جنگ نسخهها؛ پدر، پسر و تهیهکننده
اختلاف میان مسعود کیمیایی و منصور لشکری قوچانی بر سر فیلم «قاتل اهلی» وارد فاز تازهای شده است. یادداشت پرویز پرستویی درباره نسخه کارگردان از این فیلم نشان میدهد اثر مورد بحث محصول سناریوی کیمیایی نیست.
باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا» - احسان زیورعالم
«قاتل اهلى کیست؟... ٥٤ روز گذشت... زندگى سخت؛ اما زیباست... فیلمى سخت؛ ولى در مقابل تیمى قدرتمند روزهاى خوش... شب و روز کار... با تمام وجودم آرزو میکنم که شما عزیزان لذت ببرید...درود به همه آنهایى که پرانرژى حمایت میکنند... خدا یار و یاور ماست... خودش گفته، از تو حرکت و از من برکت... نابرده رنج گنج میسر نمیشود.»
این اظهارنظرهای منصور لشکری قوچانی است که پس از اتمام فیلمبرداری «قاتل اهلی» در حساب اینستاگرامیش منتشر کرد. اظهارنظری که در گذر زمان آرامآرام رنگ باخت و تبدیل به یک چالش شده است. فیلمی که به قول آقای تهیهکننده در اینستاگرام درباره «آقازادهها، رانتخواران ، یقه سفیدها و نفوذیها» است که عوامل «متلاشى کردن اقتصاد و فرهنگ کشور» برشمرده میشوند.
نخست صبح دیروز، روزنامه شرق مطلبی با نام پرویز پرستویی منتشر کرده است با عنوان «دیر شد؛ اما شد». پرویز پرستویی به عنوان شاخصترین چهره اثر تازه مسعود کیمیایی در این نوشتار نقد نسبتاً تندی به هیئت انتخاب آثار جشنواره فیلم فجر داشته و انتخاب «قاتل اهلی» را یک خطا برشمرده است؛ اما این داستان در ابتدای راه خود نیست. داستان اختلاف بر سر «قاتل اهلی» مدتها پیش آغاز شده و گویا قرار نیست به پایان خود نزدیک شود. گویی داستان دعوای میان کارگردان و تهیهکننده و این بار بازیگران، بسان درامی کیمیاییوار در باب رفاقت و خیانت، به مرحلهای رسیده است که رفیق بد، خود را قربانی رفیق خوب کند تا او در خوبی خود تطهیر شود. اما این داستان دیگر سینما نیست و در همین میانه همه قرار است نقش رفیق خوب را بازی کنند و به دنبال قربانی رفیق بد هستند.
داستان از جایی شروع شد که نسخه مسعود کیمیایی از فیلم با تدوین بهرام دهقان آماده میشود و محصول این نسخه مجموعه سکانسهایی است که جایی در فیلمنامه نداشتهاند. این ادعای منصور لشکری قوچانی است که آنچه کثرت نقش پولاد کیمیایی در فیلم است، چیزی خارج از دایره سناریوی مسعود کیمیایی است. یعنی به نظر میرسد پدر در نقش رفیق بد، متنش را قربانی این رفیق خوب کرده است. این در حالی است که در هیاهوی فیلمبرداری همه چیز معطوف پرویز پرستویی بود. به نظر میرسید Focus دوربین روی چشمان این بازیگر خواهد بود و قرار است پرستویی را در قامت همان قهرمان خسته کیمیایی ببینیم. البته در نسخه کیمیایی پرستویی در نقش همان قهرمان سینهسوخته و لوطیمسلک ظاهر میشود؛ اما در حاشیه. همه چیز در جای دیگری خرج شده است که اختلاف میان تهیهکننده و کارگردان از همان جا آغاز میشود.
ماهها پیش آقای تهیهکننده در معرفی عوامل فیلم در اینستاگرام نوشته بود «قاتل اهلى کیست؟... فیلمى از مسعود کیمیایى... با بازى درخشان پرویز پرستویى، امیر جدیدى، پرویز پورحسینى، پگاه آهنگرانى، حمیدرضا آذرنگ و... با حضور پولاد کیمیایى...» نکته نهایی جایی که آمده است «با حضور» گواه بسیاری از مطالب است. همانطور که در دیگر پستهای اینستاگرامی او، هشتگی با نام پولاد کیمیایی وجود ندارد.
دوم برنامه 35 فیلمنت با اجرای فریدون جیرانی در قسمتی با عنوان «زندگی با چشمان باز» به سراغ پولاد کیمیایی میرود. پولاد که از بازیگران شاخض اثر تازه جیرانی است، در گفتگو با این کارگردان - ژورنالیست به بخشهای از زندگیش اشاره میکند که میتواند برای هر کسی تلنگری باشد. اینکه فرزندی توسط پدر به نوعی در کشوری رها شده و ناگهان بازگشتش با وضعیت دردناک مرگ مادر تلاقی پیدا کند، همه چیز باز به درامی کیمیاییوار ختم میشود. جایی که پدر فرزند را رها کرده و حال در انتهای راه میخواهد جبران کند. جبران چه چیزی میتوانسته باشد؟ شاید برخی بازیگر کردن پولاد را یک امتیاز پدرانه برشمرند؛ اما در همان برنامه پولاد اشاره میکند که در فیلم «سرب»، پیش از مهاجرت به آلمان در برابر دوربین پدر ظاهر شده است. با این حال پایان مصاحبه به سکانسی از فیلم «قاتل اهلی» و صحنهای از آوازخوانی کیمیایی پسر ختم میشود و حتی خبر از انتشار آلبوم با صدای پولاد داده میشود، مسئلهای که به نظر میرسد از موارد اختلافی میان لشکری قوچانی و کیمیایی خواهد شد. شنیدهها حاکی است این تهیهکننده سینما حق تألیف تمام ترانههای فیلم را خریده است و تصمیم انتشار آلبوم در اختیار اوست.
به جمله آخر بیشتر توجه شود: حق تألیف. این نکتهای است که در دعوای شخصیتهای درگیر قابلبحث است. طبق قراردادی ثبت شده میان لشکری قوچانی و کیمیایی، حقوق کلی فیلم توسط تهیهکننده خریداری شده است. تهیهکننده با پرداخت مبلغی نسبتاً هنگفت به عنوان دسمتزد، برای خود اختیارات وسیعی تدارک دیده است تا بتواند در حوزه عرضه کنترل کاملی داشته باشد. نتیجه این رویه تبدیل شدن فیلم «قاتل اهلی» به دو نسخه متفاوت از هم شده است. در نسخه کارگردان که طبق توافق طرفین قرار بود به عنوان نسخه جشنواره اکران شود، نگاه دوربین بر پولاد کیمیایی متمرکز است. پولاد با آنکه در بطن داستان مشخص است نقشی فرعی دارد و حتی در کنش دراماتیک داستان اصلی نیز نقشی ندارد، بیشتر نماها را به خود اختصاص داده است. بیشتر نماهای این بازیگر به صحنههای آوازخوانی اختصاص دارد و حتی در شکلگیری درام اثر مشارکتی ندارد.
لشکری قوچانی مدعی است صحنههای مذکور همگی خارج از چارچوب برنامهریزی فیلمبرداری، برداشت شده است و هیچ یک در فیلمنامه نیست. پس او نسخه دیگری برای اکران عمومی تهیه میکند و طبق همان توافق مذکور ترجیح میدهد نسخه خود را اکران کند. با توجه به بندهای قرارداد حقوق فیلم کاملاً در اختیار اوست و در نتیجه کوتاه آمدن او درباره نسخه جشنواره به نوعی لطف به استاد سینمای ایران محسوب میشده است. با این حال اختلاف طرفین تمام نشده است.
سوم قصه اکنون وارد فاز دیگری شده است. اکنون پای بازیگران به ماجرا باز شده است. آنچه قرار است در جشنواره فجر نمایش داده شود، چیزی نیست که آن میاندیشدند. حال سؤال این است حق با کیست و چرا طرفین چنین در تلاطم هستند؟
قوچانی پنج هفته پیش در حساب اینستاگرامیش با انتشار عکسی از جمشید مشایخی مینویسد: «با دیدن فیلم «سفر سنگ» در کودکى به انقلاب پیوستم... الله اکبر سعید راد در فیلم «سفر سنگ»، شعار «صحیح است» را به تکبیر در انقلاب تبدیل کرد... قیصر... گوزنها... دندان مار... باور کنید با نویسندگى و کارگردانى یکى از این فیلمها در کشورهاى پیشرفته، هنرمند تا آخر عمر از نظر مالى تأمین میشود ... امروزه عشق استاد کیمیایى فقط تدریس شده است...امیدوارم با تدبیر و وساطت انسانهاى بزرگ سینما، هنردوستان و هنربانان، «قاتل اهلى» را در جشنواره و با حضور استاد کیمیایى مشاهده کنیم.»
این گفتهها مربوط به زمانی است که او از در تلاش بود کیمیایی طبق فیلمنامه مصوب و مورد بحث اثر را پیش برد و حتی نام پولاد کیمیایی در هشتگها هم آورده میشود؛ اما خبرهایی از فیلمبرداری سکانسهای جدید بود. سکانسهایی که جایی در فیلمنامه نداشتند. از این به بعد پای صحبتها از فضای مجازی به فضای رسانهای باز میشود.
با دیدن نسخهای که برای جشنواره فیلم فجر آماده شدهاست، به احتمال بسیار زیاد «قاتل اهلی» مورد پسند رسانهها و منتقدان قرار نمیگیرد. این تصویر غریبی نیست. روزگاری این اتفاق برای بهرام بیضایی نیز رخ داد که نتیجه آن رفتنش به استنفورد آمریکا بود. نسخه کارگردانی «قاتل اهلی» یک فیلم نامنسجم و فاقد داستان، گنگ و پرت است که نمیتواند نکات مثبت موجود در سناریو را بیان کند. این همان نکتهای است که پرستویی نیز بدان اشاره کرده و نوشته است: «در فیلمهای «ضیافت»، «حکم» و «متروپل» به بنده پیشنهاد همکاری دادند که نتوانستم خود را مجاب کنم در این فیلمها بازی کنم؛ اما امسال که از طرف تهیهکننده آقای لشکریقوچانی، به من پیشنهاد همکاری شد، بعد از خواندن فیلمنامه و اعتقاد به اینکه این فیلم کار متفاوتی در آثار اخیر آقای کیمیایی خواهد شد، با علاقه پذیرفتم و با جانودل برای خلق لحظهلحظه همان فیلمنامه وقت و انرژی گذاشتم که به قول آقای کیمیایی دیر شد؛ اما شد. در تمام لحظات فیلمبرداری، ارتباط بسیار خوبی بین من و آقای کیمیایی و سایر عوامل و بازیگران برقرار بود تا لحظه آخر که تمام سکانسها طبق همان فیلمنامهای که خوانده و توافق همکاریای که کرده بودیم در کنارشان بودم. در پایان هم به خوبی و خوشی با گروه خداحافظی کردم و ایکاش این حال خوب تا اکران با همه ما بود.»
چرا پرستویی میگوید «اعتقاد به اینکه این فیلم کار متفاوتی در آثار اخیر آقای کیمیایی خواهد شد، با علاقه پذیرفتم»؟ جواب ساده است. اگر صرفاً به داستان فیلم بسنده کنیم متوجه خواهیم شد فیلم اثری اجتماعی - سیاسی است که کلیت جامعه ایران را دربرمیگیرد. برخلاف آثار اخیر کیمیایی که به فضای تقابلی میان چند شخصیت - عموماً در گذشته -خلاصه میشود، «قاتل اهلی» داستانی امروزی است. داستان نبردی میان فساد و صداقت است. داستان جنگیدن بر سر ارزشهایی است که در حال رنگ باختن است و جامعهای که با حذف این ارزشهای چشماندازی ندارد؛ اما نسخه کارگردان، نویسنده فیلمنامه چنین نیست. فیلم موجود داستان عاشقانه میان پسری آوازهخوان و دختری آقازاده است. همین.
پس واضح است چرا پرستویی مینویسد «از اینکه از اعتماد و عشقی که به این پروژه داشتم، سوءاستفاده شد؛ متأسفم و به دلیل احترام ویژهای که برای مخاطبان عزیز قائل هستم، خواستم پیش از نمایش فیلم به ایشان اعلام کرده باشم که این فیلمنامهای نبود که قرار بود بازی کنم.»
چهارم با کنار هم قرار دادن تمام دادههای موجود نشان میدهد محل اختلاف فرزند است و کیمیایی همانند قهرمانان فیلمی چون «رئیس» در موقعیت جبران است. او پسری در برابر خود دارد که رگههای تلخ صدای رضا یزدانی در دو آهنگ «پدر» و «پسر» را تداعی میکند. این تداعی شاید با گفتههای تلویحی پولاد کیمیایی تشدید میشود. حتی وضعیت به تناقض نیز نزدیک میشود. در حالی که فیلم درباره آقازادهها و رانت است، فیلم به محصولی فرهنگی منتج از این دو واژه بدل شده است. این یک حدس و گمان است. اینکه آیا کیمیایی میخواهد در «قاتل اهلی» چیزی را جبران کند یا برعکس این پسر است که به دنبال امتیازهای از دست رفته است؟ یا شاید داستان در گذشتهای پنهان و پوشیدهای است که ممکن است روزی عیان شود؟
انتهای پیام/