این زیور را بشناسید

حداقل در شبانه‌روز چند لحظه‌ای به این فکر باشید که این ترازو را تسویل کنید, غبارروبی کنید, نگذارید این ترازو مخفی باشد, مستور باشد؛چنین انسانی راحت زندگی می‌کند و راحت رحلت می‌کند نه بی‌ارهه می‌رود و نه راه کسی را می‌بندد.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، متن درس اخلاق حضرت آیت‌الله جوادی آملی که در تاریخ اسفند 1392 حول محول مفهوم تسویل و حسابرسی اعمال بیان گشته است خدمت خوانندگان گرامی تقدیم می‌شود:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی جمیع الأنبیاء و المرسلین سیّما خاتمهم و أفضلهم محمد و أهل بیته الأطیبین الأنجبین سیّما بقیّة الله فی العالمین بهم نتولّی و من أعدائهم نتبرّءُ الی الله!

در آستانه مصیبت غم‌بار شهادت صدیقه کبرا(سلام الله علیها) هستیم, این مراسم تلخ را به پیشگاه ولیّ عصر «ارواحنا فداه» تعزیت عرض می‌کنیم امیدواریم ذات اقدس الهی به برکت قرآن و عترت نظام ما, ملت و مملکت ما را مشمول ادعیه ولیّ عصر قرار بدهد!
 
دستورهای الهی; چه در بخش علم, چه در بخش عمل, هر دو با سرمایه درونی ما همراه است

بحث‌های روز پنج‌شنبه که در مسائل اخلاقی بود به این قسمت رسیدیم که خدای سبحان ما را  با سرمایه خلق کرد بی‌سرمایه نیافرید. دستورهای الهی; چه در بخش علم, چه در بخش عمل, هر دو با سرمایه درونی ما همراه است; یعنی یک سرمایه علمی به ما داد, بعد به ما فرمود با آن سرمایه علمی, علومی را به دست بیاورید. سرمایه‌های عملی به ما داد; بعد فرمود با آن سرمایه‌های عملی, اعمال صالح به دست بیاورید.

ما همان‌طوری که در حوزه بدن, بخشی از نیروهای ما متولّی ادراک‌اند; مثل چشم و گوش و بخشی از نیروهای ما مسئول کارند; مثل دست و پا, ما با چشم و گوش ادراک می‌کنیم با دست و پا کار می‌کنیم تا مشکل ما حل شود; در درون ما هم دو مسئول و دو متولّی وجود دارد: یک مسئول و متولّی, عهده‌دار بخش‌های اندیشه ماست یک مسئول و متولّی, عهده‌دار بخش‌های انگیزه ماست, تا هم اندیشه و علوم ما تهذیب، تسطیح، پاک و حق شود و هم انگیزه و گرایش‌های ما تهذیب و حق شود. ما را خدا بی‌سرمایه خلق نکرد گرچه در سوره مبارکه «نحل» فرمود: علوم بیرونی که عاریه است و روزی هم از شما گرفته می‌شود اینها همزاد با شما نیستند ﴿وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً﴾[1]  که این نکره در سیاق نفی مفید عموم است; یعنی در زادروزتان از این علوم حوزوی و دانشگاهی چیزی نمی‌دانستید حتی نمی‌دانستید که آتش، گرم است و می‌سوزاند ﴿لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً﴾ این علوم حوزوی و دانشگاهی که از بیرون آمده است ممکن است در دوران کهنسالی و فرتوتی از یادتان برود ﴿لِکَیْلا یَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَیْئاً﴾.[2] برخی‌ها هستند که در دوران سالمندی همه خاطرات را از دست می‌دهند, این علومی است که از بیرون آمده این هم مسبوق به عدم است هم ملحوق به عدم, هم یک روز نبود هم یک روز از ما گرفته می‌شود.

 اما آن علم درونی که خدای سبحان الهام کرد فرمود: ﴿فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها﴾[3] آن با ما هست و با ما می‌ماند و با ما وارد صحنه  قیامت می‌شود. چون ما را با سرمایه خلق کرد ما را مسئول آفرید, فرمود تمام اندیشه‌ها را با آن معیار عقل نظری‌تان که متولّی ادراکات است بسنجید, آن ترازوی فکری شماست و تمام انگیزه‌ها را با آن ترازوی فطرتتان که فجور و تقوا را می‌شناسد بسنجید; پس شما ترازو دارید این ترازو را به هم نزنید هیچ کس این دستگاه شما را تغییر نمی‌دهد این «لا»ی نفی جنس است ﴿لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ﴾[4] آفرینش الهی عوض نمی‌شود, نه خدا عوض می‌کند نه غیر خدا, خدا عوض نمی‌کند چون به «احسن تقویم»[5] آفرید, غیر خدا عوض نمی‌کند چون قدرت ندارد این «لا یغیّر لخلق الله» ممکن نیست کسی آفرینش و فطرت الهی را تبدیل کند ﴿لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ﴾. چون این اصل است به ما فرمودند این اصل عوض نمی‌شود ولی شما آن را غبارآلود نکنید, تیره نکنید, این را نپوشانید. قابل پوشیدن است, قابل پوشاندن است, قابل رنگ‌کاری است, قابل تیره کردن است; اما قابل از بین بردن نیست این هست.
 
 اصل اول:حدوثاً و بقائاً میزان الهی محفوظ 

﴿زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنینَ﴾ برای انسان است, درباره ﴿وَ الْقَناطیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ﴾ برای نبات است, ﴿وَ الْأَنْعامِ﴾ برای حیوان است, ﴿وَ الْحَرْثِ﴾ برای کشاورزی است برای گیاهان است

است

 گناهان, چرکی است روی این میزان الهی که در قرآن فرمود: ﴿کَلاَّ بَلْ رانَ عَلی‏ قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ﴾[6] «رِیْن» همان غبار و چرک است یعنی آن اعمال بد افراد این چرکی روی این میزان است. پس ما میزانی داریم که علوم را با آن میزان می‌سنجیم و میزانی داریم حق و باطل گرایش‌ها را با آن می‌سنجیم ما را با آن سرمایه خلق کرد فرمود من با سرمایه آفریدم, یک; ﴿فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها﴾; ﴿لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ﴾ کسی عوض نمی‌کند, دو; پس حدوثاً و بقائاً این میزان محفوظ است این اصل اول.

اصل دوم: سنجش اعمال با ترازوی درونی و برونی وجود شخصی

اصل دوم این است که ما هر چیز مشکوکی را باید با ترازو بسنجیم, چیزی که دست‌خوردنی است باید به چیزی بسنجیم که دست‌خوردنی نیست. در کتاب‌های حوزوی, حوزویان می‌دانند ائمه(علیهم السلام) به ما فرمودند روایاتی را که از ما به شما می‌رسد آن روایات را بر قرآن کریم عرضه کنید چون به نام ما دروغ جعل می‌کنند ولی به نام  ذات اقدس الهی کسی دروغ جعل نمی‌کند. قرآن, نظیر ندارد, شبیه ندارد. چون شبیه و مثیل ندارد احدی مثل آن سخن نمی‌گوید این مصون از تحریف است; اما مثل ما روایات جعل می‌کنند. اگر روایتی از ما به شما رسیده است بر قرآ‌ن عرضه کنید این کاری است که فقیهان و اصولیین و مفسّران ما در حوزه دارند که فرمودند: «وَ مَا خَالَفَ کِتَابَ اللَّهِ فَدَعُوهُ»[7] حرف ما نیست «ما وافق کتاب الله فخذوه»[8] این مربوط به کارهای حوزوی و امثال آن است.

همین مطلب را ذات اقدس الهی درباره مسائل اخلاقی و خاطرات علمی و عملیِ درون ما دارد. فرمود آن ترازویی که من به شما دادم نه در بخش اندیشه تحریف‌پذیر است, نه در بخش انگیزه. همه شما می‌دانید حق چیست و همه شما می‌دانید به طرف حق باید حرکت کرد. کارهایی که برای شما پیش می‌آید یا خودتان اقدام می‌کنید یا به شما پیشنهاد می‌دهند, فکر کنید, مراقبت کنید; این فکر کنید, یعنی آن را با ترازو بسنجید; البته اگر ترازوی بیرونی را هم داشتید; مثل قرآن و عترت که با هم هماهنگ‌اند; اما آن مقدور همه نیست که هم ترازوی درونی داشته باشند, هم مجتهد بیرونی باشند, آن ترازوی درونی برای همه هست. فرمود آنچه خودتان طرح کردید یا دیگران به شما پیشنهاد دادند با آن ترازوی فطرتتان بسنجید. شب قبل از خواب فکر کنید که چه کار کردید این را با آن ترازو بسنجید,اگر دیدید درست بود در بخش اندیشه و حق بود در بخش انگیزه, بپذیرید و اگر نبود, رد کنید, اگر این کار را کردید از آفت و اُفت نجات پیدا می‌کنید و به مقصد می‌رسید, این هم اصل دوم.

اصل سوم: هفت کار نفس «مسوّله»

اصل سوم آن است که گاهی در اثر پیچیدگی و پوشیدگی و دشواری راه که «عقبه کئود»[9] از آن یاد می‌شود; یعنی تَل‌ها و کُتل‌های صعب‌العبور این ممکن است انسان به آسانی نتواند اینها را با آن میزان‌ها عرضه کند. این وسط‌ها می‌ماند. این دشمن‌های درونی اینها کار دلالی دارند, این در درون ما مثل بیرون ما نیست بیرون ما بالأخره شفاف و روشن است یعنی چشم و گوشی داریم کارهایشان مشخص است دست و پایی داریم کارهایشان مشخص است هیچ کدام از چشم و گوش در صدد فتنه‌گری نیستند, هیچ کدام از دست و پا هم درصدد آشوب‌گری نیستند اینها به منزله افراد ساده‌لوحی‌اند که کارهای خودشان را انجام می‌دهند; اما درون انسان این‌چنین نیست, چندین نیروهای نهفته در درون انسان هست که هر کدام برای خود یک مار سمّی است, اگر کسی به اینها نرسد.

 ما در بخش‌های اندیشه درست است که به وهم نیازمندیم, به خیال نیازمندیم و به متخیّله که مرزش کاملاً از خیال و وهم جداست نیازمندیم تا بحث‌های علمی ما سامان بپذیرد. در بخش‌های انگیزه به شهوت نیازمندیم, به غضب نیازمندیم به همه اینها محتاجیم اینها ابزار خوبی‌اند. اگر نیروی غضبی نبود کسی از کشورش دفاع نمی‌کرد از بدن دفاع نمی‌کرد این از بهترین نیروهای الهی است; اما در همین جمع, اگر رهبری درون را وهم به عهده بگیرد یا خیال به عهده بگیرد نمی‌گذارد انسان از سکّوی وهم و خیال پرش کند, به مرحله عقل برسد در همین سکّوی خیال می‌ماند و به تعبیر قرآن کریم می‌شود «مختال»,[10] این «مختال» که اسم مفعول یا فاعل باب «افتعال» است یعنی انسانِ خیالباف و خیال‌زده. «تخیّل» که باب «تفعّل» است در قرآن به کار نرفت اما «اختیال», «مختال» که باب «افتعال» است در قرآن به کار رفت.

فرمود انسان خیالباف و خیال‌زده که در حدّ خیال زندگی می‌کند محبوب خدا نیست, انسان باید در حدّ تفکّر, تعقّل و مانند آن بیاندیشد, خدا عاقل را دوست دارد نه 

خدا محبوبی به نام ایمان به شما داد و این زیور جان شماست با شما در همه نشئات هست, این زیور را بشناسید و جانتان را با این زینت مزیّن کنید. نفس «مسوّله» آن زیورهای اصلی را طرد می‌کند این زیورهای بیرونی را زیبا نشان می‌دهد وقتی «تسویل» کرد ما به دام او افتادیم

مختال را. انسان خیالباف و خیال‌زده, سقف اندیشه او خیال است, چون سقف اندیشه او خیال است از نیروی واهمه که معانی جزئیه را نه کلی, ادراک می‌کند کمک می‌گیرد یک سلسله طرح‌های علمی به او پیشنهاد می‌دهد و نفس «مسوّله» در این اثنا این را تزیین می‌کند نفس «مسوّله» که معادل بیرون ندارد در درون ماست این کارش «تسویل» است «تسویل» این است که این نیرو چون در درون انسان هست می‌فهمد این شخص به چه چیزی علاقه‌مند است,

یک; ابزار و ادوات علاقه‌شناسی را دارد, دو; آنچه مورد علاقه اوست آن را تهیّه می‌کند, سه; رذایل و گناهان را پشت این پنهان می‌کند,چهار; تابلوی زرّینی به او نشان می‌دهد, پنج; که روی آن زرورقی است که خواسته اوست, شش; پشتش سموم مهلک است, هفت; این کار نفس «مسوّله» است.

 انسان که باید مراقب باشد اخلاقی باشد متفکّر باشد, درون‌نگر باشد باید ببیند این هفت کار را این نفس «مسوّله» کرده است یا نه؟ ببینید برادرکُشی یا چاه‌اندازی برادر به وسیله نفس «مسوّله» صورت می‌گیرد وجود مبارک یعقوب(سلام الله علیه) به برادران یوسف که او را به چاه انداختند فرمود: ﴿بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَمْراً﴾[11] این نفس مسوّله شما را به این این راه انداخت. شما به بهانه اینکه به من خدمت کنید به بهانه اینکه به یوسف خدمت کنید, به بهانه اینکه مشکلی از او و ما حل کنید این را به چاه انداختید; یعنی این بهانه را به عنوان یک زرورق زرّین روی این تابلو گذاشتید پشتش آن چاه‌انداختن را قرار دادید این «تسویل» را نفس انجام داد یعنی زشت را زیبا انجام داد و شما زیبا دیدید ﴿وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ﴾[12] همین است. سامری که بساط توحید را ـ معاذ الله ـ طرد کرد گوساله‌پرستی را بهتر از خداپرستی دانست این در اثر «تسویل» نفس بود که سامری گفت: ﴿سَوَّلَتْ لی‏ نَفْسی﴾[13] من گرفتار نفس «مسوّله» شدم جاه‌طلبی و مقام‌خواهی مرا وادار کرده که من توحید را طرد کنم گوساله‌پرستی را رایج کنم و مانند آن و وجود مبارک موسای کلیم هم فرمود: ﴿لَنَنْسِفَنَّهُ فِی الْیَمِّ نَسْفاً﴾[14] ما آن را می‌سوزانیم و به دریا می‌ریزیم این گوساله را.

 این «تسویل» در درون همه ما هست ﴿سَوَّلَتْ لی‏ نَفْسی﴾ هست. در ادعیه, در مناجات ما به خدا از کار تسویل پناه می‌بریم, وقتی تسویل شد; یعنی زشت را به ما زیبا نشان دادند زیبا را به ما زشت نشان دادند ابزار چهارگانه زیورآلات را هم در اختیار داشتند ما فریب می‌خوریم. آنکه در اوایل سوره مبارکه «آل‌عمران» آمده ﴿زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنینَ وَ الْقَناطیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ﴾[15] این چهار بخش را خدای سبحان فرمود ابزار کار است, نفس «مسوّله» از این چهار بخش کمک می‌گیرد ما بیش از چهار بخش در عالَم مُلک که نداریم.

زیورهای چهارگانه

فرمود آنچه در جهان خارج و عالم طبیعت است یا جماد است یا نبات است یا گیاه است یا حیوان است یا انسان، غیر از این چهارتا که نیست این زیورهای چهارگانه در این آیه جمع شده است ﴿زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنینَ﴾ برای انسان است, درباره ﴿وَ الْقَناطیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ﴾ برای نبات است, ﴿وَ الْأَنْعامِ﴾ برای حیوان است, ﴿وَ الْحَرْثِ﴾ برای کشاورزی است برای گیاهان است, ما غیر از این چهارتا که بیشتر نداریم این چهارتا ابزار زینت و فریب انسان است که به وسیله اینها انسان فریب می‌خورد. نفس «مسوّله» از این ابزار کمک می‌گیرد, اینها را به چشم انسان زینت نشان می‌دهد در برابر زیور ملکوتی ما که در سوره «حجرات» فرمود: ﴿حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی‏ قُلُوبِکُمْ﴾[16] خدا محبوبی به نام ایمان به شما داد و این زیور جان شماست با شما در همه نشئات هست, این زیور را بشناسید و جانتان را با این زینت مزیّن کنید. نفس «مسوّله» آن زیورهای اصلی را طرد می‌کند این زیورهای بیرونی را زیبا نشان می‌دهد وقتی «تسویل» کرد ما به دام او افتادیم.

 از آن به بعد به مرحله بالاتر می‌رسد می‌شود «امّار بالسوء», خدا به ما امّار بالحُسن داد, امّار بالحق داد, امّار «بالصدق و الخیر و الحسن و الحمد» داد; الآن ما به دام امّار بالسوء, امّار بالکذب و الشرّ و القبیح و الذم افتادیم می‌توانیم کاری بکنیم که امّار 

الآن ما به دام امّار بالسوء, امّار بالکذب و الشرّ و القبیح و الذم افتادیم می‌توانیم کاری بکنیم که امّار بالسوء را عزل کنیم امّار بالحُسن و حق را نصب کنیم امیر به وسیله ما انتخاب می‌شود. فرمود او امّار بالسوء است این را عزل کنید, امّار بالحسن بیاورید این با مراقبت با مجاهدت حل می‌شود

بالسوء را عزل کنیم امّار بالحُسن و حق را نصب کنیم امیر به وسیله ما انتخاب می‌شود. فرمود او امّار بالسوء است این را عزل کنید, امّار بالحسن بیاورید این با مراقبت با مجاهدت حل می‌شود که ﴿الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا﴾[17] مسئله مراقبت, مسئله معرفت نفس, مسئله شناخت شئون نفس, جنود عقل و جهل آن بیان نورانی امام(سلام الله علیه) در کافی کلینی[18] هست در مجامع دیگر[19] هست که جنود عقل چندتاست, جنود جهل چندتاست.

خاتمه کلام

 این شواهد عقلی می‌خواهد باید ببینیم چه کسی در درون ما دارد حق را باطل و باطل را حق جلوه می‌دهد اگر درون ما مثل بیرون ما ظاهر بود آن را که ذات اقدس الهی در جواب ﴿وَ یَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَ مَا أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِیلاً﴾[20] نمی‌فرمود. جریان روح, شناختن نفس, شئون علمی نفس, شئون ادراکی نفس, آن نفس «مسوّله» چیست؟ نفس «امّاره بالسوء» چیست؟ نفس «مطمئنّه» چیست؟ نفس «ملهمه» چیست؟ اینها کدام شأن از شئون نفس‌اند؟ جایگاه اینها چیست؟ پیدایش اینها چیست؟ پرورش اینها چیست؟ اینها کار آسانی نیست, این را به ما فرمودند ما به شما دادیم.

اگر این فطرت را و این روح را در دو بخش اندیشه که فطریات ماست, ما اصل تناقض را به خوبی می‌فهمیم و سایر قضایایی که به تناقض برمی‌گردد به خوبی می‌فهمیم, اینها در بخش اندیشه است اینها ترازو است. در بخش انگیزه هم اگر ما به نفس امّاره بالسوء آلوده نشویم آلوده نشویم به نفس «مسوّله» آلوده نشویم, حق و باطل را, خیر و شرّ را, حُسن و قُبح را, محمود و مذموم را کاملاً می‌فهمیم; آن‌ وقت خاطراتی که پیش می‌آید, طرح‌هایی که خودمان طراحی می‌کنیم, یا دیگران پیشنهاد می‌دهند این را با این ترازو می‌سنجیم اگر مطابق بود می‌پذیریم نبود نمی‌پذیریم. یک فقیه و یک مجتهد کارش آسان است برای اینکه قرآن بیّن‌الرشد است در دسترس هست, روایات را بر قرآن عرضه می‌کند, اگر مخالف قرآن بود نمی‌پذیرد مخالف نبود می‌پذیرد, همان معنا برای انسان روانشناس که روانکاوی دارد, در صدد اصلاح نفس است, اگر این را بر آ‌ن میزان اوّلی الهی بسنجد, کاملاً می‌تواند بفهمد چه چیزی حق است, چه چیزی باطل; این راه هست. اینکه فرمودند شما حداقل شبانه‌روز چند لحظه‌ای به این فکر باشید که این ترازو را تسویل کنید, غبارروبی کنید, نگذارید این ترازو مخفی باشد, مستور باشد, رِیْن و چرک و غبار رویش بنشیند, بگذارید این شفاف باشد; آن وقت هر چیزی دیگران گفتند شما بخواهید بسنجید ترازو شفاف است, خودتان طرحی دارید, پیشنهادی به ذهنتان رسید آن ترازو شفاف است; چنین انسانی راحت زندگی می‌کند و راحت رحلت می‌کند نه بیارهه می‌رود و نه راه کسی را می‌بندد.

ایام سوگ و ماتم وجود مبارک صدیقه کبرا(سلام الله علیها) است از فرمایشات ـ هم خطبه نورانی, هم خطابه ـ آن حضرت حدّاکثر استفاده را بکنید; اما طوری که به وحدت اسلامی و امّت سالمای و جلال و شکوه اسلامی, آسیبی وارد نشود, بهانه‌ای هم به دست تکفیری‌ها و سلفی‌های غیر صالح ندهید که ثواب همه این عرض ارادت‌های خالصانه به پیشگاه ذات مقدس صدیقه کبرا خواهد بود.

پروردگار امر فرج ولیّ‌ات را تسریع بفرما! نظام ما, رهبر ما, مراجع ما, ملت و مملکت ما را در سایه ولیّ‌ات حفظ بفرما! روح مطهر امام راحل و شهدا را با انبیا محشور بفرما! مشکلات مملکت مخصوصاً در بخش اقتصاد و تقویت اقتصاد مقاومتی همه را در سایه ولیّ‌ات حل بفرما! مسکن و ازدواج جوان‌ها را در سایه ولیّ‌ات حل بفرما! بیگانگان مخصوصاً استکبار و صهیونیسم را مخذول و منکوب بفرما! جوانان ما و فرزندان ما را تا روز قیامت از بهترین شیعیان اهل بیت(علیهم السلام) قرار بده!

«غفر الله لنا و لکم و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
 
[1] . سوره نحل، آیه 78.
[2] . سوره حج، آیه 5.
[3] . سوره شمس، آیه 8.
[4] . سوره روم، آیه 30.
[5]. سوره روم, آیه30؛ ﴿فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ﴾.
[6] . سوره مطففین، آیه 14.
[7]. الکافی(ط ـ اسلامی)، ج1، ص69.
[8] . الکافی، ج1، ص8. ؛ وسائل الشیعه، ج27، ص112.
[9]. تحف العقول, ص484؛ «وَ سَهَّلَ سَبِیلَکَ عَلَی الْعَقَبَةِ وَ ایْمُ اللَّهِ إِنَّهَا لَعَقَبَةٌ کَئُودٌ شَدِیدٌ أَمْرُهَا صَعْبٌ مَسْلَکُهَا عَظِیمٌ بَلَاؤُهَا».
[10] . سوره نساء، آیه 36؛ سوره لقمان، آیه 18; سوره حدید، آیه 23.
[11] . سوره یوسف، آیه 18 و 83.
[12] . سوره نمل، آیه 24; سوره عنکبوت، آیه 38.
[13] .  سوره طه، آیه 96.
[14] . سوره طه، آیه 97.
[15] . سوره آل عمران، آیه 14.
[16] . سوره حجرات، آیه 7.
[17] . سوره عنکبوت، آیه 69.
[18] . الکافی(ط ـ اسلامیه)، ج 1، ص 20-23.
[19] . علل الشرایع، ج 1، ص114 و 115.
[20] . سوره اسراء، آیه 85.

منبع:جهان نیوز

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه سایر رسانه‌ها