مترادف گرفتن انقلابیگری با افراطیگری نارواست/ «انقلابشناسی» ضروریترین حوزه مطالعاتی در حوزههای علمیه
عضو مجلس خبرگان رهبری گفت: افراطیگری همراه و چسبیده به جهل است، اما «انقلابیگری» شیوهای با اندیشه و انگیزههای خاص و وفادار به نظام و قانون است.
به گزارش خبرنگار سیاسی باشگاه خبرنگاران تسنیم«پویا»، آیتالله احمد مبلغی نماینده استان لرستان در مجلس خبرگان رهبری و رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی است.
وی فرزند آیتالله مروجی و متولد سال 1338 و از اساتید دروس عالی حوزه علمیه است. از مسئولیتهای وی میتوان به ریاست پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، مسئولیت پژوهشکده فقه و حقوق، مدیریت مرکز تحقیقات مجمع تقریب مذاهب اشاره کرد.
آیتالله مبلغی در جریان کنفرانس قاهره با موضوع «احترام به اختلاف، تنوع و همزیستی» به دعوت شیخ احمد الطیب رئیس دانشگاه الازهر به این کشور سفر کرد.
متن پیش رو گفتوگوی خبرنگار پویا با آیتالله مبلغی درباره تأکیدات رهبر معظم انقلاب درباره انقلابیگری، آفت انقلابیزدایی از حوزه علمیه، راهکارهای وحدت امت اسلامی، تشیع انگلیسی، ماجرای دیدار وی با شیخ الازهر و... است که بخش اول این مصاحبه در ادامه میآید:
*جدا کردن انقلاب از آرمانهای انقلاب، جدا کردن پوسته انقلاب از مغز آن است
تسنیم: رهبر معظم انقلاب در سالهای اخیر بسیار بر واژه «انقلابیگری» تأکید داشتند. دریافتی که شما از انقلابیگری دارید چیست و این واژه را چگونه تفسیر میکنید؟
انقلابیگری از سه لایه تشکیل یافته است. این سه لایه، همیشه و همواره باید حفظ شوند تا انقلاب اسلامی، تضمین لازم را در تحرک خود برای پویایی پیدا کند.
لایه نخست «انقلابی بودن»، آرمانخواهی انقلابی است. آرمانهای انقلاب، محتوای اندیشگی و ارزشی انقلاب و مهمترین بخش آن است. جدا کردن انقلاب از آرمانهای انقلاب، جدا کردن پوسته انقلاب از مغز آن است.
امروزه برخی از این آرمانها لباس تحقق بر تن پوشیدهاند. یکی از این آرمانها، آرمان نظام مقدس جمهوری اسلامی است که با درخشش خاصی در صدر و طلیعه آرمانهای انقلاب خودنمایی میکند.
آرمان دیگری که امروزه در شرایط حساس کنونی، بروز و ظهور جدی به خود گرفته، وحدت امت اسلامی است که همچنان به مثابه یک پروژه کلان (و البته مواجه با چالشهای کوچک و بزرگ) در حال اجرا و پیگیری است. وحدت امت، جزو ذاتیات انقلاب اسلامی و نهفته در خمیر مایه آن است.
*رویکرد انقلاب اسلامی «فرا طائفهگرا» است
انقلاب اسلامی از هنگامی که تولد یافته، به رغم حضور قوی شیعه در متن و رهبری آن «رویکرد فراطائفه گرا» داشته است. انقلاب در جوششها و پویشهای خود نشان داده که به سمت تقویت روحیه تحمل اختلاف مذهبی به پیش تاخته است. از همین خاستگاه نیز بوده که وصف اسلامی را برای خود برگزیده است.
لایه دوم، روحیه انقلابی است. روحیه انقلابی غیر از آرمانخواهی انقلابی است. روحیه انقلابی عبارت است از مجموعهای از انگیزهها، نگاهها، نشاطها و احساسها که در پی آن تحرک، تکاپو و جنب و جوش انقلابی پا به میان میگذارد.
روحیه انقلابیگری بسیار مهم است تا آنجا که اگر به آرمانهای انقلاب اسلامی باور داشته باشیم و به آنها بیاندیشیم، اما واجد آن روحیه انقلابی نباشیم، حرکتی در جهت تحقق آرمانهای انقلاب به صورت موثر برداشته نخواهد شد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی به روحیه انقلابیگری توجه خاص دارند، مادام که علاقه، نگاه، روحیه، روش، انگیزه و سرتاپای وجود ذهن و دل انسان به موجودیت انقلاب اسلامی گره نخورد، نمیتوان آرمانهای انقلاب اسلامی را محقق نمود.
لایه سوم، «ادبیات انقلابی» است. ادبیات در سطح بلند بالایی از تأثیرگذاری جای گرفته، به گونهای که پیگیری آرمانهای انقلاب اسلامی چنانچه با ادبیات غیر متناسب با انقلاب و غیر سازگار با آرمانهای آن پی گرفته شود یا حتی روحیه انقلابی داشته باشید، اما واژگانتان، کلید واژههایتان، مفاهیم و ادبیاتتان برآمده از عمق انقلاب و متناسب با آن صورت نگرفته باشد، انقلاب رو به جلو حرکت نمیکند.
*دیپلماسیگرایی باید همراه و مقرون انقلابیگری باشد
تسنیم: تأکید ویژهای که رهبر انقلاب در دو سه سال اخیر بر واژه انقلابیگری داشتهاند متاثر از چیست؟ تبیین خوبی از انقلابیگری داشتید، اما چرا در این مقطع و این زمان تأکیدات ایشان بر روی انقلابیگری زیاد شده است؟
دو نگاه میتوان به این مسئله داشت، یک نگاه آن است که اصولاً وقتی بیش از 30 سال از انقلاب اسلامی میگذرد و نسلها در مسیر دگرگونگی قرار میگیرند، هشدار دادن و بازگشت دادن به صورت منظم به خاستگاههای نظام و ویژگیهای آن ضرورت موکدتر و مضاعفتری به خود میگیرد.
دیگر اینکه گاه ممکن است در وضعیتهای خاصی قرار گرفته باشیم که مستلزم پرداختن و تأکید ورزیدن بر ویژگیهای انقلاب باشد. توضیح اینکه این نظام چند بُعدی است. بعدی از آن سیاست خارجی و بعد دیگر سیاست داخلی است. یک بعد انتخابات است و بعد دیگر اقتصاد، برقراری توازن میان این ابعاد و هماهنگ و همخوان کردن آنها با یکدیگر یک ضرورت است.
گاه ممکن است سهم انقلابیگری مورد اهمال قرار گیرد، بدون اینکه بخشهایی از جامعه بخواهند آن را در کشاکش کار و در مواجهه با مسائل، کنار بگذارند یا حتی ممکن است عدهای بخواهند آن را از سر قصور فکری نادیده بگیرند. در این صورت است که باید هشدار داد و دیپلماسیگرایی باید همراه و مقرون انقلابیگری باشد.
*تعریف انقلابیگری به افراطیگری نارواست/ انقلابیگری در برابر «ناانقلابیگری» قرار دارد
تسنیم: متأسفانه برخی از افراد غربگرا انقلابیگری را با «افراطیگری» مترادف میگیرند و دنبال این هستند که انقلابیگری را افراطیگری استنتاج کنند.
بیگمان این پیش فرض درست است که افراطیگری امر مستثنی نیست. این پیش فرض، روشن و واضح است. دین بر همین منطق اصرار ورزیده است. آیه شریفه «کان اَمرَهم فُرُطا» و حدیث شریف «لایری الجاهل اِلا مُفرِطا او مُفَرِطا» هر دو به این منطق اصالت بخشیدهاند. افراطیگری مقرون، همراه و چسبیده به جهل است. این اندیشه مسلم است و جای کلام و نقد ندارد، اما تعریف کردن انقلابیگری به افراطیگری نارواست. انقلابیگری در برابر «ناانقلابیگری» قرار دارد.
*ناانقلابیگری یعنی دور شدن از ادبیات پویای انقلاب
«ناانقلابیگری» رها شدگی در قبال آرمانهای انقلاب، فسیل شدگی از حیث روحیه و از دست دادن روحیه انقلابی و دوریجویی از ادبیات پویای انقلاب است. از این رو انقلابیگری نه تنها با نظام و نظم و انضباط در تعارض نیست که تقویتکننده آن، ترویجکننده و مستقرکننده آن نیز هست. آنچه انقلابیگری را تمایز میبخشد، داشتن روند خاص، نگاه خاص، روحیه خاص، نشاط خاص و ادبیات عمیق خاص در پیگیری اهداف انقلاب اسلامی است.
به تعبیر دیگر تمایز انقلابیگری مورد نظر رهبری با غیرانقلابیگری در این است که «انقلابیگری» شیوهای با اندیشههای خاص، انگیزههای خاص، وفادار به نظام و مقید به اصل نظم و چارچوب قانون است. نباید عدهای انقلابیگری به معنای عمیق آن که رهبری بر آن تمرکز نمودهاند را به افراطیگری تفسیر کنند.
تسنیم: چندی پیش مقام معظم رهبری در دیدارشان با طلاب و روحانیون به آفت «انقلابیزدایی» از حوزههای علمیه تأکید داشتند و جریانهایی درصدد هستند روحیه انقلابی را از حوزههای علمیه دور کنند. به نظر حضرتعالی آفتهایی که در حوزههای علمیه وجود دارد و حوزهها را تهدید میکند چه جریانها و طرز فکرهایی هستند؟
انقلاب اسلامی محصول یک حرکت حوزوی است و هم حضرت امام و هم رهبر انقلاب از درون حوزه، ادبیات حوزه، دروس حوزه، علوم و فقه حوزه برآمدهاند و از این خاستگاه پا به عرصه فعالیت اجتماعی و انقلاب اسلامی نهادهاند.
اولین یاران انقلاب اسلامی و تلاشگران در جهت شکلگیری آن نیز از درون حوزه برخاستند. حرکتهای نخستین انقلاب نیز همچون اولین تظاهرات انقلاب اسلامی از قم برخواست و با رنگ و لعاب حوزه شکل گرفت. این واقعیتی نیست که تنها برای ملت ایران آشکار باشد، بلکه برای کل جهانیان نیز امری روشن و مکشوف است.
*رابطه حوزه و انقلاب اسلامی حیاتیترین شئون انقلاب اسلامی است
لفظ «قم» نزد بسیاری از ملتها و سیاستمداران با لفظ انقلاب اسلامی گره خورده است و هر یک به نحو دیگری آن را تداعی میکند. چنین حوزهای با چنین جایگاهی اگر خدای نخواسته از توجه به انقلاب اسلامی و حمایتگری نسبت به آن از حیث فکری، محتوای سیاسی، فرهنگی و... بیرون رود، انقلاب اسلامی پشتوانه فکری و خاستگاه هویتی خود را از دست داده است.
بحث از رابطه حوزه و انقلاب اسلامی در زمره اساسیترین و حیاتیترین شئون انقلاب اسلامی قرار دارد و این مهم در صدر لیست اولویتهای انقلاب اسلامی نشسته است. هشدار مقام معظم رهبری از این همین جایگاه و خاستگاه برخواسته است و معظمله نگران است که خدای نخواسته در بخشهایی از حوزه فُتور و فَترَتی و رخوت و سستی پدید آید.
طبیعتاً وقتی گفته میشود حوزه باید انقلابی بماند بدان معناست که چند اصل باید لباس تحقق بر تن کند تا این عنصر انقلابی بودن محفوظ بماند.
توجه به انقلاب باید به صورت پرلعاب، کانونی و اساسی در حوزههای علمیه جاری و حاضر باشد، یعنی انقلاب اسلامی نباید در درجه دوم و سوم اهمیت از حیث توجه قرار گیرد، به تعبیر دیگر اولویت اولی که تا به حال داشته را همچنان حفظ کند.
*«انقلابشناسی» ضروریترین حوزه مطالعاتی در حوزههای علمیه است
حوزویان باید نسبت به تحلیل انقلاب اسلامی و وضعیت آن در سه حوزه پیدایش، شرایط فعلی و شرایط آیندهای مجهز گردند. بدانند این حقیقت پویا کجا بوده و اکنون کجاست و به چه سمتی و براساس چه سناریوهایی باید به پیش برود. انقلابشناسی در حوزهها به نظر جزو لازمترین مطالعات ضروری است.
در حوزه اگرچه طرح مباحث باید به صورت آزاد و عمیق انجام گیرد، اما باید با رعایت حساسیتهای اجتماعی و به نحو مسئولانه تحقق بپذیرد.
ما از یک طرف باید به عنوان حوزه، دقیق و آزاد بیاندیشیم و از طرف دیگر هم مواظب تأثیرات مباحث خود در فضاهای اجتماعی باشیم. انقلاب اسلامی چون یک واقعیت اصیل، تأثیرگذار و بنیادین اجتماعی است، اگر به درستی بحثها و مطالعات شکل بگیرند به سمت آن میروند و در جهت تأثیر مثبت نسبت به آن قرار میگیرند.
هشدار رهبر انقلاب اسلامی را باید جدی گرفت و ذیل آن به صورت عمیقتر و ژرفتر و به دور از اکتفا به شعار، به تلاشهای اساسی و مطالعات عمیق دست زد.
هشدار را باید به صورت عمیق، دانشی و اساسی پی گرفت تا انقلاب اسلامی و خاستگاه و پایگاه بودن آن برای گسترش و افزایش این پیام، نیرومند بماند.
ادامه دارد...
گفتوگو از محمد علی سافلی
انتهای پیام/