سیگنال مثبت برای تولید ملی
کاهش هزینه تولید یکی از عواملی است که میتواند تولید را رونق بخشد و صادرات را افزایش دهد. یکی از مسائل عمده در بخش صنعت بالا بودن هزینههای تولید است.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم،کاهش هزینه تولید یکی از عواملی است که میتواند تولید را رونق بخشد و صادرات را افزایش دهد. یکی از مسائل عمده در بخش صنعت بالا بودن هزینههای تولید است. بخشی از هزینههای تولید همچون هزینههای تامین مالی، نرخ ارز، مالیات و... از کنترل مدیران واحد صنعتی خارج است، اما این هزینهها بهطور مستقیم در فرایند تولید دخیل هستند. یکی از دلایلی که چین امروز به کارخانه تولید همه محصولات جهان تبدیل شده، این است که این کشور از مواد اولیه بسیار ارزان در نظام تولیدی خود استفاده میکند.
کاهش قیمت کالای ایرانی در بازار خبری بود که در روزهای گذشته روی خروجی برخی خبرگزاریها قرار گرفت و به گفته بسیاری از کارشناسان اقتصادی این موضوع یک سیگنال مثبت برای اقتصاد ایران و رونق تولید کشورمان محسوب میشود. بررسی مقایسهای میزان صادرات و واردات کالا در هفت ماهه سال جاری نسبت به مدت مشابه سال گذشته نشان میدهد که متوسط قیمت کالاهای صادراتی ایران در سال جاری کاهش یافته و در طرف مقابل کالاهای وارداتی افزایش قیمت داشتهاند. تغییرات میزان صادرات در هفت ماهه سال جاری نسبت به مدت مشابه سال گذشته حاکی از آن است که افزایش وزن صادرات غیرنفتی ایران به مراتب بیشتر از افزایش ارزش آن است، به این ترتیب میتوان نتیجه گرفت که متوسط ارزش و قیمت کالاهای صادراتی ایران در سال جاری نسبت به سال گذشته با کاهش همراه بوده است؛ به عبارت دیگر کالاهای ایرانی در سال جاری ارزانتر از سال گذشته به فروش رفتهاند و کاهش قیمتها خود نیز ممکن است یکی از دلایل افزایش صادرات باشد.
بر اساس آمار گمرک جمهوری اسلامی ایران در هفت ماهه سال جاری میزان صادرات قطعی کالاهای غیرنفتی ایران بیش از 72 میلیون تن و به ارزش 24 میلیارد و 657 میلیون دلار بوده است که در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته، افزایش 47/31 درصدی در وزن و 34/4 درصدی در ارزش داشته است. این در حالی است که میزان واردات کشور در این مدت با کاهش 17/7 درصدی در وزن و یک دهم درصدی در ارزش همراه بوده و در سال جاری به 18 میلیون و 728 هزار تن به ارزش 24 میلیارد و 51 میلیون دلار رسیده است. عده زیادی اعلام میکنند که یکی از علل اینکه تولید در ایران وضع اسفباری دارد این است که هزینه تولید کالا زیاد است. طبیعی است وقتی هزینه تولید مانند قیمت مواد اولیه بالا باشد تولید کننده چارهای ندارد جز آنکه کالایش را گران بفروشد.
هم اکنون مشکل بسیاری از تولیدکنندگان کشورمان کمبود نقدینگی و بالا بودن هزینههای تولید است. حال چه باید بکنیم که هزینه تولید در صنایع کوچک و متوسط و حتی بزرگمان کم شود و تولیداتمان را رقابتپذیرتر کرده و صادر کنیم؟ همواره عنوان میشود که در صنایع و کارخانهها تعدادی نیروی کار مازاد وجود دارد و به همین دلیل رشد اقتصادی نمیتواند اثر خود را به خوبی در مورد بیکاری نشان دهد. یکی از راههایی که میتوانیم هزینه تولید را به وسیله آن کاهش دهیم، تعدیل نیروی انسانی با در نظر گرفتن تغییرات راهبردی سازمان مورد نظر است. یا اگر نمیتوانیم آنها را تعدیل کنیم تعطیلات فصلی در نظر بگیریم یا روزهای کاری در هفته را کاهش دهیم. اقدامات زیادی در نظر برای کاهش هزینههای تولید وجود دارد که نظام تولیدی کشورمان نیازمند انجام بسیاری از آنهاست. به عنوان مثال ما برای آنکه بتوانیم هزینه تولید را تا حد توان کاهش دهیم باید پاداش مدیران را کم کنیم و به جای حقوق ثابت ماهانه به کارکنان پرداخت حق الزحمهای مبتنی بر عملکردشان داشته باشیم.
افزایش بهرهوری به واسطه کاهش هزینههای تولید
در حال حاضر یکی از مشکلات اصلی واحدهای تولیدی محاسبه نکردن دقیق قیمت تمامشده کالای تولیدی است. در قیمت تمامشده عواملی همچون مواد اولیه، دستمزد، هزینههای انرژی، هزینه حملونقل و سایر هزینهها در قالب سربار تاثیرگذار هستند، اما عمده واحدهای صنعتی بهدلیل استفاده نکردن از حسابداری صنعتی در برنامهریزیهای مالی اطلاعی از میزان دقیق تاثیرگذاری این بخشها روی هر محصول ندارند. به همین دلیل نمیتوانند برنامهریزی صحیحی برای کاهش هزینههای این عوامل داشته باشند. مواد اولیه به طور عمده بخش اصلی هر فرایند تولید را به خود اختصاص میدهد که بسته به نوع کالا سهم متفاوتی دارد، اما بیشک این سهم، سهم عمده هزینههای تولید کالا را شامل میشود.
استفاده از بیشترین ظرفیت تولید، کاهش ضایعات، نزدیکی به محل تامین مواد اولیه، تکمیل زنجیره تامین و تولید مواد اولیه از سوی واحد صنعتی از جمله راهکارهایی است که میتواند در کاهش هزینههای مواد اولیه موثر باشد. برای کاهش هزینههای مواد اولیه نمیتوان یک نسخه واحد برای صنایع پیچید، اما نزدیکی به محل تامین مواد اولیه میتواند یکی از عوامل کاهش هزینهها باشد. برای مثال در مورد صنایعی که وابسته به مواد اولیه معدنی هستند واحد صنعتی باید نزدیک به محل معادن باشد. علاوه بر این انتخاب نوع ماده اولیه متناسب با تولید نیز اهمیت بالایی دارد.
با آنکه در ظاهر دستمزد هر کارگر در واحد صنعتی رقم مشخصی است، اما بسته به نوع فعالیت نیروی انسانی میزان بهرهوری نیروی کار متفاوت است و در نتیجه هزینه دستمزد در هر واحد بسته به میزان بهرهوری نیروی کار میتواند متغیر باشد. بنابراین راهکار کاهش هزینههای نیروی انسانی در گرو افزایش بهرهوری است و این امر نیز از طریق پرداخت حقوق و دستمزد بیشتر در مقابل بهرهوری بالا میسر خواهد شد.
تولید ملی و کاهش هزینه تولید
یکی از مشکلات مهم صنعت کشور عدم رقابتپذیری است. درک بهتر مفاهیم رقابتپذیری و چگونگی ارتباط آن با مفهوم بهرهوری و توسعه اقتصادی، در اقتصاد دانش محور امروز میتواند حائز اهمیت باشد، چرا که بهبود بهرهوری، افزایش توان رقابتپذیری را در پی دارد و افزایش توان رقابتپذیری، توسعه بخشها از سطح بازارهای داخلی و رسیدن به سطوح بینالمللی را موجب میشود. از دیگر موارد تاثیرگذار در این مسیر میتوان به توجه دقیقتر به ذائقه بازار توسط تولیدکنندگان داخلی، رعایت استانداردها و کیفیتهای مطلوب جهانی در تولید و ارائه محصولات و همچنین ایجاد برندهای معتبر ایرانی در دنیا اشاره کرد. از دیگر چالشهای اصلی تولیدکنندگان داخلی برای ورود به بازارهای بینالمللی یا افزایش سهم نفوذ در بازارهای داخلی، قیمت محصول نهایی است. این موضوع به ویژه در بازارهای داخلی و حتی بازار کشورهای همسایه که مهمترین مولفه انتخاب محصول توسط خریداران در آنها قیمت است، نمود بیشتری نیز دارد.
این موضوع یکی از دلایل عمده هجوم کالاهای بیکیفیت چینی به بازارهای یاد شده است؛ در حالی که کالاهای با کیفیت چینی در بازارهای دیگر از جمله اروپا و آمریکا ارائه میشوند. از طرفی روش معمول قیمتگذاری همواره همان روش کلاسیک بوده که از مجموع قیمت تمامشده با حاشیه سود مورد نظر حاصل میشود. در نتیجه مهمترین بخش موثر در قیمت محصول، قیمت تمام شده آن است، اما قیمت تمام شده بالای محصول موجب میشود تا حد زیادی از قدرت رقابتپذیری بنگاهها در این بازار کاسته شده و در نهایت سهم محصولات ایرانی در بازار تنزل یافته و پس از مدتی نه تنها سهم بازار خارجی محصولات ایرانی کاهش یابد، بلکه بازار داخلی نیز از اجناس بیکیفیت و ارزانقیمت خارجی اشباع شود.
این موضوع در صورت تداوم موجب وابستگی شدید کشور و از بین رفتن صنعت در کشور میشود. در این محیط رقابتی که مبتنی بر جریان پایدار مزیتهای نسبی است، فقط با افزایش بهرهوری، کاهش هزینه تمامشده و بهبود کیفیت میتوان در بازار موفق بود. سازمانها و واحدهای پیشرو که توانستهاند به حیات خود ادامه داده و همواره در مسیر رشد و توسعه قرار گیرند و در رقابتهای جهانی نقش فعال داشته باشند، مجموعههایی هستند که دارای سیستم هزینهیابی موثر و مناسبی بودهاند.
منبع: آرمان
انتهای پیام/