شعرخوانی تکتم حسینی در اولین قسمت «وطن‌دار»: «مثل تو، شادی و اندوه وطن‌دار منند»

سید تکتم حسینی مهمان ویژه اولین قسمت از برنامه «وطن‌دار» بود. او یکی از جدیدترین سروده های خود خطاب به هموطنان ایرانی‌اش را در این برنامه قرائت کرد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، اولین قسمت از برنامه تلویزیونی «وطندار» شنبه شب از شبکه افق پخش شد. برنامه وطن دار از  دو بخش تشکیل شده که در بخش اول میزگردی با حضور کارشناسان و مسئولان کشوری در حوزه مسائل پیرامونی زندگی مهاجران افغانستانی برگزار می شود. محمدکاظم کاظمی، شاعر و فعال فرهنگی افغانستانی و رضا امیرخانی نویسنده کتاب «جانستان کابلستان» مهمانان بخش اول این برنامه تلویزیونی بودند که درباره «مسائل پیرامونی مهاجرت و رابطه فرهنگی ملت ایران-افغانستان »به گفتگو پرداختند.

اجرای بخش دوم این برنامه را صبرا قاسمی به عنوان اولین مجری افغانستانی تلویزیون ایران بر عهده دارد و به گفتگو با نخبگان فرهنگی، علمی و سیاسی جامعه مهاجر افغانستانی حاضر در ایران می پردازد. «سیده تکتم حسینی» اولین مهمان وطندار بود که درباره ورود خود به عالم شعر و غزل گفت: اولین باری که شعر نوشتم شهریور 89 بود،یک روز با خواهرم در خیابان قدم می زدیم که روی اطلاعیه ای خواندم شعرخوانی برای عموم آزاد است و وارد آن جلسه شدم و شعر خوانی رسمی من آغاز شد.

حسینی ادامه داد: هر آدمی در مسیر زندگی اش احساساتی را تجربه می کند،می تواند غمی سنگین یا شادی فراوانی باشد. شاید این احساسات تلنگری برای نوشتن شعر باشد. چنین اتفاقی برای من افتاد و کم کم به سمت شعر رفتم و با انجمن ها و دوستان شاعر آشنا شدم.

این شاعر مهاجر افغانستانی در پاسخ به اینکه برخی شعر او را دادخواهانه و معترض بر می شمارند، گفت: من اینطور فکر نمی کنم فضای شعر من عاشقانه است و شعر را با فضای عاشقانه شروع کردم و بعد وارد شعر مهاجرت شدم. شعر مهاجرت هم اعتراض نبوده شاید بیشتر گلایه‌مند و دردمند بوده است و در آخر هم وارد شهر آئینی شدم که الان هر سه را دارم.

حسینی در توضیح احساس خود از حضور در جلسه شعر خوانی شاعران در برابر رهبر معظم انقلاب اسلامی گفت: حضور در آن برنامه برای من هیجان انگیز بود. چون در حضور بزرگ ترین رجال سیاسی ایران شعر می خواندم دچار استرس شده بودم اما کم کم استرسم کمتر شد و حس خوب و مثبتی پیدا کردم. وقتی شعرم را خواندم و با استقبال ایشان و دیگر شاعران مواجه شد، احساس بهتری پیدا کردم.

او در پاسخ به اینکه به چه دلیل عنوان «دوشنبه های کوهی» را برای کتاب خود انتخاب مرده است، گفت: کوه برای من نماد صبر و استقامت است و بخاطر صبوری که در من هست با کوه ارتباط برقرار می کنم. بخشی از انتخاب عنوان دوشنبه های کوهی به زندگی شخصی ام هم بر می گردد.

حسینی در پاسخ به اینکه آیا تا به حال اطلاع مخاطبان از افغانستانی بودن او بر قضاوت درباره اشعارش تأثیر داشته است، گفت: دوستانی که می دانند من افغانستانی هستم، همیشه مشوق من هستند و شعرهایم را دنبال می کردند و دوستانی هم که نمی دانستند وقتی متوجه می شدند همچنان احترام داشتم و ملیت چندان برایشان تعیین کننده نبوده است. البته کمی هم در این باره کنجکاوی می کردند و به دلیل برخی فضاسازی ها ابتدای امر برای برخی عجیب به نظر می آمد.

این شاعر افغانستانی درباره قضاوت یکی از اساتید شعر فارسی که درباره او گفته بود اگر تکتم حسینی با همین روند جلو برود بزودی یکی از بانوان توانمند غزل افغانستان خواهد شد، گفت: استاد بزرگوار لطف دارند و من سزاوار این مقام و جایگاه نیستم و فعلا تجاربم را به یادگار می نویسم. شیرین ترین خاطره ی من در دوران مهاجرت آشنا شدن با فضای شعر و هنر و آشنایی با دوستان شاعر و نوشتن است.

حسینی در انتهای گفتگوی خود شعری که به تازگی با مضمون مهاجرت خطاب به هم وطن ایرانی اش سروده بوده، قرائت کرد:

آمدم از شب تاریک به فردا برسم
از بد و خوب گذشتم که به اینجا برسم

پشت سر، خاطره ی کودکی ام جا مانده
یک نفر در دل من هست که تنها مانده

با دل خسته کسی کاش که راهی نشود
هیچ کس، هیچ کس، آواره الهی نشود

خانه ام سوخت، اگر این همه راه آمده ام
"از بد حادثه اینجا به پناه آمده ام"

از غم و درد دلم کاش که آکنده نبود
جنگ در کشور من کاش پناهنده نبود

باغ ها را بغل مزرع خشخاش ببین
زشت و زیبای مرا مثل خودت فاش ببین

من همانم که نرفته است غمت از یادم
تو همانی که زمین خوردی و من افتادم

پای یک چشمه نبوده مگر آبادی مان؟
پس چرا دور شده خانه ی اجدادی مان؟

عاشقی نیست مگر عادت دیرینه ی ما؟
رو به یک قبله نبوده است مگر سینه ی ما؟

هشت سال از تب یک عشق سرودم با تو
من مگر همنفس جنگ نبودم با تو؟

حائلی بین دل ما دو نفر کاش نبود
مرزها ساخته ی دست بشر کاش نبود

دوستی کاش دمی دست تکانم بدهد
وقت لبخند زدن بغض امانم بدهد

هر دو همسایه ی دیوار به دیوار منند
مثل تو، شادی و اندوه وطن دار منند

انتهای پیام/