شعر یعنی بازگو کردن دانستههای مردم به صورتی بدیع
مرتضی امیری اسفندقه ضمن پاسخ به این پرسش که «شاعر کیست؟» گفت: فرق شاعر با دیگران در این است که او از کنار آنچه که میبیند، سرسری نمیگذرد. شعر یعنی بازگو کردن دانستههای مردم، به صورتی که هرگز آن را نشنیدهاند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا»، ششمین دوره آموزشی آفتابگردانها با هدف آموزش به نسل جوان شاعران به همت مؤسسه شهرستان ادب در حال برگزاری است. علی محمد مودب، مدیر موسسه شهرستان ادب و از شاعران کشور در روز سومین روز این اردو در کلاس «شاعر و سرچشمههای الهام» با طرح سؤالی با این مضمون که الهامات شاعر از کجا نشأت میگیرد، گفت: الهامات شاعری نشأت گرفته از جادهای ست که شاعر در مسیر شاعری خود انتخاب میکند یا میتوان گفت سرچشمه از مقصدی میگیرد که یک شاعر انتخاب میکند. شاعر، روزهای اولی که شروع به شعر گفتن میکند، کرشمهای از نازنینی، خم زلف یاری، چشمکی از پشت پنجرهای میبیند و این موضوعات را مقصود خود قرار میدهد و مدتی از عمر شاعری خود را صرف گفتن از این موضوعات میکند.
مؤدب: ذوق دیده شدن
او با اشاره به جامعه امروز و ورود پدیدههای جدید به حوزه شعر افزود: با رایج شدن برخی پدیدهها در جامعه مثل فوتبال و سینما، بسیاری از افراد در پی دیده شدن هستند و از هر دری وارد میشوند تا دیده شوند. این تلاشها گاهی به جایی میرسد که یادشان میرود عالم، دو چشم بینایی دارد که واقعی و اصیل است، آن هم بینایی حضرت باری تعالی است. واضح است که با وجود این بینایی عظیم، ذوق دیده شدن لابد خطاست.
شاعر «دست خون» در ادامه به توضیح در مورد سرچشمههای الهام پرداخت و ادامه داد: بحثی در قرآن کریم آمده است که درخور توجه بسیاری است. برای مثال خداوند متعال در سوره شعرا، مسئله «عمل» را شاخص جلوه میدهد. در آموزه های دینی هم داریم که «الاعمال بالنیّات»؛ ولی نیت هم تحققاش در عمل است. یادمان باشد تا عملی صورت نگیرد ما تأثیرگذار نخواهیم بود. اگر بخواهیم الهاماتمان تصحیح شوند و در شأن رسالتمان باشد که رسالت خلیفه اللهی است، وقوع عمل، ضروری است.
جنود عقل در برابر جنود جهل
مدیر موسسه شهرستان ادب به روایت ذکر شده در ابتدای اصول کافی اشاره کرد و گفت: روایتی در متون دینی و روایی ماست که بسیار کم دیده شده است. این روایت خبر از حضور و وجود جنود عقل و جنود جهل میدهند، که هر دو آفریده خدا هستند. مراجعه مداوم به جنود عقل و جهل برای شاعر لازم است که در واقع، این جنود، تشکیل دهنده صفات ما هستند. در این روایت آمده است که خداوند متعال عقل و جهل را با 75 لشکر آفرید.
مؤدب در ادامه اضافه کرد: صفات ما، سرچشمه الهامات ماست. برای مثال، شاعر اگر فردی مملو از امید و انسانی آرام و قانعی باشد، این صفات در همه جنبههای زندگی و شعر او، تجلی خواهد یافت و طبیعی است که شعرش، از جنس صفات حسنه او خواهد شد. در مقابل این صفات حسنه، وقتی صفات شر و بدی در انسان شکل میگیرد، این صفات در زندگی و شعر او نیز منعکس میشود و باید دقت داشته باشیم که بخشی از این صفات، حاصل غفلت خودمان، و بخش دیگری در اثر وجود مربیان تربیتی ماست. غفلت، هیچوقت موضوع خوبی نبوده حتی در دعاهای ما هم هست که میفرماید: اللهم انی اعوذ بک من الغفله. ما نباید از یاد ببریم که صفات بد مسری هم هستند.
مودب علاوه بر موارد بالا که در شکلگیری صفات دخیل هستند، مورد دیگری نیز اضافه کرد و گفت: بعضاً محیط هم در شکلگیری صفات بد و خوب در انسان، دخیل است. در واقع صفات ما، تعیین کننده الهامات ماست.
شاعر "«کهکشان چهرهها» گفت: شاعری که کمکم وارد عرصههای جدی شعر میشود، باید در وهله اول مشخص کند که چه چیزی قرار است به مخاطب عرضه کند. مقدمه این کار، خودشناسی ست. با خودشناسی میتوان صفات وجودی خود را کشف و مشخص کرد که کدامیک از این صفات، در جنود عقل جای دارند و کدامیک در جنود جهل. مرحله دوم بعد از خودشناسی، اصلاح است؛ اصلاح صفات بد. از لازمههای گفتن شعر خوب، مواجهه با صفات بد و خوب است و بعد از کشف این صفات، شاعر باید در صدد اصلاح باشد.
مؤدب در ادامه به نقل خاطرهای پرداخت و گفت: زمانی از استاد اخلاقی خواستم خاصترین صفت مولی الموحدین، حضرت امیر(ع) را برایم بازگو کند، آن استاد در جواب گفت که پدر، همسر، جنگاور، عابد، ادیب، عالم، سیاست مدار، همه چیز از نوع احسناش در امیر المومنین(ع) جمع است. ما هم که ادعا داریم، پیروان این بزرگواران هستیم، وظیفه ماست که خودمان را شبیهشان کنیم.
در پایان، این شاعر معاصر، خواندن سیره حضرت نبی(ص) و ائمه معصومین(ع)، سیره شهدا، علما، عرفا، و حضرت امام خمینی(ره) را برای تصحیح صفات بد خود به شاعران جوان پیشنهاد کرد.
علی داودی: تولد جهانی تازه با خلق اثری هنری
از دیگر برنامههای آموزشی کلاس «درآمدی بر شعر و حماسه» بود که با حضور علی داودی، شاعر در مجتمع آدینه برگزار شد. داودی با بیان اینکه با شعر جهانی متولد میشود، گفت: ممکن است زمانی شاعر دست به خلق اثر هنری بزند و این اثر سالها بعد در یک انسان دیگری ظهور پیدا میکند. مصداق عینی این حرف، فیلم «ساعتها» است. این فیلم از زندگی ویرجینا وولف ساخته شده که دارای سه اپیزود است. در اپیزود اول، زندگی این رماننویس را به نمایش گذاشته شده که در حال نوشتن رمان است و در اپیزود آخر، انسانی را نشان میدهد که دقیقاً در حال زیست جزء به جزء رمان وولف است و درآخر به سرنوشتی همانند سرنوشت قهرمان رمان دچار میشود. ما اگر به تاریخ ادبیات فارسی هم نگاهی بیندازیم، تجربههایی از این دست را داریم. در دورهای که زبان فارسی رو به اضمحلال بود، شاهنامهای شکل می گیرد و از این کار جلوگیری میکند. این اثر باعث میشود زبان فارسی زنده و جاری بماند. شاهنامه یک داستان نیست. شاهنامه داستان ماست که در نسلهای مختلف منتشر میشود.
به گفته این شاعر؛ شعر، تفنن نیست، خلاقیت است. شعر نماد و بازگو کننده حالی است که ما در آینده به آن دچار خواهیم شد و شاعر، با شعرش آینده را ترسیم میکند.
ذات هنر عصیان است
مدیر محافل و انجمنهای موسسه شهرستان ادب گفت: در شعر سهراب سپهری میخوانیم: پشت دریاها شهری است/ قایقی خواهم ساخت/ خواهم انداخت به آب ... . سپهری شاعری است که از زندگی پیرامون خود، به خوبی تعریف میکند و باید به این مسئله فکر کرد که چرا میخواهد دست به کار غیرمتعارفی کند و به پشت دریاها در دوردست برود؟ ذات هنر عصیان است، ذات هنر به هم ریختن وضع موجود است.
داودی اشارهای به منظومه فکری شاعر کرد و گفت: شاعر در تلاش است که جهان خودش را داشته باشد، جهانی که مختص به خود اوست. طبیعتاً فعالیت در همه رشتههای هنری نوعی عدول از نوع زندگی است که در حال حاضر در آن هستیم.
شعر باید سهم خود را از جهان بگیرد
به عقیده این شاعر؛ نسل شاعران انقلاب، نسل نویی هستند که به مدینة الرسول خواهند رسید. شعر باید سهم خود را از جهان بگیرد، گرچه بعضی از شعرای امروز، آیههای یأس میخوانند. در شعر معاصر، یکی از دوره هایی که باید در اتفاقات آن تامل کرد دوره انقلاب اسلامی است. شاعران جدیدی در این دوره ظهور کردهاند و ظهور این شاعران، بیانگر این است که هنوز امیدی به شعر هست یعنی هنوز در شعر این توانایی هست که دریا را بشکافد و ما را به ساحل امنی برساند.
داودی با ابراز تأسف از وضعیت شعر امروز گفت: متأسفانه شعر امروز، خالی از حرکت است و در خوش بینانهترین حالت، مخاطب را یا شاد میکند یا غمگین، مگر در مواردی چون علی معلم که با شعر عاشورایی خود انقلابی در این نوع شعر کرد. قدم اول شاعر این است که از کاهلی، از خود، از دید عادی و گزارشی دربیاید، عادتهای معمول را کنار بگذارد و در یابد که جهانش چیست و کجاست. شاعر باید به این درک برسد در چه زمانهای است و روی چه زمینی ایستاده است. فروغ در جایی از شعر خود میگوید: «من روی خاک ایستادهام»؛ به این معنی است که او پایگاه خودش را مشخص کرده و در نتیجه ی آن، ما به شعر آیههای زمینی او میرسیم.
امیری اسفندقه: شعر یعنی بازگو کردن دانستههای مردم به صورتی بدیع
همچنین دوره آموزشی «شاعر و تماشا» با تدریس مرتضی امیری اسفندقه در جمع شاعران جوان برگزار شد. امیری اسفندقه در ابتدا به تشریح تعاریف بیان و معانی پرداخت و گفت: بیان، به آن لحظهای گفته می شود که شب کاملاً محو میشود و صبح در حال آمدن است. بیان، اشارتی است به دیدن روشنایی و لحظهای است که چشم ما به روشنایی باز میشود.
او اضافه کرد: کار شاعر نشان دادن است. فرق شاعر با دیگران در این است که او از کنار آنچه که میبیند، سرسری نمیگذرد و وظیفه شاعر این است که باید در شعر، چیزها را تازه ببیند. شعر یعنی بازگو کردن دانستههای مردم، به صورتی که هرگز آن را نشنیدهاند.
شاعر کتاب «ولی دوشنبه آه» در تعریف شاعر گفت : شاعر کسی است که دارای شعور بوده و بر مسائل پیرامون خود اشراف دارد. او می بینید، چیزهایی را که دیگران نمیبینند. خداوند متعال در قرآن کریم هم در مورد بعضی انسانها میفرماید که آنها چشم دارند ولی نمیبینند ولی شاعر میگوید که من میبینم.
بیدل شاعری شهودی
وی در ادامه با اشاره به بیتی از بیدل گفت: «زین سرمه که حق کشید در دیده من/ هر جا لفظی دمید، معنی دیدم»؛ از این بیت نتیجه می گیریم که عالم از معنا پر است. شاعر کسی است که نادیدنیها را نمیبیند بلکه در دیدنیها چیزهای جدیدی میبیند. به قول صائب:
«تفاوت است میان شنیدن من و تو
تو بستن در و من فتح باب میشنوم»
نتیجه ای که می توان از بیت گرفت این است که شاعر سرشار از امید است و میتواند در نا امیدیهایی که برای مردم پیش میآید، امید را ببیند. این موضوع را میشود در این بیت صائب تبریزی نیز به وضوح دید:
مرا ز سیل چمن غم، تو را نشاط رسید
تو خنده گل و من داغ لاله میبینم
بیان، مقدم بر زبان
امیری اسفندقه ادامه داد: دیدن در شاعر، نگاه به بلبل، شمع ، پروانه، درخت و ... نیست بلکه باید در دایره نگاه شاعر، رویدادهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی هم باشند. باید در یاد داشته باشیم که شاعر نگاه معمولی به حوادث پیرامون خود ندارد، شاعر باید جور دیگری ببیند و هم جور دیگری بشنود.
این شاعر کشور بحث را با طرح پرسشی مبنی بر اینکه زبان مقدم است یا بیان ادامه داد و گفت: بیان چیزی است که دیده شود و تصویری در ذهن مخاطب ایجاد کند ولی زبان، چیزی است که فقط شنیده میشود. به عقیده هایدگر، زبان خانه حقیقت است، اما زبان در عالم شعر و شاعری، همراه با دیدن است. شاعری که بیان نداشته باشد، هیچ چیز ندارد. به قول بیدل:
«ای بسا معنی که از نامحرمیهای زبان
با همه شوخی، مقیم پردههای راز ماند»
انتهای پیام/