«سیمرغ» نتوانست ازسرزمین عجایب خارج شود
تا بسته شدن پرونده سیوپنجمین دوره جشنواره فجر چند ساعت فاصله داریم. این در حالی است که پس از بررسی پوسترهای این سیو پنج دوره کمتر انگشتان یک دست پوستر قابل قبول داریم.
باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا» - حسین نظرعلی
جشنواره فیلم فجر قطعاً یکی از معتبرترین رویدادهای بین المللی کشور است. رویدادی که از همان روزهای اول انقلاب نیاز به وجود آن حس شد. 35 دوره از آن زمان میگذرد و سطح کیفی آثار جشنواره گام به گام با جهان پیشرفته است. این درحالی است که سطح پوسترهای ادوار مختلف این جشنواره هرگز به حداقل کیفیت نرسیده است. پیش از این در قسمت اول «سرگذشت سیمرغ در سرزمین عجایب» و در قسمت دوم «دست از طلب ندارم تا «پوستر»ی برآید» را روایت کردیم. در نهایت در دوره بیستو دوم، طراح پوستر با گرده افشانی قصد رسیدن به هدف خود یعنی نزول رحمت بر باران پوسترهای سینما را داشت؛ اتفاقی که رخ نداد و پوستر این دوره هم با اقبال روبرو نبود. این موضوع باعث شد تا در دو دوره آتی یعنی دوره بیست و سوم و چهارم؛ طراحان از فضای فیلمی فاصله گرفتند و با گل و گل بوته طرحهای خود را مزین کردند. از آنجا که این بحث تخصصی در مورد پوسترهای جشنواره فیلم فجر است؛ از کنار پوستر این دو دوره که حداقل کیفیتهای لازم برای بررسی را ندارند؛ میگذریم.
سیمرغ سرگردان که این سالها را با کوبیدن 24 در و به امید خروج از این سرزمین عجایب سپری کرده و حالا خسته از تلاش نیاز به کمی استراحت دارد. او که بر پله درب بیستوپنجم نشسته؛ امید به رهایی دارد و با خود میاندیشد که چگونه پا به این سرزمین نهاد. اگر به یاد داشته باشیم سیمرغ به عنوان یک نماد ملی پس از مشاهده غیور مردی رزمندهها در آن سالهای انقلاب و جنگ؛ به فکر موثر بودن در این زمان حساس افتاد و با شرکت در جشنواره فجر قصد ثبت فجر انقلاب را داشت. هرچند پس از 24 سال سیمرغ به یاد نداشته باشد که چه وظیفهای داشته اما قطعاً روی همین پله کمی از هیاهوی سرزمین عجایب دور شده و به خاطر خواهد آورد که باید قدمی برای انقلاب بردارد.
حالا زمان استراحت به سر رسیده و باید درب 25 را زد، شاید راهی برای سیمرغ باشد. پوستر بیستوپنجم، ورود به عرصه بیقاعدگی بود. پوستر حتی پرسپکتیو درستی نداشت. ریل فیلمبرداری کج و معوج به درها بی قائده و در کل انگار نه انگار که طراحی اینجا بوده. شاید اگر قلم به دست کودکی میافتاد هم این چنین طراحی میکرد. از جزییاتی نظیر کلاکت و تابلوی بدون پرسپکتیو بالای در میگذریم و به این توجه میکنیم که چقدر این صحنه در کارتون محبوب میگ میگ تکرار شده است؛ آن زمان که «گرگ بیچاره» از پی «مرغک» که پس از عبور از سخره حالا روی هوا معلق است به میدود و ناگهان زیر پایش خالی میشود. علت این طراحی چه بوده است؟ نمایش «چهره عوام فریب سیمرغ»؟
از توضیح در مورد پوستر دوره بیستو ششم پرهیز میکنیم. این پوستر دچار ایرادات فنی غیر قابل بازگو است. نمیدانیم هدف طراح پوستر چه بوده؛ گرچه سیمرغ میگوید: طراح از کمبود دانش چنین کرده است و نه از روی آگاهی. این پوستر قابلیت مسخره شدن در فضای مجازی را دارد و میتواند جایزه «زرشک قهوهای» را از آن طراح کند. تحلیل پوستر این دوره بر عهده مخاطب خواهد بود.
دوره بیستوهفتم را میتوان دوره «عاقل شدن» نامید. دورهای که در ان بلاخره طراحی جرأت گفتن حقیقت را پیدا کرد و فریاد برآورد که «ای مسئولین برگزاری جشنواره؛ این «سی مرغ» هنوز از هفت وادی رد نشدهاند که تبدیل به «سیمرغ» شوند. اصلاً وادی وجود نداشته که مرغهای بخت برگشته از آن رد شوند. 26 دوره برگزاری جشنواره؛ چه دستاوردی داشته؛ غیر از حرکت به سمت سیاهنمایی».
اگر کمی با وجدان باشیم میتوان سیمرغ حقیقتجویی را به طراح پوستر این دوره اعطا کرد و از او خواست تا دقایقی برای اهالی سینما صحبت کند. شاید آنجا بگوید که «ای کسانی که برای طراحی پوستر این جشنواره پولهای زایدی دریافت کردهاید؛ بروید و کشک بسابید و الک بیاویزید.»
پس در سه دوره آتی طراحان به فکر افتادند که جشنواره را دوباره از مادر متولد کنند. طراح دوره بیستوهشتم فکر کرد تولد دوباره نیاز به جرقه ایدههای واقعی فیلم دارد پس؛ شبه کارگرداننماهایی در پوستر گذاشت تا جرفه بزنند و ایده روی پوستر بپاشد. البته اشکال عمده این ایده این بود که انقدر جرقهها ضعیف بودند که باید این پوستر در شب و تاریکی تصویربرداری میشد. پس به تقلید از نقاشیهای پیکاسو و بدون اجازه از ان پوستری خلق شد که سیاهنمایی زیادی در مورد آسمان سینمای ایران داشت.
طراح دوره بیستونهم با ایده متفاوت به همان نظریه قبلی پرداخت. او تولد را در ترکاندن و نور افشانی میدید. پس در اقدامی عجیب از این سمت بام افتاد و آسمان سینما را روشن و آفتابی تصویر کرد. جشنواره هم که نورافشانی این آسمان شد. فقط همه منتقدان اگشت به دهان ماندند که چرا اینهمه زیبایی و روشنایی را در 28 دوره قبل ندیدهاند.
دوره سیام با شعار «امید»، «اخلاق آگاهی» در حالی برگزار شد که طراح برای نوزاد تازه متولد شده به دنبال شناسنامه میگشت. انگار نه انگار که این کودک «سیساله» باید کم کم به فکر پدر شدن باشد. البته شعار هم به عنوان پدر و مادر جعلی جشنواره انتخاب شد؛ به راستی بر چه کسی پوشیده است که پدر و مادر این جشنواره انقلاب اسلامی و رشادتهای دلیر مردان عرصه مبارزه است.
«ورود به دهه چهارم» شعار عجیب پوستر بود که با طراحی عجیب تر همراه بود. فضا پوستر شبیه به سالن سینمایی بود که سیمرغ را بازتاب میکرد. البته طراحی پوستر خیلی زننده یا جذب کننده نبود. فقط یک طراحی روتین و دیگر هیچ.
دروه سیودوم را میتوان بهترن دوره به لحاظ طراحی پوستر نامید. جایی که خلاقیت باعث شد، الهامگیری از اصول کاری اساتید پوستر شبیه به یک تقلید نامناسب نشود. لگو تایپی که سیمرغ را آینه کرد تا در تاریخ به عنوان نماد ثبت شود. سیمرغ از دل رنگهای سلطنتی و برخواسته از آرامش آب بود . منقش به حورف فارسی که در کنار هم اینبار بجای «سیمرغ» با «سیودو» حرف از هفت وادی گذشتند و نویسه را «سیمرغ» کردند.
پوستر جشنواره سیو سوم هم جدا از بحثهای شکل گرفته در مورد کپی بودن ایده و طرح؛ پوستر شکل گرفته نشان از تحول سیمرغ و ورود آن به بخش جدید سرزمین عجایب یعنی مدرنیته داشت. مدرنیتهای که از رنگ شروع میشد و تا نوک تیز و برنده سیمرغ ادامه مییافت.
در حالی که دو دوره 32 و 33 کمی تحول به پوسترهای جشنواره آورده بود اما انگار مدیریت جدید جشنواره نیازی به خلاقیت و حرکت موثر در مسیر جشنواره نمیدید پس بجای طراحی یک پوستر به فکر فریب سینماگران افتاد. پس رو به سمت مرده پرستی آورد و یکی از بزرگ مردان سینمای ایران را برای هدف شخصی روی پوستر تصویرگری کرد. دیگر اشکال این پوستر طراحی نامناسب آناتومی «خسرو شکیبایی» بود.
اما دوره سیوپنجم؛ این دوره که با حواشی زیادی هم همراه بود؛ تا ساعاتی دیگر با برگزاری اختتامیه به کار خود پایان میدهد ولی پوستر نامناسب آن در تاریخ ماندگار شد. پوستری که هرگز نه پوستر جشنواره بود نه یادآور «علی حاتمی» فقید بزرگ سینمای ایران. اولین اشکال اینگونه طراحیها عدم کاربرد آنهاست. این پوسترها بیشتر به درد مراسم بزرگداشت میخورد تا یک جشنواره بینالمللی. در واقع این پوستر میتوانست پوستر دوم جشنواره باشد.
از خود پوستر نگذریم که «طراحی نامناسب چهره «علی حاتمی»»، «بال سیمرغ بر دوشش»، «گنجشکی که ریش او را نوک میزند»، «کلاکت جدا از تصویر» و «کادر عجیب و غریب» از معایب اصلی آن بود.
همانطور که گفتیم تا ساعتی دیگر پرونده دوره سیوپنجم نیز بسته خواهد شد و همه بیصبرانه امید به شروع متفاوت دوره سیوششم دارند و ما هم امیدواریم که دورههای آتی فضایی برای بهبود روند تولیدات پوستر ایجاد کند.
سیمرغ اما همچنان در سرزمین عجایب سرگردان است و امیدواریم بتواند روزی از یکی از این درها پا به سرزمین واقعیت بگذارد.
انتهای پیام/