ترامپ در مقابل چینی ها شکست
کاخ سفید می گوید:" دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا در یک گفتوگوی تلفنی با همتای چینی خود شی جینپینگ، سیاست «چین واحد» پکن را پذیرفت. "
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، کاخ سفید می گوید:" دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا در یک گفتوگوی تلفنی با همتای چینی خود شی جینپینگ، سیاست «چین واحد» پکن را پذیرفت. " این در حالی است که تا پیش از این مخالفت با سیاست چین واحد یکی از شعارهای جنجالی رئیس جمهور جدید آمریکا محسوب می شد.این گفتوگوی تلفنی، نخستین تماس تلفنی میان رهبران دو کشور بعد از حضور رئیس جمهور جدید در کاخ سفید محسوب می شود.
گزارشها حاکی است طی هفتههای گذشته و بهویژه پس از گفتوگوی جنجالی رئیسجمهور آمریکا و نخستوزیر استرالیا، رهبران چین از برقراری تماس تلفنی با ترامپ خودداری میکردند. یک روز پیش از این تماس تلفنی، ترامپ در نامهای به رئیس جمهور چین ، سال نوی چینی را تبریک گفته و «از همکاری برای توسعه روابط ساختاری» با پکن «برای تامین منافع هر دو کشور ایالات متحده و چین، استقبال کرده بود». به نظر میرسد ارسال نامه سبب شده تا مقدمات این گفتوگوی تلفنی نیز فراهم شود.
عقب نشینی ترامپ تنها پس از سه هفته
تحلیلگران سیاسی این اقدام را اولین عقبگرد آشکار ترامپ در حوزه سیاست خارجی تفسیر می کنند. ترامپ، چه در زمان رقابتهای انتخاباتی و چه پس از پیروزی در انتخابات ایالات متحده، چندین بار از سیاستهای پولی، بازرگانی و یا رویکرد پکن در قبال موضوع کره شمالی، انتقاد کرده بود.
او بارها با سیاست "چین واحد" مخالفت کرده بود. او رسما گفته بود، تعهدی به پایبندی به سیاست چین واحد ندارد. بر اساس سیاست «چین واحد» مورد قبول پکن هیچ کشوری اجازه ندارد روابط دیپلماتیک و رسمی با تایوانی داشته باشد که چین آن را از پایان جنگ داخلی 1949 بخش جداشده از خود میداند.
ترامپ اکنون با گذشت 3 هفته از احراز مقام ریاست جمهوری از مواضع پیشین خود عقب نشینی کرده و در گفتوگوی تلفنی خود با رئیسجمهور چین تایید کرد که او به سیاست قبلی کشورش یعنی به سیاست چین واحد احترام میگذارد. با این موضعگیری به نظر میرسد که ترامپ دیگر قصد تحریک چین را ندارد.
شی جینپینگ، رئیسجمهور چین هم از صحبتهای ترامپ استقبال کرد. هر دو رئیسجمهور اکنون تصمیم دارند با هم ملاقات کنند. تغییر موضع ترامپ در مقابل پکن قطعا آخرین تغییر موضع او در حوزه سیاست خارجی نخواهد بود. او حتی اخیرا در مصاحبه ای با روزنامه "اسرائیل هایوم" از مواضع قبلی اش در رابطه با اسرائیل هم کمی عقب نشسته است.
رئیس جمهور آمریکا گفته است که توسعه شهرکهای اسرائیل در سرزمینهای فلسطینی "برای صلح خوب" نیست. این صریحترین اظهارنظر ترامپ درباره بحران خاورمیانه از آغاز ورود او به کاخ سفید است.
اما سوال اینجاست که علت اصلی تغییر سیاست خارجی ترامپ به ویژه در قبال پکن چه می تواند باشد؟ چه عواملی باعث این چرخش دیدگاه و کنترل موضع گیری های ترامپ شده است؟ در پاسخ به این سوال بایستی تاکید کرد که علاوه بر محدودیت های ساختاری در فضای اقتصادی و سیاسی بین الملل و همچنین مشاوره های مختلفی که ترامپ احتمالا در هفته های گذشته دریافت کرده است، شکست های داخلی ترامپ به ویژه در مورد فرمان جنجالی محدودیت مهاجرت به آمریکا باعث تغییر رویه او در حوزه سیاست خارجی شده است.
دیپلماسی کابویی در مقابل دیپلماسی کنفسیوسی
بر اساس نظریه سازه انگاری، سیاست خارجی متاثر از تحولات داخلی کشورهاست. این که دولت ها چه تصویر و معنایی از جایگاه خود در ذهن دارند و چگونه خود را تفسیر می کنند، تاثیر جدی در نقش آفرینی و رفتار آنها در عرصه دیپلماسی دارد.
به عنوان نمونه در همین مسئله چینی ها چون از ایده کنفسیوس پیروی میکنند، عاقل و سنجیده عمل میکنند، آنها در مقابل اظهارات جنجالی سابق ترامپ در رابطه با چین واحد واکنشی نشان ندادند، اما کارخودشان را انجام داده و تلاش کردند علاوه بر کنترل فضای تنش از اهرم های فشار خود به خوبی استفاده کرده و خود را از سیبل تهاجم کاخ سفید خارج کنند.
رفتار آرام و تنش زای پکن در حوزه سیاست خارجی ناشی از فرهنگ کنفسیوسی چین است. این اتفاق که در نظریه سازه انگاری به قوس صعودی معروف است برای کشورهای دیگر به خصوص آمریکا هم قابل تعریف است. بر اساس نظریه سازه انگاری دولت های جدید به عنوان کارگزاران ملی با روی کار آمدن و در دست گرفتن قدرت تلاش می کنند معانی جدیدی را برای جایگاه و هویت ملی کشورشان تعریف کنند، این معانی در یک قوس صعودی وارد محیط بین المللی می شود، همزمان باز خورد سازه ها و یا معانی ایجاد شده در محیط بین الملل در یک قوس نزولی به داخل کشور باز می گردد.
اما این رویه می تواند به صورت معکوس نیز عمل نماید. به این معنی که شکست و ناکامی در عرصه سیاست داخلی به تعدیل رفتار در سیاست خارجی منجر می شد. دونالد ترامپ که به دنبال پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مانند یک کابوی برنده شده در یک دوئل، خود را در جایگاه قدرت مطلق می دید، لفاظی های زیادی را در عرصه سیاست داخلی و خارجی انجام داد.
اما شکست سیاست های مهاجرتی وی در داخل آمریکا باعث شد تا او، تعریف دیگری را از جایگاه خود ایجاد کند. مقاومت های مدنی و ساختاری در داخل آمریکا که برآمده از نظام توازن قوا در این کشور است منجر به آشکار شدن محدودیت های عملکردی ترامپ شد. حالا ترامپ دیگر خود را قدرت مطلق و شکست ناپذیر نمی داند، او تعریفی معقول تر از خود در اختیار دارد.
این بازسازی های داخلی در حوزه معنا که توسط کارگزاران صورت می گیرد، به صورت مشخص در سیاست خارجی نمود پیدا می کند. حالا ترامپ می داند که در مقابل قدرت های بین المللی مانند چین عنان مطلق را در اختیار ندارد و بایستی معقول تر گام بردارد.
انتهای پیام/