«حادثه پلاسکو» زنگ خطر جدی برای مدیریت بحران و مدیریت رسانه/ «سندرم خودشیفتگی» که عدهای را به پلاسکو کشاند
موج مطالبات مردم از مسئولان در دوران پساپلاسکو، «حادثه پلاسکو» زنگ خطر جدی برای مدیریت بحران و مدیریت رسانه، «سندرم خودشیفتگی»، عدم وجود مدیریت بحران قوی در حوزه فضای مجازی و عرصه عمل در حادثه پلاسکو و ... از جمله موضوعات بررسی شده در نشست پلاسکو است
به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا»؛ پس از وقوع حادثه پلاسکو شایعات متعددی از جمله درباره علت وقوع حادثه و انفجار در ساختمان پلاسکو، نحوه امدادرسانی، زنده بودن آتشنشانان زیر آوار، استفاده از مادهای به نام «ترمیت» برای تخریب عمدی ساختمان و... در شبکههای مجازی و مخصوصاً در کانالها و گروههای تلگرامی منتشر شد و دست به دست در میان مردم چرخید، شایعات بیاساسی که برای پاسخ دادن به آنها مدیریت واحدی وجود نداشت و قریب به اتفاق این شایعات توسط جریان معاند با نظام و مردم، تولید و هدایت میشد.
برخی از این شایعات در شبکههای مجازی به نحوی از سوی شبکههای غیررسمی و معاند طراحی و منتشر شد و در میان کانالهای تلگرامی گسترش یافت که طیفی از مخاطبان آنها را باور کردند همچنین پس از حادثه پلاسکو شاهد تجمع برخی افراد در اطراف پلاسکو و اخلال در روند امدادرسانی بودیم، در این تجمع عدهای قلیل نیز اقدام به گرفتن عکس و فیلمبرداری از محل حادثه کردند، اقدامی که شاید برای خود دیده شدن در جامعه یا به دلیل عدم آموزش صحیح صورت گرفت.
برای بررسی ابعاد حادثه پلاسکو در سه بُعد فضای مجازی و شایعاتی که بر بستر این فضا در جامعه منتشر شد، ابعاد جامعهشناختی و واکنشهای مردمی در لحاظات نخستین و روزهای پس از حادثه پلاسکو و در نهایت زوایای مهندسی سازه و چرایی ریزش ساختمان پلاسکو از منظر فنی و مهندسی، نشستی در باشگاه خبرنگاران تسنیم با حضور دکتر امیرمحمود حریرچی؛ جامعهشناس، مهندس علی طاهری؛ کارشناس رشته سازه و مدیریت بحران، دکتر محمدجواد مطهری شریف و سید علیرضا آل داوود کارشناسان فضای مجازی برگزار شد.
در ادامه مشروح بخش نخست این نشست تقدیم مخاطبان ارجمند تسنیم میشود:
تسنیم: در جریان حادثه پلاسکو بخشی از جریان اطلاعرسانی و خبری توسط جریان معاند و اخبار حادثه از طریق شبکههای غیررسمی، فضای مجازی و تلگرام هدایت شد، چرا در جریان حادثه پلاسکو در فضای مجازی، مدیریت واحدی وجود نداشت و به چه دلیل برخی از رسانههای غیررسمی که هیچ قرابت و نسبتی با منافع مردم کشورمان ندارند، توانستند سوار بر موج رسانهای شوند؟
حریرچی: برای خودم این رسالت را قائلم که برای افزایش رشد و آگاهیهای جامعه، قدمی بردارم و به همین دلیل در این نشست حاضر شدم؛ در پاسخ به این سؤال به تعبیری میتوانیم بگوییم سواد اجتماعی جامعه ما، سواد پایینی است لذا میتوانند تحت تأثیر بسیاری از جریانات قرار بگیرند.
در رابطه با پلاسکو به فاصلههای مختلف سه مطلب منتشر کردم نخستین مطلب دو روز پس از حادثه با عنوان «پلاسکو در آتش بیمسئولیتی سوخت، مرگنگاران بیاخلاق» منشر شد که در این مطلب به افرادی اشاره کردم که پس از حادثه پلاسکو تجمع کردند، مخل امدادرسانی شدند و سلفی گرفتند، همان اتفاقاتی که در حادثه مرگ دو زن در خیابان جمهوری( بر اثر حریق کارگاهی در خیابان جمهوری) نیز شاهد آن بودیم.
دکتر امیرمحمود حریرچی؛ جامعهشناس
مطلب بعدی با عنوان «سرنوشت موج مطالبات مردم از مسئولان در دوران پساپلاسکو» منتشر شد، در این مطلب به مطالبات مردمی اشاره داشتم، مطالباتی که در شرایط عادی فرصت مطرح شدن ندارد و به مردم به شکل یک جامعه مدنی فرصتی برای طرح مطالبات داده نمیشود، از این فرصتها عدهای استفاده و عدهای سوءاستفاده میکنند که یک سری مطالبات را مطرح کنند، نمونه ساده چنین مطالباتی، این سؤال است که چرا کارگری که در پلاسکو کار میکند بیمه نیست تا بتواند بعد از این حادثه، حق بیمه بیکاری بگیرد؟ در آخرین مطلب نیز اشاره داشتم که تصور عدهای در این جامعه رابطه دولت و ملت نیست، نمیخواهند ملتسازی کنند و دولت پاسخگو باشد، دنبال این هستند که رابطه ارباب رعیتی داشته باشند.
آل داوود:بحثی که در پلاسکو اتفاق افتاد، زنگ خطر جدی در حوزه مدیریت رسانه در صحنه بحران برای کشورمان بود، اگر خدای ناکرده بمبی با توجه به تعدد گروههای تروریستی در دنیا، داخل کشورمان منفجر شود یا در یکی از شهرهای کشور زلزله مخربی بیاید یا مانند حادثه مهاباد، هتلی آتش بگیرد چه اتفاقی خواهد افتاد؟ پس از این حوادث، رسانههای اجتماعی، سرمایههای اجتماعی خود را به چه صورت مدیریت میکنند و رسانههای معاند از این حوادث دستاویزی کوچکی میگیرند و به اصل نظام حمله میکنند.
سندرومی که برای گرفتن عکس و لایک بیشتر، عدهای را به پلاسکو کشاند
با استفاده از «Social engineering» یا مهندسی اجتماعی و هنر فریفتن انسانها که مربوط به بحث رسانههای اجتماعی است، مردم را در کف خیابان شبکهسازی میکنند و در کنار شبکهسازی، خبرسازی اتفاق میافتد همچنین آموزش شهروند خبرنگار و عطش انتشار محتوای ناب توسط افراد با «سندرم خودشیفتگی» نیز از مباحث مهمی است که به آن میپردازند؛ اکنون با سندرمی با عنوان «خودشیفتگی در فضای مجازی» مواجهیم که فرد برای گرفتن لایک یا تأیید شدن بیشتر، فعالیت میکند، فرد با انجام این کار میخواهد بگوید من نخستین نفری بودم که عکس از پلاسکو منتشر کردم.
سید علیرضا آل داوود؛ کارشناس فضای مجازی
این سندرم خودشیفتگی در کنار اختلالات روانشناختی دیگر مانند «ام پاتی» یا «unti social» (ضد اجتماعی) کجا خودش را نشان میدهد؟ آنجا که فرد وظیفه انسانی، شرعی و دینیاش را کنار میگذارد تا منِ او دیده شود.
عدم وجود مدیریت بحران قوی در حوزه فضای مجازی در حادثه پلاسکو
در حادثه پلاسکو بحث بسیار مهمی که از آن آسیب دیدیم، بحث نداشتن مدیریت بحران قوی و دقیق در حوزه رسانه و فضای مجازی بود و ریشه این اتفاق در جایی قرار دارد که تمام اطلاعات و سرمایه اجتماعی کشورمان را (در حدود 35 میلیون نفر) در پیامرسانی به نام تلگرام که سرورهایش در انگلیس و هلند است، قرار دادیم؛ پیامرسانی که هیچ حق مدیریتی روی آن نداریم حتی در حوزه ارتباطات رمزنگاری شدهای که در تلگرام است و نمیتوانیم بفهیم که در این فضا چه اطلاعاتی رد و بدل میشود.
این کانالها از روزی که حادثه پلاسکو اتفاق افتاد تا همین امروز چه تهمتهای ناجوانمردانه با «پاره حقیقتگویی» و تکنیکهای جنگ روانی به مخاطبانش خوراک میدهند، به 100 هزار نفری که بسیاری از آنها ادمین کانال هستند و برای سایر کانالها تولید محتوا میکنند؛ بحث بسیار مهم دیگر نیز تغییر ماهیت کانالهاست، مشاهده کردیم که در حادثه پلاسکو کانال سرگرمی، خنده و شادی به یکباره به کانال سیاسی تبدیل شد، کانالی که چند صد هزار نفر با جک و سرگرمی جمع کرده و مخاطبانش به آن اعتماد دارند، ناگهان به یک بنگاه خبرپراکنی و خبرسازی تبدیل شد؛ این موارد در حالی بود که حادثه پلاسکو، در مقابل یک زلزله، جنگ نظامی و عملیات تروریستی بسیار کوچک است.
یکی دیگر از مهمترین موضوعات بحث بحرانهای روحیست که افراد در شبکههای مجازی با آن روبهرو هستند و نیاز به بحث تنوعطلبی دارند؛ متأسفانه عدهای بودند که فعالیت در شبکههای مجازی برای آنها یکنواخت شده بود و زمانیکه حادثه پلاسکو اتفاق افتاد، به چشم خود دیدم، عدهای به دلیل به وجود آمدن یکنواختی در صفحههای اینستاگرام و تلگرامشان در مقابل پلاسکو تجمع کردند و جلوی امدادرسانی را گرفتند.
اکنون امکان پخش آنلاین ویدئو از طریق فضاری مجازی بر روی شبکه اینترنت وجود دارد یعنی نیازی نیست ویدئو در مکانی ذخیره شود که در حادثه پلاسکو این اتفاق انجام شد؛ این فرآیند در زمینههای دیگر میتواند برای ما هزینهبردار باشد.
در نتیجهگیری مطالبم باید بگویم اگر مدیریت رسانه و فضای مجازی در مواقع بحران را جدی نگیریم همین حادثههای بحرانساز در کنار رسانهها هم تلفات اجتماعی و انسانی ما را زیاد میکنند و هم هزینههای خاصی به کشور ما تحمیل خواهند کرد.
مطهری: حادثه پلاسکو از بسیاری جهات، حادثه بد و ضایعه بزرگی بود که تعدادی از آتشنشانان در این حادثه شهید شدند اما از جهاتی نیز شاید مفید بود چون باعث برگزاری این چنین نشستها و آسیبشناسی حادثه شد.
آیا اتفاقات فضای مجازی درباره حادثه پلاسکو صرفا به خاطر این بود که اتفاقی افتاده بود؟ خیر، این کنشی است که از سالهای قبل وجود داشته است به طور مثال در فضای مجازی خدماتی مانند خدمات فروشگاهی عرضه میشود، سایتی در شب یلدا تخفیف هیجانی میگذارد و بسیاری از افراد وسایلی میخرند که اصلاً به آنها نیاز ندارند، آیا فضای مجازی فرد را فردی مصرفگرا کرده یا این شخص از قبل نیز این خصوصیت را داشته است و برای مثال در تخفیف 80 درصدی یک مغازه به آن هجوم میآورده است.
در واقع فضای مجازی ابزاریست که این روند را تسهیلکرده اسغ اینکه مردم در جریان حادثه پلاسکو سلفی میگیرند، مخل امدادرسانی میشوند، تعداد اندکی بر روی خودروی امداد ایستاده و سلفی میگیرند، آیا این اتفاقات در افراد پیشینه قبلی نیز دارد؟
محمدجواد مطهری؛ کارشناس فضای مجازی
اگر به صورت کلیتر به موضوع نگاه کنیم، آیا بیحیایی در فضای مجازی که امروز شاهد آن هستیم سابقه قبلی در افراد دارد یا این فضا فرد را بیحیا کرده است؟ به نظرم این اتفاق مربوط به زمان حال نیست، مربوط به چند دهه است که باید کارهایی در آن زمان در این رابطه انجام میشده اما انجام نشده و اکنون منتهی به شجره خبیثه شده که خود را نشان میدهد.
افرادی که در حادثه پلاسکو عکس سلفی انداختند، جوانهای هم سن و سال و متولد دهه 60 هستند، برای این افراد در زمان تحصیل و در مدارسشان باید کارهای صورت میگرفته اما نگرفته است باید خانوادهشان و صداوسیما کاری میکردند اما نکردند و اگر امروز نیز همان روال قدیم را پیش برویم، برای فرزند من هم همین اتفاق در آینده خواهد افتاد یعنی اگر 30 سال بعد اتفاقی مانند پلاسکو رخ دهد مجدداً عدهای میروند و همین کارها را میکنند.
اشاره شد که بروز این رفتارها در افراد به خاطر دیده شدن است، چرا باید دیده شوند؟ دکتر احمدی در تعریفی از هویت میگوید هویت یعنی اینکه من از خودم خوشم بیاید یا «اریک اریکسون» هویت را در نقشآفرینی اجتماعی شخصیت من در جامعه تعریف میکند؛ به نظرم یک بحران هویت در جامعه ما پیش آمده است، اکنون جوان جامعه ما حسی ندارد که از خودش خوشش بیاید، سالها درس خوانده، به جایی نرسیده و بیکار است، اگر این افراد همه بر سر کار بودند و شغل درست و حسابی داشتند نمیرفتند در خیابان عکس بگیرند، به کارشان مشغول بودند.
من در روز حادثه پلاسکو، نزدیک به محل حادثه در دفتری که 20 جوان مشغول کار بودند، حضور داشتم، هیچ یک از آن جوانها حتی به فکرشان نرسید که به محل حادثه برود و عکس بگیرد همه ناراحت شدند اما به محل حادثه نرفتند، چرا نرفتند؟ برای اینکه مشغول به کار بود.
بحران هویتی که فرد را به گرفتن سلفی ترغیب میکند
یکی از مشکلاتی که برای ما پیش آمده است و حادثه پلاسکو ما را نسبت به این مشکل روشن میکند، «بحران هویت» است؛ بحران هویت به نوعی همهگیر شده و بخش زیادی از افراد، بحران هویت دارند، چرا باید سلفی بیندازند؟ برای اینکه نزد دوستانش بروند و به آنها بگوید من را ببینید، من آنجا بودم، من آدم مهمی هستم.
در رابطه با بحث شهروند خبرنگاری که مطرح شد، برخی از خبرگزاریهای داخلی به آن دامن زدند مثلا یک خبرگزاری معروف اعلام میکند عکسهایتان را برای ما بفرستید و فکر میکند هر شبکه ماهوارهای هر کاری کرد باید آن خبرگزاری نیز آن کار را کند، آن شبکه ماهوارهای برای مقاصد سوئی این کار را میکند و خبرگزاری داخلی نباید این کار را انجام دهد.
در حال حاضر در شبکه پویا این کار به کودکان آموزش داده میشود، در شبکه پویا نحوه نصب تلگرام به کودکان آموزش و گفته میشد برای ارسال عکسهایتان به این شبکه باید با استفاده از تلفنهمراهتان، اینگونه به اینترنت وصل شوید، فلان نرمافزار را نصب کنید، آدرس کانال شبکه پویا را سرچ کنید، عضو آن شوید و در نهایت عکستان را برای کانال شبکه پویا بفرستید، فقط زمان نصب، اسم تلگرام را نمیبرند اما آیکون آن را نمایش میدهند؛ پس این کودک که اکنون اینگونه تربیت میشود، 30 سال دیگر، در پی هر اتفاقی در خیابان است.
متاسفانه «دیده شدن» تبدیل به یک ارزش اجتماعی شده است
نکته دیگری که باز به همین بحران هویت ربط دارد بحث تغییر در ارزشهای اجتماعی است؛ مدتی قبل من در یکی از برنامههای تلویزیونی که چندان برنامه مطرحی نبود، دعوت شدم؛ نخستین بار بود که به برنامه تلویزیون میرفتم برایم جالب بود پس از برنامه فوج تبریکات برایم آمد، دوستان و آشنایان گفتند خوشحال شدیم شما را در تلویزیون دیدیم، این نشان میدهد که متاسفانه دیده شدن به عنوان یک ارزش اجتماعی درآمده است و همه مردم میخواهند دیده شوند.
روایتی از حضرت امیرالمؤمنین(ع) است که میفرمایند «مردم به امرای خود شبیهتر هستند تا به پدرانشان»؛ زمانیکه به مردم میگوییم چرا به پلاسکو رفتید تا عکس بگیرید، آنها میبینند که فلان وزیر، عضو شورای شهر یا ورزشکار به پلاسکو رفته، فیلم و عکس گرفته است؛ مسئولان کشور نیز همین مشکل را دارند و این مشکل فقط برای مردم نیست چرا یکی از مسئولانی که به پلاسکو رفت، نگفت تمام دوربینهایتان را خاموش کنید، مگر حضرت آقا در حادثه بم با لباس مبدل حضور پیدا نکردند، بعدها توسط مردم شناخته شدند کلاهی گذاشته بودند که اصلاً شناخته نشوند، با خودشان یک تیم خبری در وسط بحران نبردند.
پس اُمرا دوست دارند دیده شوند، خوب مردم نیز دوست دارند دیده شوند اگر نقدی میخواهیم داشته باشیم باید این نقد را ابتدا به مسئولان داشته باشیم.
یکی از نکات مهمی که در بحث شبکههای اجتماعی است و باعث میشود شایعات در این شبکهها به سرعت رواج پیدا کند، حس مالکیتی است که مردم به شبکههای اجتماعی دارند، «هلن فیشر» مقالهای در این مورد دارد و میگوید چهطور کاری کنیم که بیشترین بهرهوری و بهرهبرداری را از مخاطب داشته باشیم، میگوید بهترین کار این است که حس مالکیت در مخاطب به وجود بیاورم، حس کند برای خودش است.
شبکههای اجتماعی برای مردم حس مالکیت ایجاد میکنند
در شبکههای اجتماعی به طور مثال همه میگویند عکس در صفحه اینستاگرامم گذاشتم چون در آن صفحه تولید محتوا میکنند و آن را از خودشان میدانند و این امر باعث میشود به آن حس مالکیت پیدا کنند لذا بسیار راحتتر در آن اخبار را انتشار میدهند.
اگر همین اخبار را رسانه بیبیسی در شبکهاش پخش میکرد به این راحتی شایعهاش پخش نمیشد اما زمانی که در تلگرام و اینستاگرام است چون مخاطب حس مالکیت به این شبکهها دارد، راحت مطالب و عکسها را پخش میکند و این یکی از آفتهای مهمی است که در شبکههای اجتماعی دامنگیر ما شده است.
طاهری: در رابطه با حادثه پلاسکو تمایل دارم در ابتدا با واژه «مدیریت بحران» کمی بیشتر آشنا شویم؛ از ضعف مدیریت بحران زیاد صحبت کردیم اما آیا واقعاً میدانیم مدیریت بحران چیست؟ مدیریت بحران سه مرحله دارد قبل، حین و بعد از حادثه؛ در واقع باید قبل از بحران به پیشواز سلسله اقداماتی رفته و انجام داده باشیم، این اقدامات فقط مخصوص به رسانه، فضای سایبر یا اجتماع نیست بلکه مخصوص به فضای مهندسی عمران و سازه، مدیریت شهری و دیگر مکانها و کاملاً عمومی است.
منِ مهندس، سازنده، کاسب، مغازهدار و بیمهگذار قبل از وقوع بحران چه کردهام که در زمان بحران، خسارت کمتری متوجه من شود؛ بیمه سادهترین مبحثی است که اکثر عوام با آن آشنا هستند که این جزء حداقلهاست، باید حین بحران برنامه واکنش سریع نه فقط برای ساختمانهای حساس و حیاتی بلکه برای ساختمانهای مهم نیز برنامه داشته باشیم.
علی طاهری؛ کارشناس مهندسی سازه
ساختمان پلاسکو یک ساختمان مهم بود؛ در حوزه تقسیمبندی شهری، ساختمانهایی که چنین هیبت و ترددی دارند و اصناف داخل آن مشغول فعالیت هستند ساختمان معمولی، حیاتی و حساس نیستند بلکه ساختمان مهم محسوب میشوند؛ ساختمان پلاسکو ساختمان استراتژیک و حیاتی نبوده که بخواهد بعد از یک بحران جدی خدمترسانی شروع شود، تعداد کشتهها خدا را شکر زیاد نبود، درست است که تعدادی از آتشنشانان ما شهید شدند اما اگر عظمت حادثه را نگاه و با اتفاقات مشابه دیگر در کشور نظیر زلزله، سیل و تصادفات جادهای مقایسه کنیم، نسبت خسارت مالی به خسارت جانی آن عدد بسیار بزرگی است و این یکی از شاخصهای کشورهای پیشرفته است.
در کشورهای پیشرفته میگویند در وقوع یک حادثه، کشتهشدن انسانها و خسارت انسانی باید به حداقل ممکن برسد؛ برای تحقق این امر چه باید کرد؟ باید پول داد یعنی اینکه نسبت خسارت مالی به خسارت جانی باید بیشتر و بیشتر باشد، چون جان افراد است که ارزش دارد.
هزینههای سنگین برای کاهش تلفات انسانی در سایر کشورها
به طور مثال زمانیکه در ژاپن زلزله میآید میگویند تعداد کشتهها دو نفر و تعداد مصدومان پنج نفر بوده است، یکی از کشتهها نیز آتشنشانی بوده که برای نجات جان چند نفر اقدام کرده است و بعد زمانیکه خسارت مالی را برآورد میکنند به طور مثال برابر سه سال بودجه کل کشور ایران میشود، در ایران به طور مثال با فروش سه یا چهار ماهه نفت، کل خسارت یک زلزله بزرگ جبران میشود اما تعداد کشتههایمان مانند زلزله بم و منجیل چندین هزار نفر است.
باید یک سلسله اقدامات فنی، تخصصی و مدیریتی را از همین امروز که زمان بعد از بحران و مطالبهگری است شروع کنیم، هیچ زمان نیز نباید متوقف شود؛ در حوزه ساختمان و بحث آتش و حریق علم و نیروی مهندسی مورد نیاز وجود دارد، مهندسان میتوانند ساختمانها را ارزیابی و طبقه به طبقه بررسی کنند، راههای خروج و محل تجمع نفرات را ببینند، سیستمهای آتشنشانی را کنترل کنند اما هیچ کدام از این کارها را انجام نمیدهیم ما که میگویم منظورم جامعه کلی مهندسان، نظام مهندسی و سازمان مدیریت بحران شهرداری است.
اگر به ساختمانهای وزارتخانهها هم مراجعه کنیم، این وضعیت وجود دارد، وزارت نفت اقدامی برای ساختمانهای خودش کرده اما وزارت کار که رسیدگی به ساختمان پلاسکو را به آن منصوب میدانند چه اقدامی انجام داده است؟ یکی از اقدامات قبل بحران، آمادگی برای بحران است یعنی باید سلسله اقدامات واکنش در برابر شبکه اضطرار نیز تهیه، تمرین و مانور شود که زمانیکه آتشنشان اعلام میکند ساختمان در حال ریزش است، لطفاً خارج شوید، مردم خارج شوند نه اینکه بایستند، بخواهند دستهچک خود را از مغازه خارج کنند یا اینکه با زور آنها را از ساختمان خارج کرد.
عدم وجود اتاق امن برای نگهداری اسناد در ساختمانها
چرا در ساختمانها، اتاق امن یا گاوصندوق بسیار بزرگ وجود ندارد که مدارک مهم داخل آن قرار داده شود و پس از زلزله یا حریق، فرد نگران اسناد مهم و مدارکش نباشد و بداند جای آنها امن است؛ اکنون در شرایط بعد از بحران هستیم و مرحله سوم مدیریت بحران، بعد از وقوع بحران است، اکنون حداقل به این قسمت باید خوب عمل کنیم، شما در حال حاضر در خبرگزاری تسنیم به این موضوع خوب عمل میکنید مطالبهگری، بررسی، تحقیق و چرایی تمام مشکلات از اقدامات بعد از مدیریت بحران است اما باید مستند شود نه به خاطر اینکه چون صرفاً تب پلاسکو داغ است، به طور مثال چند ماه دیگر بگویید در حوزه رسانه این کارها در رابطه با حادثه پلاسکو انجام شد.
در پاسخ به این سؤال که چرا رسانههای خارجی و معاند میتوانند جریانسازی کنند، باید گفت که اگر هر چه در حوزههای دیگر غنی عمل کنند اما حوزه تخصصی تحقیقات مهندسی ضعیف عمل کند دست دوستان در حوزههای دیگر خالی است، چرا؟ ما یک تقارن نامتوازن در کشور داریم که این ایراد اساسی است.
ما توانستیم بهترین موشکهای دوربرد را به فضا پرتاب کنیم، در صنایع نانو و پیوندهای بسیاربسیار سخت پزشکی توانستیم پیشرفتهای بسیار خوبی داشته باشیم اما به طور مثال زمانیکه رانندگی میکنیم از رانندگی خود لذت نمیبریم و این پیشرفتها را به عینیت لمس نمیکنیم در صورتیکه کف جاده، آسفالت، کیفیت خودرو و ... برای ما عینیت دارد، ما هر ساله خیابان و جادهها را آسفالت میکنیم، این تکرارِ کار، تقصیر من مهندس و جامعه مهندسی است و زمانیکه در حال ارائه خدمات به آحاد مردم هستیم، کیفیت را فدای سیاست، پول و بیمسئولیتی کردهایم و اینجاست که من به اعتمادسازی جامعه خدشه وارد کردهام و باعث شدم که جامعه به رسانه اعتماد نکند.
تسنیم: در مورد بحثی که اشاره کردید، شاید ضعفمان از جایی است که پیشرفت سطوح بالا کشور در زمینههای تکنولوژی، حوزه نانو، موشک و هوا فضا را نتوانستیم در سطوح پایینی که برای مردم قابل لمس است، سرریز کنیم.
طاهری: ما مسیر را اشتباه رفتیم، مسیر رسیدن به پیشرفتها در سطوح بالای کشور، زیرسازیهایی لازم داشته اما برای شتاب گرفتن در توسعه، خواستیم زیرسازیها را دور بزنیم و از انجام زیرسازیها، جا ماندهایم.
نظام آموزش عالی نیز در این زمینه مقصر است؛ من در دیدار نخبگان و دانشجویان با مقام معظم رهبری مطلبی نوشتم که خوانده شد و الحمدالله مورد تایید حضرت آقا نیز بود اما بسیاری از مواردی که مورد تأیید حضرت آقا بوده، توسط مسئولان در کشور اجرایی نمیشود ...
پایان بخش نخست
انتهای پیام/