ترامپ با پرونده‌ها و مسائل مهم منطقه خاورمیانه چگونه برخورد خواهد کرد؟

بررسی شعارهای تبلیغاتی ترامپ تا راهیابی وی به کاخ سفید نشان می‌دهد که او نخواهد توانست شعارهای خود به ویژه علیه سوریه و توافق هسته ای ایران را عملی سازد و کسی او را در این موارد همراهی نخواهد کرد.

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از روزنامه البناء لبنان، در تحلیل راهبردی که در آن روند نبرد انتخابات آمریکا را بررسی کرده بودیم به این نتیجه رسیدیم که احتمال پیروزی ترامپ جمهوری خواه بر کلینتون دموکرات وجود دارد. اکنون پیش بینی ما درست از آب درآمد و ترامپ رئیس جمهوری آمریکا شد. آمریکا بزرگ ترین قدرت نظامی جهان است. قدرتی که تصمیم سازان جمهوری خواه و دموکرات طی 25 سال تلاش کردند نظام جهانی تک قطبی را پایه ریزی کنند که برپایه آن آمریکا رهبر بلا منازع جهان باشد.

آمریکا با وجود جمهوریخواهان در حکومت راهبرد قدرت سخت را به کار بست که رخ دادن 4 جنگ در منطقه خاورمیانه نشان دهنده آن است. جنگ هایی که صدها هزار کشته و زخمی برجای گذاشته و در نتیجه ویرانی مناطق جنگ زده میلیون ها دلار هزینه به همراه داشته است. با وجود همه این هزینه ها، آمریکا نتوانست با قدرت، نظام تک قطبی را برقرار سازد.

پس این کشور به راهبرد قدرت نرم متوسل شد و حدود یک دهه این راهبرد را به طور عملی به کار بست و با این اقدام، دست به فتنه انگیزی، کشتار، ویران سازی و آواره کردن مردم چند کشور عربی کرد. اما در پایان از دستیابی به هدف های خود ناکام ماند.

در تحلیل عینی عامل ناتوانی آمریکا، پژوهشگر به این واقعیت دست می یابد و باید آن را به طور آشکار بیان کند و آن این است که مقاومتی که در منطقه خاورمیانه شکل گرفته است عامل اصلی بود که سبب شد آمریکا نتواند اراده خود را تحمیل کند. هرچند اتهام های بسیاری به مقاومت زده شد و عده ای آن را به تروریسم توصیف کردند. اما مقاومت مردم باقی ماند و آزادانه اراده آزادی و استقلال خواهانه مردم را بیان کرد. مقاومت نه به هیچ کسی حمله کرد و نه زیر بار حمله های کسی رفت. آمریکا تروریسم را به کار گرفت تا در چارپوب آنچه بهار عربی یا انقلاب های عربی نامیده شدند با مقاومت رویارویی کند. اما تروریسم از زمینگیر کردن مقاومت ناتوان شد. مقاومت در ابتدا توانست پایداری کند و دوباره به مرحله حمله منتقل شد و زمام امور را در میدان های نبرد به دست گرفت و قطار آزادسازی سوریه و عراق را روی ریل های امنی قرار داد.

در چنین شرایطی مردم آمریکا رئیس جمهوری خود را انتخاب کردند. رئیس جمهوری که کانداتوری او در آغاز شوخی و مضحکه بود اما پس از سپری شدن 18 ماه او به طور واقعی رئیس جمهوری آمریکا شد که باید با او تعامل کرد و به پیامدهای انتخاب او در مسائل مهم منطقه توجه کرد. مسائل و پرونده هایی که میرات رئیس جمهوری دموکرات است. اینجا سوال های بسیاری مطرح می شود که ترامپ با پرونده ها و مسائل مهم منطقه خاورمیانه چگونه برخورد خواهد کرد؟ آیا آنچه او در تبلیغات انتخاباتی بر سر زبان آورد فقط جنبه تبلیغاتی داشت یا اینکه او در میدان های نبرد و سیاست رسمی آنها را عملی خواهد کرد؟

پیش از اینکه مهمترین پرونده ها را مطرح کنیم باید یادآوری کنیم که در آمریکا یک فرد تصمیم گیری نمی کند. حکومت در آمریکا از آن نهادهای رسمی، لابی سیاسی و مالی و در راس آن لابی صهیونیسم است. اگرچه آنچه ترامپ در تبلیغات انتخاباتی مطرح کرد ثمره اندیشه فردی و گرایش ها و علایق شخصی او بود. اما تصمیم ها و سیاست های او به عنوان رئیس جمهوری آمریکا اینگونه نخواهد بود.

بلکه تصمیم ها و سیاست ها او علاوه بر علایق، شیوه و رویکردهای او در گرو سه مولفه است. نخست نهادهای مربوط به تصمیم گیری، دوم رویکرد لابی های فشار که در تصمیم گیری های کنگره نقش دارند و سوم ماهیت اوضاع خارجی و میدان ها و عرصه هایی که او حرکت خواهد کرد. از این رو درباره بحران ها و مسائل خاورمیانه ترامپ باید اوضاع خاورمیانه و نیروهای فعال آن را در نظر داشته باشد.

پس از این پیامدهای ریاست جمهوری ترامپ را بر سر موضوع اساسی خاورمیانه ذکر می کنیم:

1: اوضاع سوریه و عراق و حمله آمریکا و تروریسم به منطقه.

اگر موضع گیری های  ترامپ در آغاز نبرد انتخاباتی او را در نظر بگیریم و آن را با موضع گیری های پایانی وی مقایسه کنیم دیده می شود که مواضع او درباره جنگ سوریه و عراق تغییر بسیاری را شاهد بود.

ترامپ موضعگیری های خود را با سرزنش اوباما آغاز کرد و او را سرزنش کرد که در یکسره کردن حمله نظامی به سوریه سستی کرد. او آمادگی خود برای حمله نظامی فراگیر به سوریه شبیه حمله بوش به عراق را اعلام کرد. سپس او توجه خود را بر روی 2 نکته متمرکز کرد. یک برپایی منطقه امن در سوریه و دیگری جنگ علیه داعش با تفاهم و همکاری با روسیه.

اکنون که ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا رسیده است دیده می شود که اندیشه حمله به طور کلی از بین رفته است. زیرا عقده های حمله به عراق هنوز هم در ذهن آمریکا وجود دارد. اما درباره برقراری منطقه امن نیاز به منطقه پرواز ممنوع و نیروهای نظامی است که از آن محافطت شود. سوالی که اینجا مطرح می شود برقراری منطقه پرواز ممنوع در کجا خواهد بود و چگونه اجرا خواهد شد؟ زیرا این مساله نیازمند به نیروی نظامی کافی است که با شرایط محیط سازگار باشد. برپایی این منطقه بدون جنگ با سوریه، محور مقاومت و روسیه سخت است. از این رو منطقی نیستآمریکا با وجود ترامپ دست به حمله نظامی بزند. آمریکا تلاش خواهد کرد با روسیه و محور مقاومت به تفاهم برسد تا شکست خورده به نظر نرسد.

2: پرونده هسته ای ایران و سرنوشت آن

ترامپ طی تبلیغات انتخاباتی خود وعده داد که توافق هسته ای ایران را لغو خواهد کرد. این مساله سبب شد که رژیم اسرائیل وی را کاندید برتر بداند و از لابی صهیونیسم بخواهد که برای موفقیت او در انتخابات تلاش کند. اکنون که او به ریاست جمهوری آمریکا رسیده است آیا او توافق هسته ای را لغو اعلام خواهد کرد و آیا کسی او را در این زمینه همراهی خواهد کرد؟ اگر ترامپ به تنهایی طرف توافق هسته ای بود می توانست توافق را نادیده بگیرد. اما دیگران هم در این توافق حضور داشتند. اکنون این سوال مطرح می شود که آیا ترامپ خواهد توانست قطعنامه ای را در شورای امنیت برای لغو توافق هسته ای صادر کند؟ به نظر ما پاسخ این سوال نه است. بیشترین اقدامی که ترامپ در این زمینه می تواند انجام دهد سنگ اندازی در اجرای توافق و تلاش برای مذاکره جدید است.

و اگر او هر یک از موارد یادآوری شده را انجام دهد دست ایران باز خواهد شد و به دوره پیش از توافق برخواهد گشت. در این صورت آمریکا در برابر 2 گزینه قرار خواهد گرفت. یا باید گزینه نظامی را در دستور کار قرار دهد و یا اینکه بار دیگر دست به مذاکره بزند.

ما باور نمی کنیم که جهان به طور کلی و آمریکا به طور ویژه چنین قصدی را داشته باشند و اقدام نظامی را بپذیرند یا اینکه با مذاکره تازه وقت خود را هدر دهند. از این رو ما بر این باوریم که موضع او درباره توافق هسته ای هرگز از موضع اوباما بدتر نخواهد بود. ترامپ در عرصه بین الملل موفق نخواهد شد کسی را در این زمینه با خود همراه کند. دیده می شود که جهان تغییر کرده است و آمریکا دیگر به تنهایی رهبر جهان نیست.

3: مساله فلسطین

در این باره فکر نمی کنیم که ترامپ در سیاست های آمریکا در حمایت از رژیم اسرائیل تغییری را به وجود آورد. همچنین ما انتظار نداریم که او اقدام مثبتی در راستای منافع مردم آواره و مساله ای که ننگی برای انسانیت است انجام دهد. از این رو معتقدیم که کسی که از ترامپ انتظار دارد که چیزی به مردم فلسطین بدهد یا اینکه اسرائیل را زیر فشار قرار دهد تا بخشی از حقوق غصب شده مردم فلسطین را به آنان برگرداند در توهم به سر می برد. به نظر ما تنها راه فرا روی مردم فلسطین مقاومت است. تنها با مقاومت است که می توانند به حقوق غصب شده خود دست یابند و دیگر گزینه ها هیچ اثر و سودی به دنبال نخواهد داشت.

انتهای پیام/