شهرکسازی، برنامهای برای سلطه مطلق بر نوار غزه
تاریخچه شهرکسازی رژیم صهیونیستی و بیتوجهی مقامات این رژیم به قطعنامه سازمان ملل با وجود عدم حمایت آمریکا بیانگر این مسئله است که صهیونیستها به دنبال اعمال سطله کامل بر نوار غزه هستند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، شهرکهای صهیونیستنشین تجمعهایی انسانی شامل یهودیان است که بر روی اراضی فلسطینی اشغال شده از سوی رژیم صهیونیستی طی جنگ سال 1967 تشکیل شدند. براساس تازه ترین آمارهای موجود در اوایل سال 2016 بالغ بر 407 هزار شهرکنشین صهیونیست در کرانه باختری و بیش از 375 هزار شهرک نشین نیز در قدس شرقی زندگی می کنند. این در حالی است که بالغ بر 20 هزار شهرک نشین نیز در جولان اشغالی مستقر هستند. میانگین رشد تعداد شهرکنشینان در سال 2007 میلادی بالغ بر 5.2درصد بود که دو برابر میانگین رشد جمعیتی عمومی در سرزمینهای اشغالی است. براساس آمار وزارت امور داخلی رژیم صهیونیستی که در سال 2012 منتشر شده، بالغ بر 350150 شهرک نشین یهودی در 121 شهرک صهیونیستی رسمی در کرانه باختری و بیش از 300 هزار شهرک نشین در شهرک های قدس شرقی و بالغ بر 20 هزار نفر در شهرک های جولان اشغالی زندگی می کنند.
علاوه بر کرانه باختری و قدس اشغالی، پیش از این شهرکهای صهیونیستنشین در منطقه سینا و نوار غزه نیز وجود داشت. شهرکهای صهیونیستنشین در منطقه سینا پس از معاهده سازش کمپ دیوید بین مصر و رژیم صهیونیستی در سال 1979 و شهرکهای صهیونیستی در نوار غزه در سال 2005 بعد از عقب نشینی خفت بار نیروهای صهیونیست از این منطقه تخلیه شدند. با وجود اعلام محکومیت 160 دولت جهان در آخرین رأی گیری، رژیم صهیونیستی همچنان به توسعه فعالیتهای مربوط به شهرک سازی صهیونیستی ادامه می دهد.
آمارهای جدید مؤسسات داخلی مخالف شهرکسازی صهیونیستی نشان میدهد که تعداد شهرکنشینان صهیونیستی در مناطق فلسطینی طی هفت سال اخیر حاکمیت بنیامین نتانیاهو نخست وزیر این رژیم حدود 40 درصد افزایش پیدا کرده است. موسسات صهیونیستی عیر عمیم و صلح اکنون در گزارش خود تأکید میکنند که تعداد شهرکنشینان در مناطق قدیمی قدس با رشد چشمگیر 70 درصدی مواجه بوده و تعداد واحدهای مسکونی اختصاص داده شده به شهرکنشینان نیز دو برابر شده است. همچنین تعداد شهرکنشینان مستقر در کانونهای صهیونیستی در قلب خیابان های فلسطینی نشین در قدس نیز 30 درصد افزایش داشته است.
این دو مؤسسه صهیونیستی میافزایند که تا سال 2009 حدود 102 مجتمع مسکونی صهیونیستی برای زندگی 2000 شهرک نشین احداث شده بود که 40 مجتمع دیگر نیز با ظرفیت 778 شهرک نشین به آن ها اضافه شده است. این مجتمع ها در مناطق جدیدی بود که در مجاورت منطقه قدیمی قدس قرار داشته و جزو حوزه اصلی این شهر به شمار می رفت. بر اساس این گزارش مقامات رژیم صهیونیستی بیش از 68 خانوار ساکن قدس را از خانه و کاشانه خود آواره کرده اند که حدود 60 مورد از این خانوار ها از دو منطقه شیخ جراح و سلوان هستند. 300 خانوار دیگر نیز به بهانه های مختلف تهدید شده اند که باید خانه های خود را تخلیه کنند.
بودجهای که وزارت مسکن رژیم صهیونیستی برای حفاظت از شهرک های صهیونیستنشین در قلب قدس اختصاص میدهد، از حدود 38 میلیون شیکل در سال 2009 به بیش از 83 میلیون شیکل در سال جاری رسیده است. به این ترتیب مبلغ اختصاص داده شده برای حفاظت از هر فرد شهرک نشین در ماه حدود 2750 شیکل است. مبالغه نیست اگر بگوییم که رژیم صهیونیستی با پیشبرد مطالبات خود در زمینه شهرکسازی غیرقانونی در تنش مستقیم با بیشتر کشورهای دنیا قرار گرفته است، حتی دولتهای اروپایی و آمریکا نیز گرچه به صورت ضعیف، اما نارضایتی خود را از ادامه این سیاست ها اعلام و از رژیم صهیونیستی خواستند تا این اقدامات را متوقف کند. اما طی سالهای گذشته کابینه بنیامین نتانیاهو نه تنها اهمیتی به این مطالبات نداده ، بلکه روند شهرکسازی را با شدت بیشتری دنبال کرده است. آمریکا ادامه شهرکسازیرا خطری جدی در مسیر سازش بین تل آویو و تشیکلات خودگردان و حل بحران فلسطین از طریق تشکیل دو دولت معرفی کرده و معتقد است که این اقدامات نقض صریح قوانین بینالمللی و مصوبات سازمان ملل و شورای امنیت است. به همین علت بود که کابینه رژیم صهیونیستی بلافاصله پس از پیروزی دونالد ترامپ بر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا از طرح خود برای احداث 500 واحد صهیونیست نشین جدید در قدس شرقی خبر داد، در هیچ یک اقدام تحریکآمیز و در راستای بررسی واکنش دولت جدید آمریکا معرفی شده است.
آنچه در این مقاله مورد بررسی قرار میگیرد، سابقه فعالیتهای رژیم صهیونیستی در زمینه شهرسازی در بخشهای مختلف فلسطین و اهمیت توسعه این برنامه های اشغالگرایانه در برنامه کاری صهیونیست هاست، اهمیتی که باعث شده تل آویو انزوای بیش از پیش خود را به جان بخرد تا بتواند به برنامه های خود در زمینه افزایش شهرک های اسرائیلی نشینی ادامه دهد.
سازوکار و موسسات شهرک سازی صهیونیستی
سیاست شهرک سازی صهیونیستی به عنوان یکی از اهداف و برنامه های استراتژیک فراتر از برنامه های حزبی و انتخاباتی در سرزمین های اشغالی مطرح بوده و همواره عنوان یکی از نقاط اشتراک طرح و برنامههای احزاب مختلف صهیونیستی مطرح بوده است. ویژگی های عمومی این سیاست عبارتند از:
1. پافشاری بر اشغال سرزمین های عربی.
2. تاکید بر آزادی اسکان یهودیان در مناطق اشغالی و تحقق به اصطلاح مرزهای امن و دفاع پذیر.
3. جدایی بین مسأله شهرک سازی و امکان رسیدن به صلح جداگانه و انفرادی با کشورهای عربی، مثل پیمان کمپ دیوید.
4. ضمیمه کردن شهر قدس به مناطق اشغالی و اتحاد دو قسمت آن به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی.
5. تاکید و پافشاری بر این که تسلط بر زمین به معنای تسلط بر سیاست است.
بر همین اساس رژیم صهیونیستی از ابتدا اولویتهای کاری خود را به اسکان یهودیان و احداث شهرکهای یهودی نشین در کلیه سرزمینهای اشغالی محدود کرد. تعداد سازمانها، مؤسسه ها و وزارتخانه هایی که برای احداث شهرکهای یهودی نشین تشکیل شده است، دلیل بر اهمیت تحقق این سیاست برای رژیم صهیونیستی است. تاکنون شش نهاد، وزارتخانه و سازمان اسرائیلی در امر احداث شهرکهای یهودی نشین فعالیت دارند و بودجه های کلانی را به این امر در حوزه وزارتی خود اختصاص داده اند . این وزارتخانه ها عبارتند از:
1. وزارت جذب مهاجرین
2. وزارت مسکن
3. وزارت کار
4. کشاورزی
5. امور اجتماعی
6. وزارت دفاع
با توجه به تعداد وزارتخانه و مؤسسه های رژیم صهیونیستی و اهتمام آنها به طرحهای اسکان یهودیان ، می توان احداث شهرکهای یهودی نشین در سرزمینهای اشغالی فلسطین را - که از سال 1967 به طور گسترده ای در سرزمینهای اشغالی شروع شده است - جزئی از استراتژی سیاسی - نظامی اسرائیل محسوب کرد . رهبران رژیم صهیونیستی طرحهای اسکان یهودیان در سرزمینهای اشغالی فلسطین را جزئی جدایی ناپذیر ازنقشه استراتژی سیاسی - نظامی صهیونیسم در منطقه دانسته اند . طرحهای آنها در زمینه الحاق و انضمام سرزمینهای جدید به اراضی اشغالی 1967 م نیز ماهیت این طرحها را روشن می کند.
براساس برنامه های رژیم صهیونیستی ، نقشه کلی گسترش شهرکها در مناطق اشغالی ، طبق امور زیر پایه ریزی شد.
1. در تمام سرزمین اسرائیل ، برای تحقق امنیت ، به ویژه در مواضع استراتژیک ، باید شهرک های یهودی نشین احداث شود.
2. بر طبق سیاست شهرک سازی ، مناطق پیشنهادی با هم متصل یا اتصال پذیر هستند تا بر اثر مرور زمان بتوان خدمات رسانی به آنها را انجام داد . علاوه بر این موارد ، مجتمع های صهیونیستی باید در آینده به شهرهای کوچک و یا بزرگتر تبدیل شود .
3. شهرک های صهیونیستی نباید اطراف مواضع و روستاهای فلسطینیان احداث شود، بلکه باید ضمن ایجاد ارتباط و تماس میان یکدیگر بین آنها احداث شود تا ارتباط و اتحاد بین بخش های مختلف فلسطینی نشین از بین برود.
4. مجتمع های صهیونیستی به انواع گوناگون تقسیم می شود، بزرگترین آنها شهرک های صهیونیستی است و برخی دیگر ، مجتمع های کشاورزی یا مجتمع هایی است که برحسب وجود وسایل کار و تولید، مختلط است.
شهرک سازی در قوانین بین الملل
از منظر حقوق جنگ و حقوق بین المللی، رژیم صهیونیستی به عنوان جریانی متجاوز شناخته می شود که مناطق فلسطینی نشین را از مرزهای 1967 ، که مورد تأیید سازمان ملل می باشد ، به اشغال درآورده است. بر مبنای این حقوق ، رژیم صهیونیستی یک سلسله وظایف را به عنوان اشغالگر، در ارتباط با شهروندان فلسطینی و همین طور شهرها و سرزمینهای فلسطین به عهده داشته است . اما سران رژیم صهیونیستی با زیر پا گذاشتن قوانین و معاهدات بین المللی، سرزمینهای اشغالی را تصاحب کرده اند و در آنها تغییرات کاربری ایجاد نموده و به صورت غیر قانونی اقدام به احداث شهرکهای صهیونیستی نموده اند . این اقدامات رژیم صهیونیستی از هیچ حمایت قانونی در مجامع بین المللی و حقوق بشر و حقوق جنگ برخوردار نمی باشد.
بدین ترتیب صهیونیستها در احداث این شهرکها ، حقوق ، پیمانها و قراردادهای بین المللی را نقض کرده اند و در عرف حقوقی و قوانین بین المللی ، ناقض حقوق بشر ، حقوق جنگ و معاهدات بین المللی هستند . برپایی شهرکها نقض پیمانهای لاهه و پیمان چهارم ژنو درباره حمایت از حقوق شهروندان است . برپایی شهرکها در اراضی اشغالی جزو جرایم جنگی بین المللی محسوب می شود و بر این اساس هیچ یک از شهرکهای صهیونیستی در اراضی اشغالی فلسطین و سوریه جایگاه قانونی ندارند .
احداث شهرکهای مسکونی برای اشغالگران در تمامی قوانین و منشورهای بین المللی ممنوع بوده و مغایر با مبانی بینالمللی و منشور سازمان ملل متحد است. منشور چهارم ژنو در سال 1949 فهرست بلند بالایی از موارد ممنوعه بر ضد نیروهای اشغالگر را برشمرده است که از جمله آنها ممنوعیت اسکان ساکنان دولت اشغالگر در مناطق اشغال شده است. بسیاری از قوانین بینالمللی از جمله قطعنامههای شورای امنیت یا مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز در راستای همین منشورها، شهرکسازی صهیونیستی در قدس و کرانه باختری و تمامی منطقه فلسطین اشغالی را ممنوع اعلام کرده و خواستار توقف این روند و انهدام شهرک های احداث شده ، بوده اند. با این وجود محافل مذکور به علت فشار لابیهای صهیونیستی و دولتهای قدرتمند و تاثیرگزار بر آنها از جمله آمریکا تلاش جدی و قطعنامه های لازم الاجرایی برای مقابله با این روند در دستور کار قرار نداده اند.
از سال 1967 تاکنون مصوبات متعددی در رابطه با محکومیت شهرکسازی صهیونیستی صادر شده است:
مصوبات شورای امنیت:
- قطعنامه 446 در سال 1979 که تأکید دارد شهرک سازی و انتقال ساکنان اسرائیل به اراضی فلسطین اقدامی غیرقانونی است.
- قطعنامه 450 در سال 1979 مبنی بر لزوم توقف شهرک سازی در قدس.
- قطعنامه 465 سال 1980 که خواستار از بین بردن شهرکهای صهیونیستنشین شده است.
- قطعنامه 478 سال 1980.
مصوبات مجمع عمومی سازمان ملل متحد:
- قطعنامه شماره 2851 در سال 1977 .
- قطعنامه شماره 42/160 در سال 1987
- قطعنامه شماره 44/48 در سال 1989
- قطعنامه شماره 45/74 در سال 1990
- قطعنامه شماره 46/47 در سال 1991
- قطعنامه شماره 46 در سال1991
با وجود صدور این قطعنامهها رژیم صهیونیستی همچنان به توسعه شهرکسازی بر فراز دامنه کوه ها یا مکان های دارای منابع آبی غنی ادامه میدهد. اسرائیل مجموعهای از قوانین داخلی را برای تسلط بر اراضی اشغالی فلسطین به تصویب رسانده است که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
قانون املاک غایبین: از طریق این قانون هر فلسطینی که زمینی را در اختیار داشته و در خارج از سرزمینهای اشغالی زندگی میکنند، رژیم صهیونیستی میتواند بر روی این زمینها دست گذاشته و آنها را به نفع خود مصادره کند. ناگفته پیداست که این یک سرقت مهندسی شده و برنامه ریزی شده از سوی کابینه رژیم صهیونیستی است.
این قانون به کابینه رژیم صهیونیستی اجازه می داد که زمینهای آواره شدگان را به دیگران و یا به فلسطینیانی که وطن و زمینهای خود را ترک نکرده بودند ، اجاره دهد . طبق این قانون " فرد غایب شهروندی است که در فاصله زمانی میان 29 نوامبر 1947 تا روز برچیدن حالت فوق العاده مکان اقامت خود را ترک کرده باشد. "
همچنین اگر آن فرد در جایی ساکن باشد که پیش از اول سپتامبر 1948 خارج از سرزمین اسرائیل ( فلسطین ) بود و یا اگر در درون سرزمین اسرائیل باشد در آن هنگام زیر سیطره نیروهای دشمن ، اسرائیل ، یعنی عربها باشد . به موجب این قانون افرادی که روستاهایشان را ترک کرده یا صهیونیستها آنان را بیرون کرده باشند حتی اگر در اماکن زیر سیطره صهیونیستها باقی مانده باشند از بازگشت به روستاهایشان منع می شوند. افزون بر آن ، تمامی زمینهاشان مصادره شدند. گرچه قانون به تاریخ سال 1950 بود اما تا سال 1947 نیر عطف به ماسبق می شد .
براساس همین قوانین اضطراری که اجازه واگذاری زمینها به دیگران را در پی انکار حقوق صاحبان اصلی آن براساس قوانین مناطق بسته و امنیتی می دهد ، اراضی زیر کشت نرفته ، مورد بهره برداری قرار گرفت. طبق این قانون، وزیر کشاورزی می تواند مطمئن باشد که این گونه زمینها در صورتی که توسط صاحبان اصلی زیر کشت نرود، دیگران مجاز خواهند بود که در این زمینه اقدام کنند.
از اینها بدتر این که قانون املاک غائبان ، املاک موقوفه اسلامی را هم دربرگرفت؛ به طوری که نگهبان املاک غائبان مسئول اجاره دادن و بهره برداری از املاک موقوفه اسلامی شد. در برخی شهرها تا 70 درصد کل مغازه های شهر جزو این موقوفات است.
املاک دولتی: رژیم صهیونیستی با استفاده از این اصطلاح بر روی 40 درصد از مساحت کرانه باختری دست گذاشته است. صهیونیستها مجموعه متفاوتی از قوانین دولت عثمانی و بریتانیا و اردن را بومی سازی کرده و مورد استفاده قرار می دهند تا بتوانند بیشترین حجم از اراضی فلسطینی ها را به نفع خود مصادره کنند.
مصادره در راستای اقدامات عام المنفعه: براساس این قانون برخی مناطق فلسطینی به بهانه پروژههای عام المنفعه یا اقدام به تاسیس خیابان یا پناهگاه بدون رضایت صاحبان اصلی آنها مصادره می شود.
قانون عملیات و غرامتها: این قانون مصوبه سال 1953 بوده و به وزیر دارایی صلاحیت می داد مالکیت زمینهایی را که طبق قوانین یاد شده از دست صاحبان اصلی خارج شده است ، به مالکیت اداره اسرائیلی عمران و آبادانی درآورد. با این شیوه نیز سرزمینهای آوارگان و فلسطینیان که در وطن خویش باقی ماندند، از چنگشان خارج شد. حدود 90 درصد زمینهای داخل محدوده اسرائیل، در تصرف دولت و یا صندوق ملی یهودی درآمد و فلسطینیانی که دو رده " غیریهودی " به حساب می آیند، از اجاره کردن و کشتکاری در زمینهای متصرفی دولت و یا صندوق ملی یهودی، محروم شدند.
قانون تصاحب زمین ها ( 1952 ) و نیز قانون تصرف ( 1953 ) به این صورت بود که رژیم صهیونیستی می تواند زمین هایی را که طبق قوانین پیشین نمی توانست تصرف کند را برای اهداف دفاعی و شهرک سازی ، و ... تصاحب نماید. قانون مرور زمان ( 1957 ) و اساسنامه صندوق ملی یهود ، تصریح می کند که زمین های فلسطینی که صندوق تملک می کند، ملک ملت یهودی به شمار می روند و نمی توان در آنها دخل و تصرف کرد.
میزان کمک دولتی سالانه به شهرک ها به حدود 300 میلیون دلار می رسد که به شکل کاهش مالیات بر درآمد و ارائه خدمات مسکونی است ؛ زیرا هر کس که در اسرائیل ، خانه ای می خرد باید 5 درصد از قیمت خانه را مالیات بپردازد . در حالی که این رقم در زمین های اشغالی به 0.5 درصد می رسد. هر اسرائیلی که بخواهد در کرانه باختری و غزه سرمایه گذاری کند می تواند 38 درصد از بهای سرمایه گذاری را باز پس گیرد یا به مدت 10 سال ازمالیات معاف شود یا به میزان یک سوم از ارزش میران سرمایه گذاری ، از دولت، تضمین دریافت دارد. این تسهیلات موجب خشم و ناراحتی فعالان در دیگر بخش ها - مثل صنعتگران - شده است.
تاریخچه و سابقه شهرک سازی صهیونیستی
در اولین کنگره جنبش صهیونیسم در سال 1897میلادی هدف این جنبش تأسیس وطن ملی برای یهودیان در فلسطین اعلام شد. به منظور تحقق این هدف و گسترش شهرک نشینی، جنبش صهیونیسم بر مهاجرت یهود به فلسطین، شهرک سازی و کوچاندن عربها از سرزمین فلسطین تأکید می کرد. موسسان صهیونیسم در برنامه های سری و مشهور خود که به پرتکل های دانشوران صهیون شهرت یافت، بر لزوم سیطره بر جهان و به بردگی گرفتن ملت ها و گسترش آشوب و جنگ در جهان به منظور افزایش سود و منافع یهود و تقویت نفوذ این قوم تأکید کرده است.
سرکردگان صهیونیسم شعار «فلسطین سرزمین بی ملت برای ملت بی سرزمین» را سردادند تا از این راه ملت فلسطین را از سرزمین و وطن خود بیرون و یهودیان را در آن ساکن کنند. تئودور هرتزل- رئیس کنگره- اهمیت استعمار یهودی در فلسطین و مهاجرت یهود به آنجا و شهرک سازی در این کشور و کوچاندن عرب ها از آن و تبدیل رژیم شهرک نشین صهیونیستی به پایگاهی ثابت برای خدمت به منافع دول استعمارگر در منطقه (خاورمیانه) و به عنوان مرکز صهیونیسم جهانی جهت تسلط بر جهان را مورد تأکید قرارداد.وی مهاجرت یهود به فلسطین و شهرک سازی و کوچاندن عرب ها از این سرزمین را اصلی ترین برنامه این جنبش برای تأسیس رژیم شهرک نشین یهودی دانست.
بنابر آموزه های کنگره اول صهیونیسم در زمینه لزوم جذب کشاورزان، کارگران و پیشه وران یهود به فلسطین جهت ساخت شهرک های صهیونیستی، غده سرطانی صهیونیسم در فلسطین اشغالی طی چهارمرحله به اوج رشد خود رسید:
اول: مهاجرت یهود به فلسطین
دوم: ساخت شهرکها و اسکان یهودیان در آنها
سوم: استفاده از ترور، پاکسازی نژادی برای کوچاندن عربها از این سرزمین
چهارم: شعله ور ساختن جنگهای تجاوزکارانه برای تحقق توسعه شهرکها، اشغال مناطق جدید و الحاق به منطقه تحت سلطه خود و یهودی کردن مقدسات، کوچاندن عربها و انتقال از مرحله شهرک نشینی به امپریالیسم صهیونیستی .
هرتزل و هم قطارانش استراتژی صهیونیسم را تسلط بر سرزمینهای عربی فلسطین می دانستند. وی در مورد این استراتژی در خاطرات خود می نویسد: جنبش صهیونیسم استیلا بر سرزمین (فلسطین) را به عنوان اولین هدف جهت تأسیس رژیم یهودی تعیین کرده است. سازمانها و مؤسسات صهیونیستی بویژه صندوق یهود و شرکت «کیرن کیتم» بر همین اساس اقدام به خرید! زمین کردند.
جنبش صهیونیسم سیاست غصب سرزمینهای عربی را از راه حمایت حکومت تحت الحمایه انگلیس و به وسیله اولین نماینده یهودی آن در فلسطین که هربرت ساموئل نام داشت و نیز از راه غصب زمینهای فلسطینیان و سیطره نظامی و سپس ساخت شهرک در آنها پی گرفت.
در ابتدا جنبش صهیونیسم با کمک انگلیس و آمریکا تلاش کرد ساختار جمعیتی صهیونیست های غربی را در فلسطین بنا نهد. شهرک نشینان صهیونیست در این مرحله برای مجبور ساختن فلسطینیان جهت کوچ از فلسطین و اسکان مهاجران یهودی به جای آنها به ترور، نژادپرستی، بغض و کینه ورزی بر ضدفلسطینیان روی آوردند و به دنبال آن، یهودیان و سازمانهای تروریستی آنان را ترور، پاکسازی نژادی و قتل و کشتار برای تأسیس و تحقق رژیم شهرک نشین (صهیونیستی) بهره بردند. آنان همچنین مهاجرت یهود و استقرار آنان در شهرکها و کوچاندن عربها و سیطره بر زمینها و ثروتهای آنان را به عنوان یک امر مقدس دینی توجیه کردند.
ساخت شهرکهای صهیونیست نشین در ابتدای امر همزمان در دو جهت حرکت کرد:
اول: تلاش برای افزایش تعداد یهودیان در شهرهای بزرگ عرب نشین مانند قدس، حیفا، طبریا، صفد و شهرک صهیونیست نشین تل آویو به عنوان محله ای از محلات شهر یافا.
دوم: احداث شهرکهای کشاورزی - نظامی در مناطق استراتژیک و نزدیک مرزهای کشورهای عرب به طوری که هر شهرک صهیونیست نشین بعدها به پادگانی نظامی بسیار مستحکم برای صهیونیستها تبدیل شد.
اعلام موجودیت رژیم صهیونیستی نقطه عطفی در پیگیری و ادامه راه استعمارگری شهرک نشینان و اخراج فلسطینیان در چارچوب اشغالگری و استفاده از ارتش اسرائیل و گروه های شهرک نشین برای ارتکاب جنایتهای مختلف بر ضدملت فلسطین و یهودی سازی سرزمین و مقدساتش از طریق دلایل دروغین و بسیار بی شرمانه صهیونیسم بود. سران صهیونیسم بر این باور بودند که آینده شهرک سازی یهود به مهاجرت یهودیان به فلسطین و اخراج فلسطینیان از سرزمینشان و تثبیت شهرک نشینی بستگی دارد. به همین سبب آنان خواهان بازگشت به مرزهای پیش از جنگ تجاوزکارانه ای که در سال1967م آن را شعله ور ساختند و یهودی سازی قدس، الخلیل، بیت لحم و نابلس و ادامه ساخت و گسترش شهرکهای صهیونیست نشین بودند.
اهداف شهرک سازی
شهرک سازی های یهودی نشین در سرزمینهای اشغالی در حقیقت راهی برای یهودی سازی سرزمینها و اشغال زمینهای جدید است . شهرک سازیهای یهودی نشین در مناطق اشغالی فلسطین و دیگر سرزمینهای اشغالی عربی ، یکی از دیگر تهدیدها و سیاستهای اصلی رژیم صهیونیستی و نیز عاملی مهم و استراتژیک در معادلات و محاسبات این رژیم ، از هنگام تأسیس اسرائیل تاکنون به شمار می رود که در حفظ امنیت و تحکیم سلطه صهیونیسم بر سرزمینهای اشغالی ، تأثیر بسزایی داشته است .
این سیاست ، در پی اجرای روند انتقال یهودیان به فلسطین ، با هدف یهودی سازی این سرزمین ، از زمان تشکیل اولین کنگره صهیونیستها در سال 1897 میلادی در دستور کار جنبش صهیونیسم قرار گرفت و از زمان تشکیل رژیم صهیونیستی نیز روند تصاعدی پیدا کرد . این سیاست همچنین عاملی مهم و استراتژیک در معادلات و محاسبات این رژیم از هنگام تأسیس آن تا کنون محسوب می شود که در حفظ امنیت و تحکیم سلطه صهیونیسم بر سرزمین های اشغالی تأثیر بسزایی داشته است. گلدا مایر نخست وزیر وقت اسرائیل در تأیید این سیاست گفته است : مرزهای مشخصی برای اسرائیل وجود ندارد و مرز اسرائیل تا جایی است که یهودیان در آن اقامت دارند . بر این اساس ، از سال 1967 م شهرک سازی و اسکان یهودیان در سرزمینهای اشغالی با طرح بزرگ شهرک سازی " ایگال آلون " آغاز شد .
صهیونیسم معتقد است که تمامی فلسطین سرزمین یهودی است و حق دارد و آن را بازپس گیرد! شهرک سازی یهودی نشین با استفاده از طراحی های قبلی راهی برای اشغال مناطق استراتژیک ، نفوذ بیشتر به سرزمینهای فلسطینیان و حتی مجبور کردن فلسطینیان به مهاجرت می باشد . صهیونیستها با محاصره کردن برخی از مناطق استراتژیک فلسطین در میان شهرکهای یهودی نشین و سپس بسط و گسترش این شهرکها سعی در یهودی سازی آن مناطق کرده اند . نمونه عینی چنین فعالیتی در بیت المقدس اجرا شده است . صهیونیستها با ایجاد شهرکهای یهودی نشین متعدد در شرق آن راه دسترسی فلسطینیان را به بیت المقدس قطع و در صدد تکمیل پروژه اشغال آن برآمدند .
علاوه بر این صهیونیستها با انتخاب زمینهایی در عمق مناطق فلسطینی نشین به عنوان شهرک و سپس به بهانه تأمین امنیت این مناطق ، اشغال خود رابه عمق سرزمینهای فلسطینیان بسط داده اند. همچنین اقدامات خرابکارانه و تلاشهای ضد انسانی صهیونیستهای شهرک نشین علیه فلسطینیان مجاور ، راهی برای کوچاندن و آوارگی فلسطینیان به حساب می آید . صهیونیستهای شهرک نشین علاوه بر حمله مسلحانه به مناطق فلسطینی نشین ، ناامن کردن این مناطق و وارد ساختن خسارتهای مادی و جانی بر آنها ، گاه با آلوده کردن منابع آب و محیط زیست منطقه از طریق مواد شیمیایی و بیولوژیک مبارزه ای ناجوانمردانه را علیه فلسطینیان در پیش گرفته اند ، تا از این طریق بتوانند فلسطینیان را به مهاجرت مجبور سازند .
شهرک سازی در استراتژیهای بلندمدت رژیم صهیونیستی از چنان جایگاه مهمی برخوردار است که علی رغم تلاشهای بین المللی و حتی ایالات متحده برای توقف توسعه شهرکها توسط رژیم صهیونیستی این رژیم نه تنها توسعه شهرکها را متوقف نکرده بلکه گاهی نیز حتی حاضر به پذیرش تنش در روابط خود با واشنگتن و تعارض در موضع گیریهای دو طرف شده است، اما دست از گسترش شهرکهای یهودی نشین برنداشته است . این راهبرد صهیونیستی به معنای استمرار انتقال و اسکان یهودیان جهان در فلسطین می باشد.
رژیم صهیونیستی در اجرای طرحهای شهرک سازی و اسکان یهودیان در داخل سرزمینهای اشغالی و مناطق پرجمعیت فلسطینی اهداف زیر را دنبال می کرد:
الف: اهداف نظامی - امنیتی:
رژیم صهیونیستی با تملک سرزمینی به وسعت 20700 کیلومتر مربع و عدم برخورداری از عمق مناسب و به لحاظ جغرافیای آسیب پذیر در مقابل کشورهای همجوار و همچنین با توجه به سیاست تجاوزکارانه خود همواره در معرض تهدید نیروهای خارجی و همجوار خود بوده است . در همین راستا ، ایجاد شهرکهای یهودی نشین در سرحدات جغرافیایی و مرزهای اقامت صهیونیست ها می تواند یک اقدام پیشگیرانه وپدافندی در مقابل هجوم احتمالی کشورهای همجوار عربی یا نیروهای مبارز به عمق اسرائیل و مرکزیت شهرها و تأسیسات حیاتی آن باشد که در صورت حمله زمینی از سوی یک کشور خارجی ، این شهرکها به عنوان یک مانع عمده می توانند خط پدافندی مناسبی محسوب شده و از پیشروی دشمن به داخل عمق اسرائیل ممانعت کرده و یا حداقل ، آن را تا رسیدن نیروهای کمکی صهیونیستی به تأخیر اندازد .
اوری ملی اشتاین نویسنده صهیونیست در مورد اهمیت شهرکهای اسرائیلی در استراتژی نظامی اسرائیل می نویسد که شهرک های صهیونیست نشین در هنگام جنگ اول اعراب و اسرائیل ) به عنوان پایگاههای قدرتمندی برای ستاد فرماندهی یهودیان بوده اند و فقط به عنوان پایگاهها و ایستگاههای بازرسی عمل نمی کردند .
از سوی دیگر ، تقسیم سرزمینهای اشغالی به بخشهای کوچک جغرافیایی و جداسازی آنها از همدیگر و ایجاد شهرکها در مرزها علاوه بر اینکه آسیب پذیری اسرائیل را در مقابل حملات گسترده و کلاسیک دشمن خارجی ترمیم می کند ، عملاً سیاست سد نفوذ و تئوری دو مرزه کردن اسرائیل را اجرا و از نفوذ گروههای فلسطینی و حملات چریکی آنها به داخل اسرائیل از طریق کشورهای همجوار مثل لبنان ، سوریه و اردن که در مرزها مورد حمایت مادی و معنوی مردم منطقه قرار می گیرند ، جلوگیری می کند ، زیرا شهرکها بر روی ویرانه های روستاها و شهرک های عرب نشین بنا شده و موجب تخریب بسیاری از منازل و مناطق مسکونی و کشاورزی می شد که طبیعتا به منزله اهرم فشاری بر مردم بومی برای کوچ اجباری آنها از مناطق مرزی مورد استفاده قرار می گرفت.
اسحاق رابین نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی معتقد است موقعیت شهرکها در نوار غزه باعث کاهش حوادث و درگیری با اهالی این منطقه در مقایسه با وضعیت آنها در کرانه غربی گردیده است. هدف صهیونیستها در احداث بسیاری از شهرک های یهودی نشین در مناطق اشغالی ، ایجاد زمینه مناسب تصرف ، تأمین و نگهداری مناطق اشغال شده سال 1967 و ایجاد امنیت برای یهودیان ساکن مناطق 1948 می باشد . ایجاد امنیت نظامی و استقرار کامل صهیونیستها در خاک فلسطین و زیر نظر داشتن کلیه ترددها و تحرکات فلسطینیان در این رابطه از طریق ایجاد یک بافت هدفمند شهرک سازی توسط صهیونیستها پیگیری می شود .
ب: اهداف سیاسی - اجتماعی
با اشغال سرزمینهای فلسطین توسط صهیونیستها و احداث شهرکهای یهودی نشین در آنها ، هم بافت جمعیتی این سرزمینها تغییر پیدا می کند و هم زمینه اسکان مهاجرین یهودی جدید و توسعه سرزمینی برای ایجاد یک کشور یهودی فراهم می شود. با توجه به وسعت محدود فلسطین اشغالی که جوابگوی اسکان همه یهودیان جهان نیست ، ایجاد شهرکهای یهودی نشین بهترین روشی است که تعداد بیشتری از یهودیان را اسکان می دهد ، ضمن اینکه با احداث شهرکهای کوچک و اسکان دادن چندین خانواده و یا دهها خانواده و با به کارگیری تدابیر سرویس دهی و خدمات رسانی و تسهیلات معیشت در بافت شهرکها ، گامی مؤثر برای توسعه این شهرکها در آینده برداشته شده و زمینه مهاجرت بیشتر یهودیان جهان فراهم می شود.
تل آویو با توجه به سیاست عرب زدایی خود در فلسطین و روند انتقال یهودیان به سرزمینهای اشغالی ، احداث و گسترش شهرک های یهودی را تسریع نموده تا ضمن پاسخگویی در مقابل مهاجرت عظیم و روزافزون یهودیان ، دیگر یهودیان پراکنده در جهان را برای سفر به اسرائیل ترغیب و تشویق نماید و در مقابل با از بین بردن ماهیت جغرافیای انسانی و مردم شناختی فلسطینی ها و تخریب بسیاری از منازل و مناطق مسکونی و زراعی اعراب و حتی انهدام کامل و محو آنها از صفحه روزگار و ایجاد شهرکها و گروههای اسکان شده و غیر بومی بر روی ویرانه های آنها ، انگیزه های ماندن اعراب در فلسطین و حتی بازگشت مجدد آنها به سرزمین خود را کاهش داده و یا به صفر برساند . این روند باعث می شود فلسطینی ها در سرزمین مادری خود به اقلیتی منزوی و مورد تبعیض تبدیل شوند.
ج: اهداف فرهنگی
نظر به اینکه یهودیان مهاجر از ملیت های مختلف ( اروپایی ، آمریکایی ، آفریقایی و آسیایی ) بوده و دارای فرهنگ های مختلف از جوامع گوناگون هستند ، کنترل و همگون کردن آنها امری اجتناب ناپذیر است . رژیم صهیونیستی سعی در ایجاد تسهیلات لازم برای کنترل جامعه یهود و تزریق فرهنگ واحد نوین و همه جانبه بر آنها دارد که تحقق آن در مجموعه های مسکونی بسته به مراتب سهل تر و دستیابی ارگانهای اسرائیل به اهداف مربوطه به لحاظ اطمینان و سرعت ، قطعا بیشتر خواهد بود . مثلاً اسکان دادن یهودیان افراطی در مجاورت با شهرهای فلسطینی به توسعه و رشد روحیه دشمنی آنها با اعراب کمک می کند ، همچنان که این وضعیت در شهرکهای کریات اربع و ایلون ، موریه و عفره که در نزدیکی شهرهای الخلیل و نابلس و رام الله واقع شده اند مشهود است . همچنین صهیونیستها با گسترش ساخت و ارائه سرویسهای مناسب به مهاجرین در این شهرکها ، فضای مناسب را برای انجام تبلیغات و تشویق سایر یهودیان به مهاجرت به فلسطین و جذب کمکهای یهودیان سراسر جهان مهیا می کنند .
د: اهداف آرمانی و مذهبی
صهیونیستها در تصرف اشغال سرزمینهای فلسطینی و احداث شهرکهای یهودی نشین در این سرزمینها ، بر مبنای آموزه های دینی یهود دو هدف را دنبال می کنند : هدف اول رسیدن به سرزمین موعود ؛ هدف دوم آزادسازی زمینهای به اصطلاح توراتی که به ادعای یهودیان به صورت غصبی در اختیار فلسطینی ها قرار گرفته است . این امر با توجه به آموزه های انحرافی و تحریف شده کتاب مقدس ، زمینه ساز ظهور یک دولت یهودی و تصاحب سرزمین توراتی می باشد که حدود آن در کتاب مقدس تعیین شده است .
ه: اهداف اقتصادی
صهیونیستها ، شهرکهای خود را در مهمترین زمینهای کشاورزی و قابل استفاده فلسطینیان بنا نموده اند و از این طریق دست آنها را از اراضی کشاورزی کوتاه نموده اند. سرزمین فلسطین با وسعت محدود کشاورزی سنتی خود نمی تواند منبع درآمدی سودآوری برای رژیم صهیونیستی بوده و نیازمندیهای جمعیت صهیونیست ساکن سرزمین های اشغالی را با توجه به رشد روزافزون مهاجرین یهودی پاسخگو باشد. لذا ایجاد شهرکهای یهودی نشین بر روی اراضی و مراکز حیاتی که دارای اهمیت استراتژیکی می باشد از قبیل مناطق کوهستانی و کوهپایه های مجاور و یا سرزمینهای پر آب واجد شرایط جهت کشاورزی و نیز مناطق پرجمعیت فلسطین و سلب مالکیت فلسطینیان از اراضی مزروعی خود ، راه را برای یک کشاورزی مکانیزه فراهم می کند که بر اساس سیاست های اقتصادی رژیم صهیونیستی هم نیازمندیهای غذایی استراتژیک اسرائیل را به طور هماهنگ تأمین نموده و هم از وابستگی غذایی رژیم صهیونیستی به خارج از سرزمین های اشغالی بکاهد.
اسرائیل به دنبال این است تا تعداد شهرکنشینان در طول ده سال آینده را به شش میلیون نفر برساند. طبعاً این تعداد، نیازمند مصادره اراضی بیشتری بوده تا طی ده سال مساحتی بیش از سه برابر اراضی کنونی را از دست فلسطینیها خارج نماید. کشاورزی، شغل اصلی فلسطینیها محسوب میشود، استیلاء شهرکنشینان بر اراضی کشاورزی به طور مستقیم بر کشاورزی فلسطینیها تأثیر منفی گذاشته است. علاوه بر این، زمینهای بسیاری از فلسطینیها در کنار شهرکها واقع شدهاند و آنان به دلایل و بهانههای امنیتی صهیونیست ها، از نزدیک شدن به این زمینها محروم شدهاند.
تا سال 2009 مساحت زیر کشت اسراییل در کرانه باختری به 9.2 میلیون دونم رسید، که حدود 2 درصد یا 700.61 دونم آن در اختیار شهرکنشینان بوده است. 50 درصد مساحت این اراضی در غور اردن و دشتهای شمالی بحرالمیت قرار گرفته و 2 درصد آن نیز در کرانه باختری واقع است.
یکی دیگر از منابع درآمد شهرکهای یهودینشین در مناطق اشغالی، تولیدات صنعتی است که هم در داخل اسراییل به مصرف میرسند و هم صادر میشوند. تولیدات این مناطق شامل محصولات پلاستیکی، قطعات فلزی، تولیدات نساجی، انواع فرش و زیرانداز، محصولات آرایشی، کالاهای تزئینی، مواد غذایی و مشروبات الکلی میباشد. در شهرکهای کرانه باختری حدود 740.21 واحد صنعتی وجود دارند که 400.364 کارگر در آن مشغول به کار هستند. تعداد شرکتها در شهرکهای کرانه باختری تا سال 2012 به 10414واحد رسیده که از این تعداد، بالغ بر 230 شرکت صنعتی ایجاد شد. ارزش افزوده از مجموع تولیدات صنعتی، 97 میلیارد شیکل در شهرکهای صهیونیستی است. تعداد کارگران بخش صنعتی در شهرکها کمتر از 4300 نفر یا 2.1 درصد از مجموع کارگران صنایع در سرزمین های اشغالی است.
یکی از مهم ترین از اهداف اقتصادی احداث شهرکهای یهودی نشین در مناطق اشغالی فلسطین ، انهدام و تخریب توان اقتصادی فلسطینی ها در ابعاد مختلف کشاورزی و صنعتی، به منظور بالا بردن هزینه مقاومت در برابر صهیونیست ها و اسکان آنها در فلسطین اشغالی می باشد .
و: اهداف مردم شناختی
تامین جمعیت مورد نیاز، همواره یکی از مهمترین پایه های ساختار قدرت امنیتی و استمرار حیات سیاسی رژیم های مختلف و تعیین کننده راهبردها و راهکارهای آن است. در رژیم صهیونیستی که بر پایه الگوی استعمار اسکانی برپا شده، مهاجرت و افزایش جمعیت نقش تعیین کنندهای دارد. تا سال 2010، جمعیت شهرکنشینان کرانه باختری، حدود 974.518 بوده که از این تعداد، حدود 38 درصد در شهرکهای یهودی واقع در استان قدس سکونت داشتند. بدین نحو، مجموع شهرکنشینان تقریباً 20 درصد جمعیت فلسطینی کرانه باختری را تشکیل میدهد. همچنین از سال 1986 تا 2010 میانگین سالانه رشد جمعیَت شهرکنشینان، بیش از 4.6 درصد بوده است. اگرچه میانگین رشد جمعیت در این سالها بی تاثیر از مهاجرت یهودیان به شهرکهای مزبور نیست، اما شاهد افزایش میزان رشد طبیعی جمعیت نیز بودهایم، در حالی که میانگین رشد طبیعی جمعیت در داخل خط سبز 1.57 درصد است، در شهرکهای یهودی دو برابر، و به میزان 3.5 درصد رسیده که با افزایش تعداد خانوادههای ساکن در کرانه باختری هم زمان گشته است. تا سال 2010 میانگین رشد خانوادههای یهودی در شهرکها، بیش از 5 درصد و تعداد خانوادهها نیز به 500.64 رسید.
همچنین حدود 30 درصد از خانوادهها در شهرکهای یهودی به استثنای قدس، دارای 4 فرزند با میانگین سنی کم تر از 17 سال هستند. از سویی دیگر، 58 درصد جمعیت شهرکنشینان کم تر از میانگین سنی 24 سال، و افراد بیش از 65 سال آن نیز تا سال 2009، از 3 درصد تجاوز نکرده است. بنابراین میانگین سنی 20 سال شهرکنشینها، در مقایسه با میانگین سنی 29.3 در اسراییل، نرخ رشد جمعیت جوان را افزایش داده و در نتیجه برخی از چالشهای جمعیَتی آن را مرتفع میسازد. علاوه بر آن،متوسط تعداد فرزندان در شهرکهای صهیونیستی 4.5 فرزند میباشد که بیش از میانگین تعداد فرزندان اسراییلیهای داخل خط سبز، با معدل کم تر از 3 فرزند است. بدین نحو، در مقابل هر 100 نفر شهرکنشین با رده سنی کم تر از 19 سال و بیش از 65 سال، حدود 111 شهرکنشین با رده سنی بین 24 تا 65 سال – 110 درصد - قرار میگیرند؛ در حالی که در اسراییل، این نسبت 84 درصد میباشد. 500 هزار شهرکنشین صهیونیست در 42 درصد اراضی کرانه باختری سکونت دارند. در مقابل 2، 5 میلیون فلسطینی در 58 درصد اراضی کرانه باختری در معرض تهدیداتی از قبیل ویرانی منازل، مصادره اراضی و کوچ اجباری به سر میبرند.
ز: مصادره منابع آبی از طریق شهرکسازی
صهیونیست ها با گسترش شهرکسازی در سرزمینهای اشغالی به دنبال سلطه کامل بر حوضه های آبی زیر زمینی در کرانه باختری، هستند: حوضه های آبی حاضر در سرزمین های اشغالی عبارتند از:
الف. حوضه غربی: این حوضه شامل تمام مناطق کوهستانی میباشد که حرکت آب آن به سمت غرب است و از مناطق غربی استان جنین آغاز و تا مناطق جنوب غرب استان الخلیل ادامه مییابد. بیشتر منابع تغذیه زیرزمینی این حوضه از بارانهای موسمی است که در محدوده کرانه باختری میبارند. مقدار این بارشها بیش از 95 درصد از انرژی تجدیدپذیر آبی این حوضه است و میزان آن، نزدیک به 362 میلیون متر مکعب در سال میباشد، درحالی که سهم فعلی فلسطینیان از این آبها از 20 میلیون متر مکعب در سال یعنی 5.5 درصد تجاوز نمیکند که این مقدار نیز از طریق پمپاژ چاههای باقی مانده و کم عمق کشاورزی به دست میآید.
ب. حوضه شمال شرقی: این حوضه در منطقه شمال شرقی کرانه باختری قرار گرفته و تقریباً تمام آبهای سرازیرشده از استانهای نابلس، جنین و طوباس به سمت شمال و شمال شرقی را شامل میشود. محدوده جغرافیایی آن تا داخل دشت مرج ابن عامر، منطقه«بردله» و بخشهای وسیعی از مناطق اغوار شمال شرقی ادامه مییابد. بیشتر منابع تغذیه زیرزمینی این حوضه از بارش بارانهایی است که در داخل محدوده کرانه باختری میبارند و به بیش از 90 درصد کل انرژی تجدیدپذیر آبی سالانه، یعنی نزدیک به 158 میلیون متر مکعب میرسد. فلسطینیان از این حوضه آبی فقط نزدیک به 33 میلیون متر مکعب یعنی 20 درصد آن بهره مند میشوند. صهیونیست ها با گسترش شهرکنشینی در این مناطق، نزدیک به 125 میلیون متر مکعب یعنی 80 درصد آب این حوضه را که بیشتر آن از چشمههای منطقه الجلبون و بیسان تأمین میشوند، بهرهبرداری میکند.
ج. حوضه شرقی: این حوضه به طور کامل در محدوده کرانه باختری قرار دارد و شامل تمام آبهای سرازیر شده از مناطق شمالی استانهای جنین، طوباس، نابلس، رام الله، بیت لحم تا دورترین نقطه در جنوب استان الخلیل میشود که به سمت شرق می روند. میزان انرژی آبی سالانه آن نزدیک به 175 میلیون متر مکعب است که بخش عظیمی از آن یعنی 55 میلیون متر مکعب به دلیل شوری بسیار زیاد، غیر قابل استفاده است و به بحر المیت می ریزد. 65 میلیون متر مکعب از 120 میلیون متر مکعب آب شیرین یعنی 37 درصد از کل آبهای شور و شیرین این حوضه- 175 میلیون متر مکعب- و نزدیک به 54 درصد از کل آبهای شیرین - 120 میلیون متر مکعب- به فلسطینیان میرسد که عمدتاً از طریق 95 حلقه چاه کشاورزی، نزدیک به 28 میلیون مترمکعب آب در سال و 7 حلقه چاه آب آشامیدنی با 7.6 میلیون متر مکعب و از آب چشمه ها، نزدیک به 3.33 میلیون متر مکعب آب تأمین میشود. اما اسرائیلیها نزدیک به 40 میلیون متر مکعب از آبهای شیرین این حوضه را از طریق 35 حلقه چاه عمیق مورد استفاده قرار میدهند.
د. حوضه زیرزمینی ساحلی: این حوضه از جنوب حیفا تا نقب امتداد دارد و بخش عظیمی از آن در داخل خاک مصر قرار میگیرد. حوضه ساحلی در اعماق زیر سطحی شرق به ارتفاعات کوهستانی ممتد تا جنوب بئر السبع میرسد. به عبارت دیگر لایههای آبدار زیر سطحی که در داخل نوار غزه قرار دارند، مقدار آب این حوضه به 120 میلیون متر مکعب در سال میرسد. مقدار آب شیرین تجدیدپذیری که فلسطینیان از این حوضه ساحلی استفاده میکنند، از 45 میلیون متر مکعب تجاوز نمیکند و این میزان آب از بارش بارانهای نوار غزه است. یعنی سهم فلسطینیان از آبهای شیرین تجدیدپذیر این حوضه 9 درصد و مابقی در اختیار اسراییل قرار میگیرد.
ه. حوضه الکرمل: این حوضه شامل تمام مناطق کوهستانی کرمل و حیفا است که تا داخل دشت مرج ابن عامر ادامه مییابد و انرژی تجدیدپذیر آبی آن در سال، به47 میلیون متر مکعب میرسد. میزان آب این حوضه به طور کلی در طرح های آبی اسراییل مورد استفاده قرار میگیرد. آب این حوضه از بارانهای محدوده حوضه و نیز آبهای درهها و سیل های موسمی که از مناطق شمال غربی کرانه باختری سرازیر میشوند، تأمین میگردد.
مراحل زمانی شهرک سازی صهیونیستی
شهرک سازی صهیونیستی از زمان برگزاری کنفرانس بازل تا سالهای اخیر شاهد مراحل مختلفی بوده که روند شتابان توسعه واحد های مسکونی صهیونیست نشین مشخصه بارز تمامی این مراحل بوده است.
الف: شهرک سازی پیش از سال 1948:
پیش از پیدایش جنبش صهیونیسم ، اسکان یهودی در فلسطین وجود نداشت و اقلیت های یهودی که شمار آنها از 25 هزار نفر فراتر نمی رفت در تجمع های شهری ، به ویژه در شهرهای قدس ، طبریه و صفد زندگی می کردند و به دلایل مذهبی ، که هیچ ارتباطی با طرح صهیونیسم نداشت ، در فلسطین سکونت داشتند. با پیدایش جنبش دوستداران صهیون و آغاز موج های انتقال و اسکان در سال 1880 ، تأسیس شماری از شهرک های زارعی صهیونیستی امکان پذیر شد . در سال 1882 شهرک های ریشون لصیون ، و زخرون یعقوب و روش بینا و در سال 1883 شهرک های یسود همعلیه و اکرون و در سال 1884 ، شهرک جدیرا ، ساخته شدند.
با برگزاری دومین کنفرانس صهیونیسم در سال 1898 و تصویب قانون سازمان صهیونیسم جهانی، این سازمان ، همه امور مربوط به انتقال و اسکان در فلسطین را به عهده گرفت و ماجرا به آن چه که " صهیونیسم عملی " یا " نفوذی " نامیده می شود ، منتهی گشت . این سازمان ، فعالیت عملی خود را در سال 1901 ، با تأسیس صندوق ملی یهودی آغاز کرد . هدف از تشکیل این صندوق خرید زمینهای بیشتر و تحمیل مالکیت دائمی ملت یهود در فلسطین بود.
به این ترتیب مهاجرت و اسکان صهیونیست ها در سرزمین فلسطین عمدتا با هدایت و همکاری آژانس یهود و سازمان صهیونیزم جهانی انجام می گرفت. این مهاجرت ها با شیوه های مختلف قانونی و غیرقانونی ، به شکل انفرادی و گروهی انجام می گرفت . در این مقطع هدف از اسکان مهاجران در فلسطین ، ایجاد اکثریت یهود به منظور ایجاد ملت یکپارچه و جمعیت قابل توجه یهودی در این کشور برای تشکیل دولت یهود بود . حمایتهای بی قید و شرط انگلیس و همکاری های صمیمانه حکومت قیمومیت انگلیس بر فلسطین نقش اساسی در استمرار این روند داشت .
در آغاز جنگ جهانی اول در سال 1914 میلادی، 47 شهرک یهودی در فلسطین وجود داشت که 14 شهرک از آنها با حمایت سازمان صهیونیسم و نظارت دفتر فلسطین ، ساخته شدند . پس از صدور اعلامیه بالفور در سال 1917 که نیروی امپریالیست غرب ، از طرح صهیونیسم ، قاطعانه حمایت کرد، موج سوم مهاجرت صهیونیستی در سال 1919 کلید خورد.
روشن شدن اهداف سیاسی عملیات شهرک سازی برای فلسطینی ها باعث انفجار عملیات مقاومت شد و شماری از شهرک ها از جمله تل حای و کفر جلعادی که در جلیل علیا ساخته شده بودند مورد حمله قرار گرفتند . در سال 1929 ، نخستین بررسی علمی برای اهداف برنامه ریزی انتقال و اسکان در سطح کشوری به انجام رسید . شهرک هایی را که در آن دوره ساخته شدند " دیوار و برج " می نامند و این ، توصیف ویژگی نظامی این شهرک هاست که ساخت آنها با انقلاب فلسطین در سال 1936 همزمان بود .
تا سال 1948 ، حدود 25 درصد از شهرک های یهودی در منطقه دشت های خضیره ، 12 درصد در دشت های یافا ، 17 درصد در دشت های طبریا ، حوله و بیسان ، 11 درصد در دشت الجلیل سفلی و موج ابن عامر و 4 درصد در مناطق الجلیل علیا و بلندی های قدس ، واقع بودند . اما نسبت شهرک های یهودی در منطقه نقب ، تقریبا به 9 درصد کل شهرک های یهودی رسید . مساحت مناطقی که اسرائیل در فلسطین تصاحب کرد ، براساس خطوط آتش بس سال 1947 میلادی 20700000 جریب بود .
در فاصله میان سال های 1822 تا 1899 شمار شهرک نشینان 5210 نفر بود، در دوره سال های 1900 تا 1907 ، این تعداد به 7000 شهرک نشین رسید و تا سال 1914 به 12 هزار نفر افزایش یافت. تعداد شهرک نشینان در سال 1922 ، بالغ بر 14920 نفرو در سال 1944 میلادی 143 هزار نفر بود. در زمان اعلام موجودیت رژیم صهیونیستی تعداد شهرک های صهیونیست نشین به رقم 277 شهرک رسیده بود.
ب: از اشغال فلسطین تا جنگ 1967
با تأسیس اسرائیل در سال 1948 ، شیوه تملک زمینها تغییر کرد . در این زمان فلسطینیان هنوز بیشتر زمینها را در اختیار داشته و یهودیان و مؤسسات یهودی تنها حدود شش درصد اراضی کشوری را در مالکیت خود داشتند که اسرائیل در آن احداث شد . ولی هنگامی که ارتش اسرائیل و شبه نظامیان تروریست به ترور و ارعاب برای مجبور کردن صدها فلسطینی به ترک کشور و زمینها و خانه های خود ، متوسل شدند ، فلسطینیان حتی آنهایی که فرار نکردند ، زمینهای خود را از دست دادند . در این زمینها کیبوتص های یهودی ساخته و یا در اختیار فرمانده نظامی اسرائیلی گذاشته شد .
در این زمان مبنای ساخت شهرک های صهیونیستی در مناطق فلسطینی، طرح ایگال آلون ، وزیر دادگستری وقت رژیم صهیونیستی بود . بر مبنای این طرح یک رشته از شهرک های یهودی نشین با نظارت ارتش اسرائیل در امتداد دره اردن ، اطراف بیت المقدس و کوه های الخلیل ، شرق بیت المقدس و بازسازی کوی یهودیان در قسمت مرکزی بیت المقدس را به عنوان مناطق امنیتی تشکیل می داد .
پس از سال 1948 مقامات تجمع صهیونیستی در اجرای اصل مصادره زمین ها ، 40 درصد از زمین های ساکنان عرب را به بهانه آن که مالکان آنها غایب هستند ، مصادره کردند . در واقع املاک متروکه پایه های دولت اسرائیل را شکل داد، زیرا از مجموع 370 آبادی ، 350 عدد آن در میان سال های 1948 تا 1952 در زمین های غائبان ، ساخته شد . در سال 1954 ، یک سوم جمعیت اسرائیل و یک سوم مهاجران ، ساکن زمین های غائبان بودند . مقامات رژیم صهیونیستی بر مساحتی نزدیک به 5/20 میلیون جریم از کل زمین های فلسطین تسلط یافتند .
ج: از 1976 تا انتفاضه اول
از سال 1967 شهرک سازی و اسکان یهودیان در سرزمینهای اشغالی در رأس برنامه های رژیم صهیونیستی قرار گرفت و اهمیت خاصی به آن داده شد . حتی اجرای این سیاست ، در برنامه های حزبی و انتخاباتی و تصمیم ها و اظهارنظرهای رسمی و برنامه ها و بودجه های متعدد تجلی یافت ، و مناطق اصلی برای اسکان یهودیان و احداث شهرکهای یهودی نشین در آن مناطق ، تحت عنوان اعتبارات امنیتی استراتژیک و سیاست توسعه طلبانه مشخص شد . سرکردگان اسرائیل ، همواره بر این نظر تأکید داشته اند که آینده اسرائیل با شهرک سازی و اسکان یهودیان در آنها مرتبط است .
مناطق اشغالی که صهیونیستها از 1967 به بعد نسبت به احداث شهرکهای یهودی نشین در آنها اقدام نمودند ، عمدتا شامل کرانه باختری، نوارغزه ، بیت المقدس شرقی ، صحرای نقب و بلندیهای جولان می باشد . صهیونیستها این شهرکها را تحت عناوینی چون کیبوتص ، که به تقلید از مزارع اشتراکی کمونیستهای اتحاد شوروی ساخته شده است ، یا موشاو تحت سلطه خود گرفتند. این واژه ها بیانگر مجتمع های کشاورزی - مسکونی هستند که مهاجران یهودی در آنها اسکان داده شده و به کشت و زرع می پرداخته اند . رژیم صهیونیستی نیز مقدمات قانونی و حقوقی غضب سرزمین فلسطینیان و املاک ایشان را برای شهرک نشینان فراهم می آورد .
سرکردگان رژیم صهیونیستی پس از سال 1967 نیز به روند قانونی سازی مصادره اراضی فلسطین ادامه دادند . به عنوان مثال ، فرمانده نظامی منطقه از سال 1967 ، به فلسطینیان اجازه نمی دهد که زمین ها را به نام خود به ثبت برسانند و مانع از آن می شود که فلسطینی هایی که اکنون در کرانه باختری و غزه سکونت ندارند ، زمین را به ارث ببرند . فرمانده نظامی باید همه معاملات زمین ها را تأیید کند و اسناد مالکیت زمین ها ، دراختیار اوست .
در نتیجه اجرای این اقدامات ، میزان زمین هایی که صهیونیست ها بر آنها تسلط یافتند به 70 درصد زمین های کرانه باختری رسید ؛ در همین حال این میزان در نوار غزه به 42 درصد رسید . به علاوه مساحت زیادی از جولان را دربرگرفت و در این مکان ، 30 شهرک ساخته شد . باید توجه داشت که صهیونیست ها در سال 1948 بر حدود 80 درصد از کل مساحت فلسطین تسلط یافتند و این بدان معناست که کرانه باختری و نوار غزه تنها 20 درصد از مساحت فلسطین را در برمی گیرد .
پس از سال 1967 ، 350 هزار جریب از قدس و کرانه باختری و 400 هزار جریب از زمین های غائبان مصادره شد و به علاوه ، بیش از یک میلیون جریب زمین نیز براساس دستورهای نظامی توقیف شد . در نوار غزه ، یک سوم مجموع مساحت آن - که 400 هزار جریب است - مصادره شد که 40 هزار جریب آن زمین های عمومی و 93 هزار جریب آن زمین هایی بود که صهیونیست ها ، آن را مجهول المالک می پنداشتند . علاوه بر این املاک غائبان نیز که حدود هشتاد هزار جریب تخمین زده می شود مصادره شد .
با به قدرت رسیدن کابینه بگین ، دوران شهرک سازی تازه ای آغاز شد و به یک جوسازی ایدئولوژیک با هدف اسکان صهیونیست ها در سرزمینهای اشغال شده ، دامن زده شد . در پی این فضا ، شهرکهای یهودی نشین در مراکز مسکونی فلسطینی از جمله در الخلیل احداث گردید .
لیکودیها از زمان روی کار آمدن در سال 1977 به سیاست های شهرک سازی که حزب کارگر پایه ریزی کرده بود ، عمق بخشیدند . در دوران حاکمیت این حزب طرح پنج ساله دروبلس ( 83 - 1979 ) گسترش شهرک های یهودی نشین در کرانه باختری و نوار غزه تهیه و اجرا شد که بر مبنای آن ، قرار بود 70 شهرک ( مجتمع و شهرگونه ) در کرانه باختری احداث شود و سایر شهرک های این منطقه نیز برای گنجایش 120 تا 150 هزار یهودی مهاجر گسترش یابند . لیکودی ها نتوانستند مطابق طرح ، شهرک های یهودی نشین را گسترش دهند ولی در انجام این کار موفقیت هایی داشتند . آنها توانستند 51 شهرک احداث کنند و شمار شهرک نشینان کرانه باختری را ازچند هزار نفر در سال 1977 به 45 هزار نفر در سال 1984 برسانند .
در این دوره ، به دلیل آن که اکثریت در الجلیل با اعراب بود ، ندای شهرک سازی در الجلیل و یهودی کردن این منطقه در اسرائیل بلند شد . از سال 1977 رژیم صهیونیستی عملیات گسترده یهودی سازی الجلیل غربی را براساس طرح های وایتز ( 1977 تا 1992 ) و طرح دروبلس ( 1979 تا 1984 ) آغاز کرد . این طرح ها برای اسکان و ماندگارسازی یهودیان بود و هدف طرح اول ، تقویت روند اسکان در مناطق الجلیل ، نقب و غزه و هدف طرح دوم ، تقویت اسکان با تأسیس 30 پاسگاه نظارتی اسکانی در الجلیل بود . به نظر می رسد که کرانه باختری اصلی ترین صحنه مورد نظر بود ؛ زیرا به استثناء چند شهرک در سیناء ، جولان و غزه ، بیشتر شهرک ها در کرانه باختری ، از جمله قدس شرقی تأسیس شد .
د: از انتفاضه اول تا انتفاضه الاقصی
هرچند در این دوره توقف شهرک سازی مطرح شد ، اما این توهمی بیش نبود ؛ طرح اسکان یهودیان در سرزمینهای اشغالی دو سال پس از مبارزه بی امان ملت مسلمان فلسطین با ارتش و نیروهای پلیس و شهروندان صهیونیستی دوباره مطرح گردید و یکی از مسائل سرنوشت ساز و مهم برای مردم فلسطین و رژیم صهیونیستی تلقی شد . شمار شهرک هایی که در طی این دوره ساخته شد به 25 شهرک رسید که بیشتر آنها در الجلیل متمرکز شده بود.
در این دوره سیاست شهرک سازی به گونه ای تدوین شد که روند رو به رشد ساخت شهرک های صهیونیستی استمرار یابد و در نهایت به این سیاست منتهی شود ، که سالیانه پنج تا هشت شهرک جدید احداث گردد و در عین حال متراکم سازی شهرک های موجود جهت اسکان تعداد بیشتری از مهاجرین نیز استمرار یابد .
کنفرانس مادرید در سال 1991 و مذاکراتی که در پی آن صورت گرفت مانع تداوم فعالیت شهرک سازی نشد ، بلکه خود کنفرانس ، فرصتی برای شهرک سازی شد . پس از بازگشت حزب کارگر به قدرت در تابستان سال 1992 ، سیاست شهرک سازی مطابق تصورات این حزب از شهرک های صهیونیستی ، استمرار یافت ولی در ظاهر ، این حزب دستور ساخت 6681 واحد مسکونی را به تعلیق در آورد . اما این تصمیم ، دو استثناء مهم داشت : بخش های معینی از کرانه باختری ( و غیر آن ) که حزب کارگر به طور سنتی آن منطقه را مناطق امنیتی می داند ؛ و نیز طرح احداث حدود 10 هزار واحد مسکونی در مناطق مختلف ، با عنوان کردن این ادعا که این ساختمان ها در مراحل پایانی احداث هستند .
این سیاست ها سبب شد که در اواخر سال 1993 جمعیت ساکنان یهودی در کرانه باختری به 130 هزار نفر افزایش یابد و در سال 1995 به مرز 146 هزار نفر برسد . در این منطقه علاوه بر نیروهای امنیتی تعداد 120 گروهان ارتش نیز متولی امنیت شهرک ها و شهرک نشینان کرانه باختری و غزه شده اند . شمار شهرک نشینان یهودی در دوره حاکمیت دولت کارگر در سال 1992 تا 1996 ، از 100 هزار تن در ژوئن 1992 به حدود 152 هزار تن در ژوئن 1996 افزایش یافت و در پایان سال 1997 به حدود 180 هزار شهرک نشین رسید . در ژوئیه 1993 ، شمار شهرک نشینان یهودی در قدس شرقی به 160 هزار نفر رسید که در هشت محله مهاجرنشین سکونت داشتند .
شهرک سازی یهودی نشین در دوره ایهود باراک " نیز ادامه یافت . وی پس از پیروزی در انتخابات 17 می 1999 علنا اعلام کرد که حکومت جدیدی که به ریاست او بر سر کار بیاید کلیه مصوبات حکومت قبلی را محترم شمرده و آن را اجرا خواهد کرد ، اما کابینه وی طرح جدیدی برای شهرک سازی ارائه نمی دهد. این چراغ سبز باراک به نتانیاهو و هواداران افراطی شهرک سازی در کابینه وی ، موجب تصویب 26 طرح در زمینه احداث و توسعه شهرکهای یهودی از جمله طرح توسعه " معالیه ادمیم " شد .
ه: پس از انتفاضه الاقصی
پس از شروع انتفاضه الاقصی هرچند مشکلات امنیتی صهیونیستها افزایش یافت ، اما سیاست احداث شهرکهای یهودی نشین همچنان تداوم یافت . آریل شارون نخست وزیر رژیم صهیونیستی خطاب به اعضای کابینه در بیست و دوم ژوئن 2003 گفت : شهرکها ساخته می شوند و نیازی نیست که درباره آنها گفتگو کنیم . هر وقت نیاز باشد ، مجوز احداث آنها را بدون هیچ گفتگویی صادر کنید. براساس این دستور شارون بود که در سال 2003 ، 185 واحد جدید در شهرکهای یهودی نشین کرانه باختری و نوارغزه ساخته شد . بنیاد صلح خاورمیانه در یک گزارش ویژه ، تعداد این شهرک ها را در سال 2002 حدود 130 شهرک ذکر کرده است و در نقشه تهیه شده توسط امریکایی ها تعداد آنها 133 مورد می باشد . برخلاف تعهداتی که رژیم صهیونیستی در طرح نقشه راه داده است ، کار احداث پاسگاهها که نمادی از گسترش شهرکها می باشد ، ادامه یافته است .
شهرک سازیهای یهودی نشین در این دوره تا سال 2008 افزایش یافت . در سال 2007 مرکز پژوهشی اریج مستقر در قدس طی گزارشی اعلام کرد که سازمانهای مربوط به ساختمان سازی در اسرائیل مدت کمی قبل از سفر جرج بوش و بعد از آن ، فعالیتهای شهرک سازی را در کرانه باختری به طور قابل ملاحظه ای افزایش داده اند .
و: شهرک سازی صهیونیستی در سالهای 2014 و 2015
مرکز مطالعاتی الزیتونه در گزارشی به بررسی روند شهرکسازی صهیونیستی در سالهای 2014 و 2015 میلادی پرداخت و تأکید کرد که اشغالگران اسرائیلی در اقدامات و رفتارهای خود در اراضی فلسطین با هدف یهودی سازی و تغییر ماهیت عربی این کشور تسریع بخشیده اند. شهرک سازی صهیونیستی بین سالهای 2014 و 2015 شاهد روند منظمی در کرانه باختری بود. آمارها نشان میدهد که میزان شهرک نشین های صهیونیست که در شهرک های اسرائیلی زندگی میکنند از 240 هزار نفر در سال 1990 به بیش از 750 هزار نفر در سال 2015 رسیده است. این افراد در بیش از 196 شهرک صهیونیستی و 232 کانون تجمع صهیونیست ها در بخش های مختلف کرانه باختری از جمله شرق قدس مستقر شدهاند.
گزارش فلسطینی از دفتر رسمی دفاع از اراضی و مقاومت در برابر شهرک سازی وابسته به کمیته اجرایی جنبش آزادی بخش فلسطین تأکید میکند که بیش از 90 درصد از اراضی مصادره شده به وسیله اشغالگران اسرائیلی در کرانه باختری به اقدامات مربوط به توسعه شهرکهای صهیونیستنشین اختصاص داده شده است. این گزارش تأکید دارد که کمیته خط آبی که زیرنظر مرکز مدیریت مدنی وابسته به ارتش رژیم صهیونیستی فعالیت میکند ، مرزهای اراضی مصادره شده فلسطین را به گونهای ترسیم کرده است که امکان آغاز برنامهریزیها و پروژههای ساخت و ساز و توسعه شهرکهای اسرائیلی بر اساس آن وجود داشته باشد.
در سال 2014 رژیم صهیونیستی 18 مجوز برای مصادره اراضی به بهانه های امنیتی یا مصادره دولتی آنها صادر کرده و از طریق این دستورها حدود 7.3 کیلومتر مربع از اراضی فلسطینیها را به نفع توسعه شهرک سازی مصادره کرده است. رژیم صهیونیستی در منطقه بیت لحم و الخلیل 4 کیلومتر مربع از املاک فلسطینی ها را به همین بهانه مصادره کرده است. یوآف مردخای هماهنگ کننده اقدامات اشغالگری در کرانه باختری در آن زمان اعلام کرد که مصادره این اراضی بر اساس مصوبه کابینه رژیم صهیونیستی و در پی قتل سه تن از شهرک نشینان صهیونیست در منطقه الخلیل صورت گرفت.
برخی فلسطینیها اعتقاد دارند که هدف از مصادره های اخیر ایجاد ارتباط بین شهرکهای صهیونیستنشین مجتمع عصیون و بیت لحم از یک طرف و مجتمع شهرک سازی مذکور و شهر اشغالی قدس از طرف دیگر است. از دیگر مصادره های صورت گرفته ، مصادره بالغ بر یک کیلومتر مربع از اراضی قدس و دادن اخطار به شهروندان روستاهای جنوب جنین و طولکرم مبنی بر مصادره قریب الوقوع چندین کیلومتر مربع از اراضی آنها است.
در دسامبر سال 2014 روزنامه صهیونیستی هاآرتص از عزم اسرائیل برای توسعه شهرکسازی صهیونیستی در 35 کیلومتر مربع از اراضی کرانه باختری خبر داد. این پروژه براساس بهرهبرداری از زمینهایی صورت میگیرد که کابینه اسرائیل آنها را اراضی دولتی معرفی کرده است. بنا بر اعلام این روزنامه صهیونیستی 99 درصد از اراضی موسوم به دولتی به اقدامات شهرک سازی اختصاص داده میشود.
اطلاعات گروه نظارت در اداره امور مذاکرات فلسطینیها نشان میدهد که طی سال 2014 میلادی 11933 مجوز برای احداث واحد شهرکنشین در کرانه باختری صادر شده و 5057 سازه شهرک سازی شامل مدارس و کنیست های یهودی و مجتمع های تجاری و زیرساخت های دیگر در آستانه صدور مجوز قرار دارند. بر اساس این گزارش طی سال مذکور بالغ بر 13537 واحد صهیونیستنشین احداث شد که مجوز ساخت و ساز آنها قبلاً سال 2014 صادر شده بود.
در جدول زیر نحوه توزیع واحدهای مسکونی صهیونیستی در کرانه باختری احداث شده در سال 2014 نشان داده می شود:
شهرک های صهیونیست نشین تعداد واحدهای مسکونی منطقه
جفعات هماتوس 2600 قدس
هارحوما 1970 قدس
رامات شلومو 1887 قدس
آریل 1015 سلفیت
جفعات زئیف 736 قدس
جیلو 708 قدس
لیشم 694 سلفیت
بیتار عیلیت 508 قدس
عفرات 450 بیت لحم
الکانا 452 نابلس
شیفوت راحیل 350 نابلس
تلبیوت 350 قدس
بیت ایل 290 قدس
نوفی برات 256 قدس
عوفرا 250 رام الله
راموت 216 قدس
بسجات زئیف 178 قدس
النبی یعقوب 136 قدس
کارنی شمرون 108 نابلس
ایمانوئل 102 نابلس
الفیه مناشیه 78 قلقیلیه
آدم 75 قدس
شافی شمرون 65 نابلس
جیفع بنیامین 38 قدس
الموج 31 اریحا
مجتمع های صهیونیستی قدس 500 قدس
مجموع 14043
در سال 2015 نیز روند شهرکسازی صهیونیستی با توسعه بیشتری همراه بود و کانون ها و مجتمع های صهیونیستی جدیدی مجوز خود را از کابینه رژیم صهیونیستی دریافت کردند. مجموعه برنامه ها و مجوزهای صادرشده ساختوساز در فلسطین اشغالی در این سال بالغ بر 17376 مورد بود که 72 درصد از آنها برای شهرک سازی در منطقه قدس به کار گرفته شد. این روند تا پایان 2015 به عدد 19822 مورد رسید که اجرای برخی از این پروژه ها به انجام رسیده و برخی دیگر از آنها تا پایان سال در آستانه تکمیل قرار داشت.از این مجموعه میتوان به 2560 اتاق هتل اشاره کرد.
توزیع واحدهای صهیونیستنشین کرانه باختری و قدس در سال 2015 به قرار جدول زیر است:
شهرک صهیونیست نشین تعداد واحدهای مسکونی منطقه
رامات شلومو 3391 قدس
قدس 2200 عرب السواحره
جفعات زئیف 455 قدس
غرب قدس 1400 لفتا المهجرة
راموت 382 قدس
هارحوما 515 جنوب قدس
عرب قدس 330 شیخ جراح قدس
النبی یعقوب و آدم 114
نوف تسیون 300 نزدیکی کوه المبکر
غرب قدس 192 قدس
غرب قدس 480 اتاق هتل قدس
بسجات زئیف 156 شرق قدس
قدس 25 سلوان
قدس 21 باب الساهره
رمات هنتسیو 2080 اتاق هتل جبل المبکر
جیلو 961 نزدیکی بیت لحم
الکناه 156 سلفیت
شهرک های منزوی 886 کرانه باختری
کریات اربع 102 الخلیل
معالیه مخماس، ریمونیم 2200 کرانه باختری
مودیعین 96 رام الله
الفیه مناشیه 78 قلقیلیه
بیتار عیلیت 70 بیت لحم
اریل 32 نابلس
معالیه ادومیم 3200 قدس
مجموع 19822
مقامات رژیم صهیونیستی همچنین در سال 2015 دستور نظام برای مصادره بالغ بر 3.5 کیلومتر مربع از اراضی فلسطینی در مناطق مختلف کرانه باختری را صادر کردند.
تخریب منازل فلسطینیان
رژیم صهیونیستی همچنان از سیاست تخریب منازل و تأسیسات مربوط به فلسطینیان به عنوان یکی از ابزارهای شکنجه جمعی مردم فلسطین و تحت فشار قرار دادن آنها و توسعه شهرکهای صهیونیستنشین استفاده میکند. رژیم صهیونیستی با بهانههای واهی از جمله بهانههای امنیتی و عدم صدور مجوز برای ساخت و سازها، به تخریب منازل فلسطینیان اقدام کرده و ساکنان این منازل را آواره میکند. براساس گزارشهای موجود در سال 2014 بالغ بر 488 منزل و ساختمان فلسطینی در کرانه باختری از جمله قدس تخریب شده و بیش از 851 منزل و ساختمان نیز اخطار تخریب دریافت کردهاند. در سال 2015 نیز مقامات رژیم صهیونیستی بالغ بر 482 منزل و ساختمان فلسطینی را در کرانه باختری تخریب کردند که 281 مورد از آنها منازل مسکونی بوده است.
پراکندگی و ویژگی های جغرافیایی شهرک های صهیونیست نشین
از زمان انتخاب بنیامین نتانیاهو به پست نخست وزیری رژیم صهیونیستی در مارس 2009 میلادی، وی کابینه ای شامل احزاب راستگرای تندروی اسراییلی تشکیل داد که باعث شد تا به تمام معنی به دولت شهرک نشینان تبدیل شود.
از آن زمان، روند شهرک سازی به شکلی بی سابقه گسترش یافت و مردم فلسطین و اراضی آن تحت الشعاع این روند قرار گرفتند. رژیم صهیونیستی در این زمینه از مشغولیت جهان به پیامدهای بهار عربی و ناتوانی رهبران فلسطین از اتخاذ تدابیر قاطع جهت مقابله با شهرک سازی برای صهیونیستها سوء استفاده کرد.
الف: نوار غزه
علاوه بر کرانه باختری و قدس اشغالی، پیش از این شهرکهای صهیونیستنشین در منطقه سینا و نوار غزه نیز وجود داشت. شهرکهای صهیونیستنشین در منطقه سینا پس از معاهده سازش کمپ دیوید بین مصر و رژیم صهیونیستی در سال 1979 و شهرکهای صهیونیستی در نوار غزه در سال 2005 بعد از عقب نشینی خفت بار نیروهای صهیونیست از این منطقه تخلیه شدند.
نوار غزه منطقه کوچکی از سواحل فلسطین است که ارتش های عرب توانستند پس از امضای توافقنامه های آتش بس سال 1949 میلادی آن را حفظ کنند. نوار غزه که منطقه ای مستطیلی شکل می باشد در جنوب ساحل شرقی دریای مدیترانه قرار دارد.طول این منطقه 45 کیلومتر ، عرض آن بین 6 تا 11 کیلومتر و مساحت آن بالغ بر 365 کیلومتر است که از غرب به دریای مدیترانه ، از شمال و شرق به اسراییل و از جنوب به مصر محدود می شود . نوار غزه در طول تاریخ به سبب قرار گرفتن در مسیر عبور کاروان های بازرگانی جزیره العرب به دو سرزمین شام و مصر و همچنین به سبب آنکه نقطه برخورد تمدن های مختلف منطقه و محل وقوع جنگ های بزرگ و مهم به شمار می آید از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است.
در غزه چهار شهر وجود دارد که دو شهر یعنی «غزه» و «رفح» باستانی به شمار می رود اما دو شهر «دیر البلح» و «خان یونس» در دوره اسلامی و پس از فتوحات مسلمانان احداث شده است. روستاهای این منطقه نیز عبارتند از بیت حانون، بیت لاهیا، جبالیا، النزله، الزوایده، القراره، بنی سهیلا، عبسان بزرگ، عبسان کوچک و خزاعه که برخی از آنها مانند جبالیا و الزوایده به شهر تبدیل شده اند. پس از سال 1948 میلادی و عزیمت فلسطینی ها به نوار غزه این اردوگاهها احداث شد: جبالیا، الشاطیء، النصیرات، البریج، المغازی، دیرالبلح، خانیونس و رفح.
نوار غزه با جمعیت بیش از یک و نیم میلیون نفری خود از پرتراکم ترین نقاط جهان به شمار می رود. تراکم جمعیت در آن بالغ بر 2913 نفر در هر کیلومتر مربع است که با در نظر گرفتن شهرک های موجود این رقم به 3333 نفر در هر کیلومتر مربع می رسد.
رژیم صهیونیستی طی سالهای 1968 تا 1973 میلادی 5 شهرک در نوار غزه احداث کرد که عبارتند از:
1- شهرک ایریز که در سال 1968 میلادی تاسیس شد و در مرزهای شمالی نوار غزه و در حاشیه جاده اصلی منتهی به اسراییل قرار دارد. گذرگاه ایریز نیز در همین شهرک واقع است.
2- شهرک کفار داروم در جاده صلاح الدین به سمت جنوب نزدیک دیر البلح که در سال 1970 میلادی ایجاد شد و تنها مسیر اصلی میان شهر غزه و جنوب به شمار می رود.
3- شهرک نیتسر حزانی که در سال 1973 میلادی و با هدف استفاده در زمینه های نظامی دریایی تاسیس شد.
4- شهرک موراج در جاده اصلی نزدیک شهر رفح و خان یونس که در سال 1972 میلادی به وجود آمد.
5- شهرک نتساریم که در سال 1972 میلادی احداث شد.
در مرحله دوم یعنی سالهای 1977 تا 1991 میلادی 14 شهرک برای پر کردن خلاء ژئوپلتیک – امنیتی ناشی از برچیدن شهرک های یهودی نشین صحرای سینا به وجود آمد. البته علاوه بر شهرک هایی که پیشتر توسط نیروهای اشغالگر صهیونیست ساخته شد شهرک هایی نیز وجود دارد که همچنان غیر مسکونی بوده و تنها از چند خانه سیار تشکیل شده است.
تعداد شهرک های صهیونیست نشین در نوار غزه قبل از تخلیه این منطقه بالغ بر 19 شهرک به مساحت 23 هزار دونم بود که 23 هزار دونم دیگر نیزبه عنوان حاشیه امنیتی به این شهرک ها اضافه می شد. نگاه رژیم صهیونیستی از پراکندگی شهرک های صهیونیست نشین در نوار غزه نشان می داد که آنها به دنبال برنامه ریزی شده برای اعمال سلطه مطلق بر نوار غزه هستند، اما با اعلام موجودیت نیروهای مقاومت فلسطین در غزه این شهرک ها تخلیه شده و افراد آن به کرانه باختری منتقل شدند. این شهرک ها در سه کمربند قرار گرفته اند که دو کمربند در داخل نوار غزه و یک کمربند در داخل خط سبز قرار دارد و فاصله آن از مرزهای شرقی نوار غزه بین 500 تا دو هزار متر است.
کمربند اول:
این کمربند از ساحل نوار غزه به جز ساحل شهر غزه تا منطقه جبالیا امتداد دارد و شامل 16 شهرک می باشد که عبارتند از: نتساریم، ایلی سینای، دوگیت، قطیف، یاکال، نیتسر حزانی، جانی طال، نفیه دیکالیم، جادید، جان اور، بنی عتصمونه، بیت سیدح، کفریام، رفح یام، بدولح، یگول، تل قطیف و سلاف.
کمربند دوم:
در جاده اصلی نوار غزه یعنی جاده شماره 4 صلاح الدین قرار دارد و شامل سه شهرک ایریز ، کفار داروم و موراج است.
کمربند سوم :
در داخل خط سبز و در فاصله 500 تا 2500 متری مرزهای شرق نوار غزه قرار دارد و شامل 12 شهرک می باشد :
اشدروت ، نیرعام ، جبعات نیزمت ، مفلسایم ، کفار عزه ، ساعد ، نحال عوز ، عین هاشلوشاه ، نیریم ، کیرم شالوم ، منطار ، میراف و دورون شوشان.
کمربند اول مجتمع های فلسطینی نشین را از غزه محدود کرده و آن را از ساحل دریا جدا می کرد. البته شکافی در این منطقه وجود داشت که حصار شهرک های صهیونیست نشین ساحل نوار غزه آن را شامل نمی شود ، اما تحت کنترل شدید کشتی های جنگی اسرائیلی قرار داشت و حتی این کشتی ها در برخی موارد قایق های ماهیگیری فلسطینی ها را تعقیب می کردند.
مسئولیت کمربند دوم کنترل جاده اصلی صلاح الدین یا جاده شماره 4 است. به عنوان مثال شهرک ایریز ورودی شمالی نوار غزه به اسراییل را در کنترل دارد، شهرک کفار داروم شهر خان یونس را از دیر البلح جدا می کند و شهرک موراج برای کنترل جاده رفح به خان یونس است.
اما کمربند سوم که در داخل خط سبز قرار دارد برای حمایت و پشتیبانی از دو کمربند اول و دوم ایجاد شده و نیروهای نظامی به منظور اقدام در صورت بروز هر گونه خطر احتمالی در آن مستقر شده اند که این امر در جریان انتفاضه اقصی آشکار شد. این شهرک ها در اصل محل استقرار پیشقراولان نیروهای اسراییلی است که برای حمایت از شهرک های نوار غزه آماده اقدام در این منطقه هستند.
ب: شهرک های صهیونیستی در کرانه باختری
رژیم صهیونیستی اهمیت زیادی برای شهرک سازی در کرانه باختری به ویژه قدس شرقی به منظور یهودی سازی مناطق بیشتری از این سرزمین و انضمام آن به اسراییل قائل است. هدف از این شهرک سازی در این منطقه، تقویت اسکان یهودیان، تغییر واقعیتهای جغرافیایی، تجمع فلسطینیان در کمترین مساحت و قطع منبع درآمد آنان به منظور وادارساختنشان به مهاجرت از وطن می باشد.
رژیم در کرانه باختری یک سامانه مسکونی، شهرکی، نظامی و اداری ایجاد کرده تا شهرک نشینان حاکمان واقعی این سرزمین باشند، لذا با غصب اراضی فلسطینیان، مقدمات رشد صهیونیستها را فراهم نموده است.
در حال حاضر 144 شهرک صهونیست نشین رسمی در کرانه باختری اشغالی وجود دارد که 16 شهرک در شهر قدس است. بیش از 100 شهرک غیررسمی نیز در سایر مناطق کرانه باختری و محله های عرب نشین قدس موجود است.
جمعیت شهرک نشینان در اواسط سال 2012 بیش از 550 هزار نفر ثبت شد که دویست هزار نفر از آنها در قدس شرقی ساکنند.
رژیم صهیونیستی در اواسط دهه 90 قرن بیستم به خاطر فشارهای دولت آمریکا و جامعه بین المللی درباره شهرک سازی، مجبور به توقف احداث شهرکهای جدید در کرانه باختری شد. این رژیم در تلاش به منظور سلطه هر چه بیشتر بر اراضی فلسطینی و یهودی سازی آن، از سال 1996 میلادی به شهرک سازی غیرقانونی را در کرانه باختری ادامه داد تا جایی که تعداد آن به بیش از 105 شهرک رسید که به آن مجموعه شهرکهای غیرقانونی یا بدون مجوز گفته می شود.
سال 2011 میلادی شاهد افزایش شدید احداث واحدهای مسکونی در شهرک های صهیونیست نشین کرانه باختری به میزان 20 درصد بیش از سال 2010 میلادی بود. در سال 2011 میلادی احداث 1850 واحد مسکونی در شهرکهای کرانه باختری آغاز شد تا به این ترتیب مجموع واحدهای ساخته شده در سالهای 2010 – 2011 میلادی به بیش از 3500 واحد مسکونی برسد.
احداث واحدهای مسکونی برای شهرک نشینان صهیونیست در مناطق مختلف کرانه باختری به این شیوه است:
1- شهرک های اصلی که در حال توسعه دائمی است.
2- ساخت و ساز گسترده در غرب دیوار حائل که عملا به رژیم صهیونیستی ملحق شده و مساحت آن بیش از 9 درصد کرانه باختری است.
3- شهرک های منزوی در شرق دیوار حائل که 35 درصد واحدهای مسکونی برای شهرک نشینان صهیونیست در سال 2011 میلادی متعلق به آن است.
4- شهرک های غیرقانونی بر اساس قوانین رژیم صهیونیستی در کرانه باختری.
ج: شهرک سازی در قدس اشغالی
روند افزایش شهرک سازی در قدس را می توان به دو بخش قدس شرقی یا منطقه قدیمی این شهر اشغالی و قدس غربی تقسیم کرد. رژیم صهیونیستی در سالهای اخیر، شهرک سازی در مناطق مختلف قدس شرقی اشغالی را افزایش داد که به این شرح است:
1- افزایش اسکان شهرک نشینان در 16 شهرک صهیونیست نشین.
2- احداث شهرکهای بیشتر در محله های عرب نشین به گونه ای که هیچ محله عربی بدون چنین شهرکهایی نباشد.
3- برنامه ریزی و فعالیت جهت احداث شهرکهای یهودی جدید در اماکن استراتژیک به هدف تکمیل محاصره مناطق فلسطینی نشین توسط این شهرکها.
روزنامه هاآرتص با انتشار گزارشی از طرح های شورای شهر قدس غربی به منظور احداث 50 هزار واحد مسکونی یهودی در قدس شرقی خبر داد. بر اساس گزارش، هدف از این طرحها، افزایش تعداد واحدهای مسکونی در شهرکهای صهیونیست نشین موجود، و احداث شهرکهای یهودی نشین در محله های عربی و شهرک سازی جدید است.
همچنین طرحهایی به منظور احداث 20 هزار واحد مسکونی از مجموع 50 هزار واحد به کمیته های برنامه ریزی ارائه شد، کمیته ها بخشی از طرح را نهایی کردند اما بخش دیگر در مراحل تصویب نهایی قرار دارد، طرحهای دیگر که برای تصویب به کمیته های برنامه ریزی ارائه شد، شامل احداث سی هزار واحد مسکونی است.
اشغالگران صهیونیست و جمعیتهای شهرک سازی صهیونیستی از سال 1983 فعالیت خود را به منظور شهرک سازی در بخش قدیمی قدس یعنی بخش شرقی آن به ویژه محله های اسلامی و مسیحی آغاز کردند. این طرحها در سال 1986 میلادی به محله سلوان در مجاورت مسجد الاقصی امتداد یافت و در دو دهه اخیر علاوه بر بخش قدیمی شهر قدس و محله سلوان، محله های جبل الزیتون، الطور، الصوانه، راس العامود، وادی الجوز، الشیخ جراح، المصراره و بیت حنینا را شامل شد.
مقامات اشغالگر صهیونیست، شیوه های مختلفی به منظور لغو مالکیت منازل فلسطینیان، اخراج آنها، تصرف منازل مزبور و جایگزین سازی صهیونیستها به جای فلسطینیان به مرحله اجرا درآوردند. از مهمترین ابزارهای اجرای این شیوه، قانون املاک غایبین، انتقال مالکیت این املاک از سازمان نگهبان املاک غایبین به اداره اراضی اسراییل و جمعیتهای شهرک سازی صهیونیستی است. شهرک نشینان به کمک نهادهای رژیم و به منظور استیلا بر املاک و منازل فلسطینیان به تدابیر قضایی پناه آورده و ادعا کردند که این املاک، قبل از سال 1948 میلادی یهودی بوده است لذا از بیدادگاههای صهیونیستی، حکم اخراج فلسطینیان را دریافت می کنند. بسیاری از آنها همچنین اسنادی جعلی را ارائه می دهند که نشانه مالکیتشان بر این املاک است.
شهرک های جدید در قدس
1- شهرک گفعات هامطوس
مقامات اشغالگر صهیونیست در سال 2011 میلادی طرح احداث شهرک جدیدی به نام گفعات هامطوس در قدس شرقی اشغالی در زمینهای حومه محله فلسطینی نشین بیت صفافا را شتاب بخشیدند. این طرح شامل سه مرحله است، در مرحله اول 2337 واحد، در مرحله دوم 2600 واحد و در مرحله سوم 1362 واحد ساخته می شود.
2- اراضی فرودگاه قلندیا
یسرائیل کاتس وزیر ارتباطات رژیم صهیونیستی در مه 2010 میلادی، کمیته مشترک این وزارت را با شورای قدس غربی، مدیریت اراضی اسراییل و سازمان فرودگاههای رژیم صهیونیستی به منظور انضمام اراضی فرودگاه قلندیا به شهرداری قدس غربی تشکیل داد. پس از بررسی موضوع، سازمان فرودگاههای رژیم، بر اساس تصمیم کمیته، درخواست انضمام اراضی فرودگاه قلندیا به حریم قدس غربی را به شورای قدس غربی ارائه داد. کمیته محلی برنامه ریزی و عمران شورای قدس غربی به تاریخ 22 فوریه 2012 میلادی طرح ثبت اراضی فرودگاه قلندیا به عنوان اراضی قدس غربی را تصویب کرد و به این ترتیب به شهرداری قدس و اسراییل ضمیمه شد.
3- منطقه “ای 1”
این منطقه واقع در شرق قدس شرقی اشغالی میان ابودیس، العیزریه، عناتا و الزعیم که مساحت آن 12 کیلومتر مربع است. این منطقه همچنین در میان شهرک معالیه آدومیم در اراضی کرانه باختری خارج از منطقه قدس شرقی که رژیم صهیونیستی آن را در سال 1967 میلادی به خود ضمیمه کرد و شهرک التله الفرنسیه در قدس شرقی قرار دارد. منطقه مزبور برای فلسطینیان بسیار استراتژیک است چون شمال کرانه باختری را به جنوب آن متصل می کند. کابینه اسحاق رابین نخست وزیر اسبق رژیم، این منطقه را در سال 1994 میلادی به حریم شهرک معالیه ادومیم ضمیمه کرد و طرحهایی را به منظور شهرکسازی در آن ارائه داد که به خاطر مخالفت دولت آمریکا، متوقف شد. اما نهایتا وزرای صهیونیست، نمایندگان کنست و رهبران سازمانهای شهرک نشین در سپتامبر 2009 میلادی در مراسم سمبلیک زدن کلنگ احداث شهرک شرکت کردند.
اشغالگران همچنین در نظر دارند یک شهرک جدید در این منطقه استراتژیک شامل 3500 واحد مسکونی، منطقه صنعتی به مساحت یک میلیون متر مربع ساختمان معادل 10 هزار واحد مسکونی برای شهرک معالیه ادومیم و شهرکهای صهیونیستی قدس و یک پارک بزرگ برای شهرک نشینان بنا کنند. لذا می توان گفت، به رغم مخالفتهای آمریکا و تعویق برخی طرحها حتی اگر چند سال به طول انجامد، صهیونیستها در نهایت طرحهای خود در زمینه شهرک سازی را به مرحله اجرا درخواهند آورد.
تاثیر شهرک سازی بر امنیت رژیم صهیونیستی
رژیم صهیونیستی به عنوان موجودیتی بیگانه در خاورمیانه و فلسطین؛ با توجه به ملاحظات داخلی، منطقهای و پیرامونی خود تامین امنیت و تداوم بقای خویش را در معادلهای پیچیده میبیند که بالطبع پاسخ های پیچیدهای را نیز طلب میکند. در زمینه آسیبهای سیاسی اسرائیل، این رژیم با مسایلی مانند: آسیبهای نظام انتخاباتی، ناکامی در نهایی کردن حلقۀ ارتباط سیاسی با همسایگان خود به عنوان واحدهای سیاسی مجاور، طبقاتی شدن رقابتهای سیاسی در سرزمین های اشغالی و نفوذ نظامیان در دستگاه دولتی و تشکیل دولت پادگانی و بحران مشروعیت روبه رو است.
در زمینه مشکلات اقتصادی میتوان به وابستگی اقتصادی رژیم صهیونیستی به آمریکا، بحران انرژی و کم آبی، بی ثباتی مکرر بر اثر جنگها و عملیاتهای نظامی پی در پی و نیز سرایت امواج آزادی خواهانه به درون مرزهای اسرائیل نظیر انتفاضه مسجد الاقصی و عدم گذار رژیم صهیونیستی از مرحله امنیتی به اقتصادی و افزایش هزینههای نظامی به دلیل تهدیدهای امنیتی اشاره کرد که رشد اقتصادی آن را با اختلال روبرو ساخته است. در مورد آسیبهای امنیتی صهیونیست ها نیز میتوان به حضور نیروهای مقاومت در نزدیکی قلب سرزمینی این رژیم، محدودیتهای جغرافیایی و فقدان عمق استراتژیک، محاصره استراتژیک از سوی کشورهای عربی، وجود یک و نیم میلیون فلسطینی و به عبارتی 20 درصد جمعیت مسلمان در درون اراضی اشغالی 1948میلادی و نرخ بالای رشد جمعیتی در میان آنها و برهم خوردن توازن جمعیتی میان فلسطینیهای مذکور و یهودیان تا سال 2050، افزایش رشد مهاجرت معکوس از این سرزمین و مقوله دو تابعیتی بودن شهروندان اسرائیلی و سرانجام استحاله شدن ارتش اسرائیل بر اثر بر هم خوردن بافت نیروی انسانی آن اشاره کرد.
اسرائیل که در سال 1948میلادی اعلام موجودیت کرد، به دلیل محدودیت سرزمینی همواره از فقدان عمق استراتژیک رنج می برد. از این رو رهبران اسرائیل در جهت توسعه ارضی گام برداشتند. آنها این سیاست را با اعتقادات مذهبی همراه ساخته و در صدد توجیه آن بر آمدهاند. با بررسی وضعیت جغرافیایی اسرائیل نیز مشخص میشود که این رژیم با محدودیتهای جغرافیایی و فقدان عمق استراتژیک دست به گریبان است.
این وضعیت از مهمترین متغیرهایی است که بر امنیت اسرائیل تأثیر منفی داشته و موجب احساس ناامنی در میان سرکردگان و یهودیان عادی رژیم صهیونیستی شده است. بنابراین در طراحی استراتژیهای امنیتی اسرائیل، تلاش بر این بوده که راهی برای جبران این ضعف و در نتیجه غلبه بر احساس نا امنی پیدا شود. در این زمینه اسرائیل «شهرکسازی» را به عنوان استراتژی خود انتخاب نمود و در جهت عملی کردن آن کوشید. راهبرد شهرکسازی با توجه به میزان جمعیت، مساحت و نوع محیط امنیتی رژیم صهیونیستی از اهمیت ژئواستراتژیک ویژهای برخوردار است و برای دفاع از مناطق مرزی و به طور کلی امنیت ملی اسرائیل مهم قلمداد میشود.
منشأ شهرکسازی مبتنی بر تفکر صهیونیزم جهت سکنی گزینی در فلسطین اشغالی بوده است. این تفکر افراطی صهیونیستها مبتنی بر عقایدی است که به زعم آنان فلسطین را سرزمین موعود تلقی نموده که میباید با اخراج ساکنان فعلی به تصاحب آنان درآید. در این راستا، شهرکسازی به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای تحقق این امر به شمار میآید.
رهبران صهیونیسم بر این نکته اساسی واقف بودند که ادامه حیات قوم یهود در قبل و بعد از شکل گیری دولت اسرائیل، به عنوان پدیده ای بیگانه و جعلی در قلب اراضی اعراب، منوط به شکل گیری ارتباطی تشکیلاتی میان مقولههایی چون ملَیگرایی، استعمارگرایی، خصایص توسعه طلبانه صهیونیسم، یهودی سازی سرزمین اعراب و غیره است. سیاستهای معطوف به شهرکسازی یهودی عملاً مهم ترین تجلی عملی و بازتاب عینی ارتباطات مذکور بوده است.
یکی از ابتدائیترین نکات مطرح در استراتژی نظامی اسرائیل، از آغاز اشغال به فلسطین، همواره احداث شهرکهای مسلح به عنوان بخش غیر قابل انفکاک استراتژی دفاع منطقهای بوده است. در کنار تمرکز اسرائیل بر نقش دفاعی شهرکهای مرزی جهت کاهش دادن ضربه اول، جلوگیری از هجوم دشمن و در نهایت، تامین شرایط لازم برای بسیج نیروهای نظامی و رسیدن آن ها به جبهه نبرد در مقطع زمانی مورد بحث، بخش محوری استراتژی تهاجمی اسرائیل نیز در قالب شهرک های مزبور شکل میگیرد.
بنابراین شیوه نظامی اسرائیل که همواره بر استراتژی تهاجمی و جنگ بازدارنده اتکا دارد، نقش اساسی این شهرکهای به هم متصل را در نظام پدافند سرزمینی، فراتر از ماموریتهای دفاعی تلقی نموده و ماموریت ارائه خدمات وتسهیلات معینی را در ارتباط با نظام مزبور، برای این شهرک ها در نظر گرفته است که اهمَ آن کنترل اقلیت عرب در سرزمینهای اشغالی با هدف درهم شکستن روحیه مقاومت آنان و متعاقب آن ممانعت از شکل گیری هر نوع فعالیت سیاسی یا فرهنگی از سوی اقلیت مزبور و اقدام به عملیات نفوذی در سرزمینهای دول عربی همجوار است.
بنابراین شهرکهای یهودی، عملاً از نقش امنیتی دوگانهای برخورداراست: از یک سو کنترل بحران های امنیتی احتمالی ناشی از فلسطینیهای مناطق اشغالی 1967 را بر عهده دارد و از سویی دیگر، اعمال پاسخ سریع به هرگونه حمله غافلگیرکننده نظامی را به انجام میرساند. به همین علت، این شهرکها از استحکامات، تجهیزات جنگی و امکانات آذوقهای متناسب با ماموریتهای امنیتی برخوردار هستند به گونهای که ساختمانهای آنها، مزارع موجود در آن ها و سیستم های آبیاری به کار گرفته شده در این شهرکها، عملاً به صورت موانع طبیعی عمل میکند و مراکزی برای نبرد محلی محسوب میشوند.
هنگام درهم شکستن جبهه جنگی اسرائیل، شهرک های یهودی از طریق مشارکت با یکدیگر به ایجاد اختلال در نیروهای مهاجم می پردازند و ضربات مداومی را متوجه توانمندی نظامی و لجستیکی آن میکنند.
تعیین مناطق جغرافیایی برای استقرار این شهرکها در مناطق حیاتی، به نحوی است که از یک جهت به محورهای قابل تهاجم و نفوذ از سوی دشمن مسلط باشد و ازسوی دیگر بر منابع آبی و مراکز اقتصادی کنترل داشته باشد. مسلماً توجه خاص دولت عبری به این ظرایف یکی از مهمترین ارکان سیطره آن بر سرزمینهای فلسطین محسوب میشود. لازم به ذکر است که این قبیل ماموریتها دایماً در ادبیات مربوط به ضرورت تحقق هدف تامین عمق استراتژیک اسرائیل نیز مورد توجه کامل قرار میگیرد.
با توجه به ضعف عمق استراتژیک شیوه نظامی اسرائیل بر اساس موارد زیر مشخص میشود:
1- ابتکار عمل دایمی در زمینه پیروی از استراتژی تهاجمی و اقدام به جنگ بازدارنده که اسرائیل بر علیه کشورهای عربی هم جوار خود به کار می برد.
2- ایجاد عمق استراتژیک جعلی و ساختگی که به برتری همیشگی در حوزه ی تسلیحاتی ـ از ابعاد کمّی و کیفی ـ تاکید داشته باشد؛
3- تکیه بر نیروی انسانی با کفایت و مهارت بالا و نیز توانایی بسیج سریع و فوری؛
4- رها ساختن ارتش نظامی از ماموریتهای ثانویه مانند حمایت از تاسیسات حیاتی و خطوط مواصلاتی، برای تضمین آمادگی ارتش در مورد اجرای ماموریتهای اصلی در جبهه نبرد؛
5- حمایت ازجبهه به منظور تضمین استمرار اقدامات جنگی مانند عملیات نظامی و منظم ساختن تجهیزات لجستیکی و تامین عملیات انتقال نیروها از یک جبهه به جبهه دیگر.
به اعتقاد اسرائیلیها، پایبندی و التزام به زمین موجب سلطه و کنترل بر اطراف آن نیز میشود. امَا، تسلط و کنترل بر گذرگاههای مهم و جادههای محوری تنها به دو صورت امکان پذیر است: یا از طریق یک ارتش نظامی آماده و یا از طریق جمعیتی که در همان منطقه زندگی میکنند. شهرکهای دفاع سرزمینی، همان ارتش نظامی محلی هستند که بایستی بر منطقه تسلط و کنترل داشته باشند و دشمن را از به هم ریختن تشکیلات نظامی کشور در مقطع شروع جنگ بازدارند. در نتیجه موقعیت تاکتیکی شهرکها بر روی زمین، تجهیز آنان با سلاح های جدید و آموزش اهالی آنها برای انجام ماموریت ها و تبدیل آن ها به شهرکهای نفوذناپذیر، از اهمیت اساسی برخوردار است.
انتهای پیام/