روایت دلدادگی پاکستانیها به امام امت/امام خامنهای چراغ راه مسلمانان جهان است + تصاویر
به مترجم میگویم از او بپرسد "رهبر ایران را میشناسد؟" هنوز ترجمهاش تمام نشده که بهزبان اردو میگوید "ماشاءالله به ایران، ماشاءالله به این رهبری، ماشاءالله به امام خمینی(ره)، ماشاءالله به امام خامنهای . . .
خبرنگار حوزه مهاجرین، خبرگزاری تسنیم: به مترجم میگویم از او بپرسد "رهبر ایران را میشناسد؟" هنوز ترجمهاش تمام نشده که بهزبان اردو میگوید "ماشاءالله به ایران، ماشاءالله به این رهبری، ماشاءالله به امام خمینی(ره)، ماشاءالله به امام خامنهای" و بعد میگوید "از همین جا، از کنار مضجع شریف رضوی به امام خامنهای سلام میکنیم و به روح آسمانی امام خمینی(ره) درود میفرستیم".
با تعجب نگاه میکنم و میفهمد توضیح بیشتری میخواهم برای این همه ارادت، ادامه میدهد "یک بار بیایید پاکستان تا تصاویر قابشده امام راحل و رهبر انقلاب را بر در و دیوار خانههای مردم ببینید، اصلاً چرا میگویید رهبر ایران؟ امام راحل محبوب قلبهای همه مسلمین بوده و امام خامنهای هم رهبر تمامی مسلمانان هستند".
پسر کوچکش را نشان میدهد و میگوید: در پاکستان از کودکان همسن و سال فرزند من گرفته تا جوانان و پیرمردها و پیرزنها همه رهبر انقلاب را میشناسند و ارادت دارند. . . خوشا بهحال مردم ایران. . . .
مترجم میگوید نامش «نذیر» است از شیعیان پیشاور پاکستان که یک بار 30 سال پیش به ایران آمده و حالا برای دومین بار از مسیر کربلا به زیارت قبله هشتم مشرف شده، بهاردو صحبت میکند و من زیاد متوجه نمیشوم فقط از میان واژگانش همین که میگوید امام رضا(ع) و امام حسین(ع) میفهمم صحبت از هرچه هست مصداق همان بیت زیبای سعدی است که میگوید: آب حیات منست خاک سر کوی دوست/ گر دو جهان خرمیست ما و غم روی دوست.
همینطور که انگشتران عقیق و فیروزه را نگاه و انتخاب میکند، از سفرش میگوید. . . از اینکه حاصل یک سال زحمتکشی روی زمینهای کشاورزی را جمع کرده تا بتواند به زیارت بیاید و بهقول خودش "هرچند آمدن با کاروان زمینی سخت است اما آمدهام به امام حسین(ع) و امام رضا(ع) بگویم نه در این دنیا و نه در آن دنیا تنهایم نگذارید، وقتی همه سرمایه ما اهل بیت(ع) است باید حاصل سالها و سالها کار را به پای ثانیهای زیارت بخشید".
از او میخواهم از سختیهای راه بگوید و او اینگونه ادامه میدهد. . . "لذت زیارت به همین سختی کشیدنهاست اما راستش شرایط سر مرز «تفتان» برای ما و بهویژه زنان و فرزندانمان غیرقابل تحمل است، ما را بیش از شش روز سر مرز نگه میدارند و همین زن و بچههایمان را بیمار میکند، تا زمان خروج از ایران هیچ مشکلی نداریم، فقط مشکلمان نداشتن مترجم در زمان بیماری بود که در تیم کاروانهای زیارتی پزشک هم اضافه شده اما همین که از ایران خارج میشویم سر مرز تفتان آغاز مشکلات ماست، اگر بشود ایران به این موضوع ورود کند و دولت پاکستان را راضی کند تا شرایط ایجاد مهمانخانه مرزی یا چیزی شبیه به استراحتگاه فراهم شود و یا سر مرز چندین روز معطل نشویم عمده مشکلات زوار پاکستانی حل میشود.
«سید جمیل» مترجم ما میگوید "برویم داخل حسینیه تا بتوانیم با زوار بیشتری صحبت کنیم"، تقریباً 40 دقیقه به اذان مغرب مانده و نیمی از جمعیت در حال رفتن به حرم.
میان زوار پاکستانی حسینیه «سید عارف» زائری است معروف به «سرهنگ»، به ما میگوید "به مردم بگویید شیعیان پاکستان 25 درصد جمعیت این کشور یعنی حدود 60 میلیون نفر را تشکیل میدهند، دولت به ما و مذهب ما کاری ندارد اما امان از تکفیریها . . ." .
ادامه میدهد: لعنت به آل سعود، لعنت به آمریکا و لعنت به اسرائیل که آرامش را از منطقه گرفتهاند، اینها حامیان درجه یک تکفیریها هستند، قصدشان این است تیشه بر ریشه اسلام بزنند، آمریکا خدای دروغ است، تروریستها را در منطقه حمایت میکند و برای توجیه حضورش میگوید پاکستان حامی تروریست است.
او از جایگاه رهبر انقلاب در میان هموطنانش میگوید: امام خامنهای نهتنها برای ایران که برای تمامی بلاد اسلامی بهمثابه یک عمود و خیمه بوده آنچنان که در پاکستان چه میان اهل تسنن و چه تشیع حرف ایشان حجت است و حالا با این ناامنیها باید تفرقهها را کنار گذاشت و همه از رهبر ایران فرمان ببریم، بهعقیده من راز پیروزی در برابر حامیان تروریست همان ایجاد امت واحده اسلامی است، چه فرقی میکند خاک و خونت از کجاست وقتی پای دفاع از اسلام در میان است باید یکی شد، واحد شد و چه بهتر از اینکه آیتالله خامنهای چراغ روشن این راه باشند.
صدای قرآن میآید، حرفهایش را نیمهتمام میگذارد و باعجله خداحافظی میکند تا به نماز جماعت حرم برسد.
در انتهای سالن زنان پاکستانی با همان لباس سنتی خود در آشپزخانه دور هم جمع شدهاند، غذا میپزند و در میان کارشان با هم حرف میزنند، سید جمیل میگوید "سراغشان نروید، زنان پاکستان زیاد تمایلی به حرف زدن و حضور مقابل دوربین ندارند"، میگویم: به خواستهشان احترام میگزاریم، فقط میخواهم از حال و هوای زیارت بپرسم. . . .
تا با دوربین میرویم رویشان را میگردانند و صورتشان را با روسری میپوشانند، به دختری که مشخص میشود از دیگران جوانتر است میگویم "فقط میخواهم از حال و هوای این روزهای زیارتت بگویی"، روی خوش نشان نمیدهد و فقط میگوید "به آرزویم رسیدهام و همین!".
بانگ اذان بلند میشود و حسینیه کمکم خالی از جمعیت، عدهای حرم رفتهاند و برخی به نمازخانه میروند، از پلهای پایین میرویم سید جمیل زیر لب میگوید "خدا لعنت کند تکفیریها را و خدا پیروز کند اسلام و مسلمانان را" و صدا میآید. . . «حی علی الفلاح»
. . . . . . . . . . . . . .
گزارش: ف. حمزهای
عکس: رضا حیدری شاهبیدک
انتای پیام/.*