نگاهی به انتخابات ۹۶ و سقط امید اصلاح‌طلبانه در رحم اجاره‌ای

پیام نتایج انتخابات اسفند ۹۴ یعنی انتخاب قاطعانه آیت‌الله جنتی در مجلس خبرگان و تکرار علی لاریجانی در مجلس شورای اسلامی «سقط امید اصلاح‌طلبانه در رحم اجاره‌ای» بود.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، گویا قصه درام دیالکتیک‌وار رابطه اصلاح‌طلبان و دولت کم‌کم  و با شیب ملایمی به سمت تراژدی شدن پیش می‌رود. 3 سال از ائتلاف اجباری جریان چپ نادم و راست سنتی در خرداد 92 در قالب نومحافظه‌کاری می‌گذرد ائتلافی که برای تمتع دوسویه انتخاباتی به شکل دیگری در اسفند 94 تکرار شد همپیمانی موقت سیاسی‌ای که هر دو طرف در محاسبات سیاست‌ورزانه خود سوی مقابل را رحم اجاره‌ای برای تحقق اهداف خود می‌دانستند؛ جریان اصلاح‌طلب دولت را بستری برای عبور از شرایط آنرمال اصلاح‌طلبان خطاکار فتنه 88 و عبور از باتلاق خودساخته می‌دانست و جریان دولت هم روی برخی ظرفیت‌های اجتماعی طرف مقابل در کنشگری‌های سیاسی حساب می‌کرد.


اما از آنجا که پیام نتایج انتخابات اسفند 94 یعنی انتخاب قاطعانه آیت‌الله جنتی در مجلس خبرگان و تکرار علی لاریجانی در مجلس شورای اسلامی «سقط امید اصلاح‌طلبانه در رحم اجاره‌ای» بود، به نظر می‌رسد سیاست‌ورزی جریان دولت در نسبت با اصلاحات در این بده بستان منفعت‌گرایانه، سیاست دقیق‌تری بوده است، در واقع عایدی جریان اصلاح‌طلب از این همپیمانی تاکتیکی تاکنون «تقریبا هیچ» بوده است، این عایدی «تقریبا هیچ» برای بدنه اصلاح‌طلبی اینقدر ملموس است که حاضرند دولت را عملا به تله‌گذاری در مسیر جریان اصلاح‌طلب محکوم کنند، تله‌گذاری‌ای که عملا سبب سلب هویت اصلاح‌طلبان شده است. ابراهیم اصغرزاده در همین باره به روزنامه اعتماد می‌گوید: «اصلاح‌طلبان در تله عملگرایی دولت گرفتار شده‌اند. باید اصلاح‌طلبی را از دولت‌داری آقای روحانی جدا کرد. دولت تمام تخم‌مرغ‌هایش را در اولویت دادن به موضوعی ریخت که مجرد از بقیه مسائل است. حتی در سیاست خارجی هم کاری کرد که کیس مذاکرات هسته‌ای کاملا ایزوله باشد؛ رفتن به سمت پراگماتیسم. یعنی اینکه وضع موجود را توجیه کنیم. توجیه وضع موجود امری است محافظه‌کارانه. آقای روحانی باید از این تله پراگماتیستی دربیاید و نگوید من وضع موجود را حفظ می‌کنم پس برایم کف بزنید. به همین لحاظ دولت آقای روحانی می‌تواند اصلاح‌طلبان را به تله‌ای بکشاند که این تله عبور از هویت اصلاح‌طلبانه و گیر کردن در این تله است. این تله در مرحله بعد به جامعه القا می‌کند که اصلاح‌طلبان به خاطر اینکه سهمی در قدرت داشته باشند، حاضرند تمام برنامه‌های‌شان را تعطیل کنند؛ شعارهای‌شان را کاهش دهند و به یک دولت حداقلی رضایت دهند. این تله منطبق با هویت دولت‌های پراگماتیست است که آقای روحانی خودش هم گرفتار آن شده، اشکال این است که اصلاح‌طلبان ابتکار عمل را از دست داده‌اند. درست مثل بحثی که در انتخابات مجلس در 7 اسفند رخ داد».


آنچه اصغرزاده سعی دارد به عنوان آینده‌ای ممکن پیش‌بینی کند و هشدار دهد در واقع مجموعه اتفاقاتی است که تاکنون افتاده. او پیش‌بینی یا تحلیل نمی‌کند، بلکه دارد تاریخ را روایت می‌کند. جناب اصغرزاده چنان برای هویت اصلاح‌طلبان روضه می‌خواند که گویا فراموش کرده این جریان بارها در راستای ماندن در قدرت، سلب هویت شده است؛ چه آنجا که در دهه 70 و در اوج دولت اقتدارگرای هاشمی از چپ‌گرایی حاد عدالتخواهانه یک باره لیبرال شدند و چه آنجا که از عالیجناب سرخ‌پوش خواندن هاشمی تا مدح و ثناگو شدنش را یک‌شبه طی کردند و سال 92 برای ماندن در قدرت با جریان راست همپیمان شدند.

حقیقت آن است که ابتذال ایدئولوژیک و حرکات سینوس‌وار در عرصه اندیشه و سیاست مدت‌هاست قبحی در میان اصلاح‌طلبان ندارد مساله اساسی در واقع همان در قدرت ماندن است اما مساله این است که وضعیت دولت روحانی امروز در نقطه‌ای است که جریان اصلاح‌طلب حتی تردید جدی در نتیجه‌بخش بودن این ائتلاف تحقیرآمیز دارد. اصغرزاده در همین باره ادامه می‌دهد: «دولت در این زمینه گرفتار است. دولتی که به مردم می‌گوید ٤٥ هزار تومان یارانه نگیرید تا بتوانیم برنامه‌های توسعه را پیش ببریم از آن سو نمی‌تواند به مدیرانش بگوید شما هم باید فداکاری کنید؛ اینجاست که فاقد صلاحیت اخلاقی می‌شود. آن‌وقت دولتی می‌شود که از طبقه خاص و منافع طبقه خاصی حمایت می‌کند اما منافع توده‌های مردم را نمی‌تواند بفهمد. دولت دائما ناله می‌کند که من مجبور هستم هر ماه یارانه بپردازم اما هیچ حواسش نیست چه مقدار قاچاق در کشور هست و چه مقدار حقوق‌های آنچنانی دارد حیف و میل می‌شود».

انتقاد‌ها به کارکرد دولت روحانی در جریان اصلاح‌طلب به همین جا ختم نمی‌شود، حتی برجام به عنوان اصلی‌ترین خروجی دولت، مورد انتقاد برخی اصلاح‌طلبان قرار دارد تا آنجا که صادق خرازی می‌گوید: «اگر برجام بخواهد روال و رویه بشود، این یکی از بزرگ‌ترین خیانت‌های جدی به کشور است. برجام برای یک واقعه بود». تردید درباره کارآیی دولت در افکار عمومی در میان اصلاح‌طلبان مساله‌ای جدی است، تردیدی که برخی را به ادبیات «تک دوره‌ای شدن روحانی» رسانده و برخی را مجاب کرده که بگویند دولت روحانی فشل است. اصغرزاده در همین باره می‌گوید: «آقای روحانی باید متوجه باشد که درباره دولت ایشان تصویری از یک دولت فشل، ضعیف و امامزاده‌ای که اصلا معجزه نمی‌کند در ذهن مردم دارد شکل می‌گیرد. دولت ناکارآمد بدترین اتفاق برای شرایط سال ٩٦ است».


دقیقا  نقطه کانونی و چالشی اصلاح‌طلبان همین جاست. آنها از یک طرف می‌دانند اولا ائتلاف پرهزینه با جریان راست سنتی در انتخابات 96 می‌تواند اثربخش نباشد، ثانیا این ائتلاف می‌تواند ضمن سلب هویت جدی‌تر اصلاح‌طلبان آنان را عملا تبدیل به نیروهای درجه 2 جریان راست حرفه‌ای کند، اما از طرف دیگر با این مساله مواجهند که آیا در شرایط کنونی چاره‌ای جز طی این مسیر دارند؟ آیا می‌توانند جز بستن با جریان لابی‌گر راست سنتی اکت سیاسی جدی‌ای داشته باشند؟


احتمالا پاسخ این سوال هم برای «ثقل جریان اصلاحات» روشن است هم برای حسن روحانی؛ روحانی خوب می‌داند به‌رغم تمام کاستی‌های دولتش، جریان اصلاحات چاره‌ای جز حمایت انتخاباتی از وی ندارد و اگر هر از گاهی حرف از عبور و مرور می‌شود صرفا برای امتیازگیری بیشتر است، در این میان هر قدر جریان اصلاحات تلاش کند از شراکت در هزینه‌های نقاط منفی دولت شانه خالی کند در واقع فاصله خود را با روحانی افزایش داده است.

منبع: وطن امروز

انتهای پیام/