«ویلایی‌ها»؛ روایتی بدیع از جنگ


ویلایی‌ها، قصه تقابل و عدم تقابل زنان با جنگ است و جنگ را از زوایه زنانه روایت می‌کند. روایتی که البته می‌توانست عاشقانه‌ای باشد که تأثیر عمیق‌تری را بر روی مخاطب بگذارد.

خبرگزاری تسنیم- هادی کافی

چند سالی است که کارگردانان فیلم اولی سینمای ایران مخاطبان جشنواره فیلم فجر را شگفت زده می‌کنند و «ویلایی‌ها» از این دسته از فیلم‌هاست که به عنوان اولین اثر منیر قیدی در مقام کارگردان، سومین روز جشنواره در برج میلاد را پرشورتر کرد.

بعد از گذشت نزدیک به چهار دهه تولید فیلم‌های سینمایی در حوزه دفاع مقدس و پرداختن سینماگران به ابعاد و زوایای مختلف این موضوع، خیلی دشوار است تا فیلمی بسازیم درباره روزهای این جنگ تحمیلی که داستان آن، تازه، بکر و کمتر روایت شده باشد و منیر قیدی توانست در میان انبوه داستان‌ها و روایت‌های جنگ، فیلمی را بسازد که در سینما به آن پرداخته نشده بود.

داستان واقعیت دارد و میانه سال‌های جنگ، مجتمع مسکونی راه‌آهن اندیمشک که در اوایل دهه پنجاه، توسط شرکتی فرانسوی با هدف گسترش راه‌آهن جنوب ساخته شده بود، به محل سکونت خانواده‌های فرماندهان جنگ تبدیل شد. «ویلایی‌ها» قصه زنانی است که اگر نتوانستند هم‌دوش مردان‌شان بجنگند، اما در کنار آنها، هم کارهای پشتیبانی رزمندگان را انجام دادند و هم بزرگ‌ترین پشتیبان روحی شوهرانی بودند که روزهای تلخ و خشن جنگ نابرابر را تجربه می‌کردند.

اگر این فیلم براساس واقعیت نبود، خلق این موقعیت توسط یک نویسنده را می‌شد شاهکار ادبی دانست؛ عده‌ای درحال جنگیدن هستند و همسران و فرزندان آنها به جای اینکه در شهرهای امن زندگی کنند، در نزدیک‌ترین موقعیت به بحران جنگ می‌آیند و زیر خمپاره و بمباران هوایی، کمک‌یار رزمندگان می‌شوند.

ویلایی‌ها، قصه تقابل و عدم تقابل زنان با جنگ است و جنگ را از زوایه زنانه روایت می‌کند. روایتی که البته می‌توانست عاشقانه‌ای باشد که تأثیر عمیق‌تری را بر روی مخاطب بگذارد. اساسا مشکل این فیلمِ خوب، بلاتکلیفی روایتگر در زاویه دید اوست. موقعیتی که روایت می‌شود، شبیه خیلی از فیلم‌های مطرح جهان است که در آنها به ارتباط عمیق آدم‌ها در بحبوحه جنگ پرداخته‌اند. در این فیلم‌ها زوایه روایتگر بر روی ارتباط تمرکز دارد و بر همین اساس توانسته‌اند به شدت تأثیرگذار باشند.

منیر قیدی، در مقام نویسنده و کارگردان تا حدودی به این موضوع پرداخته اما در ویلایی‌ها کمتر عمق ارتباط آدم‌های فیلم نشان داده می‌شود. اوج شادمانی همسر یک فرمانده جنگ برای دیدن همسرش، رژ لب زدن و لباس قشنگ پوشیدن است. نه دیالوگ اثرگذاری شنیده می‌شود و نه خبری از نشانه‌ها یا وسیله‌هایی است که مخاطب را به عمق یک رابطه عاشقانه ببرد.

یاد لحظه‌هایی از عاشقانه‌هایی می‌افتم که ابراهیم حاتمی‌کیا به زیبایی در فیلم‌هایش خلق کرد و می‌تواند سرلوحه‌ای برای سینماگران ما باشد که بدون رژ لب می‌توان ارتباط عمیق یک زن و شوهر عاشق را به زیبایی به تصویر کشید.

از نگاهی دیگر شاید کارگردان ویلایی‌ها به عمد، یک قهرمان برای این فیلم در نظر نگرفته چرا که همه آن زنان را قهرمانان جنگ می‌داند اما یک روایت سینمایی نیاز به یک قهرمان دارد تا همه بار داستان را به دوش بکشد. در این فیلم هر 10 دقیقه شاهد یک قهرمان هستیم و همذات پنداری مخاطب را دچار اخلال می‌کند. مخاطب باید به یک قهرمان نزدیک شود، دوستش داشته باشد و با داستانی که او روایت می‌کند همراه شود. تعدد قهرمانان ویلایی‌ها، همراهی مخاطب با این روایت را کند و مشکل می‌کند. شاید برای همین است که صحنه اعلام شهادت همسر یکی از شخصیت‌های فرعی فیلم بسیار جذاب‌تر و تأثیرگذارتر از لحظه شهادت آقای خیری به همسرش در انتهای فیلم شده است.

البته صحنه‌های خوبی مانند صحنه بمباران شهرک مسکونی و فرار زنان و کودکان به پناه‌گاه، اتفاق جدیدی در سینمای ایران به حساب می‌آید که هم خلاقانه است و هم کمتر دیده شده و هم بسیار تأثیرگذار است که فیلم ویلایی‌ها را به یکی از فیلم‌ها خوب سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر تبدیل می‌کند.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط