درس‌هایی که باید از پلاسکو بگیریم

ما از آتش‌سوزی ساختمان آلومینیوم درس نگرفتیم و اگر عزم قوی‌ای به میان نیاید از پلاسکو هم درس نخواهیم گرفت و بدون شک باز ترجیح می‌دهیم همان طور که پلاسکو را دست نزدیم، شهری به وسعت پلاسکو را هم دست نزنیم و اجازه دهیم این توده سردرگم به کارش ادامه دهد.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، آتش سوزی سال 1871 شیکاگو، شهری که برای چند دهه سریع‌ترین رشد اقتصادی را در دنیا داشت در کمتر از دو روز به تلی از خاکستر تبدیل کرد، سازه‌های چوبی، انباشت مواد خشک و نبود کوچک‌ترین سیستم اطفای حریق شهر را کاملاً بی‌دفاع رها کرده بود تا چندهزار بنا به سرعت نابود شوند.

آتش سوزی بزرگ شیکاگو به ساخت و سازی سریع، ساده و بدون جزییات منجر شد که بعدها در سراسر دنیا از آن به نام مکتب شیکاگو نام بردند اما این ساخت و ساز سریع گرچه هدف اصلی‌اش بازسازی اقتصاد نوظهور شیکاگو بود که تا اواخر قرن بیستم هم به سرعت ادامه داد اما یک چارچوب مشخص داشت، اطمینان از عدم تکرار فاجعه، امروز بعد از گذشت 150 سال، سال‌هاست بزرگ‌ترین مقیاس آتش سوزی کتری روی گاز است که بلافاصله زنگ خطر و سیستم اطفای حریق خودکار را فعال می‌کند و نهایتاً وقتی از سرکار برمی‌گردید با رسید سنگین آتش‌نشانی مواجه می‌شوید.

ساختمان پلاسکو از زمانی که شروع به سوختن کرد به این فکر می‌کردم که همین چند وقت پیش چند صد متر آن طرف تر ساختمان آلومینیوم به درد مشابهی دچار شد و برای چند روز عکس‌هایش همه جا پر بود و همه از این که شهروندی خودش را به پایین پرت کرده ابراز تأسف می‌کردند اما به سرعت همه چیز فراموش شد که اگر از یاد نمی‌رفت جان‌های بسیاری دوباره به خطر نمی‌افتاد.

این حادثه هم شاید چند روزی بیشتر تیتر نماند و با آواربرداری کامل یا شاید اتفاق خبر دیگری به سرعت از یادها برود. عذاب آورتر از آن این است که هنوز از فوت انسان‌ها نگذشته، تنها خبری که شاید خروجی این واقعه باشد اعلام ساخت دو ساله برج در مکان فعلی است. انگار که به دور از هیاهوی رسانه عده‌ای چرتکه‌ها را بالا و پایین می‌کنند و نگرانند این زیان اقتصادی زودتر جبران شود و ساختمانی نو رونق را بازگرداند. از طرفی دیگر پلاسکو به آبی گل آلود تبدیل شده است که هر کسی ماهی‌اش را از آن بگیرد و با مقصر کردن فرد یا افرادی به هدفشان برسند.

آتش سوزی پلاسکو با برخورد دو قطار در سمنان تفاوت‌های بسیار بنیادینی دارد؛ در حادثه قطار خطای انسانی‌ای رخ داد که لزوماً قابل گسترش نیست و با درس گرفتنی ساده می‌شد از بروز مجدد آن جلوگیری کرد، مقصر آن هم به سرعت قابل تشخیص و تنبیه بود اما در حادثه پلاسکو مقصر کلاف سردرگمی است که اگر آرام آرام بازش کنیم سر نخ آن پای تمام مردم و مسوولان را به میان خواهد کشید. پلاسکو نمادی است از جامعه اقتصادی بی‌قاعده و چارچوبی که دیوانه وار سود امروزش را می‌بیند، هیچ‌کس در آن حاضر نیست انبوه پیچیده مشکلات را به هم بزند و همه با یک تفاهم نانوشته به ادامه شرایط بند زده رضایت می‌دهند. 

ما از آتش سوزی ساختمان آلومینوم درس نگرفتیم و اگر عزم قوی‌ای به میان نیاید از پلاسکو هم درس نخواهیم گرفت و بدون شک باز ترجیح می‌دهیم همان طور که پلاسکو را دست نزدیم، شهری به وسعت پلاسکو را هم دست نزنیم و اجازه بدهیم این توده سردرگم به کارش ادامه دهد و اتفاق بزرگ‌تر بعدی که افتاد باز چندروزی برای مصدومینش مرثیه بخوانیم. درس نگرفتن از پلاسکو بزرگ‌ترین خیانت به آتش نشانانی است که در این راه رفتند تا شاید از اتفاق‌هایی بزرگ‌تر جلوگیری کنند. گرچه پلاسکو به تنهایی درسی بود سنگین اما فراموشی این حادثه و درس نگرفتن از آن به مراتب سنگین‌تر و جبران ناپذیرتر است.

مدیریت بحران

قضاوت عملکرد آتش نشانی و بقیه نهادها نیازمند تحقیق مستند است و به طور قطع اخباری که در مورد تجهیزات آتش نشانی و موارد مشابه می‌شود فاقد هرگونه اعتبار است و صرفاً برای خبرسازی و جذب مخاطب است اما مسأله واضحی که به آن کمتر اشاره می‌شود، فرو ریختن ساختمان بعد از خاموش شدن حریق است. به نظر می‌رسد آتش نشانی در بدو امر با حضور به موقع و تخلیه ساختمان در گام‌های ابتدایی موفق به کنترل حریق می‌شود ولی ساختمان ناگهان فرو می‌ریزد، این مسأله باعث تئوری‌پردازی‌های زیادی شده است اما محتمل‌ترین فرضیه، نظری است که مرکز تحقیقات ساختمان ارائه می‌کند، حرارت بالا به سازه طبقات بالا آسیب می‌زند و به علت فلزی بودن ساختمان حرارت به طبقات اولیه هم سرایت کرده و وزن قسمت بالای ساختمان با فشار به نیمه پایینی با حالت انفجاری فرو می‌ریزد. با نگاه به تمام آتش‌سوزی‌های اسکلت‌های فلزی و خصوصاً سیستم‌های لوله به سادگی می‌توان فهمید فرو ریختن ساختمان کاملاً قابل پیش‌بینی بوده و معمولاً در این موارد بسته به همجواری‌ها، آتش نشانی وقتی قادر به حفظ سازه نباشد باید آتش را کنترل کرده و آسیب فرو ریختن را به حداقل برساند.

پایان دوران اقتصاد آنی و کوتاه مدت

سر قفلی‌های ساختمان پلاسکو بدون شک دارای ارزش‌های میلیاردی هستند اما وقتی سانحه برای کسی قابل لمس نباشد به پیشگیری هم منجر نمی‌شود. طبق محاسبات ساده با فرض 590 کسبه و 30 هزار متر مربع بنا، اجرای یک طرح اطفای حریق پایه‌ای خودکار شامل نازل‌ها و جداسازی شفت‌ها برای هر کسبه 15 میلیون هزینه در بر خواهد داشت. این رقم شاید بعد از حادثه ناچیز به نظر بیاید اما سیستم بازار ایران هنوز نسبت به هزینه‌هایی که تأثیر مستقیم نداشته باشد مقاومت دارد. بعد از سانحه هر روز این گزاره را می‌شنویم که«چندین هزار پلاسکو در شهر هست»، پس باید از ملموس بودن این سانحه استفاده کرد و هزاران پلاسکوی حاضر و مدیریت آنها را مجاب کرد که نسبت به نگهداری بناها اقدام کنند. حقیقت این است که در این موارد برنامه ریزی یک طرح کلان با وجود بروکراسی اداری بالای ایران، بسیار مشکل‌تر از حل مسأله از مقیاس‌های کوچک است. در همه جای دنیا هم جدا از استانداردها و مقررات بالاسری، این صاحبان بنا هستند که در وهله اول برای اموال خود برنامه ریزی می‌کنند.

بازنگری قوانین ساخت و نگهداری

قوانین ساخت همیشه در حال به روز رسانی هستند و یکی از عوامل تأثیر گذار حوادثی‌اند که در مقیاسی وسیع اتفاق می افتند. اکثر قوانین اطفای حریق در آمریکا بعد از آتش سوزی شیکاگو به قوانین اضافه شدند و معمولاً حادثه‌ها هستند که لزوم سختگیری را توجیه می‌کنند. نمونه دیگر قانونگذاری‌های بعد از حادثه، حملات یازده سپتامبر بود که تا قبل از نگاهی به مقاوم‌سازی برج‌ها نسبت به حملات تروریستی وجود نداشت اما بعد از سال 2000 تمام برج‌ها باید در برابر حملات تروریستی مقاوم باشند و استانداردهایی مشابه زلزله، آتش و باد و توفان را بگذرانند.

این مدل قانونگذاری ایداه‌آل‌ترین شرایط نیست چون بر اساس یک تجربه پرهزینه به دست می‌آید اما پرهزینه‌ترین این است که ما تلفات مالی و جانی بالایی در آتش‌سوزی‌های مثل پلاسکو داشته باشیم و همچنان قانون‌هایمان بی‌تأثیر و بی‌نفوذ باشند، بی شک یکی از مقصران، قانونی بوده است که ساختمانی به این وسعت را بعد از 54 سال آسیب‌پذیر رها کرده است. ساختمان‌های نوساز به دلیل الزام به اخذ مجوز ساخت و پایان کار، غالباً مسائل ایمنی را رعایت می‌کنند اما ریشه اصلی مشکلات ساختمان‌های قدیمی‌ای هستند که نسبت به قانون مقاومت بالایی دارند و شهرداری‌ها اهرم اجرایی قوی‌ای غیر از پلمب و تخریب ندارند. در مواردی مانند پلاسکو هم، دو طرف به سادگی به تفاهمات نانوشته‌ای می‌رسند که هیچ گاه مشکل ساز نمی‌شوند.

منبع: صبح نو

انتهای پیام/