ماهیت تنش آفرینی‌های جدید آمریکا در سوریه

یک روزنامه لبنانی به بیان عوامل و انگیزه‌های تنش آفرینی جدید آمریکا در منطقه پرداخته و تاکید کرد که تفکر جدی در زمینه حل اوضاع سوریه از طریق مذاکرات وجود ندارد.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از روزنامه الاخبار لبنان، شکست آتش‌بس در سوریه و چالش موجود بین آمریکا و روسیه این هشدار را ایجاد کرد که عرصه سوریه در آینده دچار تنش میدانی گسترده‌ای خواهد بود، دولت آمریکا بعد از شکست‌های سیاسی نیازمند یک دستاورد میدانی برای خود است تا بتواند در عرصه داخلی از آن برای تثبیت دولت آینده دموکرات ها استفاده کند، این در حالی است که دولت سوریه و متحدانش تسلیم این موضوع نخواهند شد.

شاید بتوان گفت که جنگ سوریه، شبیه جنگ‌های گذشته نیست. مفهوم "دشمنِ دشمن من دوست من است" و انجام جنگ‌های نیابتی و حمایت کردن از دشمنی که می‌توان مبارزه با آن را به وقت دیگری موکول کرد، بخشی از ویژگی‌های این جنگ است، این در حالی است که آمال و آرزوهای افراطی در تکیه بر امکانات و گزینه‌های مختلف باعث شده اوضاع سوریه به سمت پیچیدگی بی‌سابقه‌ای پیش برود.

در این عرصه به ندرت می‌توان دو متحد را پیدا کرد که منافع و اهداف و استراتژی‌های آنها به صورت کامل با هم تطابق داشته باشد، این در حالی است که در اردوگاه موجود در عرصه سوریه متحدان زیادی حضور دارند، اما هر کدام از آنها استراتژی خاص خود را دارد که از سوی یک گروه پذیرفته شده و از سوی گروه های دیگر در همین اردوگاه رد می شود و همین متحد، قبل از دشمنان حاضر در اردوگاه مقابل اجرای کامل این استراتژی را رد می کند. نتیجه این روند استمرار جنگ بدون یک افق قابل پیش‌بینی است.  

با این وجود رویکرد کلی جهان در سوریه با وجود تغییر شرایط و امکانات، تغییر نکرده است. اهداف فوری از این جنگ نیز تغییر زیادی نداشته است. دولت سوریه و متحدانش با وجود تحرکاتی که در دفاع هجومی انجام می‌دهند، همچنان در موضع دفاعی هستند. در مقابل محور دیگر با وجود تناقضاتی که در رفتارش مشاهده می‌شود ، در موقعیت هجومی قرار دارد.

در این زمینه می‌توان به مجموعه ای از نتایج اشاره کرد که البته در مورد آنها نمی توان زیاد مجادله کرد. تسلط بر سوریه گرچه در سال 2012 اتفاقی قریب‌الوقوع و ملموس به شمار می‌رفت، اما هنوز به وقوع نپیوسته است. بازدارنگی دولت سوریه و متحدانش به ‌ویژه بعد از مداخله نظامی مستقیم و محدود روسیه این طرح را کاملا به عقب رانده است. وکلای منطقه‌ای آمریکا شکست خود را اثبات کرده و همین موضوع باعث شد آمریکا مداخله مستقیم یا شبه مستقیم را در دستور کار قرار دهد. در این میان روسیه نیز تعهد بیشتری به ائتلاف خود با دولت سوریه و متحدان سنتی اش از خود نشان داده و مسافت ها را به علت نزدیکی زیاد و ساختاری در منافع فیمابین کاهش داده است.

با وجود تمامی این تحولات آمریکا از اهداف اولیه خود عقب‌نشینی نکرده است، اهدافی که شامل براندازی هویت سوریه بدون براندازی مؤسسات دولتی از طریق تسلیم کردن یا عقب‌نشینی و یا سازش با بشار اسد بود، با این وجود آمریکا و متحدانش در تحقق اهدافشان تاکنون شکست خوردند و بارها مجبور شدند جهت تسلیم کردن بشار اسد نقشه‌های خود را تغییر دهند.

به نظر می‌رسد دولت کنونی آمریکا و همچنین دولت آینده قصد ندارد از این هدف عقب‌نشینی کنند، آمریکا وقت زیادی برای استفاده از تمامی گزینه‌های خود دارد و ضرورتی برای عقب‌نشینی نمی‌بیند، چرا که جنگ در شهرهای آمریکا و مرزهای این کشور نیست و در صورت شکست هر یک از گزینه‌ها این کشور گزینه دیگر را انتخاب می‌کند. این در حالی است که جنگ برای طرف مقابل یک جنگ موجودیتی است و امکان و قدرت شکستن آن قابل تصور نیست.

مهم‌ترین اهرم در دست آمریکایی‌ها برای تحقق اهدافشان، استفاده از برگه گروه‌های مسلح است. این ابزار مفیدترین وسیله برای فشار بر بشار اسد و تلاش برای تسلیم کردن وی است. از آنجا که این برگه، مهم‌ترین اهداف فشار آمریکا به شمار می‌رود، این کشور نمی‌تواند و نمی‌خواهد که از آن دست بردارد. هر سازشی خارج از هدف براندازی بشار اسد به این معنی است که واشنگتن نمی‌تواند پیشنهاداتی را در آسیب زدن به گروه های ترویستی و کاستن از حضور و تاثیرگذاری این گروه ها مطرح کند که دیگران را راضی کند، چه برسد به اینکه بخواهد این گروه‌ها را ریشه‌کن کند.

تحول اخیر در عرصه سوریه چالش بین آمریکا و روسیه به اتهامات و تهدیدات متقابل در پی فروپاشی آتش‌بس و از بین رفتن تقریباً نهایی امید آمریکا برای رسیدن به اهداف خود از طریق مذاکره با روسیه است. در پی این تنش تهدیدات بی‌سابقه‌ای مطرح شد که تا حد اشاره به تبعات منفی و امکان انجام حملات خصمانه در اراضی روسیه نیز مطرح شد. در پی این اقدامات لحن دو طرف در مقابل یکدیگر تندتر شده و آنها تهدید به قطع روابط با هم کردند. همچنین اطلاعاتی از امکان مداخله نظامی مستقیم تر آمریکا در عرصه سوریه به دست آمده است که دست کم می‌تواند شامل تقویت حمایت‌های نظامی آمریکا از شورشیان با سلاح‌های بی‌سابقه و پیشرفته باشد که آمریکا را قادر به تقابل با روسیه و متحدانش بنماید و به قول نویسنده های آمریکایی ، نظامیان روسیه را با تابوت به کشورهایشان بفرستد.

البته این تنش و پیامدهای آن شامل تهدیدات لفظی آمریکایی‌ها ، ضرورتاً به تعبیر میدانی ختم نخواهد شد، این در حالی است که سخنان تنش‌آفرین زیادی در این زمینه مطرح شده و اشاره‌هایی به گزینه‌های نظامی و حمایت تسلیحاتی از گروه‌های مسلح مطرح شده است. اظهارات باراک اوباما رئیس‌جمهور آمریکا در رابطه با نیاز به تعقل در زمینه اعزام نیرو به سوریه اشاره به مواضع تنش‌آفرین آمریکا دارد که در نتیجه اختلاف دیدگاه‌ها در دولت آمریکا به وجود آمده است. این اظهارات بیش از این که بخواهد پاسخ به مواضع روسیه باشد، در پاسخ همین اختلافات بیان شده است. البته این موضوع ضرورتاً به این معنا نیست که آمریکایی‌ها هیچ اقدامی را در راستای تنش‌آفرینی بیشتر در سوریه در دستور کار قرار نخواهند داد. کمترین حد از مواضع و رفتارهای دراماتیک که آنها در اظهارات و اطلاعات خود مطرح می‌کنند، می‌تواند از طریق گروه‌های مسلح در عرصه میدانی سوریه نمود پیدا کند.

آیا آمریکا عناصر مسلح را به دور تازه‌ای از تنش‌آفرینی وادار خواهد کرد؟ این یک سوال مهم است. واشنگتن دست کم با انگیزه توقف درگیری‌ها و اختلافات داخلی در دولت به دنبال رسیدن به یک دستاورد میدانی از سوی گروه‌های مسلح است تا بتواند آن را به عنوان یک پیروزی سیاسی به کار بگیرد. اما در این شرایط گزینه‌های طرف مقابل چیست؟ آیا ممکن است طرف مقابل در این رابطه سکوت کند؟ واکنش‌های احتمالی آنها چگونه خواهد بود؟

قطعا درگیری‌ها در آینده ادامه خواهد داشت، روز به‌ روز این تأکید قطعی به دست می‌آید که تفکر جدی در زمینه حل اوضاع سوریه از طریق مذاکرات وجود ندارد یا دست کم این موضوع قبل از دولت جدید آمریکا قابل تصور نیست. دوره‌ای که ما در آن به سرمی‌ بریم، سپری کردن زمان با آتش است. سوال منطقی این است که چرا آمریکا آتش بس و اوضاع موجود را حفظ نکند.
 
انتهای پیام/