منش و سلوک سیاسی مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی
مرحوم هاشمی همانند همه سیاستمداران در عملکرد خود بخشهای قابل تقدیر و بخشهای قابل انتقاد دارد.
به گزارش گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا»، متن یادداشت داود پرچمی عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی با عنوان «منش و سلوک سیاسی مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی» به شرح ذیل است:
خبر درگذشت آیتالله هاشمی رفسنجانی غافل گیرانه بود. انگار براین باور نیستیم که مرگ همه ما را بزودی در بر خواهد گرفت و شاید همین عدم باورهاست که مارا در انجام بسیاری از امور جسور و از انجام بسیاری امور غافل می کند. از سوی دیگر ما سنتی داریم که وقتی کسی از دنیا می رود از مناقب و فضائل آن سخن می گوییم. اما در برخی از موارد افراد از چنان وزن علمی یا سیاسی و اجتماعی برخوردار هستند که تحلیل واقع بینانه دیدگاهها و عملکرد آنها روشنی بخش و برای آیندگان می تواند مفید باشد.
بطورکلی اکثریت انسانها متاثر از جامعه خود هستند اما خواص که علاوه بر هوشمندی و آگاهی از شرایط نخبگی برخوردارند میتوانند بر جامعه تاثیر گذار باشند. این تاثیر گذاری و جهت آن، بزرگی و اعتبار خواص را رقم می زند. مرحوم هاشمی رفسنجانی فرد بزرگ با تاثیر گذاریهای بزرگ بود. هم در زمانی که مبتنی بر اصول انقلاب برای پیروزی انقلاب و تثبیت آن بویژه در فائق آمدن بر مشکلات جنگ و بعد از آن تلاش می کرد از افراد با تاثیر گذاری کم نظیر بود و هم از شروع دوران ریاست جمهوریش و ارائه قرائت متفاوتی که دستیابی به موفقیت برای کشور را از مسیر لیبرال دموکراسی تعقیب می کرد.
مرحوم هاشمی رفسنجانی نیز همانند همه سیاستمداران در عملکرد خود بخشهای قابل تقدیر و بخشهای قابل انتقاد دارد. با این تفاوت که در مورد او میتوان گفت در تمام دوره حیات سیاسی خود با تمام وجود موفقیت و به نتیجه رسیدن انقلاب و نظام اسلامی را سر لوحه کار سیاسی خود قرارداده بود. حیات سیاسی ایشان را می توان به دوره تقریبی تقسیم نمود که مشی دستیابی به این هدف را از دو مسیر متفاوت تعقیب می کرد.
در دوره اول قرابت ایشان بیشتر با دیدگاهی است که مقبول پیروان امام و رهبری است و مورد انتقاد جریان واگرایی که نسبتهای ناروای زیادی همچون عالیجناب سرخ پوش را به ایشان دادند و دوره دوم که قرابت بیشتری به دیدگاه منتقدان پیشین خود پیدا کرده و همان منتقدین دیروز را مبدل به حامیان فعلی نمود تا الحاق دیر هنگام ایشان به خود را با تخفیف پذیرا و متناسب با اهداف سیاسی خود با ایشان تعامل برقرار نمایند. این رویه بویژه در مواقعی که مواضع ایشان از سوی مردم متفاوت با مواضع و مصالح خود مردم و با دیدگاههای رهبری ارزیابی میشد انتقاداتی را به ایشان وارد می نمود.
مواضعی که ایشان در سالهای آخر عمر در موضوعات مختلف داشتند بگونه ای بود که علاقمندان دیروز را میرنجاند. کسانی که همراه ایشان خون دل انقلاب را خورده و هزینه تداوم آن را بدوش می کشیده و می کشند نمی توانستند آن مرحوم را در مسیری ببینند که روز بروز از آنها دورتر می شد. در مقابل کسانی که که برای اسلام و انقلاب کمتر هزینه کرده و بیشتر متنعم بوده اند وی را بخود نزدیکتر می دیدند.
متاسفانه بسیاری از کسانی که امروز ادعای علاقه مندی به آن مرحوم دارند، خناسانی هستند که هم اکنون نیز درصدد بهره برداریهای سیاسی خود از فوت ایشان و فراهم سازی شرایط فتنه انگیزی مجدد و تداوم آن تا حذف اسلامیت نظام و اقامه جمهوری ایرانی و حداقل تاثیر گذاری در انتخابات آتی می باشند.
هر چند به فضل الهی پشتوانه مردمی نظام باز هم در بزنگاهها حماسه های نه دی را تکرار و طومار آنها را در هم می پیچند.
لازم به توضیح است که بطورکلی در تحقق و تداوم انقلاب با دو رویکرد مواجه ایم. رویکرد اول با پیروی کامل و بی کم کاست از معماران بزرگ انقلاب حضرت امام خمینی رحمه الله علیه و حضرت امام خامنه ای حفظه الله که پیروی از پیامبر عظیم الشان اسلام و ائمه معصومین سلام الله علیهم اجمعین است، پیشرفت توام در مسیر تعالی دنیوی و اخروی مردم و کشور را با تکیه بر قابلیتهای درونی کشور و امت اسلامی و اعتماد به توانمندی مردم در حل مشکلات و تداوم راه انقلاب و انقلابی ماندن در دوره توسعه کشور و با مقاومت در برابر مستکبران مزاحم انقلاب اسلامی و ارائه الگویی موفق برای همه مظلومان عالم بویژه مسلمان مظلوم در سرتاسر جهان را تعقیب می کند و رویکرد دیگری که با پذیرش نظم مسلط بر جهان که ناشی از اراده سرمایه داران مستکبر و صهیونیست است، انقلابی بودن را دارای تاریخ مصرف و آنرا محدود و منحصر در مرحله تغییر نظام پیشین دانسته و در بهترین حالت، طی طریق مبتنی بر لیبرال دموکراسی را که کارآمدترین نظام حفظ سرمایه داری است، مسیر موفقیت دانسته و به رفاه رساندن مردم و توسعه جامعه بر این مبنا را هدف گیری نموده اند.
مرحوم هاشمی رفسنجانی ابتدا با دیدگاه اول و سپس با دیدگاه دوم بدنبال تحقق اهداف خود برای توسعه کشور بود. بنابراین آنچه محل مناقشه است انتخاب بین این دو رویکرد است. با رویکرد لیبرالیستی که دارای زیرساختهای جهان شناسی، انسان شناسی، ارزش شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی سکولار مبناست نمی توان اصول انقلاب اسلامی که بنیانهای اعتقادی قوی اسلامی دارد پیاده سازی نمود و بر همین مبنا ساختارها و سازمان های اجتماعی آن یعنی نظام اقتصادی سرمایه داری مبتنی بر بازار، حکومت مبتنی بر رای حداکثری تابع مراکز قدرت رای سازی، نظام خانواده هسته ای فرد محور، آموزش و پرورش تک بعدی مبتنی بر نقش شغلی و دین خصوصی محصول شرایط اجتماعی بدون مسئولیت در اداره امر جامعه، قابلیت لازم برای اداره امور جامعه اسلامی را ندارد و نمی تواند بستر نیل به سعادت انسانها را برمبنای جهان بینی اسلامی فراهم آورد.
این محتوا حتی اگر پوشش و روکش اسلامی پیدا کند و لیبرال دموکراسی اسلامی نامیده شود و بدست عمامه بسر ها هم ترویج گردد برای جامعه ای که قصد ابتناء حکومت برای اداره جامعه برمبنای شریعت اسلام با هدف به سعادت رسانیدن انسانها را دارد مناسب نبوده و نخواهد بود. بنابراین صرف نظر از افراد و شخصیتها و صرف نظر از وجود و یا عدم وجود آنها محتوای این تفکر مورد انتقاد بوده و خواهد بود.
علاوه براین مشی افراد بویژه خواص نیز در این رابطه معنی و مفهوم خاص خود را دارد و می تواند مورد نقد و داروی قرار گیرد. مواضع خواص اگر بگونه ای باشد که انسجام درون جامعه را به نفع جریانی که همسویی منافع خارجی با آن قطعی است و برای موفقیت آن برنامه ریزی و هزینه های میلیون دلاری می کنند و پیروزی آن را نقطه امید خود در کشور می دانند نیز مورد نقد جدی است و از بی توجهی به این امور به سادگی نمی توان گذشت.
با توجه به این دو مورد فوق هرچه وزن خواص بیشتر باشد تاثیر گذاری آن هم بر تقویت آن جریان نیز بیشتر خواهدبود. از دیدگاه معتقدین به رویکرد اول باور و عملکرد مرحوم هاشمی رفسنجانی در سالهای پایانی عمرشان هم در محتوا وهم در روش مورد انتقاد بوده و هست.
واقعیت این است که این دو رویکرد در جامعه وجود دارد. اما از خواص انتظار می رود در مواقع حساس بگونه ای موضع گیری نمایند که جریان انقلاب و تبعیت از رهبری به عنوان حبل المتین و فصل الخطاب مشکلات، نظام را تقویت و امید به پیروزی و موفقیت در پیشگاه الهی را در دل مردم روشن نگه دارند و جریان همسو با معاندین ضد انقلاب و استکبار جهانی به عنوان دشمنان انقلاب را تضعیف و ناامید نمایند. انتظاری که در برخی موارد برآورده نشد.
در ماجراجویی فتنه گران در سال 88 که دشمنان اصل نظام اسلامی را نشانه رفته بودند یکی از مهمترین مواقعی بود که برخی خواص و از جمله مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی مواضعی اتخاذ کردند که این انتظار براورده نشد و متاسفانه با وجود روشن شدن مداخله خارجی با قصد براندازی نظام هم این مواضع اصلاح نگردید. بطوری که با اشاره رئوس فتنه، در کمال تاسف شاهد تجمع عده قلیلی با شعارهای انحرافی در مراسم تشییع ایشان بودیم. متاسفانه تداوم این مواضع ابهامات را بگونه ای باقی نگاه داشت که فتنه گران به طمع سوء استفاده برای احیای دو قطبی فتنه گرانه، درگذشت این مرحوم را نیز به فرصتی برای مطرح کردن جریان واگرای دگراندیش خود تلقی نموده و با فرمان خود پیاده نظام تحلیل رفته خود را به میدان دعوت و از این طریق برای خود فرصت سازی نمایند. احتمالا با این اقدام فردای مراسم مدعی خواهند شد تمامی مردمی که برای تشییع آمده بودند طرفداران آنها بوده اند.
این در حالی بود که شعارهای اکثریت مردم عموما به نحوی رابطه رهبری و آن مرحوم را گوشزد و وحدت همه آحاد مردم حول محور رهبری را مطالبه می کرد. همین جریان با سعی در تشکیک چگونگی فوت ایشان بدنبال ایجاد تشنج در جامعه برای بهره برداری سیاسی خود بوده اند که هوشمندی و درایت خانواده آن مرحوم آن را خنثی خواهد نمود. این وقایع می تواند درس عبرتی برای همه نخبگان جامعه بویژه مسئولان کشور باشد تا در مواقع حساس کشور مواضعی اتخاذ کنند که از شکافهای اجتماعی و سیاسی جلو گیری و مانع تبدیل آن به تضاد در این عرصه ها شوند.
اکنون برهمه مردم شریف، خواص و بویژه خانواده محترم و علاقه مندان ایشان و مسئولان واجب است که این مقطع مهم را نیز هوشمندانه مدیریت نموده اجازه سوء استفاده از درگذشت این یار امام و رهبری را ندهند و حفظ وحدت کلمه و همدلی را معرف و نشانه ای برای صداقت ادعای علاقه مندی به ایشان تلقی نمایند. لازم است از اتخاذ موضع معقول فرزند محترم ایشان آقای محسن هاشمی که حفظ وحدت و تبعیت از رهبری، تاکید بر حفظ انقلاب و اصول آن و حفظ نظام اسلامی را خواست آن مرحوم و مبنای عمل اعضای خانواده ایشان اعلان نمودند قدردانی و تشکر شود.
آیت الله هاشمی رفسنجانی دار فانی را وداع و به دیار باقی شتافت و اکنون در پیشگاه الهی پاسخگوی اعمال خود است. سرنوشت محتومی که همه ما را انتظار می کشد.
از خداوند متعال می خواهیم با قبول زحمات فراوانی که این مرد برای اسلام و انقلاب کشیده، غفران خود را شامل ایشان گرداند و اگر قصوری داشته اند را با فضل و کرم خود بر ایشان ببخشاید. امید است همجواری ایشان با امام راحل یاد و خاطره ایشان را همواره در دلهای عاشقان امام و انقلاب تازه نگاه دارد و به معنی تاکید بر اصول انقلاب اسلامی و وحدت کلمه تا تحقق اهداف متعالی آن و تحویل پرچم مقدس نظام جمهوری اسلامی توسط رهبری عزیزمان به دست صاحب و مولایمان حضرت حجه بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف و موجب نا امیدی دشمنان انقلاب، امام و رهبری باشد.
لازم است همه اقشار و آحاد مردم و مسئولان بویژه کسانی مدعی علاقمندی به ایشان هستند موفقیت و پیروزی انقلاب اسلامی را سر لوحه کار خود قرار دهند و با وحدت کلمه و همبستگی و انسجام بیش از پیش، همه توان خود در اعتلای جمهوری اسلامی و آبادانی و سربلندی کشورمان و پیروزی آن بر استکبار جهانی و در راس آنها امریکای جنایتکار و اذناب آن و امید بخشی به مردم و همه عاشقان انقلاب اسلامی در سراسر جهان بکوشیم.
انتهای پیام/