مرحوم دولابی: نه من طلبکارم، نه شما بدهکار
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: امیدوارم خداوند در شما چنان صبر و آرامشی ایجاد کند و به بنده هم چنان لسان آرام و لطیف و خنک و بیتوجه به جاهای دیگر بدهد تا همان طور که داریم قصّه میگوییم، خداوند فضلش را آنگونه شامل حال ما کند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: یا ایُّها الذینَ امنُوا اصبِروُا وَ صابِروُا وَ رابِطوُا (سوره آل عمران آیه 200)
تجارت انسان در ربط است و ربط، فلاح است. لذا امید دارم از روی ایمان، تصمیم بگیری که مایوس نشوی. رحم کنید تا هم سر من کلاه نرود و هم کلاه سر شما نرود و هم کفران نعمتِ خدا را نکرده باشیم. اگر این کار را بکنید و خود رشد کنید به من فضل کردهاید. کار شما نفعی برای من ندارد، منّتی هم بر سرتان نیست. فضلی به من کردهاید که در دست و بالتان، محروم نماندهام. به خودت هم که معلوم است چه کردهای. نه خیال کنید به من عطایی کردهاید، بلکه فضل کردهاید. من از شما طلبکار نیستم. من به امیدی دارم برای خودم کار میکنم. شما هم به امید خودت میآیید. هر چه – هم شما و هم من – قدر بدانیم تا این معامله به زودی درست از آب درآید، هم به من لطف کردهای و احسان شده است هم خودت بهرهات را بردهای.
آن بزرگ چه زیبا گفت – خداوند به او جزای خیر بدهد- گفت: ای برادران اگر این صحبتهایی را که میشود شما گرفتید و قلبهایتان را آماده کردید و بهرهاش را بردید هیچ منّتی بر شما نیست و اگر نگرفتید و بیرون از خانه آنها را در کوچه ریختید من از شما طلبکار نیستم. من منّت سرتان میگذارم و نه بدهکار میشوید. من در پی کاسبی خودم هستم، حال اینکه آیا میشود یا نمیشود چیز دیگری است. شد شد، نشد هم نشد. مثل همان اوّلمان هستیم، ضرری نکردهایم. اما نه! جایی که خداوند به این روشنی و وضوح، مطلب را چون خورشید به من و شما عطا کرده است اگر یک شب هم شده باشد انسان آماده میشود.
امیدوارم خداوند در شما چنان صبر و آرامشی ایجاد کند و به بنده هم چنان لسان آرام و لطیف و خنک و بیتوجه به جاهای دیگر بدهد تا همان طور که داریم قصّه میگوییم، خداوند فضلش را آنگونه شامل حال ما کند که زنده زنده به همراه شهر و مملکتمان به بهشت برویم، به صورتی که نفهمیم از کجا رفتهایم. خداوند قادر است. اِنَّ اللهَ عَلی کُلِّ شَییٍ قدیرٌ (سوریه بقره آیاه 20). با همین پوست و استخوان و با همین جماد. زیرا جماد، گاهی جواهر میشود و سلاطین آن را رد نمیکنند. جماد به خاطر سنگ بودنش زشت است. اما اگر یک پارچه زمرّد و فیروزه شود، یعنی اگر بدن و جسم من و شما یکپارچه فیروزه شود آیا آن وقت سلاطین هم دوستش ندارند؟ آن را در طاقچه بهشت میگذارند. الان آدم را در عالم طبیعت خواب میکنند و عوض میکنند. اینها که بیدار میکنند و از جای دیگر میخوابانند. امامان ما(ع) مومنین را از جاهای دیگر میخوابانند و در راه خدا و در مقصد بیدار میکنند.
کتاب طوبی محبت؛ جلد3 – ص 118
مجلس حاج محمد اسماعیل دولابی
انتهای پیام/