لطفاً با لبخند وارد شوید

گاهی درگیری‌های فکری ناشی از برخورد‌ها و موقعیت‌های شغلی به قدری زیاد می‌شود و فرد را در پنجه خود به دام می‌اندازد که دیگر مجال و رمقی برای گذران سالم وقت در کنار اعضای خانواده باقی نمی‌گذارد. در این صورت راه چاره چیست؟

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، شاید خیلی از ما این توصیه را شنیده باشیم که «لطفاً با لبخند به خانه وارد شوید» اما فارغ از جنبه فانتزی این عبارت، آیا این توصیه در حالت واقعی هم عملی است؟ آیا می‌توان تنش و استرس و ناکامی‌های هر روزه محیط‌های خشن خارج از خانه را پشت در غربیل کرد و با چهره‌ای گشاده و خلقی نرم به جمع خانواده پیوست؟ کدام یک در موقعیت‌های تنش‌زا برای ذهن ما در اولویت قرار می‌گیرد، کار یا خانواده؟

 

یک مثال ساده از استرس شغلی


نگار دختر شاغل مجردی است که در یک شرکت خصوصی کار می‌کند. با اینکه در قرارداد او شرح وظایف مشخصی برای مسئولیت وی در نظر گرفته شده اما مانند موارد پرشمار دیگر در بخش خصوصی، واقعیت انتظارات و حجم کاری همیشه مطابق با مفاد قرارداد نیست. محیط کاری نگار آکنده از تنش و اضطراب است و او می‌گوید که همه همکارانم نیز به نحوی با این مسئله درگیرند. وقتی از او می‌پرسم که این فشار‌ها تا چه اندازه روابطش را با اعضای خانواده تحت تأثیر قرار داده می‌گوید: تأثیر خیلی زیادی داشته است تا اندازه‌ای که گاهی باعث می‌شود برای تخلیه نگرانی‌ها و استرس‌هایم از فضای خانه استفاده کنم و خانواده را نیز تحت فشار قرار بدهم. هرچند می‌دانم این کار درست نیست اما فشارهای عصبی و روانی قدرت تفکیک این دو را می‌گیرد.


او می‌گوید: برای مقابله با انتقال استرس‌هایم به اطرافیان و خانواده معمولاً سعی می‌کنم نگرانی‌ها و تنش‌های شغلی را در محیط کار مدیریت و ختم بخیر کنم اما در نهایت چون کار و توقعات تمامی ندارند، در خانه هم همچنان فکرم درگیر است و مسائل شخصی، تفریح، شادی و آرامشم را تحت تأثیر قرار می‌دهد و باعث پرخاشگری، بی‌حوصلگی، بی‌خوابی و دلشوره در من می‌شود و سبب شده برنامه‌های تفریحی و غیرکاری و ارتباطاتم را محدود کنم یا نسبت به کار بی‌رغبت شوم و احساس کم‌اثر بودن کنم.

 

لطفاً با لبخند وارد شوید

نگار می‌گوید، وقتی در مقابل فشار‌های شغلی آسیب‌پذیر‌تر است که به خاطر سوء‌مدیریت و عدم‌قانونمداری، توانمندی‌های او زیر سؤال می‌رود یا توقعاتی خارج از دایره وظایفی که به او سپرده شده انتظار می‌رود.

 

استرس و بیماری‌های متعدد


شاید بشر در هیچ دوره‌ای به اندازه امروز با فشار‌های روانی و مشغله‌های ذهنی روبه‌رو نبوده است. امروزه عوامل بسیاری در متشنج کردن روان ما در محیط‌های خارج از خانه، مثل محل کار، خیابان، بانک و ... وجود دارد. اغلب انسان‌ها بیشترین ساعات روزشان را بعد از خانه، در محل کار سپری می‌کنند و طبیعتاً از فضای کاری خود تأثیر می‌گیرند.  سعید متولی، روانشناس درباره چیستی استرس و عوارضی که می‌تواند بر روح و جسم افراد داشته باشد می‌گوید: استرس یعنی فشار‌های روانی و فشار‌های آسیب‌زننده‌ای که در محیط کار وجود دارد سبب پیدایش عارضه‌هایی می‌شود که در علم روانشناسی به آنها بیماری‌های «روان‌تنی» گفته می‌شود، یعنی بیماری‌هایی که در آن وضعیت روان بر بدن فرد تاثیر می‌گذارد، همچون سردرد‌های میگرنی، سردرد‌های تنشی، آسم، زخم و ورم معده، عارضه‌های قلبی، فشار خون، دیابت و بسیاری بیماری‌های دیگر که اینها به ویژه در مشاغل سخت و حساس مثل کار در زندان، بیمارستان، مشاغل نظامی و ... بیشتر به چشم می‌خورد.


واکنش ما در برابر استرس


یکی از واکنش‌هایی که انسان در برابر فشار‌های محیطی از خود بروز می‌دهد واکنش جابه‌جایی است. در علم روانشناسی جابه‌جایی هنگامی به وجود می‌آید که فرد با فشار روانی‌ای مواجه است که توانایی هضم یا مدیریت آن را ندارد، مثلاً پیرامون مسئله‌ای کاری با رئیس خود دچار مشکل است و در برخوردی دیگر با سوژه‌ای کم اهمیت‌تر یا ضعیف‌تر اصطلاحاً خود را خالی می‌کند که در اینجا سوژه آسیب‌پذیر مورد نظر می‌تواند اطرافیان، دوستان یا اعضای خانواده باشد.  سعید متولی همچنین از واکنش دیگری با نام جنگ یا گریز در برابر عامل فشار یاد می‌کند. در چنین حالتی فرد همواره برانگیخته و برای واکنش نشان دادن به چیز‌هایی حتی کوچک آماده‌باش است، این وضعیت آستانه تحمل او را به شدت پایین می‌آورد.


عوامل مؤثر بر استرس


تعداد ساعاتی که فرد به کار مشغول است، اهمیت و حساسیت شغلی، درآمد و نیز میزان رضایت و موفقیت فرد در روابط خانوادگی‌اش نیز می‌تواند بر حجم تنش وارده مؤثر باشد.
متولی می‌گوید: در صورتی که حجم و فشار کاری و مقدار زمانی از روز که فرد بدان اختصاص می‌دهد و همچنین انرژی‌ای که از فرد می‌گیرد بیشتر از حدی باشد که باید باشد، عملاً وی را از گردونه روابط خانوادگی خارج می‌کند و سیستم خانواده را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
این روانشناس می‌افزاید: کارفرمایان و صاحبان مشاغل نیز باید توجه داشته باشند که تنش‌های محیطی می‌تواند بر بازدهی و بهره‌وری کارکنان تأثیر داشته باشد.


وقتی انرژی کم می‌آوریم


ما در زندگی نقش‌های بسیاری داریم که باید هر یک را به شیوه خاصی اجرا کنیم و به عبارتی باید خودمان را به شکلی متوازن بین نقش‌هایمان تقسیم کنیم اما گاه در این امر دچار مشکل یا خطا می‌شویم. القای تنش کاری به خانواده و اطرافیان ناشی از عدم‌مدیریت صحیح نقش‌هاست.  متولی می‌گوید: گاهی ما حواسمان نیست و انرژی‌ای که برای یک مسئولیت یا یک نقش می‌گذاریم بیش از اندازه‌ای است که باید باشد. این تناسب باید توسط ما برقرار شود. فرض کنید شما 100 کالری انرژی دارید که باید آن را در بین کارهای مختلف تقسیم کنید، اگر برای یکی 90 تای آن را در نظر بگیرید مسلماً برای مسئولیت دیگر کم خواهید آورد.

 

لطفاً با لبخند وارد شوید

سرب در برابر الماس!


شاید اینگونه به نظر برسد که مردان به دلیل اینکه جامعه از ابتدا نقش سرپرستی خانواده را برای آنها تعریف کرده و عموماً در فضاهای بیرون از خانه هستند طبیعتاً باید در محیط‌های خشن و پرتنش مقاوم‌تر و آسیب‌ناپذیر‌تر باشند اما از منظر روانشناسانه عکس این تصور صادق است!
متولی با توضیح تفاوت‌های زنان و مردان در مواجهه با پدیده استرس‌های محیطی می‌گوید: در علم روانشناسی زن به عنصر سرب و مرد به عنصر الماس تشبیه می‌شوند. ویژگی سرب منعطف بودن و چکش‌خواری آن است و زنان به دلیل انعطاف‌پذیری بالایشان در موقعیت‌های تنش‌زا همچون این عنصر هستند اما الماس سنگی است با وجود سختی و مقاومت بالا، در نقطه شکست به تکه‌های بسیار ریز و کوچک خرد می‌شود.


با این حال اما ممکن است زنان متحمل فشار‌های بیشتری در محیط‌های کاری بشوند، مثل فشار‌های جنسیتی چراکه معمولاً غالب محیط‌های کار محیط‌های مردانه است.


بعضی چیزها را تغییر دهیم


این درست است که ما نمی‌توانیم بر تمام عوامل بیرونی پیرامونمان کنترل داشته باشیم، اما در مواردی می‌توانیم با سازوکار‌های ویژه تا حدی وضعیت را به نفع خودمان تغییر دهیم. در مواجهه با عوامل تنش‌زای خارجی هم گرچه آن طور که از نامش بر می‌آید این عوامل از خارج به ما تحمیل می‌شوند اما بهتر است که با تغییر‌هایی در شیوه عمل و نگرش خود تا حد امکان این تأثیرگذاری را مدیریت کنیم.  سعید متولی در خصوص راهکار‌های مقابله با عواملی که سبب بروز استرس در ما می‌شوند، می‌گوید: در روانشناسی دو راهکار عمده وجود دارد؛ راهکار‌های شناختی و راهکار‌های رفتاری. در روش اول باید شناخت‌های فرد مورد بررسی قرار بگیرد.

برای مثال فردی کمال‌گرا در پستی حساس مشغول به کار است و پس از مدتی به فشار خون دچار می‌شود. در اینجا انتظاراتی که این شخص از خودش دارد سبب چند برابر شدن استرس شغلی او می‌شود چراکه میزان موفقیت در کار را با ویژگی‌های شخصیتی خود می‌سنجد. در اینجا متخصص باید روی ویژگی کمال‌گرایی این شخص کار کند تا پیروزی در کار را از پیوند زدن با شخصیت خود جدا کند.  همچنین در رویکرد رفتاری فرد می‌تواند با تکیه بر تمرینات هوازی، تمرینات کششی و جایگزینی رفتار‌های بهتر و بهینه‌تر تا حدی با این تنش‌ها مقابله کند.


آدم‌ها در مواجهه با استرس شبیه هم نیستند


همه افراد در موقعیت‌های تنش‌زا بازخورد‌های یکسانی ندارند. شاید آدم‌هایی را در اطرافمان ببینیم که آرامش و تسلط آنها در انجام کار‌ها متعجبمان کند یا برخی دیگر با افزایش فشار‌های روانی در کار خود افت بازدهی شدید را نشان دهند. از طرف دیگر همه آدم‌ها در دریافت و انتقال استرس شبیه به هم نیستند. عوامل مؤثر بر شیوه مواجهه فرد با فشار‌های بیرونی را می‌توان از منظر‌های متفاوت دسته‌بندی و بررسی کرد. مانند عوامل بیرونی و درونی یا ویژگی‌ها و صفات اکتسابی و انتسابی.


سیداحمد مرتضوی، جامعه‌شناس و مدرس دانشگاه می‌گوید: میزان تنشی که ممکن است از فرد به فضای خانواده منتقل شود در میان متغیر‌های گوناگون، متفاوت و در بین افراد مختلف بسیار نسبی است. اما از میان آنها می‌توان به ویژگی‌های هر شغل، نحوه ارتباط اعضای خانواده، علاقه یا عدم‌علاقه فرد به کاری که انجام می‌دهد، محیط زندگی و میزان بزرگی آن و همچنین عواملی چون اقتصاد، فرهنگ جامعه، اطرافیان تأثیرگذار بر فرد، گروه‌های اولیه و ثانویه و... نام برد.

همچنین می‌توان از نوع شخصیت، جنسیت، ژنتیک، ضریب هوشی، بیش‌فعال بودن یا نبودن، شخصیت درون‌گرا یا برون‌گرا و سایر عوامل انتسابی نام برد که از منظر پوزیتویستی تأثیر هر یک بر مقوله القای تنش به محیط خانه قابل بررسی است. برای مثال و شاید بر‌خلاف تصور رایج، افراد درون‌گرا تنش بیشتری را به محیط شخصی و دیگر افراد پیرامون خود انتقال می‌دهند چراکه اینان به اندازه برون‌گراها هیجانات و احساسات خود را آزاد نمی‌کنند و این درخودریختگی و انباشت هیجانات متضاد می‌تواند به یک باره و در محیطی مانند خانه تخلیه شود.


تفکیک کار و زندگی


از تأثیرات ناسالم القای تنش به آدم‌های اطرافمان و مضراتی که می‌تواند برای سلامتی روحی و جسمی خودمان به بار بیاورد گفتیم. حالا این سؤال پیش می‌آید آیا می‌توان مرز مشخصی میان کار و زندگی قائل شد و جایگاه این دو را از یکدیگر تفکیک کرد؟


مرتضوی معتقد است در حوزه نظری می‌توان گفت هیچ تفکیکی وجود ندارد و همه پدیده‌ها برهم کنش دارند، مثلاً می‌توان گفت که گرایشات سیاسی از گرایشات دینی قابل تفکیک نیستند.
از این منظر عالم یک کلیت منسجم است که همه پدیده‌ها روی هم اثر می‌گذارند اما در حوزه عمل، ما در دنیای واقعی مجبور به تفکیک هستیم، چون انسان نمی‌تواند با همه این تأثیرگذاری‌ها ارتباط پیدا کند. در همین مورد، ما باید بتوانیم زندگی شخصی و مسائل شغلی‌مان را از یکدیگر جدا نگه داریم، این البته یک تز ایده‌آل‌گرایانه است و در واقعیت نیاز به تمرین، آموزش و فرهنگ‌سازی دارد. همچنین در عمل نمی‌توان مبنا را جداسازی مطلق رأی و عمل از هم دانست.


سخن پایانی


علاوه بر تأثیر غیرقابل انکار رسانه‌ها در فرهنگ‌سازی و نیز نقش آموزش افراد در مقوله مدیدریت تنش، در جامعه ما متأسفانه هنوز رویکرد انتقادی آن طور که باید رواج نیافته است، برای مثال در جامعه‌ای که ما در آن زندگی می‌کنیم این نگاه وجود دارد که کارگر مطیع بهتر از کارگر منتقد است، در صورتی که چنانچه در محیط‌های کاری جایی برای نگاه انتقادی وجود داشته باشد، خود این تنش‌ها تا حدی کنترل می‌شود و حجم و عمق آن پیوسته گسترده‌تر نخواهد شد.

انتقاد دارویی مؤثر برای تسکین این‌گونه فشارهاست و اگر در محیط کار فرد بتواند انتقاد کند و شنیده شود، خود این انتقاد تا حد زیادی از فشار و تنش وارده می‌کاهد. هرچند ترویج این رویکرد انتقادی همچنین نیازمند بستر‌سازی اجتماعی گسترده است اما در نهایت می‌توان گفت که گرچه کار و کسب بخش مهمی از زندگی هر کدام از ماست اما نباید فراموش کرد که تلاش مستمر ما برای رسیدن به زندگی‌ای بهتر و با‌کیفیت‌تر است.

اگر نتوانیم عوامل مخرب و آسیب‌رسان را در این مسیر مدیریت کنیم تاثیرات و لطماتی که بر سایر جنبه‌های زندگی‌مان می‌گذارد قطعاً از کیفیت آن می‌کاهد. هنر ما در زندگی پرتکاپو و پرشتاب امروزی این است که بتوانیم توازنی زیبا میان نقش‌ها و قسمت‌های مختلف زندگی‌مان برقرار کنیم و به خاطر داشته باشیم که همیشه یک ذهن آرام، بهتر و مؤثر‌تر تصمیم می‌گیرد، کار می‌کند و می‌آفریند. در این صورت است که می‌توانیم تنش‌های شغلی را پشت در خانه بگذاریم و با لبخند وارد خانه شویم.

 

منبع: جوان

انتهای پیام/

بازگشت به سایر رسانه‌ها