آخرین جرعه دریاچه ارومیه هم گوارای وجود هنرمندان
آیا پیوستن بازیگران کشورمان به جریانات زیستمحیطی لزوماً مانند آنچه در سطح بینالملل شاهد آن هستیم، مرهمی بر زخمهای محیط زیست کشور خواهد بود یا شمشیری دولبه که میتواند بستری نرم را برای سوءاستفادهها فراهم کند؟
به گزارش خبرگزاری تسنیم، با افزایش حساسیت نسبت به معضلات زیستمحیطی طی سالهای اخیر در سطح جامعه، چندی است شاهد گرایش هنرمندان بهویژه سینماگران به مقوله محیط زیست هستیم. این گرایش که در ابتدا با تداعی کردن نحوه ورود چهرههای مشهور بینالمللی به مقولههایی چون حفاظت از محیط زیست، حمایت از حقوق کودکان و دیگر موضوعات اجتماعی، سبب دلگرمی فعالان محیط زیست شده بود این روزها در ابتدای راه، این شبهه را ایجاد میکند که آیا پیوستن بازیگران کشورمان به جریانات زیستمحیطی لزوماً مرهمی بر زخمهای محیط زیست کشور خواهد بود یا شمشیری دولبه که میتواند بستری نرم را برای سوءاستفادهها فراهم کند.
خبرهای مربوط به کمپینی تحت عنوان «من دریاچه ارومیه هستم»، را که این روزها از طریق یک سامانه پیامکی به جمعآوری امضا مشغول است که مورد بررسی قرار دهیم با این آغاز روبهرو میشویم: "پس از درخواست فرهنگسرای جوان و ستاد احیای دریاچه ارومیه از رضا کیانیان چهره معروف سینمای ایران و فعال محیط زیست، مبنی بر حمایت از کمپین با عنوان «من_دریاچه_ارومیه_» هستم، رضا کیانیان در اقدامی درخور تحسین با حمایت از کمپین مذکور و فراخواندن سایر هنرمندان و اقشار مختلف مردم و مسئولین برای پیوستن به این کمپین مردمی دعوت کرد". بنابراین، آنچه با آن مواجهیم، یک کمپین خودجوش نیست، کمپینی است که بهسفارش ستاد احیای دریاچه ارومیه تشکیل شده، ستادی که شفافیت عملکرد آن بارها و بارها از سوی کارشناسان، مسئولان و فعالان محیط زیست به چالش کشیده شده و از سوی دیگر، عیسی کلانتری، دبیر این ستاد، که بهگفته کارشناسان و مسئولان، اکثر چاههای مخرب اطراف دریاچه ارومیه در زمان وزارت ایشان در وزارت جهاد کشاورزی، حفر شده است خود یکی از عوامل خشک شدن دریاچه ارومیه دانسته میشود، ستادی که بهگفته مسئولان، بیش از آنکه آب به دریاچه ریخته باشد نمک دریاچه را فروخته است.
راهاندازی این کمپین بهدرخواست ستاد احیای دریاچه ارومیه را که نادیده بگیریم و به نام خوش هنرمندان عضو این کمپین که سالها برایمان خاطرهساز بودند، دلخوش کنیم، با شبههای دیگر مواجه میشویم: کمپینی که مدعی است با یک میلیون امضا، سازمان ملل را وادار به حمایت از دریاچه ارومیه خواهد کرد، هرچند نمیدانیم، بر چه اساس و طبق کدام منبع، جمعآوری یک میلیون امضا، تضمینی برای "وادار کردن سازمان ملل به احیای دریاچه ارومیه" عنوان شده است اما با این فرض که حمایت ستاد احیای دریاچه ارومیه میتواند بانک جهانی و سازمان ملل را که مورد خطاب نامه این کمپین قرار گرفتهاند متقاعد به همراهی کند به جزییات نامه میپردازیم، نامهای که بهسادگی و بیهیچ توضیحی درباره نحوه عملکرد و روشهای مدنظر در احیای دریاچه ارومیه،" از افراد ذینفوذ در نهادهای علمی و مالی بینالمللی درخواست میکند همت خود را برای تأمین اعتبارات لازم از طرف جامعه جهانی به کار گیرند".
در جایی که برخی کارشناسان، احیای دریاچه ارومیه را غیرممکن میدانند و برخی دیگر که هنوز قطع امید نکردهاند، مدیریت بر منابع آب را نخستین گام در راستای نجات دریاچه ارومیه عنوان میکنند، این تلاش برای جذب اعتبار بینالمللی آن هم در حالی که صدها هزار دلاری که تاکنون از منابع خارجی دریافت شده گرهی از کلاف سردرگم دریاچه ارومیه و چاههای اطرافش نگشوده است، این ذهنیت را ایجاد میکند که شاید خدای نکرده هدف جذب اعتبار است و بس.
هر چند که تماس با جناب رضا کیانیان، هنرمند خوشنام سالهای دور و نزدیک، برای گفتوگویی کوتاه و طرح پرسش هایی در رابطه با کمپین من دریاچه ارومیه هستم موفقیتآمیز واقع نمیشود و به ناچار، جای خالی توضیحاتشان در گزارش تسنیم خالی میماند اما واکنش این هنرمند نسب به گزارش تسنیم، که در قالب یادداشتی در صفحه اینستاگرام ایشان منتشر شده، جالب توجه است. یادداشتی که در آن، بیآنکه توضیحی در رابطه با شبهات موجود ارائه شده باشد در مثالی که نشان از دلبستگی این بازیگر به آثار نمایشی دارد، متخصصانی که سالها در عرصه جغرافیا و محیط زیست خوش درخشیدهاند، به شخصیت منفیگرای کارتن گالیور تشبیه شدهاند:
البته اینکه در این یادداشت اینستاگرامی، منظور از خدمتگزار بیجیره و مواجب چیست و دشمن کیست را شاید نتوان با قاطعیت تعبیر کرد اما یادداشت، بهطور کلی، حکایت از این دارد که ورود چهرههای مشهور به عرصه محیط زیست در ایران با آنچه در سطح بینالمللی شاهد آن هستیم، متفاوت است. خلق آثار هنری در راستای به نمایش گذاشتن لزوم حفاظت از محیط زیست یا حتی برگزاری برنامههایی بهنفع محیط زیست، در نحوه مشارکت هنرمندان کشور در حفاظت از محیط زیست تعریف نشده است بلکه با ورود این عزیزان به عرصههای محیط زیست که اغلب از تریبونهای شخصی خود با زبانی دوست داشتنی و ساده و بدون التزام به شفافسازی استفاده کرده و بهلطف هوادارانشان، موجی از انتقاد نسبت به نظرات مخالف به راه میاندازند، مشارکتی است که قرار است از چهرههای مشهور کشورمان شاهد باشیم و تنها امیدوار باشیم این تریبونهای دوست داشتنی، با تبدیل شدن به ابزاری برای سوءاستفاده چهرههایی که هرگز دوست داشتنی نبودهاند، تصویری تاریک از تلاقی دو واژه ارزشمند هنر و محیط زیست در ذهن جامعه به جا نگذارند.
شادی مدرس
انتهای پیام/*