نقشه راه سوریه در آستانه
دور اول مذاکرات صلح سوریه روز گذشته در آستانه پایتخت قزاقستان با حضور هیئتهایی از ایران، روسیه، ترکیه، دولت سوریه و گروههای معارض برگزار شد و بناست که دور دوم آن در روز جاری، چارچوبهای برقراری آتشبس فراگیر و پایان دادن به درگیریها را مشخص کند.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، دور اول مذاکرات صلح سوریه روز گذشته در آستانه پایتخت قزاقستان با حضور هیئتهایی از ایران، روسیه، ترکیه، دولت سوریه و گروههای معارض برگزار شد و بناست که دور دوم آن در روز جاری، چارچوبهای برقراری آتشبس فراگیر و پایان دادن به درگیریها را مشخص کند. وجه ممیز اجلاس آستانه در این است که سوریه، ایران و روسیه آن را نشستی «سوری – سوری» تعریف کرده و محورهای مورد بحث، فارغ از مسائل بینالمللی مرتبط با سوریه است، لذا زمانی که بحث آتشبس به میان میآید، مناسبات داخلی و مقتضیات دو طرف - دولت سوریه و مخالفین - مد نظر بوده و نقشه راه آینده سوریه صرفاً از زاویه گفتگو بین گروههای معارض و نمایندگان دولت مشروع سوریه طراحی میشود.
این اجلاس از نگاه دیگر، میدانی برای سنجش و وزنکشی طرفین از یکدیگر به شمار میآید؛ با این تفاوت که دولت سوریه از وضعیت بد مخالفین آگاه است و معارضین هم از دست برتر حکومت سوریه اطلاع کامل دارند.
در نشستهای گذشته، زمانی که مخالفین حضور پیدا میکردند، از براندازی، حذف دولت سوریه و تصرف دمشق سخن به میان میآمد اما با توجه به وضعیت میدانی، طرف مقابل به این جمعبندی رسیده است که کفه معادله اجلاس آستانه با فتحالفتوح حلب به سمت خط اول جبهه مقاومت سنگینی میکند. زمانی که معادلات میدانی تغییر پیدا کند، تغییر جهت مذاکرات سیاسی هم کاملاً خودنمایی میکند، بنابراین مهم است بدانیم که چرا مقامات سوریه در این اجلاس در موقعیت برتر قرار دارند و به چه دلیل مخالفین، ضعیف و متشتت هستند ؟ اولین عامل قدرتمندی سوریه در مذاکرات اخیر را بیشک باید در پیروزی در امالمعارک حلب دانست اما ورای این دستاورد خیرهکننده، دلایل دیگری نیز وجود دارند.
1. در حال حاضر، موقعیت حامیان منطقهای و فرا منطقهای مخالفان رو به افول بوده و دیگر مانند شش سال قبل نمیتوانند در صحنه میدانی سوریه تأثیرگذار باشند. آمریکا که صحنهگردان اصلی جنگ سوریه بود، با انتخاب ترامپ و دگردیسی صحنه سیاسی این کشور از دموکراتها به جمهوریخواهان، از مواضع گذشته خود عقبنشینی و رئیس جمهور این کشور، علناً اوباما و کلینتون را خالق و حامی تروریستها معرفی کرد. عربستان، دیگر حامی تروریستها و به عبارت بهتر، پدرخوانده آنها در منطقه به دلیل آتشافروزی در یمن و دیگر کشورهای غرب آسیا، با شرایط متزلزلی به لحاظ اقتصادی روبهروست و سیاستهای ریاضتی را در پیشگرفته است.
مهمترین پارامتری که موقعیت شکننده تروریستها را رقم زده، وضعیت نابسامان ترکیه به عنوان خط ترانزیتی مسلحین و مسیر انتقال سلاح به مخالفین در خاک سوریه است. متأسفانه محمل همه فشارهای غرب و منطقه، رفتار پر از اشتباه سیاستمداران ترکیه بوده و هر نوع کمکی که قابل تصور باشد، از طریق این کشور به داخل سوریه منتقل شد ولی با پیروزی ارتش سوریه در حلب، تمام محاسبات ترکیه به هم خورد و قدرت چانهزنی مخالفین مورد حمایتش را به شدت کاهش داد. علاوه بر این، ضعف اردوغان در صحنه سیاسی، مشکلات اقتصادی ایجاد شده در پی حملات انتحاری، افزایش معضلات امنیتی به دنبال سرکوب اقلیتها و حضور دهها هزار مهاجر و مناقشات برآمده از این مسئله با اتحادیه اروپا بر وخامت اوضاع گروههای مخالف حاضر در اجلاس آستانه افزود.
ترکیه با درک واقعیتها و جایگاه فعلی خود، طی جلساتی که روسیه به نیابت از سوریه و ایران با مقامات این کشور داشت، متعهد شده است که حمایت خود را از مخالفین متوقف کند؛ از سوی دیگر، مخالفین هم به خوبی واقفند که کشوری به نام ترکیه قدرتمند، دیگر وجود ندارد و هنگامی که پشت سر خود را نگاه میکنند، ترکیه ضعیف، متشنج و تعهد داده به عدم حمایت از آنها را مشاهده میکنند و در نتیجه راهی جز اصلاح مواضع غیرمعقول گذشته را پیش پای خود نمیبینند.
2. نام داعش و جبههالنصره در لیست گروههای تروریستی در حالی ثبت و ضبط شده است که حتی غرب هم به ماهیت تروریستهایی که در آستین خود پرورش دادهاند، پی برده است. گروههای معارض در سوریه امیدوار بودند از پشتیبانی این دو گروه بهرهمند شده و از آنها به عنوان پیشقراول در میدانهای جنگ و تضعیف ارتش سوریه استفاده کنند ولی با مشخص شدن سیرت واقعی تروریستها، اعلام هرگونه همبستگی و یا قرابت با داعش و النصره مایه سقوط آنها و موجب از دست دادن امکان مشارکت در فرایند سیاسی سوریه خواهد شد.
مذاکرات آستانه در واقع، ویترین و نمایشگاه نتایج هماوردهایی است که در پشت صحنه واقع شده و همچنین ماحصل مناقشات و منازعات شش سال گذشته است که شکست گروههای تروریستی و تیره و تار بودن آینده آنها را ثابت میکند. در حال حاضر تنها مفرّ گروههای مخالف، شرکت در نشستهای سیاسی با عاملیت ایران و سوریه و پذیرفتن شروط جبهه مقاومت است. روندی که با محوریت حمایتهای مستشاری ایران در سوریه شکل گرفته، اوضاع را به گونهای رقم زده که گروههای تروریستی چارهای جز تن دادن به مذاکره ندارند و انتخاب دیگری برای آنها جز بازی در پازل تعریف شده دولتی که برای سرنگون کردن آن تلاش میکردند، متصور نیست.
از سوی دیگر، حضور گروههای مخالف، به معنای رسمیت بخشی به حکومت مشروعی است که حتی پیشتر، آن را به رسمیت نمیشناختند، همانگونه که شرکت «استفان دیمیستورا» نماینده ویژه سازمان ملل در امور سوریه در اجلاس آستانه، اذعان به پذیرش سوریه به عنوان نقطه ثقل تصمیمگیریهای راهبردی برای یافتن راهحل سیاسی به شمار میآید. این امر نشاندهنده تمکین مجامع بینالمللی به نقش سوریه و حامیان این کشور است، ضمن اینکه تعیین محل برگزاری این نشست نیز پیام روشنی برای کشورهای حامی مخالفین دارد. پیش از این، نشستهای مرتبط با سوریه در ترکیه، تونس یا ژنو که کشورهای مورد علاقه غرب و کشورهای مرتجع منطقه هستند برگزار میشد ولی انتخاب آستانه به عنوان محل برگزاری نشست از سوی روسیه، ایران و سوریه، یک سرفصل جدید با شرایط جدید به حساب میآید که در کنار تأکید بر تعیین جغرافیای مکانی از سوی روسیه و متحدانش، از تعیین جغرافیای سیاسی و آینده سوریه به نفع جبهه مقاومت حکایت دارد.
انتهای پیام/