چرا همه حوادث گذشته، در قرآن نیامده است؟

برخی این پرسش را مطرح می‌کنند که چرا تمام واقعه‌ها و حوادث گذشته در قرآن ذکر نشده است؟ گویا آنها هدف قرآن را کتابی تاریخی دانسته‌اند. وقتی قرآن کتاب هدایت است؛ می‌بایست مطالب مهم سعادت آفرین و هدایت بخش را ذکر کند.

به گزارش باشگاه خبرنگاران تسنیم«پویا» یکی از سؤالاتی که برخی از اذهان را به خود مشغول کرده این که چرا تمام اتفاقات و حوادث گذشته در قرآن نیامده است؟ چرا تنها خداوند سبحان به برخی از رویدادها در قرآن اشاره می‌کند و دیگر رخ‌دادها مورد اشاره واقع نشده است؟

اینگونه پرسشها ناشی از عدم شناخت کامل از کتاب آسمانی قرآن است. انسان قبل از مواجهه با یک اثر  باید ابتدا تعریف و شناخت درستی نسبت به آن اثر داشته باشد و اگر طبق آن تعریف، کاستی‌ مشاهده کرد، آنگاه لب به گلایه باز کند. 

این واقعیت انکار ناپذیر است که قرآن نیز کتاب هدایت است. کتابی که خود را اینگونه معرفی می‌کند: « إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ وَیُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا کَبِیرًا [اسراء/9] قطعا این قرآن به [آیینى] که خود پایدارتر است راه مى ‏نماید و به آن مؤمنانى که کارهاى شایسته مى کنند مژده مى‏ دهد که پاداشى بزرگ برایشان خواهد بود.» البته برای رسیدن به این هدف، قرآن کریم مطالب گوناگونی را نیز بیان کرده‌است، مانند: اشاره به وقایع تاریخی، قصص انبیاء و حکایات دیگر، اندیشه توحیدی و دعوت به ایمان و اسلام، نهی از شرک و نفاق، شناخت عالم غیب و معاد، بیان احکام فقهی و اخلاقی، بیان چگونگی آفرینش و خلقت و...[1] امّا هیچکدام از این مطالب را به طور کامل بیان نکرده است. در آن صورت قرآن تبدیل به یک کتاب دائره‌المعارف چندین جلدی می‌شد! کتابی که از هدف خود فرسنگها فاصله می‌گرفت. در این آیه همچنانکه می‌بینیم، خداوند فرموده: « إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ [اسراء/9] قطعاً این قرآن به [آیینى] که خود پایدارتر است راه مى ‏نماید.» و این یعنی برای هدایت می‌شد مطلب گوناگون و مختلفی مطرح شود، ولی خداوند بهترین مطلبی را که به زیباترین صورت هدایت را ایجاد می‌کند؛ ذکر کرده است. در آیه شریفه "أَقوَم" آمده و این کلمه بیان کننده برتری مطالب قرآن نسبت به دیگر مطالب است.

شناخت قرآنیِ قرآن
برای شناخت صحیح قرآن و دستیابی به تعریف درست قرآن می‌بایست از خود قرآن کمک گرفت؛ چرا که تنها قرآن است که به حقیقت خود آگاهی دارد و می‌تواند دیگران را از آن آگاه کنند.
قرآن کریم خود را کتابی الهی معرفی می‌کند که از جانب خداوندی حکیم نازل شده است: « تَنْزیلُ الْکِتابِ مِن اللهِ الْعَزیزِ الْحَکیم [زمر/ 1 و جاثیه/ 2 و احقاف/ 2] این کتابی است که از سوی خداوند عزیز و حکیم نازل شده است.» و وقتی نزول قرآن از پیشگاه یک حکیم باشد، یعنی قرآن کتابی حکیمانه و نسخه‌ای برای هدایت است. مطلبی که خود قرآن نیز آن را بیان کرده و در ابتدا به آیه آن اشاره شد.
قرآن کتابی ایمان آفرین است. کتابی که هرگاه مؤمنان آن را می‌خوانند از آن توشه‌ای برای افزایش ایمان خود برمی‌چینند. « وَإِذَا مَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ أَیُّکُمْ زَادَتْهُ هَذِهِ إِیمَانًا فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَزَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَهُمْ یَسْتَبْشِرُونَ [توبه/124] و چون سوره‏ اى نازل شود از میان آنان کسى است که مى‏ گوید این [سوره] ایمان کدام یک از شما را افزود اما کسانى که ایمان آورده‏ اند بر ایمانشان مى‏ افزاید و آنان شادمانى مى کنند.»

قرآن، کتابی آسمانی و مفسر آن
قرآن کتابی است که هیچ کس به جز خدا نمی‌توانست مانند آن را بیان کند و خداوند به پیامبر دستور داده تا این حقیقت را برای تمام بشریت بازگو کند: «قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن یَأْتُواْ بِمِثْلِ هَـذَا الْقُرْآنِ لاَ یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ کَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیرًا[اسراء/89]اى پیامبر اسلام به آن ها بگو اگر تمام انسان ها و پریان اجتماع و اتفاق کنند تا همانند این قرآن را بیاورند قادر نخواهند بود هر چند یکدیگر را کمک کنند.»
به علاوه آنکه قرآن کتابی است که به پیامبراکرم، آخرین پیامبر الهی، حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله نازل شده تا به وسیله آن مسلمانان را انذار و بیم دهد و آنها را به سوی حقیقت و یکتاپرستی هدایت کند: « وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَیکَ الْکِتَابَ إِلَّا لِتُبَینَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا فِیهِ وَ هُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ یؤْمِنُون [نحل/64] ما قرآن را بر تو نازل نکردیم مگر برای اینکه آنچه را در آن اختلاف دارند، برای آنها روشن کنی؛ و (این قرآن) مایه هدایت و رحمت است برای قومی که ایمان می‌آورند!» طبق این آیه شریفه قرآن کتابی است که نیاز به تبیین و تفسیر دارد و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله چنین وظیفه‌ای برعهده دارد.
بعد از پیامبر اسلام نیز وظیفه تفسیر قرآن بر عهده جانشینان راستین او، ائمه علیهم‌السلام است و ما برای هدایت و سعادت باید به هر دو متمسک شویم: قرآن و اهل بیت. که این سفارش پیامبر اکرم صلی‌‎الله‌علیه‌وآله است که فرمودند: «إِنِّی تَارِک فِیکمْ أَمْرَینِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- کتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَهْلَ بَیتِی عِتْرَتِی: من در میان شما دو چیز باقی می‌گذارم که اگر آنها را دستاویز قرار دهید، هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و عترتم که اهل بیتم هستند. [2]»

قرآن خود را کتاب هدایت معرفی کرده، کتابی برای خروج از تاریکی و ظلمت و ورود به دریای نور و روشنایی؛ وقتی کتابی چنین هدفی دارد، می‌بایست مطالبی مطابق هدف خود بیان کند  البته که قرآن برای برپایی هدف خویش نیاز به مفسرانی دارد که مطالب تفسیری آن را بیان کند و پیامبر و اهل بیت او علیهم‌السلام چنین وظیفه‌ای را برعهده دارند و پاسخگوی سؤالات احتمالی مردم خواهند بود.

پی‌نوشت
[1] . خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج2، ص1632.
[2] . کلینی، الکافی، ج 1، ص 294.

منبع: معاونت تبلیغ حوزه های علمیه

انتهای پیام/