چرا روسیه اقدام به کاهش نیروهای نظامی خود در سوریه می‌کند؟

در حالی که از هفته گذشته آتش بس سراسری در سوریه برقرار شده است، روز گذشته روسیه خبر داد که روند کاهش تعداد نیروهای نظامی خود در سوریه را آغاز کرده است.

 به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم،والری گراسیموف رئیس ستاد کل ارتش روسیه روز گذشته خبر از خروج نیروهای نظامی روسیه و تجهیزات این کشور از سوریه از جمله ناو هواپیمابر آدمیرال کازنتسوف داده است. ناو مذکور یکی از مهمترین عناصر از حضور نظامی روسیه در دریای مدیترانه بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بوده است و طی عملیات آزاد سازی حلب و به غیر از آن پشتیبانی های هوایی اساسی را از ارتش دولت سوریه به عمل آورد.

در همین حال امروز برخی رسانه های اسرائیلی با انتشار تصاویر ماهواره ای خبر از استقرار سامانه ای موشکی قادر به حمل کلاهک هسته ای از سوی روسیه در خاک سوریه داده اند. این تصاویر حاکی از آن هستند که موشک های بالستیک اسکندر – زمین به زمین – در پایگاه هوایی لاتکیه مستقر شده اند. این موشک ها از نوع میان برد – 400 تا 500 کیلومتر – و قادر به حمل کلاهک هسته ای هستند.

به شکلی جالب توجه این سامانه قبل از این قرار بود در اختیار بشار اسد قرار بگیرد که روسها در پی نگرانی های اسرائیل از آن صرف نظر کردند. اکنون اما این موشک ها در لاتیکه مستقر شده و در اختیار بشار اسد قرار نگرفته است بلکه نیروهای روس خود هدایت و کنترل آن را بر عهده خواهند داشت.

اهداف روسیه در سوریه به تدریج محقق میشود؟

پیش از این در مورد اهداف احتمال روسیه از ورود به جنگ سوریه و وارد کردن ترکیه در محور ایران – روسیه مباحثی مطرح شده بود. آن که اکنون ترکیه بیش از ایران ابتکار عمل در سوریه را در دست دارد و روسیه نیز گویا از این موضوع نگرانی نداشته و حتی در خصوص تحرکات ترکیه در خاک سوریه نیز رضایت خاطر نسبی دارد.

بدون شک روسیه اهداف استراتژیک و بلند مدتی را در سوریه دنبال میکرده است و ورود نظامی این کشور به خاک سوریه بدون شک تنها برای از دست ندادن چند پایگاه دریایی در دریای مدیترانه نبوده است. اکنون این دو موضوع میتواند مسائل بسیاری را در مورد روسیه و حضورش در سوریه نشان دهد.

اول آنکه روسیه یک بار در سال 2016 و در ماه می نیز خبر از خروج و کاهش نیروهای نظامی اش از سوریه داده بود. امری که البته محقق نشد و بعد از آن حتی حضور نظامی روسیه در این کشور بیشتر نیز شد. اما وضعیت نظامی در سوریه از ماه می تا کنون تغییرات زیادی کرده است و این موضوع میتواند روسیه را برای دومین و اصلی ترین هدف خود در سوریه تا حد زیادی مطمئن سازد.

در ابتدا شاید به نظر بیاید که هدف روسیه از حضور نظامی در سوریه ابقای بشار اسد در قدرت و جلوگیری از قدرت گرفتن داعش و چندپاره شدن سوریه بوده است. البته این هدف در دستور کار روس ها بوده و هست ولی نکته ای که وجود دارد این است که ظاهرا این موضوع هدف اصلی روس ها نبوده و در زمره اهداف مقدماتی روسها برای سوریه است.

آنچه به نظر میرسد این است که روسیه بیش از همه سوریه را نه برای بشار اسد و ایران، بلکه برای هدف بزرگتر خود یعنی عقب راندن ناتو از مرزهای استراتژیک خود نیاز دارد. ماجراهایی که میان ناتو و روسیه از 2008 آغاز شد و همچنان ادامه دارد پای روسیه را به سوریه باز کرده است و تلاش روس ها برای جلوگیری از گسترش ناتو در مرزهای شرقی این کشور – موضوعی که از ابتدای جنگ سرد همواره دغدغه بزرگ امنیتی روسیه بوده است – منجر به آن شد که روس ها نگران از قدرت گرفتن غرب و ناتو در سوریه – در پی جنگ داخلی این کشور – قدم به خاک سوریه بگذارند.

تحولات مربوط به روابط ترکیه و روسیه را نیز در همین زمینه میتوان به خوبی درک کرد. از به اوج رسیدن تنش های میان این دو کشور – در پی انهدام جنگنده روس توسط ترک ها – تا روند همکاری نظامی دوستانه در سوریه در نشست مسکو، همه این تحولات به نظر ناشی از دیدگاه روسها به آینده حضور خود در سوریه و جلوگیری از نفوذ بیشتر غرب و ناتو در این کشور بوده است. هدفی که حتی قتل سفیر روسیه در آنکارا نیز نتوانست آن را خدشه دار کند.

اکنون به نظر روسها بعد از اطمینان از روند جنگ و سیاست در سوریه به دنبال اهداف بزرگتر خود در این کشور هستند. نیروهای شورشی با همکاری ترکیه مهار شده و در کوتاه مدت – تا آنجایی که روسیه نیاز دارد – مشکلی برای قدرت سیاسی مرکزی در سوریه ایجاد نخواهند کرد. چیزی که روسیه برای ثبات اهداف آتی خود به شدت نیازمند آن است. از سوی دیگر موضوع داعش با تمرکز قوای منطقه ای و داخلی در سوریه دیگر موی دماغ روس ها نیست و مواضع استراتژیک روس ها در سوریه از این لحاظ امنیت و ثبات کافی را خواهد داشت.

ترکیه اکنون میتواند بخش مهمی از نقشی که تا کنون روسیه در سوریه بازی میکرد – نقش فعال نظامی برای جلوگیری از قدرت گرفتن داعش و حضور نظامی آمریکا یا اروپا – بر عهده بگیرد و این امر خیال روسها را برای ادامه مسیر خود در سوریه راحت میکند. مسیری که به استقرار سامانه های موشکی قدرتمند و بالستیک با قابلیت حمل کلاهک هسته ای و در نهایت یک سنگر مستحکم نظامی در برابر گسترش ناتو به سمت شرق ایجاد میکند. حضور دونالد ترامپ در راس قدرت در آمریکا نیز فرصت استثنایی برای روسیه است تا جای پای خود را در برابر ناتو در شرق محکم کند.

به همین خاطر است که شاید دیگر حضور ایران در سوریه و تداوم عملیات های ایران در سوریه در حمایت از بشار اسد چندان اهمیتی برای روسیه ندارد و حتی میتواند در بلند مدت مشکلاتی نیز پیش پای روسها در پیگیری اهداف اصلی تر خود ایجاد کند. اکنون برای روسها صرف در قدرت ماندن بشار اسد برای چند سال آتی – و تا زمان خنثی شدن تهدیدات داعش در سوریه – کفایت میکند و بعد از آن هر دولت دیگری که در سوریه سر کار باشد – از جمله دولت مشترک یا انتقالی – با توجه به همراهی و همکاری که ترکیه و روسیه دارند، در کل مانعی برای هدف اصلی روسیه نخواهد بود.

نشریه آتلانتیک در مطلبی طی ماه گذشته با نشان دادن مهمترین تهدیدات برای آمریکا در سال 2017، برخورد نظامی میان روسیه و ناتو را در رده تهدیدات جدی معرفی کرده بود. این موضوع چندان بی معنی نیست و اهمیت بسیار زیادی دارد. به خصوص برای ایران که اهدافی به لحاظ سیاسی و نظامی متفاوت با روسیه را در نظر دارد.

اکنون اگر این مسائل و این شواهد ما را مستقیما به این نتیجه برساند که کار روسیه به تدریج در سوریه در حال تمام شدن است، مساله اساسی که وجود دارد این است که تکلیف ایران با ادامه روند سیاست و جنگ در سوریه چیست.

منبع:تابناک

انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.

بازگشت به صفحه سایر رسانه ها