ترامپ تمایلی به وجود اروپای مستقل و متحد ندارد
به اعتقاد کارشناس مسائل بینالملل، ترامپ تمایلی به وجود اروپای مستقل و متحد در برابر خود ندارد و ترجیح میدهد کشورهای اروپایی تضعیف شوند تا نفوذ آمریکا با بهرهگیری از نیازهای آنها افزایش بیابد.
«مهدى لکزى» کارشناس مسائل بینالملل در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری تسنیم، در خصوص اظهارات موگرینی مبنی بر اینکه آمریکا در معرض خطر از دست دادن نقش رهبری جهانی است، با اشاره به عدم تمایل ترامپ به وجود اروپای مستقل و متحد بیان داشت: انتخاب دونالد ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا و مواضعی که وی در قبال مسائل مختلف بینالمللی و داخلی اتخاذ کرده، واکنشهای متفاوتی را برانگیخته است. ترامپ با شعار بازگشت آمریکای بزرگ، ریاست جمهوری آمریکا را در دست گرفت و همچنان بر موضع سرسختانه و محکم خود مبنی بر «ایجاد دوباره آمریکای بزرگ» است.
وی با توجه به اینکه رفتار مذکور ترامپ قابل قیاس با رئیسجمهور پیشین آمریکا، رونالد ریگان است که در زمان خود این وعده را داده بود، یادآوری کرد: با این حال ریگان در زمانی این بحث را طرح کرد که آمریکا هنوز درگیر جنگ سرد بود و این رویکردی امپریالیستی محسوب میشد؛ بنابراین ریگان برنامه افزایش توان تسلیحاتی را در مقیاسی عظیم دنبال کرد که در نهایت به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی منجر شد.
کارشناس مسائل بینالملل با تأکید بر اینکه ترامپ از هژمونی لازم برای رویکردهای امپریالیستی بیبهره است، افزود: وی در طول مبارزات انتخاباتی انتقاد از جنگ بیمعنی آمریکا در خاورمیانه را نشانه رفت. حامیان ترامپ در خواستههای خود، رها کردن نقش رهبری جهانی ایالاتمتحده را مطالبه کرده بودند. بدین ترتیب مشاهده میشود که دیگر تضمینی برای امنیت کشورهای غربی یا دفاع از نظم جهانی بر پایه تجارت آزاد و جهانیشدن وجود نخواهد داشت.
وی با بیان اینکه تهدید ترامپ به بازنگری در روابط آمریکا با اتحادیه اروپا، وجه دیگری از موضعگیریها پیرامون افول رهبری جهانی آمریکا است، اشاره داشت: زمانی که جنگ جهانی اول آغاز شد، آن جنگ یک درگیری اروپایی بین قدرتهای مرکزی و با توافق انگلیس، فرانسه و روسیه بود. این جنگ زمانی واقعاً جهانی شد که آمریکا در سال 1917 وارد گود شد.
لکزى با اشاره به شکلگیری ناتو یادآوری کرد: وینستون چرچیل، نخستوزیر بریتانیا و فرانکلین روزولت، رئیسجمهوری آمریکا در ماه اوت سال 1941 پس از حمله آلمان نازی به اتحاد جماهیر شوری در یک کشتی جنگی در سواحل نیوفاندلند ملاقات کردند و منشور آتلانتیک به امضا رسید. آن توافق بعدها شرایط را برای ایجاد ناتو فراهم کرد تا برای چهار دهه و تا امروز، اتحادیهای از دموکراسیهای مستقل با ارزشهای مشترک، اقتصاد بازار محور و مقاومت در برابر شوروی را توسعه دهد.
وی با توجه به مناسبات اروپا و واشنگتن بیان داشت: تاریخ روابط اروپا و آمریکا حاکی از آن است که رابطه ویژه انگلیسیها با آمریکا همواره توانسته است جهت دهنده به تصمیمات و حتی شکلدهنده رفتارهای آمریکایی باشد. انگلیسیها هیچگاه از روابط فرا آتلانتیکی خود غافل نبودهاند. غیر از سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) که تأمینکننده امنیت در اروپا است، نمونه عالی این اتحاد، مشارکت در جنگ عراق بود. در آن زمان ارزشهای مشترک غربی مورد نظر تونی بلر، نخستوزیر وقت انگلیس، به درهم تنیدگی سیاست خارجی انگلیس با آمریکا و حتی اتحادیه اروپایی با آمریکا انجامید.
کارشناس مسائل بینالملل با بیان اینکه تونی بلر از واقعه 11 سپتامبر 2001 به عنوان یک فرصت استثنایی استفاده کرد، خاطرنشان ساخت: تونی بلر تهدید آمریکا را به فرصتی طلایی برای اتحاد دو کشور تبدیل کرد. در شرایط کنونی، حمایت ترامپ از خروج انگلیس از اتحادیه اروپا و منسوخ خواندن پیمان ناتو دو پیام کلیدی برای این اتحادیه به همراه دارد.
وی با تأکید بر پیامهای موضوع مذکور مطرح کرد: اولین پیام این است که ترامپ تمایلی به وجود اروپای مستقل و متحد در برابر خود ندارد و ترجیح میدهد کشورهای اروپایی تضعیف شوند تا نفوذ آمریکا با بهرهگیری از نیازهای آنها افزایش یابد و پیام دوم این است که آمریکا تمایلی به پرداخت هزینههای نظامی نمایشی در برابر روسیه ندارد و از این رو ناتو را ناکارآمد و منسوخ میداند. چنین فرایندی به ترس کشورهای اروپایی از فروپاشی این اتحادیه دامن خواهد زد.
لکزى اجرای طرحهای جنجالی همچون، صدور فرمان مهاجرتی را از دیگر اقدامات تنشزای ترامپ برشمرد و افزود: این اقدامات به کاهش نفوذ جهانی آمریکا منجر خواهد شد. دستور چند قاضی فدرال در جهت تعلیق فرمان ترامپ، اتوریته سیاسی وی را به چالش کشید و همین امر در زمینه خدشهدار کردن وجهه عمومی آمریکا و رئیسجمهور آن در داخل این کشور و جامعه بینالملل مؤثر خواهد بود.
وی با اشاره به آثار تصمیمات دولت ترامپ ارزیابی کرد: جهان در دوران ترامپ شاهد کمرنگ شدن نقش سازمانهای بینالمللی خواهد بود. همچنین هنجارهای بینالمللی در اثر تضعیف این ابزارها به دامن ناکارآمدی خواهند افتاد. رویکرد خودمحوری و رقابتهای مبتنی بر منفعت یکسویه بهجای همکاریهای اقتصادی کمرنگ اما دلگرمکننده جهان پیشین خواهند نشست.
انتهای پیام/