نکاتی درباره سریال پرحاشیه «خانه پوشالی»/آیا واقعا «خانه پوشالی» ضد سیستم آمریکا است؟

پخش سریال «خانه پوشالی» از تلویزیون ایران، حواشی خارجی و داخلی زیادی داشت. مهمترین توجیه موافقان این بود: «این سریال پشت پرده سیستم آمریکا را نشان می‌دهد.» اما آیا واقعا این سریال خلاف جریان نظام رسانه‌ای آمریکا حرکت می‌کرد؟

خبرگزاری تسنیم- مهدی مافی:

پخش سریال جذاب «خانه پوشالی» از تلویزیون ایران، حواشی زیادی را در محافل خبری و غیر خبری به راه انداخت. از بازتاب های خارجی این اقدام تلویزیون ایران بگیرید تا مخالفت ها و موافقت های رسانه ای  داخلی. مهمترین توجیه موافقان این بود: «این سریال پشت پرده سیستم آمریکا، فساد آن و جدال بر سر قدرت را نشان می‌دهد.» اما آیا واقعا این سریال خلاف جریان نظام رسانه ای آمریکا حرکت کرده و علیه این کشور است؟

پاسخ دادن به این سوال فقط در شرایطی ممکن است که از جهات مختلف به آن نگاه کنیم و صرف نشان دادن فردی فاسد در نظام سیاسی آمریکا را به منزله پاسخ مثبت قلمداد نکنیم.

«خانه پوشالی» با نام لاتین House of Cards محصول مشترک دو کمپانی مطرح آمریکا، سونی پیکچرز و نتفلیکس است. این دو شرکت، هر دو از مشهور ترین کمپانی های جریان اصلی به شمار می آیند. به طوری که درآمد سونی در سال مالی گذشته بیش از 8 میلیارد دلار بوده. این رقم برای نتفلیکس بیش از 6 میلیارد دلار است. بگذریم از این که سونی همان شرکتی است که خیلی از تولیدات سال های اخیر هالیوود را انجام داده و با کمدی سیاسی «مصاحبه» جنگ هکری آمریکا و کره شمالی را به راه انداخت. جنگی که در آن باراک اوباما هم قاطعانه از سونی حمایت کرد.

چه کسانی حامی مالی «خانه پوشالی» بودند؟

کمپانی CAA یا Creative Artists Agent یکی از مشهورترین شرکت های آمریکایی در زمینه مدیریت روابط عمومی سلبریتی های رده اول در آمریکا است. افرادی مثل جورج کلونی، تام هنکس، برد پیت، مارتین اسکورسیزی، استیون اسپیلبرگ، مریل استریپ و حتی دیوید بکهام، فقط تعدادی از مشتریان سرشناس این شرکت مهم می باشند. همچنین دیوید فینچر کارگردان مشهور فیلم های «هفت»، «باشگاه مشت زنی» و «دختری با خالکوبی اژدها» که یکی از تهیه کنندگان اصلی و کارگردان دو قسمت اول سریال «خانه پوشالی» به حساب می آید از مشتریان سابق این شرکت است. کوین اسپیسی و رابین رایت، زوج اصلی سریال هم در حال حاضر از خدمات CAA بهره می برند. با وجود این که شبکه نتفلیکس به شدت در مورد انتشار هزینه هایش حساس است و رازآلود عمل می کند، پیتر میچلی یکی از مسئولان بخش تلویزیون CAA آمار جالبی به رسانه ها داده است. طبق ادعای او هزینه ارزان ترین سریال هالیوودی به ازای هر اپیزود 3.8 میلیون دلار است. اما این عدد برای سریال «خانه پوشالی» از 4.5 میلیون دلار شروع می شود که البته به خاطر دستمزد دیوید فینچر در دو قسمت ابتدایی، خیلی بیشتر از این رقم ها پرداخت شده. مطمئنا پرداخت این اعداد از سوی یک تهیه کننده مستقل نزدیک به غیر ممکن است. از سوی دیگر اگر این اثر یک کار مستقل با مخاطب محدود بود، پرداخت چیزی بیش از 100 میلیون دلار فقط برای 26 قسمت نخست، کاملا غیر عقلانی محسوب می شد.

همان طور که اشاره شد، نتفلیکس در مورد اعدادش کاملا مخفیانه عمل می کند و نه تنها اطلاعات اقتصادی، که حتی تعداد مخاطبان سریال هایش را هم منتشر نمی کند. پس اکنون باید کمی تخمینی عمل کنیم. نتفلیکس یک سایت اینترنتی است که کار خودش را به عنوان پخش کننده فیلم ها و سریال های آمریکایی در سال 1997 آغاز کرد. اما رفته رفته آن قدر مورد توجه قرار گرفت که ترجیح داد در کنار پخش آثار شرکت های دیگر، تولیدات مستقل خودش را هم داشته باشد. سال 2011 که این تصمیم رسما اعلام شد، تعداد اعضای این سایت که ماهانه برای استفاده از خدمات، اشتراک پرداخت می کردند در سه ماهه آخر، چیزی حدود 23 میلیون نفر بود. «خانه پوشالی» اولین سریال ارجینال نتفلیکس، به حساب می آید که تولید آن در سال 2011 شروع شد و در سال 2013 روی سایت قرار گرفت. سالی که تعداد اعضای نتفلیکس ناگهان به 44 میلیون نفر در سه ماهه آخر رسید! اعضای این وبسایت تا سه ماهه سوم سال 2016 بیش از 86 میلیون نفر به حساب می آیند که هر کدام ماهانه بین 7.99 تا 11.99 دلار حق اشتراک پرداخت می کنند. می دانیم که حداقل 6.5 درصد از مخاطبان نتفلیکس حداقل یک اپیزود از سریال «خانه پوشالی» را در30 روز اول انتشارش دیده اند. پس هر قسمت «خانه پوشالی» در ماه اول حداقل چیزی حدود 5.5 میلیون نفر مخاطب داشته. این عدد را به علاوه تعداد نامعلوم دانلود های غیر قانونی اپیزودهای سریال در سراسر جهان کنید: درست بعد 24 ساعت از انتشار فصل سوم، این سریال بیش از 700 هزار بار دانلود غیر قانونی شده بود. قطعا نمی توانیم تعداد دقیقی از مخاطبان هر قسمت بگوییم اما می توانیم به این گزاره برسیم که «خانه پوشالی» به شدت پر مخاطب است.

در عین حال بسیاری از برند های مطرح آمریکایی برای تبلیغ سراغ این سریال آمده اند که این خود نشانه دیگری از پر مخاطب بودن «خانه پوشالی» است. یکی از راه های تبلیغات که برندهای معتبر جهان علاقه زیادی به آن دارند «مکان یابی محصول» یا Product Placement است. این روش به این صورت کار می کند که یک شرکت کالای خودش را طی قراردادی با عوامل سازنده، در صحنه سریال، فیلم سینمایی یا حتی موزیک ویدیوها قرار می دهد تا مخاطب آن را تشخیص دهد. گاهی بازیگران از آن کالا در خود فیلم استفاده می کنند یا دیالوگ های مرتبط می گویند. «خانه پوشالی» از این حیث بسیار قوی عمل کرده است. بار ها در طول سریال لوگوی شرکت های مطرح آمریکایی را می بینیم. از گوشی ، کامپیوتر و تبلت های اپل و بلک بری بگیرید تا نوشیدنی های کوکاکولا و حتی غذاهای پیتزاهات، دانکن دوناتس و... . «خانه پوشالی» در این مورد به حدی رسیده که خودش یک مورد آموزشی برای دانشجویان بازاریابی و مدیریت بازرگانی به حساب می آید.

از سوی دیگر وقتی به لیست عوامل سریال هم نگاه می کنیم به هیچ عنوان حتی نشانی از استقلال نمی بینیم. دیوید فینچر تهیه کننده و کارگردان نامزد جایزه اسکار دو اپیزود اول، واقعا نیازی به معرفی ندارد. اگر فکر می کنید او تنها کارگردان صاحب نام سریال بوده، این طور نیست. جوئل شوماخر کارگردان «بتمن برای همیشه» و «بتمن و رابین»، جودی فاستر بازیگر برنده اسکار «سکوت بره ها» و آنیزکا هالند کارگردان مطرح لهستانی و رقیب اصغر فرهادی در اسکار 2012 از جمله کارگردان های سرشناسی هستند که هر کدام حداقل یک اپیزود از سریال مذکور را کارگردانی کرده اند.

سلبریتی‌ها، جوایز سینمایی، اوباما، کلینتون و دیگران در خدمت «خانه پوشالی»

در میان بازیگران، کوین اسپیسی سابقه همکاری با فینچر را در یکی از مهم ترین آثارش، «هفت» دارد. او همین طور در تعدادی از مطرح ترین فیلم های جریان اصلی هالیوود مثل «زیبایی آمریکایی» که برنده اسکار بهترین فیلم سال 2000 شده نقش آفرینی کرده و حتی به خاطر آن و «مظنونین همیشگی» برنده دو جایزه اسکار شده است. رابین رایت، نقش اول زن این سریال هم که به زودی با پروژه ابرقهرمانی و فیمینیستی «واندر وومن» بار دیگر به پرده سینما باز می گردد، در «دختری با خالکوبی اژدها» همکاری با فینچر را تجربه کرده و بازیگر نقش اول زن فیلم مشهور «فارست گامپ» (برنده 6 جایزه اسکار از جمله جایزه بهترین فیلم سال 1995) هم به حساب می آید. رج ای. کیتی، ماهرشالا علی و جوئل کینامن هم سه بازیگر دیگری هستند که به ترتیب با فیلم های «هفت»، «مورد عجیب بنجامین باتن» و «دختری با خالکوبی اژدها» مقابل دوربین دیوید فینچر رفته اند. کینامن امسال با نقش مهم ریک فلگ در فیلم ابرقهرمانی «جوخه انتحار» به سینما بازگشت و ماهرشالا علی هم با بازی در «مهتاب» از هم اکنون، بخت اصلی بردن اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد امسال به حساب می آید. این افراد را بگذارید کنار مایکل کلی («بچه عوضی»)، کیت مارا («127 ساعت»)، الیزابت مارول («لینکلن»)، جین اتکینسون («24») و... تا با تیم کاملا حرفه ای بازیگران بیشتر آشنا شوید. تیمی که در هیچ یک از آثار مستقل و غیر هالیوودی سینما و تلویزیون آمریکا نمی توانید مشابهش را پیدا کنید.

هر فصل «خانه پوشالی» حداقل نامزد 9 جایزه امی، از جمله جوایز بهترین سریال درام، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر مرد و زن شده. جایزه ای که به اسکار تلویزیون مشهور است. در فصل اول، «خانه پوشالی» نامزد 9 جایزه امی شد و 3 جایزه از جمله جایزه بهترین کارگردانی برای دیوید فینچر را برد. فصل دوم نامزد 13 جایزه امی شد و یک جایزه را به خودش اختصاص داد. فصل های سوم و چهارم هم هر کدام نامزد 11 جایزه شدند که از این بین در فصل سوم دو تندیس امی هم به دست آمد. این سریال در طول پخش خودش مجموعا نامزد 8 جایزه گولدن گلوب هم شده که کوین اسپیسی و رابین رایت هر کدام یک بار به خاطر بازیشان در نقش فرانک و کلر آندروود آن را برده اند. «خانه پوشالی» در جشنواره ها و مراسم گوناگون مجموعا نامزد 162 جایزه شده که 27 عدد را برده. آیا واقعا یک سریال مخالف جریان اصلی می تواند نامزد و برنده این همه جایزه جریان اصلی شود؟

اگر بگوییم فقط منتقدان به این سریال اقبال نشان داده اند یا مخاطبان عادی جذبش شده اند، چندان صحیح نیست. این سریال بین سلبریتی ها و سیاستمداران هم طرفداران پر و پا قرصی دارد که باعث بیشتر دیده شدنش می شوند. به حدی که اگر بگوییم انگار اراده ای وجود دارد که «خانه پوشالی» دیده شود، گزافه نگفته ایم. سال 2014 بنیاد کلینتون برای جشن تولد 68 سالگی بیل کلینتون، کلیپی را با حضور کوین اسپیسی در نقش فرانک آندروود منتشر کرد. در این کلیپ اسپیسی با هیلاری کلینتون صحبت می کند تا ببیند آیا او می خواهد در انتخابات ریاست جمهوری 2016 شرکت کند یا خیر. اما هیلاری که متوجه می شود، این نقشه ای از طرف همسرش است، از پاسخ دادن طفره می رود و در نهایت از اسپیسی می خواهد که کارت تبریک تولد شوهرش را امضا کند.

 

 

به جز بیل و هیلاری کلینتون، اما «خانه پوشالی» یک طرفدار پر و پا قرص دموکرات دیگر هم دارد: باراک اوباما، رئیس جمهور –حالا دیگر سابق- آمریکا! اوباما بارها علاقه اش به «خانه پوشالی» را نشان داده. او سال 2014 یک روز قبل از انتشار فصل دوم «خانه پوشالی» از نتفلیکس در صفحه توییتر خودش پست گذاشت و نوشت: «فردا: «خانه پوشالی»! کسی داستان را لوث نکند لطفا!»

اوباما حتی در ماه آوریل که غربی ها سنت دروغ آوریل دارند، باز هم علاقه اش به «خانه پوشالی» را کتمان نکرد و مثل کاراکتر فرانک آندروود با دوربین صحبت کرد و گفت که فرانک این کار را از او یاد گرفته است.

 

 

سال گذشته وقتی او با ویدیو کنفرانس در برنامه الن دی جنرس حاضر شد، مجری اسکار هشتاد و ششم از او پرسید که آیا «خانه پوشالی» را پیگیری می کند؟ اوباما ضمن تایید گفت: «باید بهتون بگم که زندگی تو واشنگتن کسل کننده تر از اونیه که تو تلویزیون نشون می دن! حقیقت اینه که اگه تمام روز رو دنبال من بیاین اکثر اوقات تو یه اتاق نشسته ام و دارم به حرف تعدادی از مردم و سران گوش می دم که از حرفاشون چیز جذابی برای برنامه تلویزیونی در نمیاد.»

 

پاسخ به سؤال ابتدایی

به نظر می رسد حالا با توجه به اطلاعاتی که داریم می توانیم پاسخ سوال ابتدایی را بدهیم: «خانه پوشالی» بر خلاف آن چیزی که در تحلیل قبل از فصل اول سریال در شبکه نمایش اعلام می شد، یک سریال کاملا جریان اصلی و پر بیننده است که جوایز گوناگون صنعت سرگرمی آمریکا را برده و توانسته جای خودش را در میان برنامه های پر طرفدار باز کند. این سریال نه تنها از سوی جمهوری خواهان، برای ضربه زدن به دموکرات ها ساخته نشده، بلکه سران دموکرات کشور آمریکا از طرفداران پر و پا قرص آن به حساب می آیند. اکنون سوال دیگری ایجاد می شود که شبکه نمایش به خوبی آن را تشخیص داده بود اما پاسخ درستی به آن نداد و در اقدامی تحسین برانگیز جواب ها و تحلیل های نادرست پیش از هر قسمت فصل اول را برای فصل دوم حذف کرد:چرا آمریکا باید تصویر یک رئیس جمهور فاسد را به عنوان قهرمان سریال نشان دهد؟ آیا این یک خود زنی نیست؟

اولا «خانه پوشالی» نه تنها یک اثر ضد آمریکایی و خلاف نظام سیاسی این کشور نیست، بلکه مصداق دقیقی از سیاست ورزی پیچیده آمریکایی ها است. در این سریال، با وجود نشان دادن حجم گسترده ای از فساد و فحشا توسط سیاستمداران، سیستم و نظام آمریکا با ظرافتی خاص، پاک معرفی می‌شود و تقریبا هیچ جای سیستم  خیانتی به مردم نمی کند بلکه این افراد هستند که خیانت می‌کنند و سیستم خود قابلیت برخورد با این افراد را باز هم در درون خود دارد و افراد سالمی هستند که همواره به این سیستم تعهد دارند و مخاطب به آن‌ها دلگرم می‌شود. 

همان طور که در سریال «24» هم دیده بودیم، خط قرمز، نظام آمریکا است. شما می توانید حتی رئیس جمهور را شخصی متزلزل و فاسد نشان دهید اما حق ندارید کارایی نظام را به نقد بکشید. در طرف مقابل وقتی آندروود به ریاست جمهوری می رسد، تبدیل به فردی قدرتمند و قاطع در برابر دشمنان آمریکا می شود. رئیس جمهوری که با وجود همه تمامیت خواهی اش، منافع آمریکا را با هیچ چیزی عوض نمی کند و امنیت کشورش را به خطر نمی اندازد. این تصویر باعث محبوبیت زیاد نقش اول سریال شده، به حدی که حالا فرانک آندروود در فضای مجازی سایت دارد و برای انتخابات 2016 تبلیغات انجام می داد. بنرهای انتخاباتی او توسط دوست دارانش در سراسر آمریکا پخش شده و حتی پیکسل های ستاد انتخاباتی وی با نشان «Underwood 2016» آماده استفاده است. جالب این که خیلی از مخاطبان «خانه پوشالی» ترجیح می دهند به جای ترامپ یا کلینتون، به فرانک آندروود رای دهند. آندروود فاسد است، اما یک فاسد مطمئن که مردم می دانند به آنها خیانت نمی کند و در نهایت مخاطب عام سریال در دل چندان بدش نمی آید که او به روش کار –به قول شبکه نمایش- ماکیاولی اش ادامه دهد. ضمن این که باید توجه داشته باشیم که تعریف ما از اخلاقیات و ضد اخلاق بر مبنای دین اسلام و فرهنگ ایرانی مان است. بنابراین نگاه ما و نگاه مخاطبان آمریکایی به مقوله اخلاق، خود می تواند به کلی متفاوت باشد.

سوپاپ اطمینان سیستم آمریکا برای راضی کردن مخالفان/سینما در خدمت سیاست و حکومت

اما این همه موضوع نیست. احتمالا شما هم تجربه دارید که در مدرسه کار اشتباهی انجام داده اید و قبل از آن که کسی متوجه اشتباهتان شود، خودتان به ناظم اعتراف می کنید، به امید آن که او برخورد راحت تری با شما بکند. اکثرا هم این اتفاق رخ می داد و معلم یا ناظم مربوطه پیش خودش می گفت: «من چه چیزی بگویم که این خودش نگفته باشد؟!» و از سر تقصیراتتان می گذشت. آمریکایی ها از دهه 60 و با اوج گیری جنگ ویتنام مدل جدیدی از مدیریت مخالف را پیاده کرد که یکی از روش های آن دقیقا بر مبنای همین مدل مدرسه ای است. آنها بخش هایی از ادعاهای مخالفان را به صورت محدود و با نظارات رسانه ای خودشان منتشر می کردند. این روش هم مثل یک سوپاپ اطمینان عمل و قدری مخالفان را راضی می کرد و هم این که اگر مخالفی بود که می خواست حرفی بزند یا اقدامی بکند با دیدن این مخالفت های مدیریت شده، احساس آزادی -به نظر می‌رسد در این روزها، احساس آزادی از خود آزادی مهم تر است- می کرد، آرام می شد و به نوعی پیش خود می گفت:«من چه چیزی بگویم که این ها خودشان نگفته اند؟!» در عین حال با نشان دادن این جرایم سازمان یافته در سطح عالی آمریکا و حذف فیزیکی یا سیاسی دشمنانی که در سریال وجود دارند، «ترس» خیلی از آنهایی را که به محتوای «خانه پوشالی» ایمان دارند فرا می گیرد و از اقدامات بعدی این گروه جلوگیری می کند. 

اما داستان وجه دیگری هم دارد. با توجه به عملکرد رسانه ای باراک اوباما در قبال «خانه پوشالی» و البته تصویری که از او با رقص در برنامه الن دی جنرس، حضور در «میان دو سرخس» زک گالیفیاناکیس، بازدیدهایش از کمپانی های هالیوودی و میهمانی های پر ستاره کاخ سفید، پیاده روی با سگ هایش، «سانی» و «بو» و... در ذهن مخاطبان آمریکایی است، به نظر می رسد آنها بیشتر به چشم یک «فیکشن» به «خانه پوشالی» و تلاش های قدرت طلبانه فرانک آندروود نگاه می کنند که حقیقت چندانی ندارد. اگر در فضای مجازی جست و جو کنید، هستند مخاطبینی که معتقدند چون ما از درون کاخ سفید اطلاعاتی نداریم، سازندگان سریال می توانند هر چیزی را که می خواهند به ما نشان دهند پس تمام داستان ها از ذهن نویسندگان سریال بر می آید.

سوال سوم: آیا با وجود این کارکرد رسانه ای، پخش «خانه پوشالی» از تلویزیون ایران صحیح است؟اول از همه «خانه پوشالی» نباید باعث مقایسه دو نظام رسانه ای در ایران و آمریکا شود. به این معنی که مخاطب حس کند چقدر در آمریکا آزادی بیان وجود دارد که می توانند هر چیزی را در مورد رئیس جمهور آمریکا بگویند و اتفاق خاصی هم نیفتد اما در ایران نمی شود چنین سریالی ساخت. در نظام رسانه ای آمریکا، با رئیس جمهور مثل یک سلبریتی برخورد می شود که این اتفاق در ایران رخ نمی دهد. مثل همه سلبریتی ها، صرف افتادن نام رئیس جمهور بر سر زبان ها به خودی خود می تواند در آمریکا موثر باشد. کما این که می بینیم در مناظره های انتخاباتی امسال، دو طرف -ترامپ و کلینتون- به یک دیگر رحم نمی کردند. آیا مناظره های انتخاباتی با آن فضا و شرایط خاص حاکم بر آن و بی احترامی های پی در پی نامزدها به هم و استفاده از الفاظ ناشایست در ایران هم پذیرفته شده است؟ مناظرات نامزدهای انتخابات آمریکا جایی برای بحث های جدی کارشناسی و سیاسی بود؟ قطعا نه! به نظر می‌رسد بیشتر ابزاری است برای گرم کردن تنور انتخابات و فقط کمی متفاوت تر از یک اثر هالیوودی است.

خوشبختانه همزمانی پخش «خانه پوشالی» با روی آنتن رفتن مناظره های انتخاباتی آمریکا اوضاع را کمی به نفع صدا و سیما برگرداند و خیلی از مخاطبان نمونه عینی آندروودها را در کلینتون و ترامپ دیدند. اما دو نکته منفی هم به نظر می رسد. اول از همه این که «خانه پوشالی» هنوز کاملا پخش نشده و فصل پنجم آن در حال ساخت است. مطمئنا اکنون سازندگان سریال می دانند که اثرشان در ایران هم پخش شده و این موضوع احتمالا می تواند روی کار آنها در فصل جدید تاثیر بگذارد. وقتی به دنبال بازتاب های پخش «خانه پوشالی» می گشتم، یک وبسایت آمریکایی به شوخی-جدی بیان کرده بود که چون ایرانی ها از «خانه پوشالی» خوششان آمده ما دیگر نباید ادامه آن را بسازیم. شوخی یا جدی ممکن است فصل پنجم به سمتی برود که دیگر مدیران شبکه های تلویزیونی ایرانی مایل نباشند آن را دوبله و پخش کنند اما با پخش چهار فصل گذشته طرفداران پر و پا قرصی در ایران برای «خانه پوشالی» ساخته اند که خودشان دنبال سریال مورد علاقه شان می روند.

نکته دوم این که سریالی مثل «خانه پوشالی» در آمریکا دارای رده بندی سنی است. این سریال به خاطر مسائل جنسی، خشونت و بی ادبی های زبانی در رده TV-MA قرار می گیرد. سریال های TV-MA به طور کلی با محدودیت پخش می شوند و یکی از اصلی ترین این محدودیت ها پخش آنها از شبکه های سراسری است. شبکه نمایش این سریال را در باکس آخر شب خودش قرار داده که جای تحسین دارد اما تکرار ساعت 15:30 بعد از ظهر واقعا برای «خانه پوشالی» عجیب است. درست زمانی که مدارس تعطیل می شوند و بچه ها در برابر تلویزیون ها مشغول استراحت کردن هستند، سریال «خانه پوشالی» روی آنتن می رود! بر خلاف ساعت پخش اصلی که مناسب است، ساعت پخش تکرار آن اصلا مناسب نیست. اما در مجموع باید توجه کرد که موضوع فقط طرفداران و ساعت پخش نیست. شبکه نمایش به نظر بیش از هر چیزی به یک اتاق فکر آشنا با فضای سینما و تلویزیون آمریکا احتیاج دارد. لازم نیست این شبکه هر چیزی که پخش می کند، بر اساس نگاه سیاسیش باشد و می تواند گاهی با در نظر گرفتن اخلاقیات مخاطب عام را هم سرگرم کند. اما وقتی ادعای پخش یک اثر استراتژیک را می کند، بهتر است این کار را با سنجیدن جمیع جهات انجام دهد.

انتهای پیام/