نگاهی متفاوت به «بازی گازی» ترکمنستان در قبال ایران
«بازی گازی» و عملکرد غافلگیرکننده ترکمنستان، در بستری از فرهنگ سیاسی نخبگان و الزامات ژئوپلیتیک و در ابعاد مختلف تأثیرات این بازی در سیاست داخلی این کشور قابل ارزیابی و درک است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، بحث تهدید گازی ترکمنستان و اهمیت آن، از یک دهه قبل تا کنون به عنوان یکی از جوانب رابطه ایران و این همسایه شمالی همواره پای ثابت محافل اجرایی و علمی بوده است. بحثی که دقیقاً در دی ماه 1386 و در اوج سرمای کم سابقه استانهای شمالی کشور و به دنبال قطع ناگهانی جریان انتقال گاز از سوی ترکمنستان به طور جدی موضوعیت یافت و همگان را غافلگیر کرد.
جزئیات فنی مبادلات گازی مذکور در منابع مختلف قابل دستیابی است. اینکه در آن زمان (زمستان 1386) ترکمنستان به یک باره رقم ٣٦ دلاری را به جای مبلغ ٤ دلاری معهود در هر هزار مترمکعب مطالبه کرد و طرف ایرانی، متأثر از سرمای شدید استانهای شمالی، فقدان آمادگی زیرساختها، دشواری به وجود آمده در معیشت مردم، تلفات جانی غیرمستقیم و نیز غافلگیری از این رفتار دفعی «همسایه شمالی»، به ناچار زیر بار شرایط تحمیلی این کشور رفت. در سالهای بعدی نیز، اتکای مناطق شمالی به گاز ترکمنستان بر طرف نشد و روال مذکور با تعدیل گاه به گاه تفاهمات گازی فیمابین جریان داشت. تشدید تحریمهای ایران نیز مزید بر علت تداوم آسیب پذیری آن در طی این سالها دانسته شده است.
اما دقیقاً یک دهه پس از نخستین اقدام غافلگیرانه ترکمنستان، این کشور باز هم به بهانه تسویه مابهالتفاوت قیمت گازی که در دوره تحریمها پرداخت نشده، مبلغی معادل یک میلیارد و ٨ میلیون دلار را از ایران مطالبه کرده است. این مطالبه ناگهانی نیز – البته نه به اندازه رفتار نامعقول 10 سال پیش - غیرمترقبه و شاید پیش بینی نشده بود. به هر ترتیب، ترکمنستان، فشار بر ایران را تا حدی افزایش داده است که حتی قطع گاز توسط طرف ترکمنی در روزهای آینده نیز به عنوان اصلی ترین گزینه اقدامات ترکمنستان مطرح و انجام شد.
از سوی دیگر، بنابر آن چه در رسانهها مطرح شده، هیئت مذاکرهکننده ایران به سرپرستی معاون وزیر نفت در امور گاز، در روزهای جاری در عشقآباد مشغول مذاکرهاند. به رغم مقدار ناچیز 10تا 15 میلیون مترمکعبی واردات گاز از ترکمنستان (در مقایسه به ارقام چند صد میلیونی تولید و مصرف گاز توسط خود ایران) این میزان گاز وارداتی محدود از ترکمنستان، در زمستان و ایام سرد سال برای مناطق شمالی کشور اهمیت بسیاری دارد. نیازی به تصریح نیست که عمده تولید گاز ایران در جنوب و بخشی هم در مناطق مرکزی است. با بالا رفتن مصرف در زمستان، گاز کمتری به شمال کشور میرسد. به همین دلیل، واردات گاز از ترکمنستان - در حال حاضر - برای تأمین گاز مورد نیاز مناطق شمالی ایران تعیین کننده است. این ویژگی، همان جنبه از مبادلات گازی ایران و ترکمنستان است که طرف ترکمنی را برای «بازی گازی» جسورتر کرده است.
ایران درخواست کرده که موضوع «گازی» بین دو کشور به مراجع حکمیت بینالمللی ارجاع شود. گویا مستندات قابل ارائهای نیز برای اثبات حقانیت طرف ایرانی وجود دارد. با این حال، طرف ترکمنی در روزهای اخیر میزان صادرات گاز خود را تا 2 میلیون و پانصد هزار مترمکعب کاهش داد که بسیار کمتر از مقادیر توافق شده است و بعد آن را قطع کرد. در مقابل، وزارت نفت و شرکت ملی گاز ایران، از آمادگی خود برای مقابله با هر گونه اقدام احتمالی طرف ترکمنی سخن گفته بودند.
اما گذشته از نتایج مطلوب یا نامطلوب مذاکرات گازی ایران و ترکمنستان و فارغ از جزئیات روابط فنی فیمابین، به راستی چرا ترکمنستان میتواند ما را غافلگیر کند و از «ابزار گازی» برای تهدید ایران و نیل به اهداف خود بهره برداری کند؟ و اینکه آیا میبایست تمام جوانب این رفتار ترکمنستان را در ابعاد اقتصادی و حقوقی آن خلاصه دید یا اینکه میتوان سطوح دیگری برای تحلیل این شدت عمل ترکمنستان در نظر گرفت؟ به نظر میرسد که پاسخ گویی به این پرسشها، اساساً از خود موضوعاتی که در روابط گازی اخیر رخ داده است، مهمتر بوده و میتواند چشم انداز جدیدی برای ارزیابی و برآورد رفتار این همسایه شمالی ارائه دهد.
برای پاسخ گویی به این پرسشها شاید بهتر باشد کمی به عقبتر و به پیشینه تاریخی ساکنان ترکمنستان رجوع کنیم. در طول سدههای گذشته، از شیوههای معیشتی مرسوم و معمول ساکنان مناطق جنوب غربی آسیای مرکزی، حملات غافلگیرانه و به اصطلاح «چاپو گری» و «آلامان گری» بوده است. تا جایی که «ابن فضلان» در کتاب «سفرنامه» (1345) خود و بعدها «آرمینیوس وامبری» در «سیاحت نامه درویشی دروغین» (1374)، به وضوح ترس ناشی از این رفتار و نتایج حاصل از این شیوه معیشتی را ذکر کردهاند. خالی از فایده نخواهد بود که بدانیم، بر خلاف تصور امروزین و رایج، این شیوه رفتار در نزد صحراگردان آسیای مرکزی نه تنها مذموم نبوده بلکه ارتکاب آن مایه مباهات نیز بوده است.
نباید فراموش کرد که الزامات بقا در جغرافیایی خشک و بیابانی و محروم از زرع گسترده، نزاعهای قبیلهای، کوچهای مداوم و سهل الوصول بودن شیوه مذکور، این ویژگیها را به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از معیشت تاریخی این مردم متبلور کرده است.
اما در دوران جدید، نخبگان سیاسی ترکمنستان همچون سایر دولتهای آسیای مرکزی، در سالهای پس از استقلال با مسائل و مشکلات عمدهای برای نیل به اهداف توسعه و تأمین ثبات مواجه بودهاند. زمینهای که رفتار سیاست خارجی این کشور را نیز متأثر کرده و گاه، منشاء بروز رفتارهایی غیرعقلایی بوده است. به عبارت دیگر، الزامات سیاست داخلی، محدودیتهای ژئوپلیتیک و نیز ساختار تصمیم گیری منحصر به فرد در سیاست این کشور، به نظر میرسد که بسیاری از برآوردهای معطوف به رفتار سیاست خارجی این کشور را مخدوش کرده است.
در قالب الزامات مذکور و با تکیه بر پیشینه رفتارهای دفعی و تهدیدآمیز در تاریخ و فرهنگ گذشته صحراگردان جنوب غرب آسیای مرکزی، به نظر میرسد که رفتارهای خارج از عرف همجواری و عملکردهای شدید، برای تصمیم سازان و مجریان سیاست خارجی ترکمنستان توجیه پذیر بوده است. در همین چارچوب، قطع ناگهانی صادرات گاز، واکنش شدید و نامتناسب در مسائل دریای خزر، تصمیمات نامتناسب در موضوع ترانزیت و اخیراً، تهدید دوباره به قطع جریان گاز در روزهای سرد سال جاری که انجام شد، میبایست به مثابه بخشی از ویژگیهای منبعث از فرهنگ سیاسی این همسایه شمالی در نظر گرفته شود.
اما نکته جالب توجه درخصوص نخستین و اصلیترین حوزه جغرافیایی آسیب پذیر در برابر «بازی گازی» ترکمنستان این است که حوزه مذکور، شامل مناطقی میشود که اکثریت ساکنان آن را ایرانیان ترکمن تشکیل میدهند. به عبارت دیگر، ایرانیان ترکمن به ویژه در استان گلستان و به رغم نزدیکی قومیت و فرهنگ ایشان به فرهنگ و قومیت ترکمنستان، نخستین و اصلیترین آسیبها را از این بازی دورهای ترکمنستان متحمل میشوند. تصمیمات ناگهانی و رفتار دفعی ترکمنستان که برخی با تسامح از آن به عنوان «چاپوگری مدرن» و «آلامان گری قرن بیست ویکم» یاد میکنند.
گذشته از تجربه معیشتی سدههای گذشته، تجربه سیطره نزدیک به یک قرن روسها و بلشویکها نیز قابل اغماض نیست. چراکه، ارزشهای قبیلهای مبنی بر آلامانگری و زورمداری در این دوره و متأثر از ارزشهای این فرهنگ مهاجم تقویت شده و اکنون، بسیاری از رفتارهای اجتماعی و سیاسی و نیز فرهنگ سیاسی مردم آسیای مرکزی با جنبههای خشن فرهنگ اسلاوی مطابقت دارد.
مشابهتهای رفتار نخبگان سیاسی و زمامداران این کشورها نیز قابل توجه است. یکی از نمونههای بارز و بسیار نزدیک نیز، همانا استفاده ابزاری هر دو کشور روسیه و ترکمنستان از عامل گاز و صادرات آن در تعاملات سیاست خارجی است. روسیه (در ابعادی بزرگتر) از عامل گاز در تعامل با کشورهای خارج نزدیک و حتی اتحادیه اروپا بهره برده است و ترکمنستان نیز، «بازی گازی» دورهای را به عنوان بستری برای نیل به اهداف خود در منطقه به کار میبرد.
همان طور که بیان شد، منبعث از آنچه مولفه فرهنگ سیاسی این کشورها دانسته شد، این رفتار خارج از عرف و مخدوش کننده حسن همجواری، در نزد نخبگان سیاسی و رهبران این کشورها به مثابه حق طبیعی این دولتها تلقی بوده و حتی کسب نتیجه مطلوب بر اساس آن، مایه مباهات این رهبران بوده است.
دست یازیدن به رفتارهای دفعی و نامتعارف توسط این کشورها، نمیبایست تنها به عنوان آثار سیاست خارجی این دولتها تلقی شود. چرا که با در نظر داشتن آمیختگی سطوح تحلیل در سیاست خارجی و داخلی، این رفتار دولتهای مذکور باید در حوزه روابط خارجی، در ادامه شرایط و الزامات سیاست داخلی آنها در نظر گرفته شود.
شاید اگر تصریح شود که رفتارهای نامتعارف این دولتها بی ارتباط با مسائل سیاست داخلی آنها نیست، چندان به راه به خطا نبردهایم. به عبارت دیگر، عملکردهای دورهای این دولتها که عموماً خارج از عرف پذیرفته شده بینالمللی ارزیابی میشود، در رابطه تأثیر و تأثر با فشار درونی و چالشهای سیاست داخلی آنها، بهتر قابل فهم و درک خواهد بود.
سال 2006، نیازف، نخستین رئیس جمهور ترکمنستان از دنیا رفت و بردی محداف قدرت را در اختیار گرفت. تا آن مقطع، کیش شخصیت نیازف (ترکمنباشی) به حدی بود که هر شخصیت و رهبر سیاسی دیگری، کمتر میتوانست در سایه آن دیده شود. در همین دوران، ناپایداریهای احتمالی دوران انتقال قدرت نیز به عنوان دغدغه اساسی مطرح بود.
علاوه بر تمام اینها، هم پیوندی قبیلهای ایرانیان ترکمن ساکن در استانهای شمال شرقی با برخی قبایل ترکمنستان (یموتها) بیم نفوذ جریانهای محرک را در ذهن رهبران ترکمنستان زنده کرده بود. البته باید تصریح شود که هیچگاه، هیچ جریان ایرانی که هدف فعالیت خود را به سمت ترکمنستان نشانه گرفته باشد، وجود نداشته و تاکنون نیز وجود ندارد، اما در آن دوران و حتی شاید تا به امروز، این بیم و احساس تهدید برای برخی از نخبگان سیاسی آن کشور پابرجا بوده است.
در این قالب، نخستین عکس العمل شدید «ترکمنستانِ پس از نیازف»، فارغ از توجیهات اقتصادی و حقوقی، اقدام به قطع گاز صادراتی و متأثر کردن جریان معمول زندگی مردم ساکن در شمال شرقی ایران بوده است. عملی که در نخستین گام و به عنوان اصلیترین دستاورد، باعث ایجاد حس دلزدگی در میان ایرانیان ترکمن نسبت به این همسایه شمالی شد. احساسی که بسیاری از تعاملات فرهنگی و مراودات بین دو سوی مرز را تا مدتها به عقب راند.
اخیراً، خاطره زمستان 1386 در ذهن بسیاری از مردم استانهای شمالی رو به فراموشی رفته و به موازات آن، انگیزههای فزایندهای برای گسترش تعاملات در حال ظاهر شدن بوده است. از سوی دیگر، رقابتهای المپیک آسیایی 2017 در ترکمنستان خواهد بود که این کشور را ناگزیر به پذیرش حضور بسیاری از اتباع سایر کشورها من جمله از همسایگان خواهد کرد.
در عین حال، تدارک زیر ساختها و آمادهسازی شهر جدید ورزشی در کنار عشق آباد، هزینههای هنگفتی را به اقتصاد ترکمنستان تحمیل کرده است.
تمام اینها در حالی است که در سالهای اخیر، قیمت حاملهای انرژی در بازارهای جهانی به شدت کاهش یافته و منابع تأمین درآمدهای دولت ترکمنستان نیز دچار آسیب شده است. تا جاییکه برخی منابع داخلی این کشور، از مشکلات دولت برای تأمین مخارج این طرحهای بلندپروازانه سخن گفتهاند.
این مسائل در حالی است که رهبران ترکمنستان، همواره از موفقیتهای دولت در اجرای طرحهای عمرانی و ساختمانی بلندپروازانه و نمادسازیهای پرهزینه به منظور ارائه وجهی از تواناییها و کارآمدیهای خود در حکومت داری استفاده کرده و برای تداوم مشروعیت سیاسی خود تلاش کردهاند.
اخیراً نیز به دنبال اختلاف نظر محدود در دریای خزر، نخستین اقدام تلافی جویانه این دولت، افزایش انواع نرخهای ترانزیت و حمل و نقل بود که بیش از هر چیز، منجر به افزایش عواید دولت میشد.
در روزهای جاری نیز، همان طور که اعلام شده، مطالبه اصلی ترکمنستان دریافت مابه التقاوت نزدیک به 2 میلیارد دلاری از مبادلات گازی بوده است. این درآمدها، هر چند نامعمول، میتواند پوششی باشد بر روی بخشی از مشکلات اقتصادی و دشورایهای داخلی این کشور.
همچنین، کسب موفقیت در این زورآزماییهای دورهای، فراهمکننده زمینه مناسبی برای نمایش اقتدار و حاکمیت این دولت خواهد بود.
بر تمام اینها، همچنان میبایست تأثیر روانی «بازی گازی» ترکمنستان را افزود که مبتنی بر بازتولید احساس دلزدگی در بین مردم مناطق شمالی و به ویژه ایرانیان ترکمن است.
همانطور که برمیآید، شدت عمل ناگهانی و عملکرد غافلگیر کننده ترکمنستان، در بستری از فرهنگ سیاسی نخبگان و الزامات ژئوپلیتیک و در ابعاد مختلف تأثیرات این بازی در سیاست داخلی این کشور، سیاستهای امنیتی منطقهای و انگیزههای (هرچند) محدود اقتصادی قابل ارزیابی و درک است. این چشم انداز، فراهم کننده زمینهای برای دست یابی به الگوی رفتار سیاست خارجی این کشور و نیز برآوردهای دقیق تری از رفتار جاری و آتی این «همسایه شمالی» خواهد بود.
بهروز قزل، کارشناس مسائل آسیای مرکزی
انتهای پیام/