فروش «نیاز» به جای «امتیاز» در برجام
روز اجرای برجام ۲۷ دیماه سال ۹۴ روز عزا و سیاهپوش شدن رژیم صهیونیستی و یکی از کشورهای منطقه بود.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، «روز اجرای برجام 27 دیماه سال 94 روز عزا و سیاهپوش شدن رژیم صهیونیستی و یکی از کشورهای منطقه بود. پیروزی ما فقط در برجام نبود، در اوپک هم پیروز شدیم. در خرید هواپیما هم موقعیت به دست آوردیم». این جدیدترین اظهار رئیسجمهور محترم درباره برجام است که بار دیگر نشان میدهد ایشان همچنان توافق هستهای را یک پیروزی مطلق معنا میکند.
پیروزی بخش بودن برجام را میتوان در اظهارات محمدجواد ظریف در جمع اندیشمندان سیاسی ژاپن نیز جستوجو کرد. آنجا که بیان میکند: «اکنون میتوان برجام را در مورد سوریه اجرا کرد، چراکه توازن میان قوای دولتی و مخالفان را نمیتوان با شیوه برد و باخت به هم ریخت.»
اظهارات رئیسجمهور و وزیر امور خارجه پس از آخرین باری که امریکا برجام را نقض کرد، از جنبههایی دارای اهمیت است که در ادامه به بخشی از آن اشاره میشود:
1- کمتوجهی به «آزمون عینی تعامل» با ایالات متحده نخستین نکتهای است که باید به آن توجه شود.
چراکه نتیجه این «آزمون» با هزینههای گزافی به دست آمده و حال که این نتیجه به دست آمده است و بخشی از جامعه که نسبت به مسئله تعامل با امریکا دچار خوشبینی بودند به «درک صحیحی» از اهداف راهبردی امریکاییها رسیدهاند. این انتظار طبیعی وجود دارد که حرکتی در جهت مخالف فهم عمومی جامعه صورت نگیرد و واقعیتهای تلخ بدون دخل و تصرف به افکارعمومی انتقال داده شود تا در تحولات پیشرو توان جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با امریکاییها از انسجام و همگونی اجتماعی گسترده تری برخوردار باشد.
2- یکی از مصادیقی که دولتمردان و حامیان رسانهای دولت در 48 ساعت گذشته از آن به عنوان موفقیت برجام یاد میکنند، اجرای قرارداد خرید 80 فروند بوئینگ از امریکاییهاست؛ قراردادی که به گفته یک روزنامه امریکایی 16/6 میلیارد دلار به جیب این شرکت سرازیر و 100 هزار فرصت شغلی دراین کشور ایجاد میکند.
قرارداد بوئینگ نمونهای بارز از تلاش نظام سلطه جهت ترغیب ایرانیها به اجرای برجام در آینده و انحراف از آرای عمومی در انتخابات 96 به سمت یک حزب سیاسی است و به احتمال فراوان در ماههای منتهی به انتخابات شاهد اینگونه امتیازات ظاهری از سوی امریکاییها به ایران خواهیم بود.
اما نکته مهم آنجایی است که اینگونه قراردادها و تفاهمهای مشابه نباید به معنای امتیازی از سوی امریکاییها به ایران تفسیر شود، چراکه کشورهای غربی از بدو پیدایش استعمار تاکنون «نیاز»های خود را به عنوان «امتیاز» به کشورهای منطقه فروختهاند و برای انحراف افکارعمومی از آن تحت عنوان «امتیاز» یاد کردهاند.
کما اینکه امریکا و انگلیس پس از گنجاندن برخی از نیازهای خود در متن توافق و مکلفکردن طرف مقابل به اجرای آن در دوران قاجار، از آن به عنوان امتیاز داده شده به طرف ایرانی یاد کردهاند.
3- «اعتراض و مخالفت ظاهری رژیم صهیونیستی» از روز امضای برجام تاکنون به عنوان یکی از دلایل موفقیت و نتیجه بخش بودن برجام عنوان میشود. نکته مهم آنکه دلیل اصلی مخالفت رژیم صهیونیستی با برجام این مسئله است که آنها قائل به نابودی کامل و فوری انقلاب اسلامی هستند و تأکید میکنند در بهترین حالت برجامهای پیاپی 2و3 و... میتواند چنین هدفی را محقق سازد؛ بنابراین سران این رژیم اصل برجام را پذیرفته و گزارش اخیر بلومبرگ مبنی بر اینکه «نتانیاهو از ترامپ خواسته تا برجام را لغو نکند» مؤید چنین مسئلهای است.
با این حال استدلال دولتمردان مبنی بر «مخالفت رژیم صهیونیستی مساوی است با دستاورد بخش بودن برجام» جای اشکال دارد، چراکه توسل به چنین گزارهای «اماره» و «قرینه» قلمداد میشود که نمیتواند جایگزین «دلیل» شود.
«اماره«ای که دولتمردان به آن استناد میکنند تا جایی درباره برجام اعتبار دارد که جامعه ایرانی «دلیل متقن و مستندی» مبنی بر هزینهزا بودن برجام نداشته باشند؛ کما اینکه جامعه ایرانی دلایل مهمی را در دست دارد که با وجود آن دیگر نیازی به اماره دولتمردان نیست و اساساً اماره در موقعیت فعلی وجاهت عقلانی و حقوقی ندارد.
به گفته اکثر حقوقدانان «استناد کردن به اماره وجاهت قانونی ندارد» چراکه اماره همیشه بر مبنای ظن ظاهر استوار بوده و احتمال خطا در آن وجود دارد وقابل توجه است که در حقوق داخلی نیز زمانی دادرسی به اماره توجه میکند که دلیل مستقیم را نمییابد.
از جمله دلایل مستقیم مردم در این باره «نقض مکرر برجام»، « تخریب زیرساختهای صنعت هستهای»، «توسعه تحریمها و تهدیدها بینالمللی» و«فقدان تأثیر توافق هستهای بر معیشت و بیکاری و گرانی» است که قاعده حقوقی «الاصل دلیل حیث لادلیل له» را بار دیگر اثبات میکند.
4- همانگونه که رهبرمعظم انقلاب اسلامی فرمودند «اصل مذاکره یا برجام» هدف نیست و وسیلهای است که میتواند جمهوری اسلامی ایران را به اهدافی نزدیک نماید.
به بیان بهتر برجام وسیلهای عنوان میشد برای«رفع تحریمها»، «تنشزدایی میان امریکا و ایران»، «اثبات حقانیت حقوق مسلم ایران»، «بهبود معیشت مردم»، «حفظ دستاوردهای هستهای»، «رسیدن به منافع عمومی» و «امنیت ملی» و با توجه به اسناد و ادله متقن و عینی موجود برجام نتوانسته «وسیلهای مناسب» جهت رسیدن به اهداف مورد تصور نظام و جامعه باشد.
بنابراین در چنین شرایطی که برجام از دستیابی به اهداف حداقلی هستهای نیز عاجز بوده است چرا باید آن را یک هدف به شمار آورد و برای موضوعی مانند سوریه نیز چنین نسخهای را پیشنهاد داد. بر همین اساس صرف ارائه «پیشنهاد برای حل بحران سوریه بهواسطه تجربه برجام» توسط وزیر امور خارجه و پیروزی خواندن برجام توسط رئیسجمهور پس از نقض مکرر آن توسط امریکاییها؛ محاسبات غربیها را در این مسیر قرار میدهد که طرف ایرانی ارادهای جهت مقابله با نقض برجام نداشته و با هر قیمتی حاضر به حفظ برجام است و این به معنای گسترش تحریمهای بینالمللی است که در آینده قطعاً رنگ تحقق خواهد گرفت.
نکته قابل توجه آنکه چنین رفتارهایی بدان معناست که اعتماد به امریکا همچنان به عنوان یک اصل در دستگاه دیپلماسی نقشآفرینی میکند، موضوعی که جایگاهی در قواعد و معیارهای حقوق بینالملل نداشته و ندارد.
انتهای پیام/