شاهماهی در قلاب افتاده پوپولیستان هزار وعده و ادعا
نگذاریم مردم به این باور برسند که جریانی پراگماتیست، عزم آن دارد که سبد آرای خود را با پوپولیستیترین روشها رونق دهد، حتی به شرط بهرهمندی از سیلی خوردگان بازار پررونق وعدهها و ادعاها.
بسیاری از رخدادهای اجتماعی، اگر به بدنه کارشناسی فنی و مطلع و کارآمد و دلسوز واگذار شود تا متعهدانه راهکار رفع و حل آن ارائه و اجرا شود، دیگر نیازی نیست که این گرهها که اغلب با دست قابل بازشدن هستند به دندان گرفته شوند. امان از هنگامی که گره با دست باز شو برای آنکه مدیرانی شاهماهی صید کنند، به دندان افراد خاصی سپرده شود.
«سد معبر»کننده و «رفع سد معبر»کننده و تقابل و حتی تعامل این دو و وظایف وابستگان به هر دوی این رخدادها که همه روزه در گوشه گوشه شهر رخ میدهد و هر یک دلایل و زمینههای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خاص خود را دارد موضوعی است که گریبان شهرهای ما را گرفته و این موضوع نیازمند بررسی دقیق و خلاء ریشهای دارد.
اما رخداد سیلی خوردن بانوی فومنی و بیتدبیری و بیاخلاقی کارگر رفع سد معبر شهرداری فومن، از وقتی به مدد فیلمی موبایلی و رسانههای مجازی منتشر شد، دیگر از قواره واقعی خود فراتر رفته و حالا به بازی پیچیدهای برای بزرگان تبدیل شده است. گویی این سیلی، شده است دغدغه بسیاری از افراد خاص، که تا جا دارد شیره جان خبر کشیده شود و از این نمد، به مدد هر چه، کلاهی درخور بافته شود.
وقوع این حادثه از همان بدو امر و رسانهای شدنش در رسانههای مجازی و کانالهای خبری، هر فرد منصفی را متاثر کرد که چرا یک بانوی زحمتکش که سیلی روزگار بر رخش نمایان است، باید در مسیر تلاش برای کسب روزی، ضرب دستی را بر رخ خود حس کند؟ اما این ماجرا که میشود با بررسی محلی و حل مشکلات رخ داده در فومن توسط نمایندگان شورای شهر به نمایندگی از مردم و مدیران مدیریت شهری فومن به نمایندگی از کارگزاران و خدمتگزاران مردم، حل و رفع شود، حالا به مبحثی کشوری با خواستههای بزرگ و گاهی نه چندان منصفانه تبدیل شده است.
کارگری به ناحق و بیقانون، فراتر از اختیارات قانونی خود اقدام کرده و باید جبران شرعی و قانونی موضوع توسط وی محقق شود. مدیران بالادست هم هر یک به فراخور سهم وظایف و اختیارات و عملکرد خود باید پاسخگو باشند اما در این رخداد برخی در این اندیشه هستند که باید با توسل به رسانهها دنبال حل معضل از ریشه بود و حل معضل از ریشه را هم در حالی که امکان تادیب شرعی و قانونی کارگر خطاکار، دلجویی و حمایت مالی از بانوی آسیبدیده، و اقدام عملی مدیریت شهری جهت اتخاذ تمهیدات لازم و مناسب برای رفع مشکل محلی و تعهد به آموزش مناسب و تعریف و تبیین فرایند لازم برای عدم تکرار اتفاقات مشابه ورفع دلایل بروز این رخداد متاثر کننده در سطح شهر قابل انجام است، برخی در رفتاری سوال برانگیز تا آنجا رفتهاند که استعفای شهردار فومن و مواردی از این دست گویی کف خواسته در این رخداد است.
حالا حتی مجریان تلویزیونی مرتبط با دفتر رئیسجمهور پا را فراتر ازاین هم بردهاند و صلاح دانستهاند که برای رفع مشکل باید آن بانوی فومنی در جلسهای با رئیسجمهور مشکلات خود را مطرح کند.
برای مردم عادی این گونه رفتارها و موضعگیریها گاهی خوشایند است و متأثر از مردمی بودن مسئولان و فلان مجری صداوسیما قلمداد میشود اما بسیاری هم ناگفته و بیآنکه به روی آورند به سوالهایی که از دل این رفتارها برمیآید میاندیشند؟ اگر نگاهی عمیقتر به این ماجرا انداخته شود، جای طرح چند سوال گلدرشت خودنمایی میکند:
نخست ـ آیا مجری تلویزیونی که تلاش دارد مهربانانه بانوی فومنی را مادر تمام مردم ایران خطاب کند و استعفای شهردار فومن را در بیانات خود مطرح کرده و بیآنکه مدیر روابط عمومی دولت باشد، از تمهیدات دیدار این بانو با رئیسجمهور سخن میگوید، وقتی نامهای اساساً غیرواقعی و زائیده ذهن خلاق یک طنزپرداز را در تلویزیون، با صد ناز و ادای رسانهای منتشر کرد و سازمان تامین اجتماعی و مدیرش را به سخره گرفت و باور مردم به این سازمان را لگدمال کرد، هیچوقت از اینکه دیگر اجرا و تهیهکنندگی برنامهای را در تلویزیون عهدهدار شود، استعفا کرد؟ نکند شیرینی برآورد و آورده مالی برنامههای اینچنینی و بودن در چشم مردم، مانع از آن شده است که مجری آنقدر مهربان و مردمی، در نقد حدیث نفس، توفیق و مدد نیابد و خودکرده را تدبیر نکند.
دوم ـ آیا اگر طرف خطاکار این رخداد، کارگر شهرداری نبود و مثلاً از یکی از ادارات دولتی منتسب به دولت تدبیر و امید بود هم آقای مجری که مناسبات خوبی هم با دولت یازدهم دارد اینقدر دلسوزانه ماجرا را در بوق و کرنا میکرد. در تهران و در همین دوره افزایش آلودگی هوا و عدم تدبیر مناسب، بسیاری از همشهریان همچون بسیاری دیگر از کلانشهرها چون مشهد و بندرعباس و ... جان دادند. آیا از رئیس سازمان محیط زیست خواسته شد که پاسخگو باشد و استعفا دهد؟
یا اینکه نه، چون در سال آخر فعالیتهای شوراهای شهر و در آستانه برگزاری پنجمین دوره انتخابات شوراهای شهر و روستا هستیم باید از هر اهرمی، تکرار میشود هر اهرمی استفاده شود تا به مدد آن شاید صندوق رأی انتخابات ریاست جمهوری و شورای شهر جریانی خاص در سال 96 بعد رونق بیابد؟
سوم ـ راستی در ماجرای فومن، جای خالی وعدههای ایجاد اشتغال و رونق اقتصادی دولت تدبیر و امید که قرار بود رونق به جایی برسد که مردم اصلا نیازمند یارانههای ماهانه خود نباشند، کجاست؟
نگذاریم مردم به این باور برسند که جریانی پراگماتیست، عزم آن دارد که سبد آرای خود را با پوپولیستیترین روشها رونق دهد، حتی به شرط بهرهمندی از سیلی کارگری بر رخسار بانویی دستفروش که هر دو، سیلی خورده فضای بیرونق اقتصادی و فرهنگی کشورند در بازار پررونق وعدهها و ادعاها.
انتهای پیام/