ایوب آقاخانی: سیستم کنونی مدیریت فرهنگی کشور شوی دموکراسی است

ایوب آقاخانی در انتقاد از دوران مدیریتی پریسا مقتدی در تئاتر شهر و تشکیل شوراهای هنری گفت: در سیستم کنونی مدیریت فرهنگی کشور شوی دموکراسی وجود دارد نه خود دموکراسی.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا»، چندی از رفتن پریسا مقتدی از تئاتر شهر می‌گذرد و در این ایام دوران مدیریت پر اتفاق او مورد نقد و بررسی اهالی تئاتر قرار می‌گیرد. برخی دوران او را با تعمیرات سالنهای سایه و قشقایی و حذف کارگاه نمایش به یاد می‌آورند. برخی او را با تشکیل شوراهای هنری و البته پروژه قشقایی و عده‌ای نیز او را با عنوان اولین مدیر زن در حوزه تئاتر کشور. 

با این حال مقتدی منتقدان سرسختی چون ایوب آقاخانی دارد. او که به واسطه اجرا در تئاتر شهر در دوران معاونت اجرایی مقتدی و همچنین ایام مدیریت او دارد و البته با وی در رادیو همکاری داشته است، دوران مدیریت او را ناموفق برمی‌شمرد. در این مصاحبه تفضیلی، آقاخانی به تشریح مسائل مختلفی از مدیریت پریسا مقتدی و البته وضعیت مدیریت فرهنگی پرداخته است.

***

تسنیم: مدیریت سابق مهمترین سازه تئاتری کشور که شما نیز در دوران مدیریتی وی اجرا داشتید، اخیراً جای خود را به پیمان شریعتی دادند. برداشت‌ شما از مدیریت وی چیست؟

آقاخانی: تنها امتیازی که  در دوره مدیریت خانم مقتدی بود، تاکید می‌کنم درمورد تنها امتیاز [این دوران] صحبت می‌کنم که یک امتیاز کاذب بود. یک عنوان به دست فضای ژونالیستی دادند که بگویند این نخستین مدیر زن تئاتر شهر است. شخصاً اینها را امتیاز نمی‌دانم و در این موج شنا نمی‌کنم. از این موج‌سواریها هم نمی‌فهمم و بلد نیستم.  به نظرم مدیریت ساده‌انگارانه‌ای بود و تاکید هم می‌کنم که اجرای من در تئاتر شهر هیچ ربطی به ایشان نداشت. هر مدیر دیگری هم بود من همان اجرا را در همان تاریخ مقرر بر روی صحنه می‌بردم. مهمترین دلیلش این است که یک اضطرار فرهنگی پشت این پیشنهاد من به مجموعه تئاتر کشور بود و این اتفاق بی‌سابقه‌ای بود و آن هم یک پرتره‌نگاری جنگی با یک نگاه هنرمندانه و دقیقاً با تکیه بر قاعده‌های مستند بود. من مطمئنم هر مدیر دیگری آنجا بود قطعاً از این امکان به لحاظ فرهنگی در شرایط کنونی وبا توجه به تنگناها و دستورالعملهای مکتوب و نانوشته قطعاً باید از او استقبال ‌کرد. خانم مقتدی در آن مقطع ترجیح داد که پشت شوراهایی  پنهان بشود و رای شخصی‌ای که عمیقاً مبتنی بر زاویه‌های فردی بود پشت این رای پنهان بکند. پس لطفاً مرا در دایره کسانی که در دوره ایشان اجرا می‌کردند به حساب نیاورید. من صادقانه به شما بگویم این اجرا را با جنگ گرفتم و حتی از کانالهای دیگر اقدام کردم.

تسنیم: در این دوره چه آثاری داشتید؟

آقاخانی: سال 90 جنوب از شمال غربی که از موفقیت کارنامه من به حساب می‌آید، من با یک فاجعه روبه‌رو شدم و تئاتر شهری را دیدم که از بیرون مضمحل و از درون مدیریتی قدرت‌طلبانه و متظاهر به نظر آمد و افراد تحت این مدیریت به نظرم بسیار بی‌انگیزه آمدند و این افراد از روی لطف شخصی خیلی به من  هنرمند کمک کردند؛ اما این هم باز برمبنای اسلوب جاری در تئاتر شهر نبود و از نظر مدیریتی بر اینها تاثیر مخرب گذاشته بود و از نظر روحی هم حال خوبی در تئاتر شهر حاکم نبود.

تسنیم: به نظر شما ساخت و ساز تئاتر شهر و روند کند ساخت آن فقط مربوط به خانم مقتدی است یا مرتبط با آقای معمار؟

آقاخانی: در واقع حضور خانم مقتدی را مسبب کندی نمی‌بینم. باید منصف باشیم و واقع‌بین. اینها ارتباط ریشه‌ای و  در مسئله  بازسازی و تامین بودجه بود و هزار و یک دلیل دیگر که دوستانی که مطالب من و شما را می‌خوانند از آن مطلع هستند. ولی هیچ ارتباطی به خانم مقتدی ندارد. هر کس دیگری هم بود مطمئنا با این مشکلات برخورد می‌کرد.

تسنیم: آقای شریعتی هم به همین مشکلات برخواهد خورد؟

آقاخانی: من فکر می‌کنم که فرقی نمی‌کرد. هر چند کسی که خیلی دغدغه‌ این را نداشته باشد که حتما آن میز را حفظ بکند. احتمال اینکه باز با از خودگذشتگی روند را تسریع کند یا بخشی از لکنتهای این پروسه را درمان کند مثلا با رایزنی، با از خودگذشتگی و جان‌فشانی و... ممکن بود؛ اما  این لکنت عمیق‌تر از اینهاست که  مدیریت این مجموعه بتواند آن را حل کند.

تسنیم: به شوراها اشاره کردید که خانم مقتدی خودش را پشت آنها پنهان کرده بود. در قشقایی افرادی آمدند و عضو شدند که از آن «دایره ده» بودند و مخالف با چیزی به اسم استقرار گروه‌ها. حال به نوعی آن برنامه را برای جوانها مهیا کردند. این ورود به فضای تئاتر شهر یک پارادوکس نیست؟

آقاخانی: من موافق اینها نبودم؛ چون در جریان سازوکارش هم نبودم. جز اینکه می‌توانم بگویم از حضور این شوراها و در واقع از نوع تصمیم‌گیری آنان شخصاً راضی نبودم. مضافاً اینکه هیچکدام از این افراد پای این آرا نمی‌ایستادند و در واقع وقتی من شخصاً رجوع می‌کردم به من می‌گفتند من که رأی‌ام این نبود و ما را بیشتر به وهم اینکه پس رأی تو چه کسی بود فرو می‌برد. اما از این جنس فرافکنی‌ها هم برای من غریبه نیست. من که از تیره‌ترین حالت موهای سرم تا اکنون که موهای تیره سرم را می‌شود حاضر غایب کرد،  تاکید می‌کنم از این فراز و فرودها زیاد دیدم . حتی نمی‌توانم بگویم به حرف شفاهی آن شوراها اعتماد می‌کنم.

تسنیم: شما سابقه حضور در شوراهای هنری را داشته‌اید.

آقاخانی: بله. من دیده‌ام اما شورای هنری بدون کارایی نیست و بستگی دارد چه کسی آن را تشکیل بدهد. با چه نیتی و چقدر هنگام تشکیل شوراها کارشناسی شده باشد و بعد تا چه  اندازه سازوکار این سیستم چیده شده باشد که تحمل در بدنه خانواده تئاتر و در بدنه سیستم مدیریتی در خصوص اجرای تام و تمام آرای شورا وجود داشته باشد تا سازوکار را نچیند. آخرش باید فقط یک رای بدهی و این مسخره‌بازی است و شوراها تبدیل می‌شوند به یک سری مترسک‌های بی‌هویت و متأسفانه مدیرانی هستند که از آنها سیبل حفاظتی می‌سازند. امری بخواهند بشود، پشت شوراها پنهان می‌شوند و امری هم نخواهد بشود پشت شوراها پنهان می‌شوند و این شوراها می‌ماند با سختگیری‌هایی که می‌خواهند انجام دهند. من فکر می‌کنم در سیستم مدیریت فرهنگی ایران که مبتنی بر نظام قاعده‌مند و بسیار پرمحدوده‌ای که در سیستم فرهنگی ایران مطرح شده است، شوراها کارآمد نیستند؛ چون اگر شوراها به رای‌ای برسند که خلاف رای حاکم بر سیستم مدیریتی باشد، بدون تردید وتو خواهد شد. روشن و صریح بگویم در سیستم کنونی مدیریت فرهنگی کشور شوی دموکراسی وجود دارد نه خود دموکراسی.  شوی دموکراتیک گاهی اوقات با کارگردانی خوب درست  اجرا می‌شود و یک جایی هم با کارگردانی فردی مثل خانم مقتدی بد برگزار می‌شود. وقتی که این کارگردانی شوراها ضعف داشته باشد سریع‌تر مترسک بودن اعضای شورا مشخص می‌شود. من اعتقاد دارم این شوراها نهایتاً فریب است؛ اما اصرار ندارم که حرف من درست است. من قضاوت تجربی و فردی خودم را می‌گویم. زمانی می‌توانم به شوراها احترام قائل باشم که خلل‌نا‌پذیر باشد که اگر روزی یک شورای هنری تصمیم بگیرد که خلاف رای و نظر در زاویه اصطکاک با مدیر فرهنگی باشد آن رای اجرا شود. اگر این اتفاق افتاد لطفاً بیاید با همدیگر صحبت کنیم.

تسنیم: در مورد قشقایی می‌شود چنین دیدگاهی داشت که برخلاف نظر مدیران بوده است؟

آقاخانی: قشقاقی هم مثل یک حیاط خلوت است که سوپاپ اطمینان تعریف شده است. حالا یک کارایی صورت گیرد که مثلاً تئاتر در فرایند تجربی مجموعه‌ای از اتفاقات برایش رخ دهد. حتی عزیزانی هم که در قشقایی تصمیم‌گیرنده بودند از دست من دلخور شدند و شفاهاً نیز به من گفتند؛ اما برای من اصلاً مهم نیست که چه کسی ناراحت می‌شود و چه کسی خوشحال. چیزی را که من باور دارم هرگز به خاطر یک لبخند و یا یک بغض نمی‌فروشم. محمل‌ترین ایده، ایده قشقایی بود. و بدترین دوره مدیریت تئاتر شهر دوره مدیریت خانم مقتدی بود و بدون تردید برای تمام مسائلی که آنجا اتفاق افتاد و شوراهایی که آنجا غلط تصمیم گرفتند یا درست تصمیم گرفتند؛ اما غلط اجرا شدند توضیح و توجیه وجود دارد. هیچ توضیح و توجیهی به اندازه قضاوت من هنرمند که از فاصله آن را می‌بینم، به نظرم منطقی نیست. یک مدیر می‌تواند ضعف یک جشنواره را از یک تا صد دلیل بیاورد و بگوید به این دلایلی که من در آن دخیل نبودم ضعیف بوده است؛ ولی همیشه با احترام به مخاطب باید گفت که اوست که در فضای دورتری می‌گوید. در کل این برنامه ضعیف بوده است. ما قرار نیست دنبال کسی که قضاوت می‌کند بدویم و دلایلمان را در مسیر توجیه به او ارائه بدهیم. خروجی آن باید توجیه کننده باشد. چرا ما این قضاوت را در دوره آقای پاکدل نداریم؟ حتی چرا این قضاوت را در دوره آقای پارسایی نداریم؟ من شخصاً اعتقاد دارم مدیریت پارسایی در تئاتر شهر قابل دفاع بود. من اعتقاد دارم حسین پاکدل دوره مدیریتش در تئاتر شهر آرمانی بود. حالا ممکن است با دلایل و برهان همان صد دلیل را برای من بشمارید و ثابت کنید که این گونه نبود؛ ولی این در حس من تأثیری ایجاد نمی‌کند. حس من همین است.

تسنیم: چون من دوران پاکدل و پارسایی را درک نکردم نمی‌توانم چیزی بگویم.

آقاخانی: می‌خواهم این را به شما بگویم که اکنون هم هر چقدر دلیل چیده بشود برای تمام این ضعفهایی که به چشم می‌آید حس غائی من به عنوان کسی که دستش بر آتش این ماجرا است و به عنوان یک هنرمند، امید دارم یک چنین ریسکی در سازوکار کلان فرهنگی هرگز اتفاق نیفتد. برای اینکه آسیبش را ما می‌بینیم. یک تصمیم غلط مدیر بالاتر چند سال ما را در حوزه‌های مختلف عقب می‌اندازد. یعنی اصلی‌ترین اتفاقی که در این چند سال افتاد که با هیچ دلیلی نمی‌توان آن را توجیه کرد این بود که تقریباً آن گرایش قلبی، دلی و آرمانی برای حضور در تئاتر شهر از بین رفته است. این چیزی که می‌گویم در مورد خانواده تئاتر است. هیچ کس دیگر دنبال تئاتر شهر نیست. ممکن است بگویید آقا می‌دانی چقدر تقاضا وجود داشت؟ نه، من در مورد تقاضا صحبت نمی‌کنم.

تسنیم: منظور شما مطالبه‌گری است؟

آقاخانی: اگر یک روزی یگانه امید من به تئاتر شهر بود امروز می‌گویم برویم تئاتر شهر یک اجرا هم آنجا دارد؛ در حالی که یک زمان کعبه آمال و این حس کاملاً در این ایام از بین رفته است و اصلاً هم نمی‌توانید بگویید برای تعدد سالن است، چون رشد این سالنها پیش از این دو سال اتفاق افتاده بود. من ترجیح می‌دادم در فضاهای خصوصی کار کنم و این دور و برها پیدایم نشود. یک حس عقب‌ماندگی، یک حس ترک‌خوردگی، یک حس معماری کج و کوله و بدشکل، یک اتاق ناامن، یک خانه‌ای که درونش آرامش نداری به تو دست می‌داد. حسی که در ایرانشهر اتفاق نمی‌افتد. امروز ترمیم این معماری و ترمیم این فضاها تردید نکنید که چند سال زمان خواهد برد.

 

تسنیم: گویا قرار بوده خانم مقتدی یکی از متون شما را کار کنند؛ ولی این اتفاق نیفتاده است و با اختلافاتی هم روبه‌رو بوده‌اید و  مشکلاتی به وجود آمده است. اصل ماجرا چه بوده است؟

آقاخانی: من سه‌گانه پاریسی را که نوشته بودم، قرار بود وی کار کند. 

تسنیم: چه سالی بود؟

آقاخانی: همان سالی که «تئاتر بی‌حیوان» را به اسم «آنتراکت بی‌آنتراکت» اجرا کردند. ترجیح داد نمایش دیگری را کار کند. چون اصرار داشت یک یا دو بازیگر زن حتماً در کارش حضور داشته باشند. «سه‌گانه پاریسی» یک کار مردانه بود؛ اما من ترجیح دادم که این کار را انجام بدهم تا بعداً فرصت آن به وجود بیاید حتی از سر ادب هم به من گفت.

تسنیم: یعنی انتخاب متن را به شما سپرده بود؟

آقاخانی: خیر، «سه‌گانه پاریسی» را از من خواست تا اجرا کند؛ اما همان موقع تصمیم گرفت که بازیگران زنی که در کنارش حضور داشتند را در آن کار بازی دهد و من همان موقع بسیار آزرده شدم. برای اجرا خیلی صبر کردیم و بعد از آن زمزمه این را آغاز کردند که ای کاش بتوانی شخصیت زنی به آن اضافه کنی. من متوجه شدم که قضیه از یک سطح هنری به یک سطح خنده‌دار تنزل پیدا می‌کند و تمایل و متن را پس گرفتم و در برنامه کاری خودم قرار دادم؛ متاسفانه در سالن شمس اجرا هم کردم. خاطره تلخی هم شد، فقط به خاطر اینکه در حین اجرای ما قضیه سفارت عربستان پیش آمد و آلودگی خیلی هوا شدید بود که توصیه می‌شد مردم از منزل خارج نشوند. مجموعه اینها باعث شد که تئاتر ما تحت‌الشعاع قرار بگیرد؛ ولی خدا را شکر اجرای گرم و موفقی بود وقتی اجرا کردم متوجه شدم که هرگز نباید به این نمایشنامه شخصیت زن اضافه می‌شد.

تسنیم: با توجه به اینکه قبلاً شما در تالار وحدت بوده‌اید و فضای آن را می‌شناسید و همچنین خانم مقتدی را از قبل می‌شناسید و در رادیو هم با هم بوده‌اید و همچنین قرار بوده که با هم همکاری کنید، حضور ایشان در مقام مدیریت تالار وحدت، تالار وحدت را به انحطاط می‌کشاند یا آن را شکوفا می‌کند؟

اقاخانی: من اگر مسئول باشم دیگر  به خانم مقتدی در این سطح مدیریتی نمی‌دهم. نه تالار وحدت و نه هیچ کدام از تالارهای مهم و رسمی کشور را. ایشان توانایی‌های خوبی در معاونت و کمک کردن دارد. یعنی معاون اجرایی موفقی خواهند بود.

تسنیم: چرا؟

آقاخانی: چون سطح توقعات از ایشان سطح منطقی‌تری است و یک مدیر بالاتر امکان اشتباه را از ایشان می‌گیرد و خطاهای نهایی کم می‌شود. به عنوان معاون یک مدیر خوب ،خانم مقتدی را شخصاً تایید می‌کنم؛ اما به عنوان تصمیم‌گیرنده و رأس هرم به نظر من چنین مسئولیتی را به ایشان دادن اشتباه است.  همچنین تالار وحدت ظرایفی  دارد که این انتخاب را اشتباه‌تر می‌کند و حضور در تالار وحدت اشتباه بزرگتری است تا تئاتر شهر. چون در تالار وحدت نمایشهای دیگری هم اجرا می‌شود، جشنواره فجر هم اجرا می‌شود. کنسرت‌های مختلف اجرا می‌شود و جلسات مختلفی در آن برگزار می‌شود و در آخر تبدیل می‌شود به یک مدیریت حوزه فرهنگی. اما باید پرسید در آخر چه نتیجه‌ای داشت و چه کردید؟ اگر قرار باشد همان کاری که در تئاتر شهر انجام داده‌اید در اینجا هم دوباره انجام بدهید من از اکنون می‌توانم مطمئن باشم که تالار وحدت هم دیگر جای مورد توجه جمع زیاد خانواده هنرمند نخواهد بود.

تسنیم: بعد از آن کجا خواهد بود؟ آیا ایرانشهر است؟

آقاخانی: ایرانشهر همیشه نوسان داشته و رضایتمندی خانواده هنر همیشه کم و زیاد شده است؛ اما هر چیزی که هست در شرایط کنونی ایرانشهر تنها رنجی که برای هنرمند دارد نگرانی تامین بودجه و هزینه است. وگرنه واقعاً بنا به قضاوت عادلانه ایرانشهر شماره یک است و این خیلی خسارت بزرگی است برای اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و مرکز هنرهای نمایشی که پایتخت تئاتر کشور را از نظر سخت‌افزاری با سوء مدیریت از شماره یک بودن به چندم بودن تنزل داد. چون هنوز هم اعتقاد دارم که تئاتر شهر چه به دلیل ویژگی‌های معماری، چه به دلیل تاریخچه‌ای که دارد و چه به دلیل جایگاهی که در خاطرات ما هنوز هم دارد. همه و همه بدون تردید آن را به جای خاصی تبدیل می‌کند که قابل مقایسه با جاهایی مثل تماشاخانه ایرانشهر و... نیست. آنها در بهترین شکل یک معماری تازه شکل یافته به نفع تعدد سخت‌افزاری تئاتر هستند. اما اکنون در عملکرد از تئاتر شهر جلو می‌افتند. چون تئاتر شهر ابعاد دیگری جز سالن تئاتر دارد. یک مجموعه فرهنگی است، یک میراث فرهنگی است و من نمی‌توانم به اینها بی‌اعتنا باشم. من آرزو می‌کنم در مدیریت جدید اینها احیاء بشود. محیط پیرامون تئاتر شهر در این چند سال اخیر به انحطاط رفته و من اگر مدیر تئاتر شهر بودم و یا شما مدیر بودید بی‌تردید به اولین چیزی که فکر می‌کردیم این بود که این ساختمان را در فضای امنی قرار دهیم. با نیروی انتظامی تبادل آرا و نظرات می‌کردیم به نحوی رایزنی می‌کردیم با شهرداری و به هر نحو که می‌شد برای آنجا کاری می‌کردیم که امنیت آنجا بازگردد. اکنون حجم ولگردهای اطراف تئاتر شهر را ببینید.

تسنیم: پرونده‌ای را کار کرده‌ایم که پنج قسمت از آن به اتمام رسیده و در آن گفته شده است حریم تئاتر شهر آنقدر ناامن است که دو نفر از نیروهای داعشی که گفته بودند قرار است در آنجا بمب‌گذاری کنند قرار ملاقاتشان در تئاتر شهر بوده است. همچنین مطلبی برای شهردار آن منطقه نوشته شد و شهردار منطقه بعد از 18 ماه از مدیریتش مهمترین سازه منطقه خودش تاکنون بازدید نکرده بود. تئاتر شهر باید از این حال و هوا مثلاً با کشیدن میله‌های فلزی یا حتی یک نورپردازی خاص از اطرافش جدا بشود.

آقاخانی: یا حتی می‌توان از طریق ماموران زبده ولگردها را از آنجا برای همیشه دور کنند.

تسنیم: البته این تصمیم سلبی است و من دنبال چیزی هستم که وقتی حتی آن ولگردها هم به فضای تئاتر شهر نزدیک می‌شوند رفتارشان را متناسب با تئاتر شهر تغییر بدهند.

اقاخانی: این خیلی آرمانی است.

تسنیم: آیا به نظر شما امکان‌پذیراست؟

آقاخانی: شما برای اصلاح فوری حتماً باید سلبی برخورد کنید.

تسنیم: آدمهایی که خیلی دموکراتیک فکر می‌کنند که تئاتر شهر جای خصوصی نیست و هر کسی می‌تواند کنار آن بنشیند.

اقاخانی: مشکلی نیست؛ اما نباید آن آدمها ولگرد باشند. البته از هر قشری می‌توانند بنشیند. من می‌گویم آدمی که اِشکال فرهنگی بر او وارد است مثلا ًیک معتاد نباید در فضایی مثل فضای تئاتر شهر قرار بگیرد. آنجا اتفاقاً باید توسط راهکارهای سلبی کنترل شود. لااقل در یک زمانی کوتاه اما پرفشار. اینگونه مدیریت می‌شود و آرام آرام روح خودش را پیدا می‌کند. اگر اینجا تبدیل به یک مکان ناامن شود کم‌کم از طرف مدیران و مسئولان بالاتر جلوی این تجمعها گرفته می‌شود و نمی‌شود پنج محصول دشوار پنج گروه هنری را از بین ببریم تا بعد از کلی زحمت  40 روزه از اجرای خودشان را از بین ببرند تا به کندی و آرام آرام مردم اطراف آنجا را تربیت کنند. باید اتفاقاً این مشکل را به صورت سلبی به اتمام برساند و این امر ممکن است؛ اما نمی‌دانم چرا کاری انجام نمی‌شود.

تسنیم: اگر تبدیل به فضایی مانند فضای نیاوران بشود بهتر نیست؟

آقاخانی: هر چه که باشد مطمئناً بهتر از شرایط کنونی می‌شود. اما الان نمی‌دانیم که چیست.

تسنیم: اگر آقای شهردار شما را دعوت کند و بگوید ایده شما برای فضای تئاتر شهر چیست، چه ایده‌ای دارید؟

آقاخانی: من فکر می‌کنم یک محل تجمع عمومی که بوی فضای فرهنگی - تفریحی هم بدهد اگر آنجا تعریف شود و تمام سازوکار این فضا به ضرورت انجام شود خیلی از شرایط کنونی بهتر خواهد شد. یک چنین فضایی باید حتما اضطرارهای امنیتی داشته باشد. حالا به هر شکل. چرا از نرده و حصار کشیدن استقبال نمی‌کنم برای اینکه پارک شهر تهران را هم دیده‌ایم. نهایتاً چنین چیزی خواهد شد و در آن اتفاقات خیلی بدی می‌افتد. بنابراین ایجاد فضای فرهنگی یا زدن کافه‌های روباز در اطراف این محیط شبیه آنچه که در میادین ایتالیا هم می‌بینیم اگر بتوانیم این کار را انجام دهیم چون خود این امر تعاریف و الزامات مختلفی با خودش به همراه دارد بدون تردید حریم تئاتر شهر ترمیم خواهد شد.

تسنیم: در گزارش اول اشاره کردم چهارسو و سایه فروششان را خوب حفظ می‌کنند چون حریم آنها جدا است؛ اما بقیه چون حریم ناامنی دارد فروش کمتری نیز دارد.

آقاخانی: در مجموع همه اینها اثر خواهد گذاشت؛ ولی شاید ده‌ها فکر دیگر هم از همکاران من متصاعد بشود و به مراتب فکرهای بهتری هم باشد. یک چیز بسیار مهم است و اینکه این امر به صورت اورژانسی انجام شود و من به آقای شریعتی خوش‌بین هستم. وی آدم اهل عمل است و مدیریتی که قبلاً داشته است کمتر از تئاتر شهر نبوده و حب جایگاه ندارد. من شخصاً از ایشان حمایت می‌کنم. مطمئنم اگر شخص خانم مقتدی خواننده این سطوح باشند می‌گویند چه بغضی نسبت به من دارد و متاسفم اگر بخواهند این چنین فکری کنند. باید بگویم که چه دلیلی دارد برای یک مدیر معزول چنین کاری کنم و باید بداند این مسئله شخصی نیست. مسئله مدیر است که به درستی عمل نکرده است و من به شریعتی خوش‌بین‌تر هستم تا خانم مقتدی.

=======================================

مصاحبه از احسان زیورعالم و حسام‌الدین قاسمی

انتهای پیام/