هرم‌های وسوسه‌انگیز!/ موج جدید ظهور شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای

رئیس مرکز تشخیص و پیشگیری پلیس فتا نیروی انتظامی گفت که احتمال وقوع تخلف حتی در شرکت‌های دارای مجوز بازاریابی شبکه‌ای نیز وجود دارد، از این‌رو کاربران باید مراقب باشند.

 به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، «تکیه داده بودم به پنجره واگن مترو، زل زده بودم به مامانم و خواهرم که از خستگی کفشاشونو درآورده بودن و پاهاشون‌رو دراز کرده بودن کف واگن. ساعت 10شب بود داشتیم از عروسی دخترعمه‌ام برمی‌گشتیم. همه فامیلامون ماشین داشتن الا ما.  هیچ‌کدومشون به خودشون زحمت ندادن مارو برسونن، حتی یه تعارف هم نزدن. خیلی دلم شکست. قول دادم یه کاری کنم که سوار بهترین ماشین‌ها بشن و همه بهشون با حسرت نگاه کنن». اینها را مهشید می‌گوید در جلسه پرزنت شرکت. حدود 30تا 35نفر هم گرداگرد هم در سالن تجمع نشسته‌اند و گوش می‌دهند به حرف‌هایش: «پول اولیه‌ا‌م خیلی کم بود. می‌شد با همونم شروع کنم اما می‌خواستم یهو محکم بیام جلو. پول قرض کردم ساعت و موبایلم‌رو هم فروختم گذاشتم روش.» حرف به این‌جا که می‌رسد سوییچ را از جیبش درمی‌آورد بیرون و دکمه‌ای از آن را فشار می‌دهد. صدای دزدگیر یک خودرو از بیرون محوطه به گوش می‌رسد و می‌پیچد در سالن نیمه‌خالی: «حالا این صدای دزدگیر ماشین منه. سر یک‌سال یه 206خریدم و دوماه دیگه هم می‌کنمش سانتافه.» همهمه‌ای برپا می‌شود و بعد مهشید میان دست و تشویق حاضران می‌رود که بنشیند روی یکی از صندلی‌های ردیف اول، محلی که به آن می‌گویند: «جایگاه لیدران».


نفر بعدی اشکان است که او هم داستان مشابهی را تعریف می‌کند، روایتی از لیست بلندبالای خواسته‌ها و ناکامی‌اش تا رسیدن به موفقیت‌های بزرگ چندماهه و بعد هم برآورده شدن آرزوهای بزرگش. اشکان هم مانند مهشید قصه‌اش را تعریف می‌کند و بعد نوبت به نفر بعدی می‌رسد. این روند ٥بار تکرار می‌شود و هر سری یکی از لیدران برای حاضران سخنرانی و در آخر هم سند موفقیتش را رو می‌کند. این‌جا جلسه ماهانه یکی از شرکت‌های هرمی ا‌ست که به «جشن دعوت» معروف است. گردهمایی که هرماه برگزار می‌شود و افراد میانی زیرشاخه‌ها یا کسانی را که می‌خواهند به شرکت دعوت یا به قول خودشان     «پرزنت» کنند می‌آورند این‌جا تا سرلیست‌ها برایشان سخنرانی کنند و به سوالات و ابهامات‌شان پاسخ دهند. ساختمان شرکت خانه‌ای دوطبقه در یکی از خیابان‌های فرعی تهرانسر است. طبقه اول، سالن اجتماعات است و حیاط و طبقه دوم هم چند اتاق که اعضا در آن می‌نشینند و به مراجعان مشاوره می دهند. چیزی که در شرکت بیشتر از همه مشخص است تعداد بالای اعضای میانی و لیدرهاست. تازه‌واردها نمی‌توانند سرلیست‌ها را ببینند و هرکس فقط می‌تواند با مدیر ارشدش یا نهایت دو رده بالاتر از خودش در ارتباط باشد.


ساعت به حدود یک بعدازظهر رسیده و بعد از دوساعت بحث و گفت‌وگو جلسه درحال تمام شدن است. در آخر یکی از لیدرها می‌آید اساسنامه را با صدای بلند می‌خواند و برای تمام تازه‌واردها آرزوی موفقیت می‌کند و بعد هم تمام.  درهای سالن باز می‌شود و هر لیدر با زیرشاخه‌هایش به سمتی‌ می‌رود و شروع می‌کند به صحبت.


توحیدی یکی از لیدرهای پایین‌دستی است، چهارماه است که به واسطه پسرخاله‌اش مهدی وارد شرکت شده و از آن روز هم دیگر نه فکر کار دیگری را کرده، نه حتی پایش را در دانشگاه گذاشته.  تمام روزهایش را در شرکت گذرانده، صبح‌ها در جلسه و عصرها هم به‌ دنبال برنامه‌های «فالو کردن». این اصطلاح رایج لیدرهاست، آنها به تمام مراحل مربوط به آشناکردن افراد با شرکت و جذب‌شان در مجموعه می‌گویند «فالوکردن».


توحید 23ساله‌ است و دانشجوی مهندسی نرم‌افزار. پدرش کارمند یکی از نهادهای دولتی بوده و مادرش هم خانه‌دار است.    «تو این زمونه باید خودت بتونی گلیمت‌رو از آب بکشی بیرون وگرنه پدر و مادر ما که اونقدر سرمایه‌دار نیستن بتونن زندگیمون‌رو تامین کنن. هرکاری هم بخوای توش یه چیزی بشی سرمایه بالایی می‌خواد، این کار اما همش پشتکاره و هوش». 

در عرض این چهارماه توحید درآمد چندانی نداشته که البته خودش این موضوع را منوط به کاهلی کردن زیرشاخه‌هایش می‌داند:    «من خودم خوب تونستم اما زیردستی‌هام خیلی اهل کار نبودن برای همین بال سمت چپ چارت فالوئرهام خوابید، چون اونا کسی‌رو جذب نمی‌کنن برای منم زیرشاخه اضافه نمی‌شه و همین‌طور ثابت موندم.»


رویه کار این شرکت که اعضایش معتقدند شرکت هرمی نیست به این شکل است که هر نفر بنا بر انتخابش مبلغی را خرید یا به صورت نقد در شرکت سرمایه‌گذاری می‌کند و بعد از آن هم شروع می‌کند از افراد دیگری برای پیوستن به شرکت دعوت کردن.  هر عضو جدیدی که به شرکت اضافه شود، درصدی از خرید او از شرکت یا سود پولی که در شرکت سرمایه‌گذاری کرده، به شخص معرف می‌رسد و این رویه همین‌طور ادامه می‌یابد تا نفر اول لیست بشود سرشاخه. سرشاخه هم تعریف معینی دارد و معمولا به کسی گفته می‌شود که موفق شده باشد تا هفت ردیف پایین‌تر از خود عضو جدید جذب شرکت کند.

بعد از این‌که هر فرد به مرحله سرشاخگی رسید، در وضعیت ثابتی قرار می گیرد که دیگر رشد زیرشاخه‌ها یا انصراف‌شان از شرکت به حال او تفاوتی نمی‌کند و تاثیری در جایگاهش ندارد.  شروع فعالیت شرکت‌های هرمی در ایران و اخبار پرسروصدای مربوط به فعالیت‌شان بازمی‌گردد به اواخر دهه 70و یک اسم آشنا به نام «گلدکوئست»، نامی که با گذشت نزدیک به 20سال از شروع فعالیتش در ایران هنوز که هنوز است مردم شرکت‌های هرمی و حتی بازاریابی شبکه‌ای را با این اسم می‌شناسند و به تمام آنها می‌گویند «گلدکوئست».

این شرکت هرمی در ابتدای فعالیتش در ایران تنها نبود و رقبای قدرتمندی چون «هفت الماس»، «گلدماین» و «ای‌بی‌ال» داشت. رقبایی که هیچ‌کدام در عرصه رقابت نتوانستند حریف «گلدکوئست» شوند و در نهایت عرصه را به این شرکت واگذار کردند. سال‌های نخست دهه 81اوج قدرت شرکت‌های هرمی بود و هر شهروندی در تهران حتما به گوشش می‌خورد که یکی از دوستانش، آشناهایشان یا اقوام دورشان با این شرکت پولدار شده‌اند و به آرزوهای بزرگ‌شان رسیده‌اند. اوایل اسم خودروهای آنچنانی و خانه‌های اعیانی هم‌ردیف نام این شرکت‌ها می‌شد و انبوهی از موفقیت‌های چشمگیر. کم‌کم اما پرده‌ها افتاد و دست کلاهبرداران رو شد، پای پلیش به میان آمد و بعد هم به مرور بساط این شرکت‌ها در اواخر دهه 80برچیده شد.

چندسالی خبری نبود تا باز هم زمزمه‌های پولدارشدن‌های ناگهانی و بدون زحمت به گوش رسید. این‌بار شرکت‌هایی آمده بودند که باز هم وعده پولدار شدن می‌دادند اما نه با سیستم هرمی بلکه با روش «نت‌ورک مارکتینگ».  بازاریابی شبکه‌ای مفهومی جدید نیست، سال‌هاست که در دنیا جاافتاده و بسیاری از شرکت‌های بزرگ هم برای فروش محصولات‌شان از آن بهره می‌گیرند.  در ایران هم حدود 17سال است که این شرکت‌ها مجوز کسب فعالیت را اخذ کرده‌اند و پا به عرصه وجودی شرکت‌های اقتصادی گذاشته‌اند.  اساس کارشان هم بر این است که آنها واسطه فروش کالا می‌شوند و به تعریف ساده واسطه‌ها را حذف و جنس را مستقیم به دست مشتری می‌رسانند، حالا هرچه این میزان فروش بیشتر باشد و افراد جدیدتری به مشتری‌های شرکت اضافه شوند، نفر بالاتر پورسانت بیشتری می‌گیرد، چیزی شبیه ویزیتوری‌های معمول بازار کار. اما نکته اصلی این‌جاست که بیشتر این شرکت‌ها راه را به خطا رفته‌ و پا در مسیر غیرمجاز گذاشته و همان روش شرکت‌های هرمی را در پیش گرفته‌اند. از طرفی تمام شرکت‌های فعال در این زمینه مجوزهای لازم برای فعالیت را ندارند و به صورت غیر مجاز فعالیت می‌کنند.

نکته‌ای که هفتم مهرماه رئیس مرکز تشخیص و پیشگیری پلیس فتا نیروی انتظامی هم به آن اشاره کرد و گفت:  این ادعا که برخی شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای و هرمی مجوز فعالیت را مستقیما از پلیس فتا دریافت کرده‌اند، کذب است. سرهنگ دوم علی نیک‌نفس با یادآوری ممنوعیت فعالیت شرکت‌های هرمی در کشور توضیح داد: هیچ دستگاه دولتی اجازه صدور مجوز برای فعالیت شرکت‌های هرمی را ندارد. 

وزارت صنعت، معدن و تجارت با همکاری مرکز امور اصناف و بازرگانان فقط به شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای و با رعایت معیارهای تعیین‌شده مجوز فعالیت می‌دهد و به شرکت‌های هرمی مجوز فعالیت نمی‌دهد. فهرست شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای   از سوی وزارت صنعت، معدن و تجارت مجوز اخذ کرده‌اند و حوزه‌های فعالیت آنها، همراه اطلاعات تماس در سایت وزارت صنعت، معدن و تجارت وجود دارد.» رئیس مرکز تشخیص و پیشگیری پلیس فتا نیروی انتظامی همین‌طور گفت که احتمال وقوع تخلف حتی در شرکت‌های دارای مجوز بازاریابی شبکه‌ای نیز وجود دارد، از این‌رو کاربران باید مراقب باشند و درصورتی که احساس کردند از سوی این شرکت‌ها به فعالیت شرکت‌های هرمی سوق داده می‌شوند، از ادامه همکاری و فعالیت خودداری کنند.


عقربه‌ها دویده‌اند به سمت ساعت 6عصر و حیاط شرکت خلوت‌تر از قبل شده. توحید با آخرین نفر از فالوئرهایش هم خداحافظی می‌کند و رو به علی، پسری که حدودا 10سالی از خودش بزرگتر است، فریاد می‌زند: «یادت نره؛ عکسش‌رو بکش تو دفتر آرزوهات» و صدایش گم می‌شود در انتهای کوچه که «قرمزش کن. جنسیس کوپه قرمزش قشنگ‌تره.»

 

منبع: شهروند

انتهای پیام/

بازگشت به سایر رسانه‌ها

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط