عیار جدید سینمای ایران از زندگی اجتماعی؛بازگشت به خانواده سنتی


«تابستان داغ» فیلم برجسته‌ای است که در متن اصلی جریان روشنفکری ساخته شده است اما تاثیر فیلم در مواجهه با مخاطب، از هزاران فیلم ارگانی، نهادی و سفارشی بیشتر است. این فیلم شاخص تمام مفاهیم سینمای استراتژیک اجتماعی را در متنِ روایتش دارد.

خبرگزاری تسنیم-حیدر جوادی:

به رغم تغییراتی که  شکل خانواده در طول تاریخ داشته، روشن اندیشی و روشنفکری نمی‌تواند منکر کارکرد عاطفی خانواده شود. بسیاری از فیلم‌های ایرانی که در سال‌های اخیر ساخته شده‌اند روی گزاره دراماتیکی تاکید دارند که خانواده نمی‌تواند کانون تأمین کننده احساسات معنوی و آرامش باشد. «چارلز ورتون کول» جامعه شناس آمریکایی  نظریه متفاوتی را در مورد کارکرد و جایگاه خانواده ارائه کرده است. این نظریه اشاره می‌کند اگر روابط زن و شوهر پس از طی دوران طوفان حوائج شکل عادی به خود بگیرد ، داشتن فرزند امنیت و آرامش معنوی را به خانواده بازخواهد گرداند. این نظریه را در اغلب ملودرام‌های آمریکایی به خوبی می‌توان جستجو کرد. در بسیاری از فیلم‌های آمریکایی می‌بینیم با وجود اینکه روابط سردی میان زوجین حاکم است یا از یکدیگر جدا شده‌اند اما تربیت و نگهداری فرزند حتی اولویت زندگی تک والدینی است. 

این جامعه شناس آمریکایی اشاره می‌کند در شرایطی که کارکرد و ساختار خانواده به دلیل شرایط اقتصادی و اجتماعی در حال تغییر است اما فرزندان  موجب وفاداری، پیوستگی عاطفی، روابط دوستانه میان زوجین خواهند شد و  احساس صمیمیت و همبستگی زوجین را به شکل قابل اعتنایی ارتقا می‌دهند. اغلب ملودرام‌های مهم سینمای آمریکا از نیمه دهه هفتاد بر اساس اصالت جایگاه فرزندان و نسل‌ها تغییر می کند. فیلم کرامر علیه کرامر(رابرت بنتون ) نمونه بسیار عالی و ترازی است که تغییر رویکرد سینمای ملودرام آمریکا درباره اصالت جایگاه فرزندان پس از تغییر شکل جایگاه خانواده را  به تصویر می کشد؛ اما سینمای ملودرام ایران در دهه هشتاد را می توان دوران تضعیف اعتماداجتماعی و ارزش‌های اخلاقی  برشمرد. وقتی  جایگاه ارزشهای اعتباری جامعه به شکل بی سابقه ای تنزل می‌کند و ارکستر نمایشی  سینمای ایران با نمایش و تاکید بر روی برخی گذاره‌های نمایشی اهمیت خانواده سنتی را مورد هدف قرار می دهد، جایگاه نسل‌ها به تدریج رنگ خواهد باخت. 

فیلم «تابستان داغ» ابراهیم ایرج زاد یک فیلم اجتماعی دقیق و روانی است که با رویکردی راهبردی معین و مشخصی با وجود تغییر کارکردهای خانواده ، به نوعی احیا کننده دراماتیک نظریات چارلز ورتون کول است. فیلم رویکرد مذهبی مطلقی ندارد اما با زیرکی احیا کننده ارزشهای اعتباری خانواده است.

«تابستان داغ» فیلم برجسته‌ای است که در متن اصلی جریان روشنفکری ساخته شده است اما تاثیر فیلم در مواجه با مخاطب ، از هزاران فیلم ارگانی، نهادی و سفارشی بیشتر است. این فیلم شاخص تمام مفاهیم سینمای استراتژیک اجتماعی را در متنِ روایتش دارد.

چالش اساسی فیلم با طبقه متوسط آغاز می شود. طبقه متوسطی که به صورت وارونه و جعلی در سینمای «اصغر فرهادی» به نمایش درآمده‌اند و به واسطه هیاهوی رسانه‌ای و ادعای عده‌‌ای منتقدنما به عنوان تصویر تراز  طبقه متوسط ثبت شده است. اما فیلم‌های، عادت نمی‌کنیم (ابراهیم ابراهیمان)، ملبورن (نیما جاوید) و فیلم تابستان داغ(ابراهیم ایرج زاد)، در بازنمایی مطالبات و رفتارشناسی طبقه متوسط، تصویر تراز ارائه شده را کمی جابجا می‌کند.

در اغلب فیلم‌هایی اجتماعی مرتبط به طبقه متوسط، سنت‌گرایی مردانه در فیلمی مثل «جدایی» به چالش کشیده می‌شود. به واسطه چنین شخصیت‌هایی که نمونه‌اش کاراکتر صابر ابر ،درفیلم «درباره الی» است، سنت‌گرایی در مقابل گرایشات مدرن زنانه قرار می‌گیرد و پیروز اغلب چنین چالش‌هایی، مطالبه زنانه است. اما در «تابستان داغ» به شکل ریزبینانه ای  کمی این معادلات غلط اجتماعی جابجا می‌شود و از مشی سنت‌گرای مردانه تجلیل می‌شود. این اتفاق در جمع بندی دراماتیک رخ می‌دهد و به صورت مشخص و معینی پارامترهای اجتماعی به سمت  سوی سنت گرایی مردانه میل می‌کند. همسر ایمان (مینا ساداتی) قطعا مشابه سیمین فیلم جدایی رفتار می‌کند. سیمین اتوپیایش را در سرزمین دیگری جستجو می‌کند و همسر ایمان، ماندن در کلان شهر تهران برایش اهمیت دارد. برای سیمین اقناعی وجود ندارد اما تراژدی محتوایی اثر، زمینه های اقناعی را تشدید می کند. در این تقابل منطقی مرد اصرار دارد که زیستی متعارف داشته باشد و بهره‌ای معنوی از خانواده اش ببرد اما زن اعتقادی به ساحت خانواده ندارد و زندگی مدرن تری می اندیشد.

مانیفست دقیق و مشخص تابستان تاکید بر تعالی جمعی است.. هر چند مثلا فیلمی مثل درباره الی ظاهرا تعالی جمعی را  به عنوان صورت مسئله اصلی درام قرار داده، اما در عطف های دراماتیک مشخصی فردیت اهمیت پیدا می‌کند. تابستان داغ در ادامه فیلم‌هایی مثل شکاف با دستمایه قرار دادن اهمیت جایگاه کودک و فرزندان در خانواده، و به چالش کشیدن مطالبات زنانه مدرن، مسئله تعالی جمعی در قالب الگوی خانواده تقدیس می کند و منافع فردی همسر ایمان را به چالش می کشد. سازندگان فیلم « تابستان داغ» با یک مبنای نمایشی بسیار متفاوتی چند سر فصل  محتوایی خاص را  به فیلمی اثر گذار بدل کرده اند.

کافیست به فیلم مهم نوادگان الکساندر پین با جزئیات دقیقی توجه کنیم که فرزندان و نوع مراقبت و تربیت آنان در این  فیلمهای آمریکایی از چه ارزش بالایی هنری برخوردار است. فیلم تابستان داغ با یک رویکرد نمایشی بسیار ساده و آسان تقابل کلیشه زندگی سنت گرای ایرانی را در مقابل سبک زندگی شهری مردن قرار می دهد و حصول نتیجه دراماتیک فیلم مبنایش می شود اهمیت فرزندان اهمیت نسل و فرزندآوری.

خواسته یا ناخواسته سازندگان این اثر ضمن اینکه تلاش هنری والایی را با این فیلم پشت سر گذاشته اند و فیلمی با شان هنری روشنفکرانه والا را به ثمر رسانده اند اما یکی از مبانی استراتژیک نظام را در یک چالش ملودرام در یک تحقق نمایشی اجرایی کرده اند. ضمن اینکه پیام فیلم مبتنی بر حفظ ارزش های والای خانوادگی، زیاده خواهی طبقه متوسط، ترویج زندگی دین مدار مبتنی بر حقیقت جویی، اهمیت نسل و مهم جلوه دادن جایگاه فرزندان و پاسداشت  ارزش‌های والای انسانی مبتنی بر فرهنگ عامه به یک نتیجه استراتژیک کلان مبتنی بر فرزندآوری دست یازیده اند. این مهم سبب می شود که ارزش های دراماتیک فیلم چند برابر شود.  آنچه تابستان داغ را از سایر آثار جشنواره فجر متمایز می کند دقت کافی در فیلمنامه ای است که به درستی و با منطق ریزبینانه به نگارش درآمده است.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط