ترامپ مثل اوباما روی موج مقابله با ایران

دولت امریکا همچنان با ابزارهای خودساخته‌ای مانند نبرد با تروریسم و جلوگیری از نقض حقوق بشر در سایر کشورها، تصمیم دارد فشارهای بین‌المللی علیه ایران و سایر کشورهای متخاصم خود را افزایش داده و سیاست خارجه خود را بر همین اساس هدایت کند.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، «ما باید هم قوی‌ترین سیستم جمع‌آوری اطلاعات دنیا را داشته باشیم و هم باید سیاست شکست‌خورده ایجاد کشور(های جدید) و تغییر رژیم را کنار بگذاریم» این یکی از جنجالی‌ترین اظهارات ترامپ رئیس‌جمهور جدید ایالات متحده امریکاست که نشان می‌دهد سیاست‌های مداخله‌جویانه و خصمانه این کشور علیه سایر ملت‌ها برخی از سیاستمداران این کشور را نیز رنجانده است.


رئیس‌جمهور منتخب امریکا عنوان می‌کند: «سرنگونی رژیم‌های خارجی که امریکا شناختی از آنها ندارد باید متوقف شود... چرخه مخرب مداخله و هرج و مرج باید به پایان برسد... امریکا باید از مداخله و مشارکت در درگیری‌های سراسر جهان عقب‌نشینی کند زیرا چنین مداخله‌گری‌هایی به‌نفع منافع ملی حیاتی امریکا نیست... سوگند می‌خورم که نظامیان امریکایی دیگر در مناطقی که امریکا نباید در آنها بجنگد، نجنگند.» این اظهارات با نگاهی خوش‌بینانه قابل باور بوده و چشم‌انداز جدیدی از سیاست خارجه امریکا را پیش روی قرار می‌دهد اما با نگاهی دقیق و منطبق بر واقعیت‌های حداقل 100ساله سیاست خارجه این کشور، می‌توان دریافت که نباید نسبت به تغییرات بنیادین در رویکردهای این کشور امیدوار بود و تنها باید شاهد تغییر برخی از تاکتیک‌های امریکا در روابط با سایر ملت‌ها و دولت‌ها بود چراکه تأمین منافع این کشور در گرو تضییع حقوق سایر ملت‌هاست.


کما اینکه ایجاد جنگ و خونریزی در منطقه غرب آسیا -همچنان که در سوریه، عراق و یمن در جریان است-تأمین‌کننده منافع این کشور است همانند دهه 60 که باید برای متوقف کردن صادرات نفت ایران جنگ نفتکش‌ها -طی سال‌های1981تا1988- کلید می‌خورد یا هشت سال نبرد میان عراق و ایران به طول می‌انجامید. ترامپ و اتاق فکر دولت جدید امریکا همچنان جمهوری اسلامی ایران را به عنوان مهم‌ترین مانع جهت تحقق اهداف خود در منطقه استراتژیک غرب آسیا می‌دانند و علت تامه تحریم‌های 37 ساله علیه کشورمان نیز دقیقاً به همین دلیل بوده و این در حالی است که تاکنون رفتار و مواضع ایران در قبال مسائل مورد مناقشه با امریکا تغییری نکرده تا بر اساس آن انتظار داشته باشیم، سیاست‌های دولت ترامپ به لحاظ مبنا و اساس متفاوت از رؤسای جمهور قبلی این کشور باشد.

کما اینکه در همین سخنرانی ترامپ عبارتی را عنوان می‌کند که به خوبی نشان می‌دهد دولت امریکا همچنان با ابزارهای خودساخته‌ای مانند نبرد با تروریسم و جلوگیری از نقض حقوق بشر در سایر کشورها، تصمیم دارد فشارهای بین‌المللی علیه ایران و سایر کشورهای متخاصم خود را افزایش داده و سیاست خارجه خود را بر همین اساس هدایت کند، وی در بخشی از سخنرانی خود می‌گوید: «ما جریان سرنگون کردن رژیم‌های خارجی را که چیزی درباره آنها نمی‌دانیم و نباید با آن درگیر شویم، متوقف خواهیم کرد و در عوض تمرکز ما باید مبارزه با تروریسم باشد.» با نگاهی گذرا به اندیشکده‌ها و مواضع برخی از شخصیت‌های برجسته این کشور نیز می‌توان به‌خوبی دریافت که ابزارهای گذشته دولت‌های قبلی یک بار دیگر توسط ترامپ به کار گرفته خواهد شد اما با وجهه مناسب‌تر تا بر اساس آن افکار عمومی جهان نیز همچنان ایران را به عنوان یک خطر بین‌المللی باور کرده و رفتار آن را با موازین حقوق بین‌الملل در تعارض تلقی کنند.

تئوری مقابله فعال با ایران همچنان در امریکا زنده است


جالب است بدانیم لئون پانه‌تا رئیس اسبق آژانس اطلاعات مرکزی امریکا روز شنبه در پاسخ به سؤال وزیری اماراتی مبنی بر بهترین راه مقابله با ایران اعلام کرد: ائتلاف اسرائیل با کشورهای عربی بهترین روش برای این منظور است.
«رابرت جوزف» و «ری تکیه» دو کارشناس مطرح امریکایی نیز طی هفته اخیر در یادداشتی مشترک بر لزوم «مهار ایران» تأکید و یکی از راهکارهای مؤثر جهت کاهش قدرت اثرگذاری ایران در مناسبات منطقه‌ای و بین‌المللی را تحریک جریان غربگرای داخلی و بها دادن به آنها عنوان می‌کنند.


تحلیلگران امریکایی مانند مقامات و دیگر تحلیلگران غربی که بارها با ماهیت اسلامی جمهوری اسلامی ایران مخالفت کرده‌اند، در این یادداشت بر لزوم ایجاد «یک کشور دموکراتیک و سکولار» در ایران تأکید می‌کنند: «شاید بزرگ‌ترین نقطه ضعف‌شان (ضعف جمهوری اسلامی ایران) فقدان مشروعیت است»!


این تئوری‌پردازان امریکایی بدون توجه به مشارکت‌های گسترده مردم ایران در نزدیک به 40 انتخابات گذشته در کشورمان مدعی می‌شوند: «شکاف بین دولت و جامعه (در ایران) هرگز به این بزرگی نبوده است.» «ضرورت کمک فزاینده‌تر واشنگتن به کسانی که در ایران ارزش‌های مشترکی با امریکا دارند» راهکار دیگری است که این دو تحلیلگر امریکایی پیش روی دولت ترامپ گذاشته‌اند و به‌کارگیری آن را برای موفقیت دولت این کشور ضروری می‌دانند. در بخش دیگری از این تحلیل می‌آید: «واشنگتن باید یک رژیم تحریمی علیه ناقضان حقوق بشر در ایران ایجاد کند. تحریم‌های مالی که مؤثرترین ابزار برای محدود کردن تجارت ایران بوده، باید بر مبنای حقوق بشری بر این کشور اعمال شود.»
نکته مهم در یادداشت جوزف و تکیه آن است که این دو سیاست تکراری امریکا در قبال مردم لهستان و اروپای شرقی را برای ضربه زدن به حاکمیت سیاسی کشورشان پیشنهاد می‌دهند و بیان می‌کنند: «امریکا باید همچنان با به چالش کشیدن ارزش‌های اساسی جمهوری اسلامی ایران، یک کارزار دیپلماسی عمومی به منظور مشروعیت‌زدایی از رژیم ایجاد کند. در همان بین، امریکا با گروه‌های اپوزیسیون خارجی (ایران) کار کند چراکه باید یک تلاش چندبعدی به منظور ایجاد ارتباطات و فراهم کردن حمایت از مخالفان در ایران وجود داشته باشد؛ همان کاری که امریکا در حمایت از اتحادیه همبستگی در لهستان و دیگر نیروهای مدنی در اروپای شرقی انجام داد.» این دو تحلیلگر همانند بسیاری از مقامات و سیاستمداران این کشور کنترل و مدیریت رفتار ایران را یک اولویت تمام‌عیار برای دستگاه سیاست خارجه ترامپ عنوان می‌کنند: «دولت در شُرف روی کار آمدن ترامپ، به عقب زدن ایران متعهد شده است. برای انجام این کار، به استقرار مجدد رهبری و اعتبار امریکا در خارج از کشور، ابتکارهای دیپلماتیک متمرکز و یک حضور نظامی زنده و با دوام نیاز است.»

  3هدف عمده امریکا در پسابرجام


اما با نگاهی به مواضع دولت باراک اوباما طی 40 ماه گذشته – و به ویژه پس از روز اجرای برجام تاکنون- که همواره ایران به عنوان ناقض حقوق بشر و بی‌ثبات‌کننده صلح و امنیت بین‌المللی معرفی شده است تا آنجا که با تحریم‌های بین‌المللی و نقض برجام تلاش شد حلقه فشار علیه جامعه ایرانی تنگ‌تر شود، همواره تلاش شده است قدرت جمهوری اسلامی ایران در حوزه‌های مختلف تضعیف و امریکا با ایران ضعیف‌شده روبه‌رو شود. به عبارت دیگر« تغییر رژیم»، «نرمالیزه کردن رفتار» و «ایدئولوژی‌زدایی از رفتار ایران» سه هدف عمده دولت باراک اوباما در تقابل با ایران در دوران پسابرجام بوده است و بدون تردید چنین اهدافی نیز توسط دولت ترامپ – احیاناً با تاکتیک‌های متفاوت‌تر- دنبال خواهد شد. اوباما رسماً در یکی از سخنرانی‌های خود در مجمع عمومی سازمان ملل در سال 92 اعلام کرد که «امریکا به دنبال تغییر حکومت در ایران و ممانعت از استفاده ایران از انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای نیست ولی می‌خواهد جلوی دسترسی آن به سلاح‌های هسته‌ای را بگیرد» اما پس از امضای برجام نه تنها آن را نقض کرد بلکه تحریم‌های گسترده‌ای را علیه ایران با هدف ایجاد نارضایتی اقتصادی عمومی و تبدیل آن به اردوکشی سیاسی- خیابانی در دستور کار قرار داد. برهمین اساس گفته‌های اخیر ترامپ را هم باید با مصداق عینی آن یعنی رفتار و مواضع باراک اوباما سنجید و این انتظار را داشت که امریکا همچنان جهت تغییر حاکمیت در ایران تمام ابزارهای ممکن از تحریم، تهدید تا فشار و تحقیر را در دستور کار قرار دهد.

منبع: جوان

انتهای پیام/

بازگشت به سایر رسانه ها