پیش‌بینی رویارویی نظامی آمریکا با ایران در دوره ترامپ

در این شبیه‌سازی، ناو نیروی دریایی آمریکا در تنگه هرمز پس از برخورد با مین‌های دریایی ایران آسیب جدی می‌بیند؛ دولت جدید آمریکا به تلافی این اتفاق، با یک حمله هوایی تأسیسات نگه‌داری مین‌های دریایی ایران را بمباران می‌کند.

 به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، با توجه به آغاز قریب‌الوقوع ریاست‌جمهوری ترامپ و دشمنی آشکار «جیمز متیس» وزیر دفاع انتخابی وی با ایران، به نظر می‌رسد بخشی از کارشناسان آمریکایی وقوع جنگ میان آمریکا و ایران را چندان دور از انتظار نمی‌دانند. از جمله، اندیشکده شناخته شده «امریکن‌انترپرایز» طی گزارشی مفصل، سناریویی را ترسیم کرده که در آن، میان دو کشور جنگ صورت می‌گیرد.

مشرق صرفا جهت اطلاع نخبگان و تصمیم‌گیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاه‌های اندیشکده‌های غربی این گزارش را منتشر می‌کند و دیدگاه‌ها، ادعاها و القائات این گزارش‌ هرگز مورد تأیید مشرق نیست.

این گزارش با عنوان «ایران در جنگ: درک چرایی و چگونگی استفاده تهران از نیروی نظامی[1]»، به قلم «متیو مک‌اینیس» و با هم‌کاری «اشتون گیلمور» نوشته شده است. مک‌اینیس کارشناس امریکن‌انترپرایز در امور ایران و به طور خاص «آرمان‌ها، فرهنگ استراتژیک، قدرت نظامی و اهداف» تهران است. وی پیش از پیوستن به اندیشکده امریکن‌انترپرایز، تحلیلگر ارشد وزارت دفاع آمریکا بود.

شش ساعت شبیه‌سازی بحران میان آمریکا و ایران

نویسندگان گزارش امریکن‌اینترپرایز، با اشاره به این‌که ابعاد قدرت نظامی ایران در دوران پسابرجام و با کم‌رنگ شدن برخی تحریم‌ها تغییر خواهد کرد، بر اساس برخی «الگوهای تاریخی» از جمله جنگ با عراق، جنگ نفت‌کش‌ها علیه آمریکا، درگیری‌ها با طالبان در اواخر دهه 1990، مبارزه علیه داعش در عراق و سایر موارد درگیری نظامی مستقیم یا غیرمستقیم ایران در منطقه، سناریوی جنگ مستقیم احتمالی میان آمریکا و ایران را ترسیم کرده‌اند. البته مک‌اینیس و گیلمور اعتراف می‌کنند که همان‌طور که مقامات ایرانی می‌گویند، تهران پس از انقلاب اسلامی هیچ‌گاه آغازکننده جنگ نبوده است.

آن‌چه انجام شده، یک «شبیه‌سازی بحران» شش ساعته درباره وقوع درگیری نظامی میان آمریکا و ایران در صورت «سقوط توافق هسته‌ای» است. امریکن‌اینترپرایز از این طریق تلاش کرده تا روند تصمیم‌گیری مقامات ایران در صورت بروز بحران یا جنگ را شبیه‌سازی کند. البته نویسندگان تأکید دارند که این شبیه‌سازی، اهداف تجویزی یا پیش‌گویانه ندارد، بلکه صرفاً توصیف می‌کند که «الگوهای رفتاری بالقوه یا احتمالی دولت ایران» در صورت بروز این سناریو چه خواهد بود.

رهبر، رئیس‌جمهور و سپاه پاسداران ایران، از جمله شرکت‌کنندگان در شبیه‌سازی

ساختار شبیه‌سازی به این‌گونه بود که پنج گروه چندنفره (از متخصصان اندیشکده‌های آمریکایی و شمار زیادی از تحلیلگران امنیتی دولت آمریکا در امور ایران) تشکیل شد تا نماینده «رهبر و دفتر مقام معظم رهبری»، «کابینه رئیس‌جمهور و سایر مشاوران تأثیرگذار»، «ارتش و ستاد کل نیروهای مسلح»، «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» و «نیروهای نیابتی و متحدان کلیدی ایران» باشند. از سوی دیگر، یک تیم هم برای نمایندگی آمریکا تشکیل شد. تصمیمات احتمالی سایر بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی را نیز تیم دیگری اتخاذ می‌کرد. سناریو از این قرار بود:

اوایل سال 2017 یک رئیس‌جمهور جدید در آمریکا روی کار می‌آید که قول داده هم‌کاری‌های بین‌المللی آمریکا را با تمرکز خاص بر بازنگری در سیاست‌های کنونی واشینگتن در قبال خاورمیانه، تقویت کند. وی در این راستا نسبت به برجام اظهار بدگمانی می‌کند و اگرچه متعهد نمی‌شود که آمریکا به شکل یک‌جانبه از توافق عقب‌نشینی کند، اما به مردم کشورش قول می‌دهد این توافق را به طور کامل بررسی نماید، و علناً اعلام می‌کند که تعلیق عمل آمریکا به برجام و اعمال تحریم‌های اقتصادی جدید را در نظر خواهد گرفت.

بعدها دولت آمریکا به گزارش‌های آژانس و این «نتیجه کلی» که ایران صرفاً به دنبال اهداف صلح‌آمیز در برنامه هسته‌ایش است، مشکوک می‌شود. آژانس نیز نهایتاً درباره فعالیت‌های کنونی ایران اظهار اطمینان می‌کند، اما درباره ابعاد احتمالی نظامی این برنامه در گذشته سکوت می‌نماید. مطابق پیش‌بینی دولت آمریکا، ایران بخش عمده (نه همه) ثروت به دست آمده از کاهش تحریم‌ها را صرف زیرساخت، ساخت و توسعه پروژه‌هایی برای ترمیم اقتصاد خود می‌کند.
با این حال، این احتمال وجود دارد که بخشی از این ثروت نیز صرف حمایت از نیروهای نیابتی و متحدان ایران در عراق، سوریه، لبنان و یمن شده باشد. هم‌چنین سپاه، حزب‌الله لبنان و متحدان منطقه‌ای شبه‌نظامی ایران دولتی هم‌سو با خودشان را در سوریه حفظ کرده‌اند و جبهه جدیدی از مقاومت را در مرزهای شمالی اسرائیل تشکیل داده‌اند. داعش نیز در عراق و سوریه عقب‌نشینی کرده، اما هم‌چنان یک تهدید جدی تروریستی در سراسر منطقه است.
تنش‌ها میان ایران و عربستان هم‌چنان بسیار شدید است و ایران رفته‌رفته خود را به عنوان ضامن امنیت خلیج فارس تثبیت می‌کند و به شدت در تنگه هرمز گشت‌زنی می‌کند. گزارش‌هایی نیز وجود دارد مبنی بر این‌که نیروی دریایی سپاه به سوی برخی کشتی‌های سعودی و کویتی شلیک و تلاش کرده این کشتی‌ها را توقیف کند.

شبیه‌سازی منطقی یا فیلم‌نامه هالیوودی؟

در این بخش از سناریو، با توجه به عدم تمایل تیم نماینده مقامات ایران به آغاز درگیری نظامی با تیم نماینده آمریکا، تیم مدیریت سناریو مجبور می‌شود به اجبار، سناریو را به سوی جنگ نظامی میان دو کشور سوق بدهد:


گزارش‌هایی درباره وجود یک سایت هسته‌ای اعلام‌نشده متعلق به سپاه پاسداران در ایران منتشر می‌شود و افزایش تنش‌ها در خلیج فارس، تشدید بحران و از جمله برخورد یک ناو نیروی دریایی آمریکا با مین‌های نصب‌شده توسط ایران در تنگه هرمز، موجب می‌شود تا نهایتاً درگیری نظامی میان دو کشور صورت گیرد. به دستور تیم مدیریت سناریو، نیروی دریایی سپاه پاسداران به ناوهای نیروی دریایی عربستان حمله می‌کند.


هم‌چنین به دستور تیم مدیریت سناریو، نیروهای عملیات ویژه آمریکا که برای مشورت دادن به ارتش یمن تحت کنترل «عبدربه منصور هادی» به یمن رفته‌اند با نیروهای انصارالله و مشاوران آن‌ها که عضو نیروی قدس سپاه هستند، درگیر و در این درگیری شماری از نیروهای آمریکایی و ایرانی کشته می‌شوند.

مقامات نظامی ایران به این نتیجه می‌رسند که تلفات نظامی آمریکا نشانه‌ای از تشدید خطرناک درگیری میان دو کشور است. بنابراین فوراً به فکر راه‌های احتمالی برای کاهش تنش‌ها می‌افتند. ایران از روسیه می‌خواهد تا برای آغاز روند مذاکرات درباره تحولات اخیر هسته‌ای، در شورای امنیت سازمان ملل قطع‌نامه‌ای را طرح کند.
 
اندیشکده‌های آمریکایی، گزارش‌های بی‌شماری را برای کمک به درک قدرت و سازوکار نظامی ایران نوشته‌اند، اما شبیه‌سازی سناریوی جنگ در این اندیشکده‌ها، اقدامی کم‌سابقه یا حتی بی‌سابقه است

هم‌زمان، آمریکا در پاسخ به آسیب دیدن ناو خود با مین‌های ایرانی، حملات هوایی هدفمند علیه تأسیسات نگه‌داری مین‌های دریایی در ایران انجام می‌دهد. ایران نیز با شلیک موشک‌های بالستیک به پایگاه هوایی «العدید» در نزدیکی دوحه قطر، جایی که هواپیماهای آمریکایی برای حمله به تأسیسات ایران از آن برخاسته بودند، به اقدام آمریکا پاسخ می‌دهد. رهبر ایران نیز اعلام می‌کند تنها در صورتی اجازه بازدید بازرسان از سایت هسته‌ای اعلام‌نشده را خواهد داد که با تهران با احترام رفتار شود.

نهایتاً آمریکا در پاسخ به حمله ایران به پایگاه العدید و هم‌چنین خودداری تهران از پذیرش بازرسان، دور جدیدی از حملات را انجام می‌دهد و سایت هسته‌ای اعلام‌نشده ایران را از بین می‌برد. شبیه‌سازی در این‌جا و به علت محدودیت در زمان، پایان می‌یابد.

نتایج شبیه‌سازی

نویسندگان گزارش اقرار می‌کنند که شبیه‌سازی نتوانسته است پیچیدگی‌های موجود در روند تصمیم‌گیری‌های اساسی در ایران را بازسازی کند. از سوی دیگر، بخش‌هایی از سناریو مانند وجود یک تأسیسات هسته‌ای اعلام‌نشده متعلق به سپاه پاسداران و وقوع تنش‌های شدید میان «مقامات سپاه پاسداران و دولت روحانی» یا حمله ایران به ناوهای عربستان، کاملاً فرضی هستند و چنان‌که نویسندگان هم اعتراف می‌کنند، نباید مبنای تصمیم‌گیری یا ارزیابی واقعی درباره تصمیمات مقامات ایرانی قرار بگیرند.

با وجود این نواقص (که در انتهای گزارش هم بیش‌تر درباره آن‌ها توضیح داده خواهد شد)، نویسندگان اندیشکده امریکن‌اینترپرایز به برخی «یافته‌های کلیدی شبیه‌سازی» می‌پردازند که البته نمی‌توان آن‌ها را به طور کامل تأیید کرد. این یافته‌ها که شرکت‌کنندگان در شبیه‌سازی آن‌ها را مطرح کرده‌اند، از قرار زیر است:

ایران تمایلی به استفاده از نیرو[ی نظامی] ندارد: مشخص‌ترین نتیجه این شبیه‌سازی، بی‌میلی مقامات ایران به استفاده از نیروی نظامی متعارف علیه آمریکا یا متحدان این کشور بود، عمدتاً به خاطر ترس از تشدید درگیری تا اندازه‌ای که از کنترل تهران خارج شود. تیم نماینده مقامات آمریکا به طور خاص اشاره کردند که مجبور کردن ایران به ورود به جنگ چه اندازه «دشوار» بوده است.

وقتی ایران تحت حمله متعارف قرار بگیرد، به درگیری متعارف روی می‌آورد: مقامات ایران در پاسخ به حملات هوایی آمریکا علیه تأسیسات نگه‌داری مین‌های دریایی این کشور تصمیم گرفتند تا از نیروی نظامی استفاده کنند. هواپیماهای آمریکایی از تأسیسات العدید به پرواز درآمده بودند و مقامات ایران حمله با موشک‌های بالستیک به این پایگاه را یک پاسخ متناسب با حمله آمریکا می‌دانستند.
 
روند درگیری میان آمریکا و ایران در جنگ نفت‌کش‌ها؛ یکی از حوادث تاریخی که امریکن‌انترپرایز، مدل سناریوی خود را بر آن استوار می‌کند، جنگ نفت‌کش‌ها میان دو کشور در اواخر دهه 1980 است

ایران از درگیری نامتعارف برای منحرف کردن آمریکا و بازدارندگی علیه حضور آمریکا در منطقه استفاده کرد: در جریان این شبیه‌سازی، تیم نماینده ایران تلاش کرد تا با کمک به انجام حملات خمپاره‌ای علیه پایگاه‌های آمریکایی در عراق، مانع از تقویت روابط میان دولت‌های آمریکا و عراق شود.

هدف سپاه پاسداران از فعالیت‌های پنهانی یا مخفیانه ممکن است برای تصمیم‌گیران آمریکایی نامشخص باشد: وقتی یک حمله تروریستی با حمایت ایران انجام می‌شود، احتمال زیادی دارد که مقامات آمریکایی متوجه نشوند این حمله یک روی‌داد مستقل (مانند پاسخ به یک حمله از جانب آمریکا) است یا بخشی از یک کمپین احتمالاً دنباله‌دار علیه منافع واشینگتن. اگرچه در شبیه‌سازی، حملات خمپاره‌ای به پایگاه‌های آمریکایی در عراق، توسط قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران هماهنگ شده بودند، اما مشخص نشد که آیا تیم آمریکایی این حملات توسط یک «فرد مسلح ناشناس» را به برنامه‌ریزی‌های ایران یا تلاش این کشور برای ارسال پیام به واشینگتن نسبت داده‌اند یا نه.

تلاش‌های بازدارندگی ایران شامل لفاظی، مانورهای نظامی و اقدامات نیابتی سطح پایین می‌شود: تیم نماینده مقامات ایران طی شبیه‌سازی تلاش داشت تا بازدارندگی را از طریق برگزاری مانورهای نظامی در شمال خلیج فارس به نمایش بگذارد. این تیم با برگزاری این‌گونه مانورها خارج از تنگه هرمز و بدون حضور نیروهای سپاه پاسداران می‌خواست نشان دهد که این اقدامات در جهت بازدارندگی انجام می‌شود و تهدیدآمیز یا با هدف تشدید تنش‌ها نیست. گزینه‌های مورد بحث میان تیم ایران برای بازدارندگی غیرمتعارف، عبارت بود از استفاده از بمب‌های کنارجاده‌ای، حملات راکتی توسط نیروهای نیابتی در عراق، و افزایش کمک‌های تسلیحاتی به گروه‌های تحت حمایت ایران در سوریه یا یمن.

آمریکا ممکن است قدرت اهرم یا بازدارندگی خود مقابل ایران را دست‌کم بگیرد: تیم نماینده آمریکا در شبیه‌سازی تمایلی نداشت اولین طرفی باشد که به شکل تهاجمی از قدرت متعارف استفاده می‌کند. در مقابل، تیم ایران هم رفته‌رفته بیش‌تر از قدرت آمریکا احساس ترس می‌کرد و خود را تحت این تهدید می‌دید که ممکن است از گسترش ابعاد جنگ، آسیب ببیند.

اقدامات ایران در جهت تشدید درگیری، طی مراحل مشخص پیش می‌رود نه با جهش‌های بزرگ: طی شبیه‌سازی، گزینه‌های مختلفی برای تشدید درگیری در اختیار تصمیم‌گیران ایرانی قرار می‌گرفت، اما آن‌ها همیشه گزینه‌ای را انتخاب می‌کردند که درگیری را کم‌تر تشدید کند.

محل فعالیت مخفیانه ایران تأثیر قابل‌توجهی بر برداشت آمریکا از تشدید درگیری می‌گذارد: تیم آمریکا، عملیات مخفی سپاه پاسداران در حوزه‌هایی را که این نهاد جای پای خود را در آن‌ها کم‌تر محکم کرده، به عنوان اقدام در جهت تشدید درگیری می‌بیند، حتی اگر آن فعالیت مخفی در سطح پایین‌تری باشد. مثلاً، تیم آمریکا، حضور مشاوران سپاه پاسداران در یمن را تهدید بزرگ‌تری حتی از حملات خمپاره‌ای به پایگاه نیروهای آمریکایی در عراق می‌دانستند.
 

اقدامات ایران برای تنش‌زدایی ممکن است در حاشیه یک درگیری رخ دهد: طی شبیه‌سازی، تیم ایران، یک کشتی تجاری توقیف‌شده را در تلاش برای کاهش تنش‌ها آزاد کرد، اما تیم آمریکا که مشغول تصمیم‌گیری در زمینه‌های دیگر بود، متوجه آزاد شدن کشتی نشد. تیم ایران هم‌چنین برای تنش‌زدایی تلاش کرد تا حوثی‌ها را در یمن متقاعد به تسلیم کند و نشان دهد آماده مذاکره با شورای هم‌کاری خلیج [فارس] است. هم‌چنین نمایندگان ایران از روسیه خواستند تا در حمایت از مذاکرات صلح‌آمیز میان ایران و جامعه جهانی، قطع‌نامه‌ای در شورای امنیت طرح کند. با این وجود، تیم آمریکا این اقدامات را نه تنها تلاش ایران برای تنش‌زدایی تفسیر نکرد، بلکه آن‌ها را «دور زدن» دانست.

آمریکا ممکن است برداشت اشتباهی از تلاش‌های ایران در جهت تنش‌زدایی داشته باشد: تیم آمریکا انتظار داشت ایران برای تنش‌زدایی روی به تسلیم بیاورد، اما مقامات ایران هر کاری از دستشان بربیاید انجام خواهند داد تا این تصور را باطل کنند. بنابراین در یک درگیری واقعی، ایران تا آخرین لحظه مقاومت خواهد کرد و این یعنی مقامات نظامی و سیاسی آمریکا نمی‌توانند به سادگی جنگ با ایران را با موفقیت به پایان ببرند.

ایران ممکن است دخالت دادن بازیگران بین‌المللی دیگر، مانند روسیه یا چین، را یک روش بالقوه برای محدودسازی اقدامات آمریکا و تنش‌زدایی بداند: طی شبیه‌سازی، تیم آمریکا اقدام ایران به دخالت دادن روسیه را راه‌کاری برای افزایش درگیری دانست. بخشی از دلیل این برداشت، به اقدامات اخیر روسیه در سوریه برمی‌گردد.

در بسیاری از موارد، دو طرف درک و برداشت اشتباهی در مورد تناسب [کنش و واکنش] دارند: تیم ایران حمله با موشک‌های بالستیک به پایگاه العدید در پاسخ به حمله آمریکا به تأسیسات نگه‌داری مین‌های دریایی خود را پاسخی متناسب می‌دانستند، چون هدف حمله، تأسیساتی بود که حمله به خاک ایران از آن انجام شده بود. در مقابل، تیم آمریکا استدلال می‌کرد که حمله به العدید نامتناسب بوده است، چون ابعاد بزرگ‌تری داشته و به جای یک انبار، علیه یک پایگاه نظامی صورت گرفته است. این تفاوت برداشت‌ها می‌تواند به طور ناخواسته موجب تشدید تنش‌ها شود.

اولتیماتوم ممکن است علیه ایران جواب ندهد: طی شبیه‌سازی، تیم ایران نمی‌توانست به جنگ پایان دهد، چون سرعت افزایش تنش‌ها بیش از آن بود که ایران بتواند آن‌ها را مهار کند. مقامات ایران احساس می‌کردند با اولتیماتوم مواجه شده‌اند و نباید این‌گونه به نظر برسد که بدون توسط به اقدامات تهاجمی‌تر، عقب‌نشینی کرده‌اند. تلاش ایران برای تأثیرگذاری بر شرایط مذاکره با هدف رسیدن به جایگاه «مذاکره‌کننده برابر» نیز از نظر تیم آمریکا، تلاش برای خریدن زمان یا فرار از مسئولیت‌پذیری تلقی شد. این برداشت، به جای تنش‌زدایی، منجر به تشدید درگیری شد.


اگرچه در گزارش، نامی از ترامپ برده نمی‌شود، اما برخی نسبت‌ها به رئیس‌جمهور آینده آمریکا نسبت داده می‌شود که از جمله آن‌ها «غیرقابل‌پیش‌بینی بودن»  است

امریکن‌انترپرایز؛ اتاق فکر یا اتاق جنگ

این شبیه‌سازی از جهات بی‌شماری ناقص است که البته نویسندگان نیز به برخی از این جهات اشاره کرده‌اند. شاید مهم‌ترین نکاتی که موجب می‌شود این شبیه‌سازی از درجه اعتبار ساقط شود، دست‌کم این سه مورد باشد:

    کارشناسان امور ایران تحت هیچ شرایطی نمی‌توانند به شکل دقیق، روند یا نتیجه تصمیم‌گیری‌های مقامات ایرانی را حدس بزنند یا شبیه‌سازی کنند. با این وجود، شاید بتوان استفاده از این افراد را «بهترین گزینه در دسترس» برای امریکن‌انترپرایز دانست.
    برخی دست‌کاری‌ها یا طراحی‌های سناریو (مثلاً اجبار تیم ایرانی به حمله به ناوهای عربستان) آن‌قدر تخیلی هستند که اساس شبیه‌سازی را زیر سؤال می‌برند و باید دید چرا هدف برگزارکنندگان شبیه‌سازی، تحمیل جنگ فرضی میان آمریکا و ایران بوده است.
    شواهدی که شبیه‌سازی بر اساس آن توجیه شده، به تجربیات تاریخی بازمی‌گردد (و البته شاید راهی جز این هم نبوده است)، در حالی که واقعیت‌های استراتژیک دنیا روزبه‌روز، بلکه ساعت به ساعت، تغییر می‌کند و تصمیم مقامات هر کشوری در هر موقعیتی ماهیتاً غیرقابل‌پیش‌بینی می‌نماید.

به هر حال، عجیب است که اندیشکده امریکن‌انترپرایز (که مشرق پیش‌تر درباره جنگ‌طلبی و ایران‌ستیزی آن نیز مفصلاً توضیح داده است[2]) اصرار دارد سناریوی جنگ میان آمریکا و ایران را ترسیم کند و به خصوص نشان دهد اگر در دولت جدید آمریکا میان دو کشور درگیری نظامی صورت بگیرد، احتمالاً دلیل آن اقدامات و سیاست‌های ایران است؛ خواه تلاش ایران برای تثبیت قدرت خود در خلیج فارس باشد، خواه افشای فعالیت‌های مخفیانه هسته‌ای توسط سپاه پاسداران.

اندیشکده امریکن‌انترپرایز از مطرح‌ترین اندیشکده‌های آمریکایی به شمار می‌رود و شبیه‌سازی‌ که در بالا توصیف شد، اگرچه جذاب است، اما از نظر فنی و اطلاعاتی از چنین اندیشکده‌ای انتظار نمی‌رود. طبیعتاً و بر اساس منطق، وقتی قرار باشد بر اساس یک یا چند فرضیه، موقعیتی را توصیف کنید، فرضیه‌های شما باید به واقعیت نزدیک باشد. این در حالی است که در آزمایش شبیه‌سازی امریکن‌اینترپرایز چندین سناریو به تیم نمایندگان ایران (که چنان‌که گفته شد در درجه اول، اعتبارشان برای نمایندگی مقامات ایران زیر سؤال است) تحمیل شده و سپس یک سری نتایج بر اساس عمل‌کرد یک تیم فرضی در سناریوهای تحمیلی در قالب یک گزارش منتشر شده است.

صرف‌نظر از این‌که این گزارش چه اندازه بر واقعیت و چه اندازه بر تخیل و تصور مبتنی است، انتشار آن توسط یک اندیشکده شناخته‌شده آمریکایی، در آستانه روی کار آمدن دولتی در آمریکا که انتظار می‌رود به شدت ضدایرانی باشد، جای تأمل و تعمق دارد. باید دید چه کسی به اندیشکده امریکن‌انترپرایز اجازه یا دستور داده تا در گزارش خود ایران را زمینه‌ساز جنگ با آمریکا معرفی و سپس برداشت‌های خود درباره روند و نتیجه این جنگ را تحت عنوان «درک» استفاده ایران از نیروی نظامی منتشر نماید.

[1] Iran at War: Understanding why and how Tehran uses military force Link

[2] امریکن انترپرایز؛ اندیشکده جنگ‌طلبان 

منبع:مشرق

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه سایر رسانه ها