فرجام بی سرانجام برجام

فرجام بی سرانجام برجام

اینکه چرا برجام به نتیجه مطلوب نرسید، دارای دلایل گوناگونی است اما شاید مهم‌ترین آن، «تضاد اهداف» دو طرف مذاکره کننده، از مذاکرات بود.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، بعد از گذشت سه سال و اندی از شروع مذاکرات هسته‌ای با رویکرد دولت یازدهم، حالا دیگر کمتر کسی است که به این موضوع اذعان نداشته باشد که آنچه را رهبر انقلاب از فرجام مذاکرات از همان روزهای نخست در «خشت خام» می‌دید، بسیاری از دولتمردان عالی رتبه دولت یازدهم در «آیینه» هم نمی‌دیدند.

در همان روزهای ابتدایی شروع مذاکرات، رهبر انقلاب به صراحت فرمودند: «بنده همچنان که گفتم خوشبین نیستم؛ من فکر نمی‌کنم [از] این مذاکرات آن نتیجه‌ای را که ملت ایران انتظار دارد، به‌دست بیاید، لکن تجربه‌ای است و پشتوانه تجربی ملت ایران را افزایش خواهد داد و تقویت خواهد کرد.» (12/8/92) حالا بعد از سه سال، به تصریح برخی از دولتمردان، آن انتظاری که از مذاکرات و توافق موسوم به برجام داشتند، به تحقق نرسیده است.
اینکه چرا برجام به نتیجه مطلوب نرسید، دارای دلایل گوناگونی است اما شاید مهم‌ترین آن، «تضاد اهداف» دو طرف مذاکره کننده، از مذاکرات بود. هدف طرف ایرانی از انجام مذاکرات، برداشتن تحریم‌های ظالمانه علیه ملت ایران بود. بنابراین آنها تصور می‌کردند با برخی کوتاه آمدن‌ها  یا به تعبیر دنیای دیپلماسی، اعطای چند امتیاز- می‌توانند تحریم‌ها علیه ایران را لغو کنند. اتاق فکر دولت یازدهم تصور می‌کرد اگر مذاکرات هسته‌ای تا بدان روز ادامه پیدا کرده و به نتیجه نرسیده است، مشکل از تیم‌های مذاکره کننده قبلی و عدم خبرگی و پختگی آنان و عدم شناخت درست از مقتضیات دنیای دیپلماسی است. بنابراین می‌توان با رعایت این جوانب، مذاکرات را به «بازی برد- برد» تبدیل کرد.
غافل از آنکه، هدف طرف غربی یا بهتر بگوییم آمریکایی‌ها- از مذاکرات، اساساً متفاوت از این بود. آمریکایی‌ها به خوبی می‌دانستند آن چیزی که دولتمردان دولت یازدهم را پای میز مذاکرات کشانده و وادار به امتیازهای بی حد و حصر کرده، وجود تحریم‌هاست، بنابراین به هر طریق ممکن و به هر بهانه‌ای می‌بایست ساختمان تحریم‌ها علیه ایران را حفظ کرد. چندی پیش، «اندیشکده رند» که یکی از مهم‌ترین بازوهای فکری دولت‌های آمریکاست، در توصیه‌های خود به مقامات آمریکایی برای مقابله با سه کشور ایران، روسیه و چین نیز به همین موضوع اشاره کرد. این اندیشکده در گزارش خود با عنوان«قدرت اجبار: مقابله با دشمنان بدون رفتن به جنگ» به قلم «دیوید گامپرت» و «هانس بینندایک» روش‌های اعمال«قدرت اجبار» علیه 3 کشور فوق را مورد بررسی قرار داد.

از نظر نویسندگان این گزارش، 3 گزینه جذاب قدرت اجبار آمریکا عبارت است از «تحریم‌های مالی»، «حمایت از اپوزیسیون سیاسی غیرخشن مقابل رژیم‌های متخاصم» و «عملیات‌های تهاجمی سایبری» هر سه گزینه مذکور، همچنان علیه ایران در حال انجام است. در حقیقت، برای آمریکایی‌ها، موضوع هسته‌ای بهانه‌ای بیش نبود برای کشاندن ایران پای میز مذاکره و تداوم تحریم‌ها و فشارها به طرق دیگر. جدیدترین این تحریم‌ها نیز رأی کنگره آمریکا به تمدید 10 ساله قانون تحریم‌های ایران (ISA) است که رهبر انقلاب نیز در واکنش به این موضوع، در سخنرانی روز چهارشنبه گذشته خود، صراحتاً هشدار دادند: «اگر این تحریم [تمدید] بشود، قطعاً نقض برجام است -بدون تردید- و بدانند جمهوری اسلامی حتماً در مقابل آن واکنش نشان خواهد داد.»


به همین دلیل و بر اساس رفتار آمریکایی‌ها بعد از برجام، می‌توان دریافت که هدف اصلی آنان از ابتدای مذاکرات، نه حل مسأله هسته‌ای، که «تغییر رفتار» و «کاهش عمق استراتژیک ایران در منطقه» بود. موضوعی که باراک اوباما، اوایل سال 94 در مصاحبه با روزنامه نیویورک تایمز به صراحت به آن اذعان کرد و گفت: «فکر می‌کنم ترکیب یک مسیر دیپلماتیک که مسأله هسته‌ای را در یک طرف قرار داده و همزمان پیامی روشن به ایرانیان بفرستد مبنی بر اینکه شما باید رفتار خود را به‌طور گسترده تغییر دهید و اینکه اگر شما به اقدامات تهاجمی بی‌ثبات‌کننده خود ادامه دهید، ما از متحدان خود حفاظت می‌کنیم، ترکیبی است که به صورت بالقوه نه فقط خیال دوستان ما را راحت می‌کند، بلکه تنش‌ها را نیز کاهش می‌دهد.»


جان کری نیز چندی پیش در مصاحبه با مجله فارن افرز، به زبانی دیگر به همین مسأله اشاره کرد و گفت: حمایت‌های ایران از بشار اسد و حزب‌الله لبنان مانع اجرای تعهدات بانکی آمریکا در برجام است!... ما می‌توانیم در زمینه تکنولوژی و دیگر زمینه‌ها به ایران کمک کنیم اما این موضوع با دخالت ایران در جنگ یمن، حمایت از اسد و حزب‌الله و آزمایش‌های موشکی آن و... بسیار سخت شده است.»
شوربختانه آنکه، مشاور نام آشنای دولت محترم نیز، در هم آهنگی یکنواخت با آمریکایی‌ها، نظریه «دولت‌های کارآمدتر در منطقه قوی‌تر؛ رویکرد اعتدالی در سیاست منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران» را تئوریزه می‌کنند که معنا و مفهوم آن، چیزی جز دست کشیدن جمهوری اسلامی از آرمان‌های منطقه‌ای و جهانی و صرفاً سرگرم امورات داخلی خود شدن نیست. درباره این موضوع و اینکه چگونه آمریکایی‌ها بعد از برجام هم به دنبال فشار بر ایران هستند، گفتنی‌هایی است که در یادداشت‌های مجزا به آن پرداخته خواهد شد.

منبع: صبح نو

انتهای پیم/

بازگشت به سایر رسانه ها

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
میهن
طبیعت
گوشتیران
triboon