دهند. ده‌ها سال نظام‌های عربی خواب بودند و نمی‌دیدند که چه بر سر ملت فلسطین می‌آید؛ اما اکنون بیدار شده‌اند تا ملت سوریه و یمن را با آتش فتنه بسوزانند. دغدغه اصلی این نظام‌های عربی ایجاد فتنه در ایران است، همانگونه که در عراق فتنه ایجاد کرده‌اند.


موضع شیخ احمد الطیب، رییس دانشگاه الازهر مصر را که خواستار تقریب بین مسلمانان و مقابله با تروریست‌های تکفیری شده است، چگونه ارزیابی می‌کنید؟
ما این اقدام را ارج نهاده و دست شیوخ مصری را به گرمی می‌فشاریم؛ اما به آنها می‌گوییم که بسیار دیر شده است. مشکل اصلی ما مساله فکر است. وقتی که وهابیت طی دهه‌های اخیر اقدام به ساخت ده‌ها مسجد و مرکز فرهنگی در کشورهای اروپایی و آمریکایی کرده و این طرز تفکر را به شکل گسترده انتشار داده است، نتیجه‌اش آن می‌شود که اکنون در سوریه شاهدیم.
با سخنان خودم نمی‌خواهم به شیوخ الازهر ظلم کرده باشم؛ اما متاسفانه وقت از دست رفته و می‌بایست برای این دست اقدامات از سال‌ها پیش فکر می‌شد. اکنون بسیاری از مناطق سوریه به دلیل اندیشه‌های وهابی به تلی از خاک و خاکستر تبدیل شده است. چرا پیش از این الازهر به فکر روشن ساختن فکر جوانان نکرد؟
حال اگر الازهر می‌خواهد کاری از پیش ببرد، به نظر من در درجه نخست نباید از عربستان و علمای وهابی بهراسد؛ باید با اتخاذ موضع‌گیری‌های شفاف و صریح به فکر خدمت به دین مبین اسلام و انسانیت باشد و مسائل سیاسی به‌ویژه رابطه با عربستان را در این مساله دخالت ندهد.


نقش اسرائیل را در بازی کنونی در منطقه و بحران سوریه چگونه ارزیابی می‌کنید؟
نباید فراموش کنیم که بهره آنچه را که در منطقه و به ویژه در سوریه می‌گذرد صهیونیست‌ها می‌برند؛ این صهیونیست‌ها هستند که اوضاع کنونی را برای خود به عصر طلایی تعبیر می‌کنند. اسراییل پیش از آغاز بحران، در خواب می‌دید که روزی سوریه ویران شود و البته توان محقق ساختن این آرزو را به شخصه نداشت.  دیدیم که حتی نتانیاهو از فرصت پیش آمده استفاده کرد و به جولان رفت و این منطقه را تا ابد اسراییلی عنوان کرد. صهیونیست‌ها دیدند که کشورهای عربی و اسلامی غافل شده‌اند و می‌توانند بدین ترتیب به برنامه‌ها و اهداف توسعه‌طلبانه خود سرعت بیشتری بخشند.
متاسفانه در مقابل می‌بینیم که محور مقاومت به ایران و سوریه و حزب الله خلاصه شده است؛ پس جهان عرب و اسلام کجایند؟


همانگونه که می دانید، ما با تکفیری‌ها که خود را مسلمان می‌دانند جنگ فکری داریم؛ چگونه می‌توان با فکر به مقابله با آنها رفت؟
این نکته بسیار مهم و اساسی و مقدمه هر کار و جهاد دیگری است؛ وهابیت که از زمان محمد بن عبدالوهاب، با حمایت مستقیم بریتانیا ساخته شده و گسترش یافته است، اکنون باید گفت که نقش علما، روزنامه‌نگاران و اندیشمندان برای مقابله با این طرز فکر بسیار مهم و بزرگ است.
برای مقابله با وهابیت نباید مساله را به علمای دین منحصر کرد؛ متاسفانه بسیاری از متفکران و روزنامه‌نگاران نسبت به این موضوع بی تفاوت هستند. همه باید در یک صف واحد قرار بگیریم و با صداقت و جرات کامل وارد معرکه فکری با وهابیت و تکفیری‌ها بشویم و البته می دانیم که این امر هزینه جانی و مالی دارد. برای مثال شبکه‌های تلویزیونی بسیاری چون الرساله، وصال و الرحمه هستند که به انتشار اینگونه اندیشه‌ها می‌پردازند و به کشتار مسلمانان تشویق می‌کنند؛ باید به مبارزه فکری با این شبکه‌ها پرداخت. این شبکه‌ها نسبت به گسترش شیعه هشدار می‌دهند، اما چشم خود را نسبت به گسترش و افزون‌طلبی صهیونیست‌ها و اسراییل در منطقه بسته‌اند.

منبع: صبح نو

انتهای پیام/