معاهده اوسلو؛ سنگ اول دیوار کج مذاکرات سازش با رژیم صهیونیستی
معاهده سازش و کارشکنیهای ژیم صهیونیستی در اجرای تعهدات خود نه تنها درس عبرتی برای محور سازشکار و عافیت طلب عربی در تقابل با اسرائیل نشد، بلکه زمینه را برای توسعه دامنه مذاکره ، سازش و عادی سازی روابط با این رژیم مهیا کرد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، امروز 13 سپتامبر و سالروز امضای رسمی معاهده اوسلو بین محور سازشکار فلسطینی با رژیم صهیونیستی و نادیده گرفتن خودن ده ها هزار شهید فلسطینی است. با آغاز انتفاضه اول فلسطین در پاییز سال 1987 میلادی، آمریکا به تکاپو افتاد تا با توسل به راه حل دیپلماتیک و فشار به قیام حق طلبانه مردم فلسطین که اسرائیل را به وحشت انداخته بود را فرو بنشاند. یکی از تدابیر واشنگتن به راه انداختن روند سازش و مذاکرات صلح با سران سازمان آزادیبخش فلسطین بود.
در همین چارچوب، کنفرانس مادرید به میزبانی اسپانیا و با حمایت ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی برگزار شد. این کنفرانس برای بررسی و در صورت امکان خاموش کردن آتش انتفاضه اول فلسطین که وارد چهارمین سال خود شده بود،منعقد شد. کنفرانس مادرید از 30 اکتبر 1991 آغاز شد و سه روز ادامه داشت. این کنفرانس در زمره اولین تلاشهای بینالمللی برای به جریان انداختن روند به اصطلاح صلح خاورمیانه بود. در این کنفرانس اسرائیلیها، سازمان آزادیبخش فلسطین و برخی کشورهای عربی از جمله اردن حضور داشتند.
از 9 دسامبر 1991 تا 24 ژانویه 1994 بیش از 10 بار دیگر نشستهایی ذیل این کنفرانس در واشنگتن برگزار شد. روند کند مذاکرات مادرید با چند سری مذاکره مخفیانه بین مذاکره کنندگان فلسطینی و رژیم صهیونیستی به میزبانی نروژ سرعت گرفت. مذاکرات منتهی به پیمان اسلو ، نتیجه کنفرانس مادرید بود. این مذاکرات به صورت سری در بنیاد فافو در اسلو، واقع در نروژ انجام شد و در 20 آگوست 1993 به پایان رسید. پس از آن در یک مراسم رسمی در واشنگتن دی سی در 13 سپتامبر 1993 با حضور یاسر عرفات، رئیس وقت ساف؛ اسحاق رابین، نخستوزیر وقت اسرائیل و بیل کلینتون، رئیس جمهور وقت آمریکا امضا شد. سند این پیمان همچنین توسط محمود عباس از سوی ساف، شیمون پرز از سوی اسرائیل، وارن کریستوفر، وزیر امور خارجه وقت آمریکا و آندره کوزیرف از جانب روسیه امضا شده است.
پیمان اسلو مقدمات تشکیل دولت خودگردان فلسطین را با وظیفه کنترل مناطق تحت سیطرهاش و پیگیری روند مذاکرات، فراهم کرد. در این پیمان عقبنشینی نیروهای واکنش سریع اسرائیل از بخشهایی از غزه و کرانه باختری وجود داشت که البته اسرائیل به آن عمل نکرد. این پیمان قرار بود طی پنج سال نهایی شود. موضوعاتی که قرار بود در پیمان نهایی درباره آن تصمیمگیری شود، قدس ، پناهندگان فلسطینی، مهاجران اسرائیلی، امنیت، مرزها و… بود. این پیمان نتیجهای جز اعتراف جنبش آزادیخش به رسمیت رژیم اسرائیل و مطرح شدن گزینه مذاکرات در مقابل گزینه مقاومت نداشته است.
تعهدات یک طرفه در اسلو
معاهده اسلو، نخستین توافقی است که میان رژیم صهیونیستی و جنبش آزادیبخش فلسطین در اسلو نروژ برقرار شد. توافقنامه صلح میان سازمان آزادیبخش فلسطین و رژیم صهیونیستی به نحوی تنظیم شده که شرایط برای تثبیت تدریجی سلطه کامل رژیم صهیونیستی بر مناطق تحت اشغالش فراهم شود. در این توافقنامهها در مقابل امتیازات فراوانی که برای رژیم صهیونیستی در نظر گرفته شد، تعهدات ناچیزی نیز برای این رژیم اشغالگر لحاظ شد که این تعهدات نیز هیچگاه از جانب این رژیم به اجرا در نیامد.
مسائل مختلفی نظیر آزادی اسرای فلسطینی و توقف احداث شهرک های صهیونیست نشین از جمله تعهداتی بوده است که هیچگاه توسط رژیم صهیونیستی انجام نشد بلکه پس از انعقاد توافقنامه سازش بر شدت سیاستهای توسعه طلبانه و سرکوبگرانه این رژیم افزوده شد.
پیمان اسلو و اصرار بر اجرای مفاد آن، از جمله مهمترین موانع بر سر راه تشکیل دولت وحدت ملی فلسطین مورد توجه بسیاری از تحلیل گران سیاسی است. این پیمان، در عین حال، با مخالفت شدید گروههای افراطی یهودی و صهیونیستی نیز رو به رو بود و علت اصلی ترور اسحاق رابین نیز از همین جا نشات میگرفت. پیمان مذکور از سوی بسیاری از گروههای مقاومت فلسطینی یعنی جنبش جهاد اسلامی و جنبش حماس به دلیل تضییع حقوق فلسطینیان و نادیده گرفتن آن مورد مخالفت قرار گرفت.
مفاد پیمان اسلو، ضمن تاکید بر تشکیل دو دولت مستقل اسراییل و فلسطین، اسراییل را به عقبنشینی از مناطق اشغال شده در سال 1967 و توقف شهرکسازی برای یهودیان در مناطق مختلف سرزمینهای اشغالی، آزادی اسرای فلسطینی و به رسمیت شناختن دولت خودگردان فلسطین، ملزم میکرد، مفادی که فلسطینیان معتقدند بسیاری از آنها هیچ زمان محقق نشد و نه تنها عقب نشینی از مناطق اشغالی سال 1967 صورت نگرفت بلکه حلقه محاصره مناطق فلسطینی تنگ تر و تسلط اسراییل بر این مناطق، افزایش بیشتری یافت. بر اساس این پیمان، اسراییل متعهد شده بود علاوه بر واگذاری غزه و جریکو، شهرهایی مانند رام الله و نابلس را نیز پس از تخلیه، برای اداره در اختیار فلسطینیان قرار دهد.
بدین ترتیب اسرائیل مدخلهای ورودی و خروجی شهرها و نیز کلیه جاده های منتهی به کرانه باختری را تحت نظر گرفت و فلسطینیان امور شهرها و حدود 400 روستای درون کمربند امنیتی ایجاد شده به وسیله رژیم صهیونیستی را بر عهده گرفتند، ولی مسئولیت واقعی حفظ امنیت ، منابع یا زمینهای خارج از مراکز مسکونی به عهده اسرائیلیها است و فلسطینیان هیچ گونه حق مداخله در امور مهاجران ، پلیس و ارتش اسرائیل را ندارند.
اسرائیل همچنین اختیار امور 50 تا 60 روستای فلسطینی را بر عهده گرفت. شهرکها دست نخورده باقی ماند، در حالی که شبکه ای از راههای زیرزمینی آنها را به یکدیگر متصل می کرد. این امر به شهرک نشینان مهاجر امکان می داد تا همچون سفیدپوستان آفریقای جنوبی در نظام آپارتاید ، حتی ساکنان بانتونستانها را نبینند. این امر به نوبه خود اعمال حاکمیت فلسطینیان را بر سرزمینی یکپارچه ناممکن می سازد.
بر این اساس، حکومت خودگردان، تنها بر سه درصد کرانه باختری حاکمیت - غیر نظامی - دارد.
1. منطقه: C طبق موافقتنامههای اسلو عبارت است از مناطق غیرمسکونی و مناطقی که از نظر استراتژیک برای اسرائیل و مهاجران و سکنه یهودی دارای اهمیت می باشند. در منطقه مزبور، اسرائیلمسئولیت کامل برقراری امنیت و نظم را برای خود محفوظ می دارد.
2. منطقه B: طبق موافقتنامههای اسلو عبارت است از شهرها و روستاهای فلسطینی در کرانه باختری. در مناطق مزبور که متضمن 68 درصد سکنه فلسطینی است، مجلس فلسطینی مانند منطقه A از قدرت کامل برخوردار است... البته اسرائیل صلاحیت اصلی برقراری امنیت را در حمایت از ساکنان یهودی و مقابله با مبارزان فلسطینی بر عهده دارد و این مسئولیت اسرائیل، مقدم بر مسئولیت فلسطینیان در برقراری نظم خواهد بود. شایان توجه است که به طور کلی مسئولیت اصلی برقراری امنیت خارجی و امنیت اسرائیلی و سکنه در تمام کرانه باختری و منطقه غزه با اسرائیل خواهد بود، ولی در مورد امنیت داخلی ، سه ترتیب مختلف برای سه نوع منطقه در نظر گرفته شده است.
3. منطقه A - 6 شهر اصلی پرجمعیت فلسطینی که در حاکمیت غیرنظامی حکومت خودگردان می باشد.
طبق این موافقتنامه، رژیم صهیونیستی هر وقت که بخواهد، می تواند ورودی شهرهای کرانه باختری را ببندد. حمل و نقل کالاهای تجاری بین غزه و کرانه باختری در اختیار رژیم صهیونیستی و به عبارتی، اقتصاد فلسطینیان کاملاً در دست اسرائیل است . در انتخابات شورای قانونگذاری فلسطین، رژیم اشغالگر قدس نامزدها را باید تأیید کند و حتی حق دارد همه مصوبه های شورا را وتو کند.
حدود 40 درصد از خاک غزه نیز در اختیار اسرائیل است و کارگران فلسطینی برای عبور و مرور به داخل فلسطین اشغالی و کار روزانه باید برگه عبوری مبنی بر اینکه در آنجا شاغل هستند، ارایه دهند. براساس این قرارداد عرفات رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین نمی تواند بدون اجازه وارد غزه شود.
پیامدهای توافق اسلو
توافقنامه اسلو نتیجه مساوی برای دو طرف نداشت. آنچه که عاید فلسطینیها شد دستیابی به دولتی با خودمختاری در کمتر از 80 درصد مساحت کرانه باختری و کمتر از 2 درصد مساحت اراضی فلسطینی بود. اراضی فلسطینی به گونهای تقسیم شد که تبدیل به تکه پارههایی در میان شهرکهای اسرائیلی و مناطق نظامی اسرائیل به اضافه افزایش شهرکها و مصادره اراضی و تداوم تسلط اشغالگران بر اراضی، ثروتهای طبیعی، گذرگاهها و مرزها میشد.
درباره تاثیر این توافقنامه در بعد اقتصادی میتوان گفت میزان بیکاری میان نیروی کار فلسطین حدود 40 تا 50 درصد شد که طبعا ناشی از تدابیر امنیتی شدید اشغالگران بر کارگران فلسطینی بود. در واقع میزان درآمد هر فلسطینی در کرانهباختری و نوار غزه حدود 30 درصد پس از اجرای توافقنامهاسلو کاهش یافت.
تاثیر این توافقنامه در زمینه امنیتی نیز قابل توجه است. توافقنامه اسلو و ملحقات آن ضربه دیگری بر ملت فلسطین وارد کرد که تبعات آن هنوز پایان نیافته است. بر اساس آمارهای مختلف تشکیلات خودگردان فلسطینی اقدام به دستگیری فلسطینیها و حتی کشتن آنها در حین دستگیریشان کرده است.
در مقابل شکستهایی که تشکیلات خودگردان فلسطین در زمینههای سیاسی، امنیتی و اقتصادی میخورد صهیونیستها موفقیتهای زیادی بدست آوردند و توانستند طی سالهایی که حزب کارگر بر سر کار بود در زمینه اقتصادی و سرمایهگذاری موفق عمل کنند.
اسرائیل توانست از سوی 10 کشور طرفدار فلسطین در درگیریهای اسرائیل و فلسطین به رسمیت شناخته شود و روابط نظامی، تجاری و سیاسیاش را با کشورهای عربی و اسلامی مستحکمتر کند.
خودزنی محور سازشکار در تقابل با رژیم صهیونیستی
رژیم صهیونیستی همچنین بخش مهمی از مشکلات حمایتی و امنیتیاش را به سیستمهای امنیتی تشکیلات خودگردان فلسطین محول کرد، به این ترتیب در واقع فلسطینی های مأمور خودزنی و توقف مقاومت مردمی در برابر رژیم صهیونیستی شدند، در حالیکه اشغالگران به طور مستقیم به جنایت های خود در اراضی فلسطین ادامه می دادند.
انتهای پیام/